پیامبر اسلام، محمّد بن عبداللّه در حدود سال ۵۷۰ میلادی در مکّه، شبه جزیرهء عربستان در خاندان بنی هاشم ولادت یافت. در اوان کودکی پدرش فوت شد و ایشان در خانهء عمو بزرگ شدند.از آغاز جوانی به امانت و درستکاری شهرت یافت. نخستین الهامات خداوندی در سنّ چهل سالگی بر ایشان القاء شد و حضرتشان به دعوت مردم بسوی خدای یگانه پرداختند. بزودی بت پرستان، یهودیان و جمعی مسیحیان به دشمنی با ایشان برخاستند. حضرتشان پس از دوازده سال نزدیک به یکصد پیرو راستین داشتند. دشمنان بقتل ایشان مصمّم شدند و حضرتشان به شهر مدینه یا یثرب مهاجرت کردند. [این هجرت در سال ۶۲۲ میلادی پیش آمد که بعنوان سرآغاز تقویم اسلامی در تاریخ ثبت شد. این تقویم بر مبنای حرکت ماه گرد زمین است که در ۲۹ روز و نیم انجام میشود. دوازده گردش ماه یکسال قمری است. این گاه شماری "تقویم قمری" نام دارد و محاسبات همه پیشگوئیها در کتب مقدّسه، در مورد اسلام بر مبنا و شمار این تقویم است.] محمّدبن عبداللّه، رسول اکرم با پیروان خویش در سال ۶۳۰ میلادی به مکّه باز گشته معبد بت پرستان، کعبه را ویران نموده بتها را شکست و آن خانه و حرم پیرامون آنرا مسجد جهانی اسلام و خانهء پرستش خدای یگانه، "اللّه" قرار داد. محمّد رسول اللّه بتدریج شهرت بسیار یافت. و اسلام، دینی که او بنیان نهاد احترام اعراب را جلب نمود و قدرت و ثروت تمام یافت.
0 Comments
در وهله اول بايد دانست معني کامل بودن يک دين چيست. کامل بودن يک دين به اين معني است که پيغمبر هر دين در زمان خود، وظيفه ابلاغ و رساندن پيام خدا را به امت و پيروان خود، تماماٌ و کاملاٌ انجام مي دهد، يعني تا پيغمبر خدا رسالت و وظيفه الهي خود را به پايان نرساند، از دنيا نمي رود. براي همين است که حضرت محمد پس از 23 سال ابلاغ پيام خدا به امت اسلامي، در آخرين سال زندگي خود در کره زمين، هنگام بازگشت از آخرين سفر حجّشان، حضرت علي (ع) را شفاهاٌ به جانشيني خود انتخاب فرمودند و توضيح دادند که در همان لحظه دين مسلمانان را کامل نمودند و آنچه را که لازم بود پس از وفات ايشان، امتشان انجام دهند، مشخص ساختند. آيه نازل شده مربوط به اين واقعه که در غدير خم اتفاق افتاد در قرآن مجيد چنين است: «…الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا…[i]» يعني امروز دين شما را برايتان كامل و نعمتخود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آييني برگزيدم.
از جمله اعتراضات اين است که تغيير احكام شما مخالف اسلام است مثلا چرا مسح نمي کشيد و يا قبله را عوض کرده ايد، در صورتي که مي گوييد دين اسلام را قبول داريم. هرديني از دو قسمت تعليمات و حقايق اصلي و اساسي و تغيير ناپذير، و احكام فرعي و ثانوي و تغيير پذير، تشكيل شده است. بنابراين آنچه در اديان بعدي نسبت به اديان قبل از آن تغيير نمي كند؛ تعاليمي اساسي همچون روحانيات و وحدانيت خدا و بقاي روح و مجازات و مكافات و لزوم محبت و عدالت و كرم و فضل و بخشش و تقوي و عفت و عصمت و نيكوكاري و فروتني و صفات والاي اخلاقي و امثال آن مي باشد. البته اين سخن، سخن تازه اي از جانب اهل اديان نيست، همان گونه که يهوديان، زرتشتيان، مسيحيان، بوداييان و…. همه پيروان اديان مي گويند که دين آنها آخرين و کامل ترين دين است، مسلمين نيز چنان مي گويند. در اين ميان فقط بهائيان اند که مي گويند ما آخرين دين نيستيم، اما قرآن کريم بطور واضح و آشکار اشاره به ظهور پيامبران بعدي و ديانتهاي بعدي دارد. هر دين تنها در زمان خود کامل ترين دين است و پس از آن دين کامل تري خواهد آمد. دو آيه در قرآن هست که مسلمين براي اثبات مدعاي خود مبني بر آخرين و کامل ترين دين، بدان استناد مي نمايند. آيه اي که مسلمين در نشان دادن اکمال دين اسلام بدان رجوع مي کنند، آيه «اليوم اکملت لکم دينکم و….»[i] است. اين سخن شريف در قرآن، کاملا درست است و اگر نبود، از ظهور حضرت رسول اکرم نتيجه اي به بار نمي آمد. اگر آنچه که در باب شرح نزول اين آيه نوشته اند، درست باشد، اين آيه در حجة الوداع و در غدير خم نازل شده و آن جا پيامبر اکرم، بشارت کامل شدن دين اسلام را به مسلمانان داده است. مسئله خاتميت موضوع بسيار گسترده ايست. در اينجا اين مسئله را از هفت جهت به اختصار بررسي مي نماييم.[i] تجديد اديان يک ضرورت است فيض يزدان همچون ذات او جاودان است و نمودن راه برطالبان به مقتضاي درک و توانشان سنتي تغييرناپذير و بي پايان؛ تعاليم آسماني همچون داروئي شفابخش براي آلام و امراض جوامع انسانيند، اما دردها و درمانهاي هر دوران متفاوتند و غير همسان و نمي توان داروي درد قديم را براي درمان امراض جديد بکار برد. خداوند در قرآن مي فرمايد: «سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّسُلِنَا وَلاَ تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا»[ii] يعني شيوۀ ماست اينکه قبل از تو پيامبرانمان را فرستاديم و هرگز در اين شيوۀ ما تحولي رخ نخواهد داد ( يعني در آينده نيز خواهيم فرستاد) و مولانا با توجه به همين آيه اين ابيات را سروده است: گفت در قرآن خدا با عقل کل سنت ما بوده ارسال رسل سنت الله را ز پي تبديل نيست زان در ارسال رسل تعطيل نيس قسمت اول شرح تصدیق که به قلم خود متصاعد الی الله تحریر شده اسم این حقیر محمد و تخلّص و هم سجل امضاء ناطق است. ابتدا اسم شیخ محمد بود، مولد شهر صفر ۱۲۹۸ قمری مطابق ۱۸۸۰ میلادی در قریه ئی سیان از توابع اردستان اصفهان است. در هفت سالگی شروع به تحصیل ابتدائی کرده و در ده سالگی اشعار موزون گفته و در چهارده سالگی غزلیّات چند بیتی حاوی قواعد عروض بلکه محسّنات بدیعیّه داشته ولی تحصیل عروض نکرده بلکه طبیعی و ذوقی بوده است. سنواتی در اصفهان مشغول تحصیل علوم عربیّه و فقه و اصول و منطق بوده به محدّثی و وعظ مشغول و از مشاغل روحانیه امرار معاش مینمود و در اصفهان غالباً در مدرس میرزا حسین و مدرسه حاجی و مدرسه نیم آورد و غیره در ضمن تحصیل سکنی داشتم. چون والد مرحوم از روحانیین و اهل محراب و منبر بودند، اسمشان آخوند ملارمضانعلی و تخلصشان کوچکعلی بود ولی به اقبال امر اعظم فائز نشد. درباره امر اقدس و ظهور اعظم هیچ اطلاع مستقیمی نداشتم مگر پاره ئی افتراها و بهتانهای بی اساس تا آنکه در مدینة السادات زواره که ماه محرم و صفر برای شغل منبر و حدیث به آنجا میرفتم در سال دوم در زواره یکی از جوانهای سادات پیش من خلاصة الحساب میخواند. روزی دعوت کرد من همراه خود کتاب شرح توحید مفضّل و کتاب جواهر السّنیه شیخ حسر عاملی را بردم برای مطالعه یکی از همسایگانش که ملاعلی نام داشت و از احبا بود بدیدن آمد. نظر برخی از دانشمندان، بزرگان و سیاست مداران عالم در بزرگداشت دویستمین سال تولد حضرت بهاءالله2/11/2017 پیام مورّخ اکتبر ٢٠١٧ این مشتاقان را خطاب به تودۀ عظیمی از مردم که دویستمین سالگرد میلاد خجستۀ جمال اقدس ابهی را در سراسر جهان جشن میگیرند ملاحظه فرمودهاید. میلیونها نفر در بیش از دویست و چهل کشور، جزیره و سرزمینِ مستقل در بارۀ پیامدهای تولّد حضرت بهاءالله، فرزند برجستۀ کشور مقدّس ایران، به تأمّل و تعمّق پرداختهاند. هر ایرانی بصیر و روشنضمیری به ابعاد بیسابقۀ این بزرگداشت که تاکنون برای هیچ شخصیّت ایرانی دیگر برگزار نگردیده با سربلندی و افتخار خواهد نگریست. وسعت تنوّع قومی و نژادی این مردم آنچنان است که تحقّق وحدت نوع بشر را که هدف غایی آن حضرت میباشد بشارت میدهد. طرفه حکایتی است. مورّخین منصف البتّه آگاهند که چرا شخصیّتی بزرگوار از خاندان نوری از اهالی مازندران، متولّد طهران و از نوادگان پادشاهان ایران باستان، با وجود تعلّق خاصّ به آن مرز و بوم مجبور به ترک وطن خویش گردید. چهل سال زندگی در تبعید ذرّهای از تعلّق حضرتش به آن آب و خاک نکاست. با لطف و عنایت مخصوص نسبت به هموطنان خویش به تأسیس جامعهای متّحد، پویا و مترقّی مرکّب از مردمانی با پیشینههای قومی و مذهبی متفاوت در آن مملکت پرداخت. با ارسال الواح و اعزام معلّمین و ابلاغ پیامهای مشفقانه توسّط کسانی که برای زیارت آن جمال منیر به زندان عکّا در ارض اقدس میشتافتند، ایرانیان را که به فرمودۀ مبارکش "به طراز قابلیّت و استعداد مزیّنند" در پرورش استعدادهای خدادادی خود مساعدت فرمود. قسمت هایی از پیام بیت العدل ٢۵ مهر ١٣٩٦ خطاب به احبّای عزیز الهی در کشور مقدّس ایران رحمت مردی بسیار اجتماعی، و با مردم از پیر و جوان، تحصیل کرده و بی سواد، غنی و فقیر، بسیار خوش برخورد بود. رفتارش چنان دوستانه و صمیمی بود که فوراً آنها را نسبت به خود جلب می نمود. بسیاری از احبّا او را رفیق شفیق و دوست خاصّ خود می شمردند. با حضرات ایادی امرالله روابطی مخصوص داشت. رحمت و اینوک اولینگا که یکی در سی و سه سالگی و دیگری در سی و دو سالگی به سمت ایادی امرالله منصوب گردیده بودند و جوان ترین ایادی امرالله محسوب می شدند، بسیار مورد علاقه ی حضرات ایادی متقدّم و سالمند قرار داشتند. باید به خاطر داشت که رحمت پس از انتصاب به مقام ایادی امرالله خیلی زود از راهنمایی های حضرت ولی امرالله محروم شد، زیرا فقط پس از سه ماه از انتصاب او، هیکل مبارک صعود کردند. ایادی امرالله امة البهاء روحیّه خانم در بیانات خود نظریات خویش را درباره ی رحمت چنین توجیه می نمایند: این مجموعه شامل بیانات شفاهی حضرت بهاء الله است که توسط نبیل اعظم ( ملا محمد زرندی ) گردآوری و نسخه موثق آن توسط دارالانشاء بیت العدل اعظم به تاریخ 2 اکتبر 1991 برای نشر در مجله عندلیب ارسال شده است. هیئت مجلّله تحریریّه مجلّه عندلیب دامت تائیداتها عطف به مکتوب موّرخ 29 سپتامبر 1991 صادره از طرف دارالانشاء معهد اعلی خطاب به جناب غصن الله کاشانی که موادی از آن برای آن هیئت مجلّله ارسال گشته به ضمیمه نسخه موثّقی از متن بیانات شفاهی جمال قدم را که بوسیله جناب نبیل اعظم زرندی اقتباس و ثبت گردیده و به "پنج کنز" اشتهار یافته، ارسال میدارد تا در صورت اقتضاء آن را در یکی از شماره های آینده مجلّه عندلیب درج فرمایند. با تقدیم تحیّات از طرف دارالانشاء بیت العدل اعظم فاضل مازندرانی در علوم ادبی از قبیل صرف و نحو و معانی و بیان و لغت مطالعاتی کافی و در معارف اسلامی از جمله فقه و اصول و تفسیر و تاریخ تبحری بسزا و در رشته های فلسفی از قبیل منطق و حکمت و کلام و اشراق و همچنین در کتب آسمانی و اعتقادات ملل و نحل تحقیقاتی باندازه داشت. فاضل تا بیست سالگی در مدرسه حاجی کاظم بیک نزد مشاهیر مدرسین بتحصیل علوم عربیه و فقه و اصول و کلام و حکمت و منطق و نجوم اشتغال ورزید و در میان طلاب بخوش ذوقی و خوش فهمی اشتهار یافت و بسیاری از آنها بجنابش حسن عقیدت پیدا کردند و بعلم و فضلش اعتراف نمودند و او را مورد اعتماد دانسته پس از فوت مدرس مزبور بشاگردی او تن در دادند و نزدش به تحصیل ادبیات و علوم عقلی و نقلی مشغول شدند و بدین ترتیب تدریجا بر شهرت و منزلتش افزوده شد. فاضل در طهران با بهائیان آشنا شده و اولین بار لوح مبارک بشارات، صادر از قلم اعلی بدستش آمد و از مطالعه اش منجذب و از تعمق در آن بشگفت آمده و بعظمت امر پی برده و از دل و جان بدین الله ایمان آورده پی در پی بزیارت سایر الواح حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء پرداخته روز به روز بر وسعت اطلاعات و انبساط خاطر و انجذاب ضمیر و نورانیت وجدان و توسعه دایره فکر افزوده و تدریجا در معارف امری تبحری بسزا یافت و عرفانی بلند پیدا کرد. توقیع منیع مبارک که در نوروز ۱۱۳ بدیع (۲۱ مارچ ۱۹۵۶) در دومین سال شروع نقشه ملکوتی ده ساله و در آخرین سالهای حیات عنصری هیکل اطهر و در بحبوحه انقلابات ایران که منجر به تعطیل تشکیلات امریه و تخریب حظیرةالقدس ملّی و اشغال سایر حظائر قدس و اذیت و ایذاء اهل بهاء در سراسر ایران گردید، خطاب به جمیع یاران اعم از افراد و اعضاء محافل ملّیه و محلّیه و ایادی امرالله صادر گردید، در مقام خود از آثار بی نظیر و در سبک و انشاء خاص و ابداعی هیکل اطهر و منحصر به فرد می باشد. پس از وصول آن به ایران با آنکه به دستور مبارک میبایست جمیع اهل بهاء از مضامین پُر محتوای آن مطلع گردند " ولی محفل ملّی ایران که به دستور دولت تعطیل شده بود روش خاص دیگری غیر از آنچه که معمول بود به صورت دست نویس " دست به دست در بین یاران میگشت و سبب تشفی خاطر آنان میشد: در این ایام نظر به شباهتی که با وقایع اخیر ایران از نظر وسعت و مدّت و شدّت دارد به نظر رسید که توصیه مبارک انجام گیرد و جمیع یاران خصوصاً نسل جدید از مضامین دلنشین و پُر محتوای آن مطلع گردند. از اهم آثار حضرت عبدالبهاء دو لوح مفصّل و مبسوط است که به ترتیب در سالهای ۱۳۱۴ و ۱۳۱۵ هجری قمری (مقارن ۱۸۹۷ و ۱۸۹۸میلادی) یعنی درسالهای نخستین دوره میثاﻕ یا عهد اوفی، درباره و اهمّیت و نقش اساسی و حیاتی آن در عهد و پیمان حضرت بهاءالله حفظ و حراست آئین بهائی و وحدت و یگانگی پیروان آن از آسیب و گزند تشتّت و تفرقه و پراکندگی و نیز دردفاع از مقام و مرکزیت خود به عنوان جانشین و مبین آیات و مرجع اغصان و افنان و منتسبین و اهل بهاء عموماً، برابر آیاﺕ صریح کتاب اقدﺱ و نصّ قاطع کتاﺏ عهد و دیگر آثارنازله از قلم اعلىٰ از یک سو و در رد و ابطال دعاوی و تهمت های افترا آمیز و دروغین و گفته های بی پایه و مایۀ ناقضین به سر کردگی ناقض اکبر میرزا محمّد علی، برادرناتنی و سالها کوچکترشان از سوی دیگر و سر انجام دربیان پند و اندرز و نصیحت و دعوت آنان به بازگشت به دامان آئین یزدان و ثبوﺕ و رسوﺥ بر عهد و پیمان، از کلک گهر بار آن حضرﺕ درعکا به رشتۀ تحریر درآمد. این دو لوح درمیان احباﺏ درآن روزها بسبب طولانی بودن آن به الواح هزاربیتی موسوم و معروف گردید. جناب آقا عبدالرّزّاق تبریزی از جمله احبّای خدوم و منفق قم بود. هر جوانی که قصد ازدواج داشته (اعم از بهائی و غیربهائی) و وسائل مالی برایش فراهم نبوده، مورد محبّت و اعانت او قرار میگرفته و مشکلش رفع میگردیده است. اگر کسی از این عالم در میگذشت و بستگان او تمکّن مالی نداشتند تا اقدام به دفن و کفن کنند، آقا عبدالرّزّاق محبّت میفرمود. بیسبب نبود که حضرت عبدالبهاء او را عبدالرّزّاق خطاب میفرمودند. آقا عبدالرّزّاق از طریق ایادی امرالله، جناب ابن ابهر، به حضور حضرت عبدالبهاء معروض داشت که اجازه فرمایند در شهر قم مشرقالاذکار تأسیس نماید. حضرت عبدالبهاء در لوح مبارکی که به اعزاز او نازل فرمودند طرح کلّی ساختمان مشرقالاذکار را برای او مرقوم فرمودند. ولی فرمودند با توجّه به اوضاع و احوال شهر قم و مردم آن بهتر است آن را به مشرقالاذکار معروف نسازد. در سوره آل عمران آیه 93 به یکی از ایرادات قوم یهود اشاره ای رفته است . متن آیه مبارکه چنین است « کُلُّ الطِعام کانَ حِلّا لِبنی اسرائیلَ اِّلا ما حَرَمَ اِسرائیلُ عَلی نَفسِه مِن قبلَ ان تُنَزّیل التورةُ قُل لو فاتُوا بالتّورةِ فَاتلُوها انُ کنتُم صادقین .» یعنی همه خوراکی ها بربنی اسرائیل حلال بود جز آنچه اسرائیل (یعنی حضرت یعقوب) بر خود حرام کرده بود پیش از آن که تورات نازل گردد. شان نزول این ایه آن است که یهود منکر نسخ احکام الهی شدند و آنان به مسلمانان می گفتند پیغمبر شما کاذب است چون از نسخ احکام تورات سخن می گوید که خدای تعالی بخاطر ظلم هائی که بنی اسرائیل کردند طعام های حلال را بر آنان حرام کرد و این تحریم وقتی صادق است طیبات قبل از آن حلال بوده باشد و این همان دلیل نسخ است که محال می باشد.
چند سال قبل در خبرها خواندم که مؤسسهای برای تحقیق راجع به فرق و ادیان در حوزۀ علمیّه تأسیس شده است. همان وقت نیز به نظر میرسید از اهداف این مؤسسه که «معراج» (مؤسسۀ علوم راهبردی ادیان و جنبشهای انحرافی) نام دارد، این باشد که تعدادی از طلّاب علاقمند را برای ردیّهنویسی علیه آیین بهائی آموزش بدهند. تا جایی که من خبر دارم، کتاب «بسترشناسی بهائیّت»، تألیف «محمّدجواد رضایی» اوّلین کتابی است که محصول آموزشهای این مؤسسه است. البته این کتاب نیز مانند همۀ ردیّههایی که راجع به آیین بهائی نوشته شده، حاوی حرفهایی تکراری است که در امواجی از اشتباهگویی، تهمت، دروغ، برداشت غلط و ... غوطهور است. من برای نمونه به چند نکته اشاره خواهم نمود، امّا نخستین مطلبی که میخواهم بنویسم، در بارۀ اتّفاق جدید و عجیبی است که در چاپ این کتاب رخ داده و در پشت جلد، جملاتی چنین درج شده است: «فرقۀ بهائی اگر صرفاً یک دین یا مذهب متفاوت باشد، حتّی اگر در قانون اساسی برای آن تعریف وجود نداشته و جزو مذاهب و ادیان رسمی شمرده نشده باشد، باز هم حقّ حیات دارد». تمام باورمندان به ادیان سالفه بر این باورند که پیامبر آنان آخرین پیامبری است که خواهد آمد و از همین روی فرستاده ی الهی پس از دیانت خود را کذاب قلمداد کرده و با او سر ستیز برخواسته و او را منکر بوده اند، کما اینکه اگر چنین نبود، امت بنی اسرائیل پس از ظهور عیسی ابن مریم باید به او متشبث میشده و مسیحیان عالم پس از ظهور محمد ابن عبدالله ایمان آورده و مسلمان میشدند؛ حال میبینیم که چنین نیست و متدین به ادیان پیشین با تکیه بر جملاتی از کتاب آسمانی خود منکر پیامبر بعدی شده اند. فرضاً امت بنی اسرائیل با تکیه بر آیاتی که در ذیل میاورم، رسالت حضرت مسیح را منکرند. “در قرون اولیه پس از ظهور اسلام محمدی، علماء و روحانیون پاکدل و حقیقت پرست و بسیاری از مسلمانان متقی و پرهیزکار، قرآن را با خلوص نیت مطالعه میکردند، و در درک معانی سعی بلیغ داشتند. آنان به قرآن، فهرست ها نوشتند و نام آنرا کشف الآیات و کشف المطالب گذاردند. یک نمونه از این کشف الآیات و کشف المطالب (( قرآن کریم بخط طاهر خوشنویس چاپ کتابفروشی علمیه اسلامیه)) است که شامل هجده باب میباشد. باب دهم فصل شانزدهم در رابطه با اعتقاد به روز هزار ساله و قیام دولت حقه ، اعتقاد راستین امت اسلام و بخصوص شیعه در آن بوده و هست که قائم آل محمد با کتاب جدید و دین جدید در راس هزار سال قمری ظهور خواهد فرمود. در باره این اعتقاد کتابها نوشته اند و حدیث ها گرد آورده اند"[1]. يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ( آیه ۳ سوره سجده) یعنی، اوست که امر عالم را از آسمان تا زمین تدبیر می کند سپس در روزیکه مقدارش به حساب شما بندگان هزار سال است باز به سوی خود بالا می برد. هر دینی در زمان خودش بهترین دین است و متعلق به زمان خودش است و معتقدیم هر انسانی صرف نظر از اعتقاد دینی خود را به رستگاری دارد. زن و مرد در این دیانت مساوی هستند و زن و مرد مانند دو بال بر پیکر جامعه انسان تلقی شده اند زیرا فقط دو بال قوی و مساوی پرواز مرغ عالم را به اوج قلّه های ترقی و تعالی میسّر میسازد. دین باید با علم و عقل هم خوانی و برابری داشته باشد. اگر اصلی از دین مخالف علم باشد، موهوم و خرافات است. حقیقت دین که محبّت و انسانیت و تعالی بشر است. در این دیانت اصل مشورت در کلّ امور است. این مشورت از خانواده شروع میشود و تا بالاترین سطوح اداری و جامعه ادامه می یابد. مشورت باید در محیطی آرام، صلح آمیز و در محیطی آزاد و بدون تحدید و با احترام به همه حقوق انجام پذیرد و آنچه از تصادم و تبادل افکار در مشورت به دست آمد همان حقیقت محض است. جنگ به هر بهانهای که باشد ممنوع است، به جز موارد دفاع از کشور. کشتار و آزار دیگران حتی امر برای ترویج دین باشد، شدیداً منع شده و ترویج دین راهی جز عشق و محبّت و حقیقت و بالا بردن سطح افکار مردم ندارد. انسان موظّف است حقایق دینی و خداپرستی را با مطالعه و تحقیق صحیح فارغ از تفسیر و تعبیرهای گوناگون دریافت نماید. این دین، دین شادی و امیدواری است. نوشتاری کوتاه دربارهء دین و نامهای گوناگونی که به این آفریدهء واحد خداوندی داده ایم، تقدیم دوستان و خوانندگان نمایم. بویژه در مورد اینکه "دیانت اسلام هم مانند سایر جنبش های دینیِ دیگر دوره و عمر معیِن و مقدّر داشته و بعد از انجام مأموریت خود چون هر آفریدهء دیگر پیر میشود و به اصل خود یعنی جهان امر خداوندی باز میگردد- و حضرت کردگاری پس از پایان دور اسلام مانند هر دور دیگر عنایت خود را نسبت به بندگان، با برگزیدن انسانی پاک و وارسته با نام جدید به نو ساختن دین و آئین میپردازد و هرگز شاهکار آفرینش خود، انسانها را فراموش نمینماید" سخن راستین بقلم آید. من برآنم که با استناد به آیات قرآن مجید و اخباری که با آیات هم آهنگی دارند، تا جای ممکن، سخنی روشن و هدفمند تهیّه و تقدیم دوستان نمایم. مردی تنها، سالخورده، با جسمی فرسوده، که سالها اسارت و اقامت در زاویۀ زندان و سفرهای اجباری از شهری به شهر دیگر و از اقلیمی به اقلیمی بدتر توانش را به تحلیل برده بود، به دیوارۀ کشتی تکّیه داده به دریای بیکران مینگریست. تا چشم کار میکرد آب بود و آبیِ آسمان در پهنای دریا بازتابی بس زیبا داشت، گویی خالق هستی میخواست زیبایی خلقتش را به همگان نشان دهد. امّا مرد در اندیشهای دور و دراز غرق شده بود. نگاهی به گذشته داشت، آن زمان که کودکی بیش نبود و از کشورش رانده شد و در سرمای زمستان، همراه پدری که ماهها سکونت اجباری در گوشۀ زندانی هولناک و زیر زنجیری سنگین در عنفوان جوانی سخت بیمارش ساخته بود، و مادری که بار گران دوری از فرزند خردسال را از سویی و نگرانی شوی محبوب بیمارش از سوی دیگر و دو فرزند کوچک آسیب پذیرش را از طرف دیگر بر دوش داشت، سفری را شروع کرد که هرگز بازگشتی نداشت. در آن زمهَریر زمستانی کوهستانهای غرب کشورش، که سرما تا ژرفنای وجود انسان نفوذ میکرد، پاهای کوچکش آنچنان لطمه دید که تا پایان عمر درمانی برایش متصوّر نشد و احساس وجود به انگشتان پایش باز نگشت. پاسخ از جناب دکتر پرویز روحانی دوست عزیز براستی دو پرسش را همراه آورده است. در پاسخ بایستی بکوتاهی به هر یک بپردازیم. الف- آیا بهاییان هم وحدت وجودی هستند؟ نخست بدانیم که "وحدت وجود" اندیشه و نظریست که در دوران دراز در خاور و باختر، بسیاری اندیشمندان، فلاسفه و عارفان را پسند آمده، مدار بررسیها و نتیجه گیریهای آنان بر آن بوده و هست. در این برداشت گمان بر اینست که خداوندِ آفریننده با آفرینش از یک جنس و جوهر میباشند. و در حقیقت جمع آفریده ها، خـدای خالق را میسازد و یا به گفتار دیگر خداوند در خلقت تجزیه شده و حضرتش جمع آفرینش است. این باور و گمان از نظر ادیان و امر بهائی مردود است. جوهر آفریننده و آمر راستین هرگز شناخته نمیشود و از هر گونه صفات و محدودیتهای آفرینش مادی و یا روحانی مقدّس است. در عرفان بهائی وجود در سه عالم یا قلمرو، هستی میابد:
... آیا هرگز در هیچ تاریخی از عهد آدم تا حال چنین غوغائی در بلاد واقع شد و آیا چنین ضوضائی در میان عباد ظاهر گشت و با این همه ایذا و اذیّت محلّ لعن جمیع ناس شدند و محلّ ملامت جمیع عباد و گویا صبر در عالم کون از اصطبارشان ظاهر شد و وفا در ارکان عالم از فعلشان موجود گشت ... [1] ... و چه نفوس قدسیّه را که جواهر عدل بودند بنسبت ظلم کشتند و چه هیاکل روح را که صرف علم و عمل از ایشان ظاهر بود ببدترین عذاب هلاک نمودند مع کلّ ذلک هر یک از آن وجودات تا دم مرگ بذکر ذکر الله مشغول بودند و در هوای تسلیم و رضا طائر و بقسمی این وجودات را تقلیب نمودند و تصرّف فرمودند که بجز ارادهاش مرادی نجستند و بجز امرش امری نگزیدند رضا برضایش دادند و دل بخیالش بستند. حضرت عبدالبهاء میفرمایند: "ای اهل ایران ...متبوع و مُطاع کلّ آفاق بودید حال چگونه از عزّ قبول باز مانده در زاویۀ خمول خزیده اید. منشأ ء معارف و مبدء تمدّن جهانیان بودید اکنون چگونه افسرده و مخمود و پژمرده گشته اید؟" حضرت بهاءالله میفرمایند: "ای اصحاب ایران شما مشارق رحمت و مطالع شفقت و محبّت بوده اید و آفاق وجود به نور خرد و دانش شما منوّر و مزیّن بوده. آیا چه شده که به دست خود بر هلاکت خود و دوستان خود [بهائیان] قیام کردید؟" حضرت عبدالبهاء میفرمایند: "خدا چه نعمتی به ایرانیان عنایت فرمود ولی قدر ندانستند. اگر کفران ننموده بودند دولت ایران اوّل دولت می شد." |
مدیربرگزیده مقالات مختلفه، نظرات مختلفه، نظرات دیگران، گلچین ها و ... بایگانی
March 2024
دسته بندی ها
All
|