پیش از پرداختن به این مهم، چند نکته باید یادآوری شود:
1-عمر جهان انسان از نظر ادیان به دو بخش بزرگ تقسیم میشود که هر یک را کَور [ بر وزن دور و واحدی از زمان است که بسیار درازتر از دور و شامل دورهای زیاد است.] مینامیم. از آغاز زندگی انسان تا دور محمّدی را کور نبوّت یا توحید و یا کور بشارت و انذار میشناسیم. از پایان دور اسلام کور تحقّق وعده های پیامبران است. این کور را کور وحدت و تحقّق مینامیم که کور بلوغ و کمال انسانی و تأسیس مدنیّت جهانی بر بنای عدل و داد و عشق است. و نیز کور شادی و شادمانی، کور آشتی و محبّت و نیز کور برادری و برابری انسانهاست. بدون تردید تأسیس چنین جهانی تلاش و کوشش همهء انسانها را در پیدایش این ملکوت خداوندی نیاز دارد. و همراه با دردها و زحمتهای بسیار است. در این عصر نورانی، با ظهور حضرت باب، کور انذار بسته میشود و با طلوع حضرت بهاءاللّه کور تحقّق وعده ها سر میرسد. این کور، کورِ وحدت خـدا، وحدت پیامبران و دین خداوندی و وحدت انسانی را تأسیس میکند. این کور بهشت عدل و عشق را میافریند و ملکوت و پادشاهی حق و حقیقت را با حکومت مردمی در جهان برقرار میسازد. و اینهمه با کوشش و تلاش و جوشش انسانهای پاک و پاکباز از هر باور و نژاد و جنس و وطن ممکن است.
2-حقیقت دو شکل دارد: حقیقت مطلق که آن تنها حقیقتِ خـداست. اوست که مطلق همه چیز است. اوست که ذات غیب منیع لایُدرک است. آنچه جز اوست حقیقت نسبی است که نسبت به زمان، مکان و نسبت به حقیقت های دیگر اهمیّتِ کمتر و بیشتر میابد. همهء آفریده ها حقایق نسبی هستند چه مادّی و چه روحانی. دین هم که بیان ارادهء خـدا در خلقت است، نسبی بوده و همواره تابع قانون کلّی آفرینش و در پنجهء توانائی پروردگار است و اوست که هرزمان بخواهد کسی از بندگان را به پیامبری برمیگزیند و دین را تجدید میکند. این حقیقت را در آیهء 15 سورهء مؤمن میبینیم. میفرماید: "خداوند بلند پایگاه روح را [روح پیامبری را] در هر یک از بندگانش که بخواهد القاء میکند تا انذار نماید.[ انذار یکی از سه مأموریّت پیامبران است.]
در این کور وحدت یا تحقّق، حقیقتِ این زمانه وحدت عالم انسانی است. جهان یک وطن و همه انسانها از نژاد انسانی و ساکنان این وطنند. همه ادیان فصلهای یک دین خداوندی هستند. در این کور "آنچه عمومی و جهانی است حقیقتِ الهی است" و آنچه جمعی از انسانها را شامل شود، خصوصی و محدود است. صلح جهانی، عدل عمومی و جهانی، تعدیل معیشت عمومی، تعلیم و تربیّت جهانی، برابری همهء انسانها از هر رنگ و زبان و جنس و زادگاه و باور دینی یا غیر آن در مقابل قانون، حقیقت امروز آئین و روش زندگی است. آنچه "محدود به جائی یا گروهی از آدمیان است" باطل و نابجاست. انسان میتواند دیندار یا بیدین باشد. انسان میتواند زن یا مرد باشد. انسان میتواند سپید یا سیاه باشد. انسان میتواند دیندار یا بیدین باشد. هرچه باشد و هرکه باشد در برابر قانون مساوی است و در آزادی و حقوق انسانی برابر است.
3-انتخاب و برگزیدن پیامبر و دین گذاری و آنچه به آن وابسته است، از عنایت خداوندی و در اختیار مطلق آن دلبر یکتاست. اوست که میداند کِی و کجا، چه کس را با چه نام و نشان، و در چه زمان و مکان به پیامبری برای هدایت انسانها بفرستد. [قرآن 6: 124 وبسیاری آیات دیگر] هیچ کس را جایز نیست در این باره چون و چرا کند. حتّا پیامبران نمیدانند کی، و کجا و چگونه پیامبر بعد برگزیده خواهد شد. [رسول اکرم بامر خـدا میفرماید: "اِنَّما علمُها عِندَ ربّی" یعنی تنها خـدا میداند. (قرآن 7:187) و مسیح میفرماید: از آن ساعت هیچ کس جز پدر خبرندارد...]
4-همه پیامبران و هر یک از آنان در کور نبوّت سه مأموریّت یا وظیفه داشته اند. همه "شاهد و مُبشّر و مُنذر" بوده اند. آیات قرآن در این معنی بسیار است و در کتب مقدّسهء پیشین هم بیشمار. [قرآن آیهء 8 سورهء 48 و61:6 و 2:213 و ده ها آیات دیگر. در مورد انذار بیش از 50 آیه و در بارهء تبشیر هم به همین تعداد آیات در این کتاب کریم میابیم.] این سه وظیفهء پیامبران را به کوتاهی بیان میکنم.
نخست آنکه پیامبران خداوندی انسانها را در ایمان بوجودِ دانندهء یکتا، و دانش به صفات آن آفرینندهء جهان رهبری نموده اند و باندازهء آمادگی مردم از آن حقیقت مطلق سخن گفته اند. و پیوسته بیشترِ آنرا برای آینده و پیامبران پسین، و بویژه، برای زمان بلوغ و کمال انسان یا کور وحدت یا "روز خـدا" گذارده و بعهدهء موعود جمیع ادیان گذاشته اند. از این روست که در دیانت بهائی بیش از جمع همه کتب مقدّسه در صفات خداوندی از عشق، محبّت، عدل، عنایت، دانش، هدایت، توانائی و همهء کمالات او آیات از قلم نمایندهء کردگار نازل شده است.
دوم آنکه همهء آنان از روز رستاخیز گفته اند. نشانه های موعود واپسین را به دهها و صدها و هزارها بیان معیِن نموده اند و انسانها را برای آن روز آماده کرده اند. بشارت داده اند که آنروز جهان آرامش خواهد یافت. عدل و عشق حکومت خواهد کرد. روشنی بر تاریکی پیروز خواهد شد. ملکوت خـدا در زمین تأسیس خواهد شد. و جهانِ انسان بهشت برین خواهد گشت. و میبینیم که مأموریت امر بهائی تأسیس بهشت عدل و عشق است و خداوند همهء افراد انسانی را به فداکاری در این راه خوانده است. همه مردم جهان بنابر باورهای دینی یا غیر دینی خود خبر بزرگ خداوند [در قرآن: نبأِ عظیم] را میشنوند و راه درآمدن به آئین بهائی را میابند. و اگر نخواهند بهائی باشند، با باورهای خود به خدمت به جهان انسان برمیخیزند. جامعهء جهانی بهائی امروز ۲۱۱۲ گروه های دینی، نژادی در خود دارد و در همه کشورهای عالم مستقر گشته است. این مردم همه توانائی و مال و حتّا جان خود را برای اجرای نقشهء بزرگ خداوندی فدا میکنند تا بهشت موعود را در جهان انسانی به راهنمائی پروردگار جهان و بنابر بیان بهاءاللّه سازمان دهند.
سوّم آنکه پیامبران همه، امّت خود را از غفلت و بیخبری برحذر داشته اند. و از هیبت روز خـدا بسیار گفته اند. از عذابها و خطرات، ذلّتها، پریشانیها، دربدری ها، نابسامانیها و جنگهای خانمان سوز و آتشهای خشم و قهر که ثمرهء نافرمانی و بیخبری و گمراهی انسانها خواهد بود، بدرازا سخن گفته اند. در قرآن بیش از ۸۵۰ آیه در باره روز رستاخیز آمده است. بیش از ۲۶۰ آیه در باره بهشت جهان انسان می بینیم و بیش از ۱۵۰ آیه در بارهء جهنّمِ گمراهی و بی ایمانی نازل شده است. اینست که در همه آیاتِ باب و بهاءاللّه و بیاناتِ عبدالبهاء و شوقی افندی و هدایات بیت العدل جهانی راه نجات انسان از همه دردها، رنجها، بلاها، نابسامانیها و عذاب ها ارائه شده و میشود و عالم بهائی در رفع این آفت ها بجان و دل و مال و عزّت و نام میکوشد.
5-کتب کردگاری همه روشن میسازند که حق پایدار میماند و باطل مانند خار و خس گذرا و بی پایه است. تمامی منکران، دشمنان و بدگویان به پیامبر و دین نوین و پیروان او محکوم بنابودی بوده و هستند. خداوند حق را بکلمات خود پاینده و شکست ناپذیر میکند. در قرآن آیات بسیار این نکته را روشن میدارد. [8:7 و 8:8 و 17:81 و بسیاری آیات دیگر]
6-حضرت کردگاری آفرینش را بکمال آراسته و آنرا تابع و پیرو قانونی محکم ساخته است. روش و رسم او، و بعبارت قرآن "سنّت" او هرگز تغییر نمیکند. [33:62- 35:43- و بسیاری آیات دیگر شاهد آنست که سنّت الهی تبدیل و تغییر نمیکند.] بنابرین در بررسی یک شریعت نوین و فرستادهء نازنین بایستی در تاریخ پیدائی برگزیدگان پیشین اندیشه کنیم و شباهت ها را بیابیم. کتب مقدّسه پر از داستانهای پیامبران و پیدایش ادیان است. آیا خداوند بی هدف این داستانها را سروده است؟!
7-قانون ازلی آفرینش اجل و مهلت معیّن هر آفریده است. همه چیز و همه کس و همه جنبشها مدّتی و مهلتی دارند و سپس به شکل دیگر در لباسی دیگر و در مکانی دیگر و برای هدفی دیگر ظاهر میشوند. اجل آدمها [قرآن 6:2 – 29:53 و...] اجل ماه و خورشید [قرآن 31:29 – 35:13] اجل هر موجود دیگر [قرآن 15:4 – 15:5 – 23:43] و اجل امّت ها هم قطعی است. [قرآن 7:34 گواهی میدهد که هر امّت اجلی دارد که چون فرارسد، ساعتی پس و پیش نمیشود. ونیز 10:49] در آفرینش همه چیز چه مادی و چه روحانی دوره و مهلتی دارد و در شکل نخست باقی نمیماند. در این باره آیات بسیار است.
پس از بیان نکاتی کلّی و عمومی، اکنون بطور خاص و به ویژه، به دین اسلام محمّدی میپردازیم:
- دیانت اسلام برای مردمی خاص و در زمان و مکان مخصوص آمد. برای قومی که پیش از رسول اکرم، انذار نشده بودند. و حتّا پدران آنان هم انذار نشده بودند. [سورهء یاسین آیهء 6 و بسیاری آیات دیگر.] قرآن عربی فرود آمد تا مردم بفهمند. این کتاب الهی گرچه از 37 پیامبر نام میبرد، امّا تنها "عهد عتیق و عهد جدید" یعنی توراة و انجیل را کتاب خـدا میشناسد. و فقط دین یهود و نصاری را تصدیق میکند... دیانت زرتشتی و ادیان شرق آسیا و مرکز آسیا را نام نمیبرد. آن زمان بخشهای بزرگی از جهان ناشناخته بود و بنابرین، در قرآن از مردمش و آئین آنان ذکری نیست. اسلام محمّدی در رتبهء اوّل مردم را دو بخش میکند: مؤمن و غیر مؤمن [مؤمنان یعنی مسلمانان، برادرند.] غیر مسلمان را دو دسته میکند: دیندار و بیدین. دیندار فقط یهودی و مسیحی هستند و میتوانند در کشور اسلامی بمانند و البتّه باید جزیه بدهند. و حقیر زندگی کنند. بیدینان کافر و مشرکند و حقِّ زندگی ندارند. و امّا مؤمنان مسلمان هم دو نوعند: آزاد و برده. و هر کدام حقوقی متفاوت دارند. مسلمانانِ مؤمن دو دسته اند: مردان صاحب اختیارند. زنان نیم انسان محسوبند و در همه جا حقوق آنان نصف مردان است. علماء دین صاحب اختیار و ولیِّ مردمند. و مردم باید از آنان اطاعت و تقلید نمایند. [این خود سبب شد که دیانت اسلام از نخستین روز پیدایش، بدست دینمداران شقّه شقّه شد. و کم کم به صدها بلکه بیشتر مذهب گوناگون در آمد. قرنهاست که مسلمانان، مسلمانان را تاراج میکنند، آسیب میزنند و کشتار میکنند و این روز بروز بیشتر و دردناکتر و گسترده تر میشود. آیا چنین دینی توانائی ایجاد وحدت دارد؟
افزون بر آن اینکه، بنابر قرآن، مسلمانان بر خلاف سفارشِ کتاب خـدا، مانند مشرکان شدند. [آیهء "لاتَکونوا کَالمُشرکین مِنَ الّذین فَرَّقوا دینَهُم شِیَعاً. کلُّ حزبٍ بِما لَدَیهم فَرِحون" را در سورهء 30 آیات 31 و 32 بخوانیم و عبرت بگیریم!] در بسیاری موارد دیگر و بر طبق آیات قرآن محدودیت اسلام محمّدی به شرایط زمان و مکان و نوع مردمان روشن میشود. بنابرین حقوق انسانی در اسلام رعایت نمیشود. برابری و مساوات نیست. البتّه این عیب دین نیست. بلکه اوضاع زمان و آمادگی مردمان و مقتضیات روز چنان ایجاب میکرد. دستورات این دین در بسیاری نقاط جهانِ امروز قابل اجراء نیست، حتّا نماز و روزهء اسلامی! مجازات ها بر مبنای زندگی اعراب است. ساختمان و بنای زندان نبود و لذا دست بریدن، سر زدن و سایر شکنجه های بدنی ناگزیر بود. دیه ها و جریمه ها همه بر بنای زندگی بدوی است. قارّه ها از هم جدا بودند و مردم از هم بیخبر. سرعت حرکت انسان در زمان ظهور پیامبر اسلام، هنوز مثل هزاران سال پیش، کمتر از شش مایل در ساعت بود. پس دین نمیتوانست عمومی و جهانی باشد. و همه انسانها را دربر گیرد. آمروز با ظهور جدید خداوندی و طلوع دو خورشید راهنما، پروردگار جهانیان همه افکار و استعداد ها را به ایجاد ابزار و آلات و دستگاههای لازم نوین هدایت فرموده، عالم انسانی را برای وحدت آماده نموده است. از اوّلین روز ظهور باب حرکت جدید در جهان آغاز شد. در نخستین صدسال پس از قیام باب و بهـاءاللّه سرعت حرکت انسان به 18000 مایل در ساعت رسید و کرهء خاک از نظر صنعت یک کشور و یک وطن شد. بهائیان همه مردم جهان را به همکاری در اجرای نقشهء کردگاری میخوانند تا وحدت سیاسی، وحدت حقوق انسانی و وحدت اندیشه و توانائیها به وحدت روحانی عالم انسان بیانجامد و بهشت خـدا در روی زمین تأسیس گردد.
* قرآن و رسول اکرم انذار و تبشیر را تمام کردند. آخرین قوم که پیش از طلوع رسول اکرم انذار نشده بودند، آگاه شدند. و باین ترتیب کور نبوّت پایان یافت. پس از ختم دور اسلام [ که در ادامهء این نوشتار با استناد به آیات قرآن روشن میشود.] حضرت باب ظهور فرموده، آنچه از پیش بود در هم پیچید و باب جدید به جهان نو گشود. او "ختم کنندهء و گشاینده" بود.[زیارت نامهء قائم را بخوانیم! باب اللّه الاعظم کور انذار و تبشیر را بست. و بلافاصله پس از جانبازی و شهادت او، خداوند جهان بهـاءاللّه را به آفرینش جهانی از انسانهای پاک و استقرار ملکوت خـدا و ایجاد حکومت عدل بر روی زمین مأمور ساخت. خطابات قرآن و توجّه اسلام بیشتر به مؤمنان بود و کمتر به همه انسانها. [عبرت انگیز این یک از خطابات عمومی قرآن است. درآیهء 35 سورهء 7 میفرماید: "ای فرزندان آدم! البتّه البتّه بیاید بر شما رسولهای (بسیار) از خودتان که آیات مرا بر شما خواهند خواند. هرکس پرهیزکاری پیشه کند و نیکو شود، بر او خوف و هراسی نیست." این آیه نشان میدهد که آیات بسیار از خدا خواهد آمد و باید اطاعت شود. و البتّه پیامبران بسیار خواهند آمد. دیندار پاک به مبارزه بر نخواهد خاست، و آزادانه جستجوی حق خواهد نمود. فیض خـدا پایان ناپذیر است. جالب اینکه این آیه بلافاصله پس از این یک میاید: "هر امّت اجلی دارد که چون در رسد، ساعتی پس و پیش نخواهد شد"!] ولکن کلمات باب و بهاءاللّه همهء انسانها را بحساب آورده و چنین خطاب میفرمایند: ای اهل عالم! ای پسر انسان! ای پسر خاک! ای دوستان! ای همگنان! ای اهل ارض! ای پسران آدم! ای دوست من! ای گیاه خاک" ای پسر روح! ای پسر انصاف! ای ابناء غرور! و هزاران خطاب دیگر. مثلاً میفرمایند: "امروز انسان کسی است که خادم عالم انسانی باشد." "ای اهل عالم! سراپردهء یگانگی بلند شد، بچشم بیگانگان یکدیگر را مبینید. همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار." و "ای دوست! در روضهء قلب جز گُل عشق مکار و از ذیل بلبل حبّ و شوق، دست مدار."
* از پیش آمد که قرآن حامل تمامی کلمات خـدا نیست. کلمات خـدا نامحدود است و تا آفرینش هست، تمامی نپذیرد. سورهء 16 آیهء 109 را بخوانیم. و نیز سورهء 31 آیهء 27 را. آئین بهائی بر بیش از پانصدهزار بیت آیات باب و بیش از صد جلد کلمات نازل از قلم بهاءاللّه متّکی است. و هرگز این دو آفتابِ ظهور، مدّعی آن نیستند که همه کلمات خـدا بر آیند و فرود آمده است!
* و امّا امّت اسلام؛ این امّت نزد کردگارِ بزرگ با امم دیگر هیچ تفاوت ندارد و مشمول سنّت ازلی خـداست. این امّت هم اجلی دارد و چون در رسد ساعتی پس و پیش نخواهد شد. از رسول اکرم از اجل امّتش پرسیدند، فرمود: "اگر امّت من نیکوکار باشد، یک روز عمر دارد و اگر بدکار باشد، نیم روز..." و بیان را به این آیهء مکرّر قرآن تمام کرد: "و روز نزد خدایت هزار سال از شمار شما ست یعنی از تقویم قمری. اسلام خیلی سریع در دنیای متمدّن آنروز مستقرّ شد و پانصد سال با عزّت و شرف از دیوار چین تا غرب آفریقای شمالی و حتّا اسپانیا و پرتقال در اروپا را بزیر تمدّن اسلامی درآورد. ولی چون مسلمانان خـدا را به دنیا فروختند و فاسد شدند، روح را فراموش کردند و به ظاهر کلام خـدا چسبیدند، هر روز بیش از دیروز ناتوان شدند و بیشتر بزیر حکومت غیر مسلمانان رفتند. و بزودی بجان هم افتادند و این ذلّت همچنان ادامه دارد. درست در پایان هزار سال قمری یعنی در1260 هجری [260 سال دورهء امامها و زمان سامان دادن دین اسلام بوده است.] مطابق 1844 میلادی، طلعت باب خود را موعود همه ادیان معرّفی کرد و روز خـدا آغاز شد. کور توحید و نبوّت بسته شد و کور وحدت خـدا [آنروز که خـدا حکومت میکند] آغاز شد و وحدت دین و وحدت عالم انسانی هدف غائی این کورمعیّن و مشخّص شد. بهاءاللّه میفرماید: "بزودی بساط پیشین را درهم میپیچیم و بساط دیگر میگستریم."
* رسول اکرم مردم را از عذاب میترسانید و آنان را انذار میکرد. مردمان به تمسخر از او شتابِ عذاب خداوندی را میخواستند. در جواب آیاتی نازل شد که گشایندهء اسرار است. آیاتی چند روشن میسازد که خداوند عالمیان عذاب کسی را نخواهد. این مردمانند که پس از آمدن رسول الهی، او را انکار میکنند، با او بمبارزه میپردازند، راه انکار و نفاق میروند و در نتیجه خود و دیگران را به ذلّت و خواری و دربدری و آوارگی میکشانند. جنگ و قحطی و کشتار آفاق را تیره و تار میکند و بخصوص آنان که نزدیکترین مردم به ظهور هستند بیشتر دچار خواهند شد. در بیش یک جا خداوند میفرماید: "ما عذاب نمیکنیم مگر پس از آنکه پیامبری را برگزیده بدعوت مردم بپردازیم." مانند آیهء 15 در سورهء 17 و بسیاری دیگر در معنی عذاب. پس چون منکران در برابر دعوت رسول و انذار او به عذاب اصرار ورزیدند. این آیه آمد: "بشتاب از تو عذاب خواهند، خـدا در وعده پایدار است. و روز در نزد کردگار تو هزار سال [قمری] است." (22:47) آیات 34: 30 و نیز آیات دیگردر این معنی است که خداوند در کتب مقدّسه به انسان مهلت داده است تا به رُشد و سنِّ مسئولیّت پذیری برسد. در آن هنگام موعود همه ادیان ظاهر میشود و اگر مردم در کجروی پای فشارند، از هر سو بعذاب خواهند افتاد. این هزار سالِ آخر، دورهء اسلام است. هزار سال قمری گذشت. طلعت باب بدعوت انسانها پرداختند و خداوند چون گوش هوش ندید و مردم در انکار حق و حقیقت و دشمنی با پیامبر خـدا و پیروانش بزبان و قلم و بچنگ و دندان کوشیدند، بلا از هر سو باریدن گرفت. و این آنقدر ادامه یابد و سخت تر شود تا مردمان بهوش آیند و لبّیک لبّیک گویان روی بسوی خـدا آرند و راه نجات جویند.
* و امّا فصل الخطاب! در سده های نخستین اسلامی، علماء دین هنوز با خـدا بودند و کمتر از فقهاء امروز در بند دنیا و ریاست و جمع مال و منال میکوشیدند. آنان قرآن را میخواندند تا راه راست را بیابند و بمردم کمک نمایند. از این رو به آسانی یافتند که دور اسلام محمّدی هزار سال قمری است و ساعتی پس و پیش نخواهد شد. آنان فهرستی بر قرآن نوشتند و کشف الآیاتی ترتیب دادند. نمونه ای از این فهرست و کشف الآیات در صفحات آخر قرآن های چاپ علمیّهء اسلامیّه موجود است و همه میتوانند آنرا بررسی کنند. این فهرست 18 باب است و هر باب شامل 2 تا 120 فصل میباشد. باب دهم "در اعتقاد" است. و فصل 16 آن را زیر این عنوان میابیم: "در اعتقاد به روز هزار ساله و قیام دولت حقّه" که البتّه اشاره به ظهور موعود اسلام، حضرت مهدی یا قائم و موعود همه ادیان است که مأمور بتأسیس حکومت خداوندی یا حکومت مردمی و ایجاد جهانی بر پایهء داد و دانش و محبّت و آسایش است. زیر این عنوان 3 آیه را در قرآن بهم پیوند داده اند: آیات 105 و 106 سورهء انبیاء و آیهء 4 سورهء سجده- در دو آیه از سورهء انبیاء، خداوند میفرماید "ما در زبور [کتاب داود نبی] نوشتیم که بعد از ذکر، مردان درست و نیکوکار، وارثین جهان خواهند شد. و سپس میفرماید "در این وعده ابلاغی است برای پرستشگران." ["ذکر" نام پیامبر آخر زمان، موعود همه ادیان، حضرت باب اللّه است. ایشان در اوّل ظهور در بیانات خود خطاب به نوزده نفر نخستین مؤمنان خود فرمودند که جهان را به ارث به بندگان ستمدیدهء خـدا خواهند داد.] در سورهء سجده، آیهء 4 خداوند جهان، آفرینشِ آسمانها و زمین را در شش روز بیان میکند و استواءِ خود را بر عرش ذکر مینماید. و در آیهء 5 روشن میسازد که امر را از آسمان بزمین میفرستد و سپس بسوی خود باز میگرداند. و این در مدّت یک روز هزار سالهء قمری انجام میشود. چنین روشن از دور و مهلت اسلام و عمر امّت اسلامی سخن میرود. جالب تر اینکه در حاشیهء قرآن های علمیّهء اسلامیّه در سورهء انبیاء مینویسد: "از امام ابی جعفر علیه السّلام است که مقصود از این بندگان، یاران مهدی موعود است عجّل اللّه تعالی فرجه در آخر زمان. و دلیل صحّت این خبر روایتی است که عامّه و خاصّه بر نقل آن اتّفاق کردند که پیمبر(ص) گفت: اگر نماند از دنیا مگر یک روز، همانا خـدای چندان درازش گرداند و بکِشد تا برانگیزاند مرد صالحی از اهل بیتم که زمین را از داد بیاکَند، از پسِ آنکه آکنده باشد از جور و ستم...." از همه جالب تر اینکه این نکته و این وعده در آخرین کتاب مسیحیان [مکاشفات یوحنّا] نیز آمده است. در فصلهای 11 تا 13 آن کتاب از ظهور اسلام میگوید و سپس از اینکه روح (نبوّت) از دو شاهد خـدا (محمّد و علی) گرفته میشود و پس از 1260 روز یا 1260 سال (با حساب کتاب مقدّس) در تن دو شاهد دیگر خـدا (باب اللّه و قدّوس) به دعوت مردم و احیاءِ دین راستین میپردازند. در اینجا دوستان گرام را به یک داستان راستین، شرح زندگی خانواده ای پاک به نام محمود و عفّت دعوت میکنم. این داستان را زیر عنوان "کتاب خداوندی گنجینه و سرچشمهء هدایت است" مطالعه فرمائید. و در پایان، بمناسبت جشن بزرگ جامعهء جهانی بهائی در این سال 2017- یعنی دویستمین سالگرد ولادت حضرت بهـاءاللّه، همگان را به یک مسمّط مهمان میکنم. امسال دویستمین زاد روز حضرت بهاءاللّه و سال 2019 دویستمین زاد روز حضرت اعلی(باب) است و بهائیان عالم در این روز مقدس دو جشن پی در پی خواهند داشت. شعر «دو میلاد» را تقدیم شما عزیزان میکنم.
بندءء فانی، پرویز روحانی
|