- تحقیق و تحرّی حقیقت
- معنی اسلام
- معنی خاتم الانبیّا
- آیا روز قیامت امده؟
- چطور میتوانیم درست را از نادرست تمیز دهیم؟
- چرا بهاالّلۀ احکام جدید آورد؟
- چند نکته دیگر
تحقیق و تحرّی حقیقت
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ (۴۹:٦حجرات)
اى مؤمنان، هر گاه (حتی اگر) فاسقى خبرى براى شما آورد تحقيق كنيد، مبادا از روى نادانى به قومى رنجى رسانيد و از كار خود پشيمان گرديد.
٢ . وظیفه هرمسلمان است تعالیم بهایی را تحقیق کند که میگویند حضرت باب و بهااللّه تحقق ایات ونبوّات در مورد دو ظهور
دراخرالزمان میباشند و معنی روزقیامت که در قران آمده همین است. این دو ظهور باعتقاد اهل سنّت مهدی و رجعت مسیح
و باعتقاد شیعه قائم و رجعت امام حسین میباشند
٣. اگر چه در قران امده که اسلام تنها د ین حقیقی بوده و حضرت محمّد خاتم النبیّین است ولی این نباید مانع تحقیق مسلمان
خدا پرست، که منتظر ظهورتازه ای در آخرزمان است، دردین بهایی شود چونکه :
ا ) قران حکم میکند که تحقیق کنیم وکورکورانه پیروی نکنیم
ب) در آثاربهایی معا نی درست اسلام وخاتم النبیین و روز قیامت توضیح داده شده
۴. پیروی کورکورانه ازوالدین و رهبران مذهبی در قران منع شده
حضرت محمد در این ایه میفرماید منکرین اورا رد و گفتند ما پدران خود را دنبا ل میکنم :
(زخرف ۴٣:٢٢ ) بَلْ قالُوا إِنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلى آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ
بلكه گفتند ما پدران خود را به عقايد و آيينى يافتيم و البته ما هم كه در پى آنها رويم بر هدايت هستيم.
*حضرت محمد دو باره در این ایه تا کید میکند که درادیان گذشته نیزچنین با پیامبران رفتارشده:
وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ في قَرْيَةٍ مِنْ نَذيرٍ إِلاّ قالَ مُتْرَفُوها إِنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ(۴٣:٢٣ زخرف )
و همچنين ما هيچ رسولى پيش از تو در هيچ شهر و ديارى نفرستاديم جز آنكه اهل ثروت و مال آن ديار به رسولان گفتند كه ما پدران خود را بر آيين و عقايدى يافتيم و از آنها البته پيروى خواهيم كرد.
* و در این ایه منکرین بزرگان خود را مسئول گمراهی خود بهانه میکنند :
وَ قالُوا رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبيلاَ (٣٣:٦۷ احزاب)
و گويند اى خدا ما اطاعت امر بزرگان و پيشوايان خود را كرديم كه ما را به راه ضلالت كشيدند.
۵. در این ایه بهانه دنباله روی از اکثریت مردمان دیگرهم رد شده و قبول نیست :
وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبيلِ اللّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ (٦:۱۱٦ انعام)
و اگر فرمان برى بيشتر كسانى را كه در روى زمين اند،گمراه مى كنند تو را از راه خدا ، پيروى نمى كنند مگر پندار خود را.
٦. قران یاد اوری میکند که اگر معانی تشبیهات و مثلها را درست تعبیر نکنیم گمراه مشویم :
بِهذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثيراً وَ يَهْدي بِهِ كَثيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقينَ (٢:٢٦ بقره)
خدا بدان مثل گمراه كند بسيارى را و راه مى نمايد بهمان مثل بسيارى را واو گمراه نكند مگر بد کاران را.
۷.در این ایه قران یاد اوری میکند که مردم با پیامبر فرستاده خدا مخالفت میکنند چون انچه او اورده مطابق میلشان نیست :
أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَريقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَريقاً تَقْتُلُونَ (٢:٨۷ بقره)
آيا هرگاه بيايد سوى شما فرستاده اى باحكامى كه نخواهد آنرا نفسهاى شما سركشى مى كنيد؟ پس گروهى (از پيمبران ) را بدروغ داشتيد و گروهى را بكشتيد.
٨. و سرانجام خدا اطمینان میدهد که اوما را در کوشش برای یافتن حقیقت راهنمایی میکند:
وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ (٢۹:٦۹ عنكبوت)
و آنان كه در (راه) ما جهد وكوشش كردند محققا آنها را به راههاى خويش هدايت مىكنيم، و هميشه خدا يار نكوكاران است.
*******************************************
معنی اسلام
۱. این سه ایه در قران باعث سوء تفاهم در میان مسلمین شده :
إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللّهِ الْإِسْلامُ (٣:۱۹ آل عمران) دين نزد خدا اسلام است.
وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الآْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ (٣:٨۵ آل عمران)
وکسی بجويد غيراز دين اسلام دين ديگر، هرگز آن دين پذيرفته نخواهد شد از او وآن كس در آن سراى از زيانكارانست.
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً..
امروز كامل گردانيدم براى شما دينتان را و تمام كردم بر شما نعمت خود را و پسنديدم براى شما اسلام را از نظر آئين (۵:٣ مائده).
* مسلمین از این ایات چنین برداشت کرده اند که دین اسلام آخرین دین است. تعالیم بهایی روشن میکنند که اینطور نیست. اسلام یعنی تسلیم شدن است بامرخدا که پیامبر درزمان ظهورش از طرف او آورده. در زمان حضرت محمد آنان که پیامبر جدید را قبول کردند و تسلیم امر خدا در قران شدند مسلم نامیده شدند. از اینروست که قران حضرت نوح را درسوره یونس ایه ۷۱- ۷٢ مُسلم نامیده. حضرت ابراهیم ویعقوب و فرزندان انان نیز درسوره بقره ایه ۱٣۰- ۱٣٢ مسلمان هستند وحضرت موسی و پیروان او دریونس ایه ٨۴ واعراف ایه ۱٢٦. حواریون حضرت مسیح هم در سوره مائده ایه ۱۱۱ مسلمان خوانده شده :
وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بي وَ بِرَسُولي قالُوا آمَنّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُون ( ۵:۱۱۱ مائده)
ياد كن زمانى را كه وحى كردم به حواريّون (عيسى ) كه ايمان آوريد به من و بفرستاده من گفتند ايمان آورديم و گواه باش به اينكه مامسلمان هستیم (در برابر فرمان خدا تسليم هستیم).
* بنابراین می بینیم که خداوند کریم در قران مجید دیانت فرستاده خود را در همه اعصار اسلام نامیده. این نام عمومی اسلام حقیقت اساسی ادیان وتسلیم به اراده الهیست که در این زمان در دیانت جهانی بهایی تحقق یافته. اگرکسی خود رامسلمان خوب بداند باین ایات توجه میکند وانچه شنیده را کنار گذاشته کتب بهایی را میخواند وتحرّی حقیقت میکند.
*****************************************
معنی خاتم الانبیّا
در این ایه حضرت محمّد خاتم الانبیّا خطاب شده :
ماكانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللّهِ وَخاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليماً (٣٣:۴۰ احزاب) محمّد (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) پدر هيچ يك از مردان شما نيست ليكن او رسول خدا و خاتم انبياست، و خدا هميشه برهمه امورآگاه است.
* این ایه را مسلمین باین معنا گرفتند که دیگر پیغمبری نخواهد آمد و خداوند رحمان بندگانش را ازهدایت و راهنمایی تا ابد محروم کرده
نکات زیر این استنباط نادرست را روشن میکنند:
۱. در تورات یهود باید سبط ، یعنی حرمت روز شنبه، را برای همیشه نگهدارند :
" بنی اسرائیل سبط را برای همیشه نگهدارند و این عهد است بین من و انها " خروج٣۱ ایه ۱٦
*حضرت مسیح و محمد هر دو سبط را شکستند و منقضی نمودند. آیا این باین معنی است که ایشان اشتباه کردند؟
٢. حضرت مسیح درمکاشفه یوحنا " الف و یا ، اول و آخر" ذکر شده ۱:ایه۱۱
همینطوردرانجیل لوقا "زمین و اسمان میگذرند ولی کلام من نخواهد گذشت " ٢۱ :ایه ٣٣
* اگرمسیح آخر است پس چرا رسول دیگری امد ؟ و اگر کلام مسیح نباید تغییر کنند چرا قران نازل شد؟
٣. دلیل اینکه در کتب مقدس ادیان این گونه ایات متداولند اینست که حقیقت روحانی انبیا یکی وآن حقیقت خدا ست واین ایات در مورد خدا درست هستند. آنها صدای خدا هستند وازطرف اوصحبت میکنند واو قادر و مختار است در حکم . اوابدی و جاویداست
در بزرگی و سروری بر خلقت خود:
ا) قُولُوا آمَنّا بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى وَ عيسى وَ ما أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (٢:۱٣٦ بقره)
بگوئيد گرويد يم بخدا و آنچه فرود آمده است بسوى ما و آنچه فرود آمده است به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط (طوايفى كه هر كدام به يكى از فرزندان يعقوب منتهى مى شدند) و به كتابى كه داده شد به موسى و عيسى وبه آنچه داده شده به پيامبران ديگر از نزد پروردگارشان. هيچ جدائى نمى افكنيم ميان يكى از ايشان وما مسلمانیم.
ب) (٢:٢٨۵ بقره)...لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا..
(مومنان مى گويند) فرقى نمى گذاريم ميان هيچيك از پيامبرانش و گفتند سخنان خدا را شنيديم واطاعت كرديم.
پ) إِنّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنا إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ عيسى وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَيْمانَ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً (۴:۱٦٣ نساء)
البته ما وحى فرستاديم بسوى تو همانگونه كه وحى فرستاديم بسوى نوح و پيامبرانى كه از پس او بودند و وحى فرستاديم بسوى ابراهيم و اسمعيل و اسحاق و يعقوب و فرزند زادگان يعقوب و عيسى و ايّوب و يونس و هارون و سليمان و عطا كرديم به داود زبور را.
۴) قران یاد اوری میکند که امر خدا پایان ندارد و کلام او نا محدود است :
ا) قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً (۱٨:۱۰۹الکهف)
بگو كه اگر دريا براى (نوشتن) كلمات پروردگار من مركب شود پيش از آنكه كلمات پروردگارم به آخر رسد دريا خشك خواهد شد هر چند دريايى ديگر باز ضميمه ي آن كنيم.
ب) وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ (٣۱:٢۷ لقمان)
و اگر هر درخت روى زمين قلم شود و آب دريا به اضافه هفت درياى ديگر مركب گردد باز نگارش كلمات خدا ناتمام بماند، كه همانا خدا را اقتدار بىنهايت و حكمت بىپايان است.
* قران در این ایه مخا لفت یهود با پیغمبر را میگوید که یک نمونه ازاین دشمنی هاست :
پ) وَقالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِق كَيْفَ يَشاءُ..(۵:٦۴ مائده)
وگفتند یهود دست خدا بسته است، بسته باد دستهايشان و رانده (لعنت) شده اند از رحمت الهى به آنچه گفتند بلكه دست خدا گشاده است روزى ميدهد چنانچه خود خواهد.
۵. حضرت محمد اطمینان میدهد که خدا بنا براراده خود هر زمان خواهد پیامبران فرستد:
ا) يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاتَّقُونِ ( ۱٦:٢ نحل )
خدا فرشتگان را با الهام به امر خود بر هر يك ازبندگان كه خواهد مىفرستد كه خلق را اندرز داده كه خدايى جز من نيست، پس بترسيد.
ب) اللّهُ يَصْطَفي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النّاسِ إِنَّ اللّهَ سَميعٌ بَصيرٌ (٢٢:۷۵ حج )
خداست كه از ميان فرشتگان و آدميان رسولانى برمىگزيند، كه همانا خدا شنوا وبيناست.
٦. نکته مهم دیگر ی که قران می آموزد اینست که برای هر امتی و مردمی پیغمبری امده وبرایشان زمانی معیّن شده که معلوم
و ثابت است واین زمان دیر یا زود نمیشود :
ا) وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ ( ۷:٣۴ اعراف )
براى هر امتی زمانی معین است و چون بيايد مهلت ايشان نروند ساعتى پس و نه پيشى مى گيرند.
ب) لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ .. ( ۱٣:٣٨ رعد ) هر وقتی را کتابی مرقوم.
پ) يَمْحُوا اللّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ ( ۱٣:٣۹ رعد )
خدا هر چه را خواهد محو و هر چه را خواهد اثبات مىكند و اصل كتاب نزد اوست.
ت) ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ (٢٣:۴٣ موئمنون)
خود پس و پيش نخواهند افتاد. هيچ قومى از اجل (وقت مقرر)
۷. ازتوضیحات بالا چنین نتیجه دیگری میشود :
ا) حقیقت پیامبران حقیقت خدا است لذا در کتب بهائی مظهر خدا نیز نامیده شده اند (۱بالا). تعالیم روحانی و اخلاقی ا دیان یکی وهمیشگی است ولی تعالیم دیگراشان برای مد ّت معینی امده و پیامبر بعدی بر حسب احتیاج زمان آنها را تغییر میدهد. مثلاً تساوی کامل زن ومرد از تعالیم اساسی بهائی هست و احکام جزائی مثل برید ن د ست و شلاق زدن و سنگسار کردن و جهاد در دین بهائی وجود ندارند .
ب)آمدن د ین خدا برای هدایت بشر توقف ندارد ودر اراده اوست که ِکی و کجا رحمتش شامل شود واو برای هر د ین زمان معینی تعیین میکند تا دین نوی دیگری بیاید و تازه گی در عالم ایجاد کند، همان طور که تاریخ سیر تکاملی ادیان را نشان میدهد
* حال سئوالی که پیش میاید اینست که منظور از خاتم الانبیا چیست ؟
٨. در قران رسول و نبی با دو معنای متفاوت بیان شده و یکی نبوده، مثلاً درایات زیر:
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ الاّ.. و ما پيش از تو هيچ رسول و نبی نفرستاديم مگر... (۵٢ : ٢٢ حج )
* در دو آیه زیرحضرت موسی نبی ورسول هردو ذکر شده ولی هارون برادر او فقط نبی است :
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسى إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا (۱۹:۵۱ مريم )
و ياد كن در كتاب خود شرح حال موسى را كه او بندهاى برگزيده و رسول و نبی بود.
وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هارُونَ نَبِيًّا ( ۱۹:۵٣ مریم )
و از لطف و مرحمتى كه داشتيم برادرش هارون نبی را نيز (براى مساعدت او ) به او عطا كرديم.
*کلمه نبی یعنی کسیکه نباء میاورد، خبر میدهد و پیشگویی برای آینده میکند . انبّیای اسرا ئیل در کتاب مقد س خبر و اخطار از روزعذ اب و روز نجات میکنند. حضرت محمد در قران از روز قیامت و دادرسی میگوید. در سوره ۷٨ نباء ایه ٢ از خبر عظیم میگوید که بزودی واقع خواهد شد. (در بخش بعد درباره این موضوع بیشتر گفتگو کنیم)
عَمَّ يَتَساءَ لُونَ (۱) (مردم) از چه خبر مهمى پرسش و گفتگو مىكنند؟
عَنِ النَّبَإِ الْعَظيمِ (٢) از خبر بزرگ ( قيامت – زنده شدن - روز قضاوت).
الَّذي هُمْ فيهِ مُخْتَلِفُونَ (٣) كه در آن با هم به جدال و اختلاف كلمه برخاستند.
كَلاّ سَيَعْلَمُونَ (۴) چنين نيست بهزودى خواهند دانست.
ثُمَّ كَلاّ سَيَعْلَمُونَ (۵) و باز چنين نيست البته به زودى آگاه مىشوند.
۹. از آیات قرانی معلوم است که نبی و رسول یک معنی ندارند. ایه زیر امدن رسولان در اینده را نوید میدهد :
يا بَني آدَمَ إِمّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتي فَمَنِ اتَّقى وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (٣۵ : ۷ اعراف ) اى فرزندان آدم پس خواهند امد بسوى شما رسولانی از جنس خودتان (و قطعا خواهند آمد) كه بخوانند برشما آيه هاى مرا پس هركه پرهيزکار بوده خود را به اصلاح آرد هيچ بيمى نيست بر ايشان و نه آنان محزون مى شوند
سُنَّةَ اللّهِ الَّتي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبْديلاً (٢٣ : ۴٨ الفتح )
سنّت الهى (نظام ربّانى) بر اين بوده از قبل و ابداً در سنّت خدا تغييرى نخواهى يافت.
* پس حضرت محمّد رسول ونبی هردوبوده و خاتم الانبیا ست، چون اخرین نبی هست که روز قیامت را خبر داده : قیامت (قیام) بمعنی برخاستن و زنده شدن ایمانی و روحانی است وامروز است، و درظهور وجودات مقدس باب و بهااللۀ محقق شده که موءسسس دیانت بهائی هستند. با این شواهد ایا میتوان گفت امدن فرستادگان خدا متوقف شده ؟ نه، سنّت خدا تغییر نکند و مربیّان اسمانی خواهند امد! در صدها اثار و ا لواح بهایی تازه گی و شیرینی کلام خدا را می چشیم و ازعنایت او شاکریم
**************************************
آیا روز قیّامت امده؟
۱.قران میگوید معنی روز قیامت رمزی است که فقط خدا میداند ودر وقتش خدا معلوم کند :
يَسْئَلُونَكَ عَنِ السّاعَةِ أَيّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاّ هُوَ… ( ۷:۱٨۷ اعراف)
مى پرسند تو را اززمان (رستاخيز)كه كى بپا خواهد شد بگو دانستن (رستاخيز) نزد پروردگارمن است، وقتش فقط خدا داند.
* بنابراین ایه هر چه مردم در باره روز قیامت گفته اند فقط افکار و تصورات انهاست. پس چطور علما میگویند که روز قیامت نیامده و ایات را به عقیده خود معنی کنند؟
٢. در این مورد قران توضیح میدهد که در کتاب خدا ایات دو دسته هستند :
انها که معنای انها روشن است محکمات، وانها که بصورت داستان و تشبیه هستند متشابهات خوانده شده.
متشابهات احتیاج به تعبیردارند و قران میگوید فقط خدا تعبیر انها را میداند و بموقع خود پیامبران فرستاده او معنی خواهند کرد :
هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللّهُ…( ٣:۷ آل عمران)
او است آنكه فرو فرستاد بر تو قرآن را، پاره اى از آن آيات محكمات است (در دلالت كردن بمعنی خود ابهامی ندارند) كه آيات قرآن اصل قرآنند و پاره اى ديگر متشابهاتند (كه معنی واقعى آن روشن نيست ) و اما آنكه در دلهايشان ميل باطل است پيروى مى كنند آياتى را كه متشابه است از قرآن براى فتنه جوئى و با تاءويل آن (بر طبق عقيده خود ) و نمى داند تاءويل آنرا جز خدا.
وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِكِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلى عِلْمٍ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُوءْمِنُونَ(۵٢ : ۷ اعراف) وآورديم براى ايشان كتابيكه بيان كرديم (معانى) آنرا در حاليكه دانا بوديم که آن كتاب راهنما و رحمتى است براى گروه مومنان.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاّ تَأْويلَهُ يَوْمَ يَأْتي تَأْويلُهُ يَقُولُ الَّذينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقّ ( ۵٣ : ۷ اعراف)
آيا انتظار نمى كشند جزسرانجام روزيكه بيايد تاءويل(معانى ) كتاب، آنانكه اهمیّت ندادند پيش از اين مى گويند كه ا لبته آمدند رسولان خدا براى ما بدرستی.
* کتب بهایی میگویند بیشتر آیات قرانی که متشابهاتند در باره روز قیامتند. از انجا که معنی روز قیامت فقط توسط خدا در اینده معلوم خواهد شد پس تاویل و معنی تشبیهات قران هم در روز قیامت خواهد امد.
حضرت بهااللۀ در نوشته های خود مثل کتاب ایقان ولوح ابن ذ ئب هم امدن روز قیامت را اعلان کردند وهم معانی تشبیهات و امثال کتب مقدس را بیان فرمودند
٣. در قران ایاتی که روز قیامت را خبر میکنند از وقایع بسیار خطرناک میگویند. مثلاً :
زمین زمین دیگری شود ( ٦۷ زمر، ۴٨ابراهیم ، ٣ انشقاق ، ۴۴کاف ،۵۰ روم ،۱۷حدید )
آسمان دو پاره شود ( ۱انشقاق ، ۱ انفطار ، ۱۹نباء ، ۱۰۴ انبیا ، ٣۷رحمان ،۱۰ دخان ، ٢۵فرقان )
درسوره تکویر خورشید و ستارگان نابود شوند.
در ٨ معارج آسمان فلز مذ اب شود : يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ
همچنین زمین لرزه شده و کوه ها از میان روند ( ٨٨نمل ، ۵ واقعه ، ۵قارعه ، ۱۴ مزمل ،۱۰مرسلات ، ٢۰ نباء ، ٣تکویر، ۱۰۵ طه ) در سوره های تکویر، انفطا رومرسلات باز امده که خورشید و ستارگان تاریک شوند
* وقتی ایات زیر را با وقایع بالا با هم در نظر میگیریم تشبیهی بودن این وقایع روشن میشوند
أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غاشِيَةٌ مِنْ عَذابِ اللّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السّاعَةُ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (۱۰۷ :۱٢ يوسف )
آيا ايمن از آنند كه عذابى از خدا بر آنها احاطه كند يا آنكه ساعت (موعود) ناگهان فرا رسد و در آن حال غافل باشند؟
وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ هُمْ في غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا يُوءْمِنُونَ (٣۹: ۱۹ مريم )
و (اى رسول ما) امت را از روز غم و حسرت (يعنى روز قيامت) بترسان كه آن روز ديگر كارشان گذشته است و آنها سخت از آن روز غافلندو به آن ايمان نمىآورند.
يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضا.. (٢۵: ٢۹ عنكبوت)…
چون روز قيامت شود در آن روز بعضی از شما ازديگران بيزارى جوييد وبعضی هم د یگران را لعن و نفرين كنند ( اذار وتکفیر پیروان موعود اخرزمان ، یعنی بهاییان ).
* حال خوب است ازخود بپرسیم : اگر وقایع بالا بصورت ظاهر واقع شوند آیا میشود کسی بیخبر بماند و هم چنان در غفلت و بی خبری آمدن روز قیامت را انکار کند و حتی انها که هدایت و زنده ایمانی شدند را اذیت کند ؟ بد یهی و واضح است که این ایات تشبیهات و سمبولی هستند و بظاهر رخ نمیدهند . وقتی این حقیقت را می فهمیم علّت انکار مردم روشن میشود
۴. از ایات بالا روشن شد که وقایع روز قیامت از متشابهات قران هستند. در ایات زیر حقیقت د یگری معلوم میشود و آن اینستکه زنده شدن روحانی عالم انسانی یعنی بوجود اوردن صلح وعدالت و اخلاق در این جهان اشوب زده بتدریج است...
روز خدا طولش هزار سا ل است :
ا) وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَنْ يُخْلِفَ اللّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ (۴۷ : ٢٢حج )
و از تو تقاضاى تعجيل در عذاب مىكنند و هرگز خدا برخلا ف وعده ي خود نخواهد كرد، و همانا يك روز نزد خدا هزار سال به حساب شماست.
ب) اللّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما في سِتَّةِ أَيّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ... (۴ :٣٢ سجده )
خدا آن كسى است كه آسمانها و زمين و هر چه در بين آنهاست همه را در شش روز بيافريد، آن گاه بر تخت (فرمانروايى) قرار گرفت...
* دراین ایه شش روز شش هزار سا ل دور آدم است که تشبیه به خلقت یعنی اماد ه ساختن شده. حال، عالم بشری برای دیانت بهاالّلۀ اورنده وحدت جهانی وصلح عمومی آماده شده. با حضرت آدم این دور اغاز شد، بعد از شش هزار این دورتمام ودور بهایی اغاز شده و خداوند در امرجهانی بهایی امور عالم را اداره و فرمانروایی کند. در دو ایه زیرآدم در زمره ی پیامبران نامبرده شده :
إِنَّ اللّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ (٣:٣٣ ال عمران)
البته خدا برگزيد آدم و نوح و آل ابراهيم (حضرت محمد و خاندانش هم از آل ابراهيم اند) و آل عمران (مريم و عيسى ) را بر جهانيان.
أُولئِكَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْراهيمَ وَ إِسْرائيلَ وَ مِمَّنْ هَدَيْنا... (۱۹:۵٨ مریم)
اينان همان انبیّا ئی هستند كه خدا به لطف و انعام خود از ميان همه ي اولاد آدمو اولاد آنان كه با نوح در كشتى نشانديم و اولاد ابراهيم و يعقوب ( اسرائیل ) و ديگر كسان كه هدايت كردیم....
*حضرت محمد در یک حد یث خود را همه پیامبران گفته : "من همه ی پیامبران هستم " ودر جای دیگر"من آدم اول ، نوح ، موسی و مسیح هستم." برای توضیح بیشتردرباره روح مقدسه واحده انبیّا به کتاب ایقان نازله ازقلم حضرت بهااللۀ مراجعه شود
پ) يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ في يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ ( ۵ : ٣٢ سجده )
اوست كه امر ( دین ) را از آسمان به زمين تدبير مىكند سپس در روزى كه مقدارش به حساب شما بندگان هزار سال است باز به سوى او باز مىگردد
* در ایه بالا مدّ ت دین اسلا م هزار سا ل تعیین شده و بعد از ان به خدا برگرد د. مدّت ٢٦۰ سال دوران انسجام اسلام بود ودر سال ۱٢٦۰ قمری حضرت باب در شیراز اظهار امر، بعثت فرمود
ت) يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَمَوْتِها وَكَذلِكَ تُخْرَجُونَ( ۱۹ :٣۰ روم )
(خداوند) زنده را از مرده و مرده را از زنده برانگيزد و زمين را پس از مرگ برانگيزد و همين گونه شما را هم ( از مرگ) بيرون آرد
* برانگیختن و بیرون امدن از مرگِ معنوی و ایمانی قیامت و زنده شدن است در اصطلاح تمام کتب دینی. امروزحتی کره زمین هم باعلم و اکتشاف و صنعت زنده شده! مرگ ایمانی سپری شدن دور دین قبل و زند گی ایمانی شناختن حق در پیامبر بعدی است!
۵. با روشنی در این ایه امدن کتابی در روز قیامت برای انسانها وعده شده :
ا) وَكُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ في عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُورا (۱۷:۱٣ الاسراء) و ما تقدیر و نتيجه ي اعمال هر انسانى را طوق گردن او ساختيم و روز قيامت كتابى بر او بيرون آريم در حالى كه آن نامه چنان باز باشد كه همه ي اوراق آن را اوملاحظه كند.
ب) يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجيبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ قَليلاً ( ۱۷:۵٢ الاسراء)
روزى كه خدا شما را بخواند وشمابا حمد و ستايش او را اجابت كنيد و تصور مىكنيد كه جز اندك زمانى درنگ نكردهايد.
پ) وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَريبٍ ( ۵۰:۴۱ ق )
وبه نداى منادى ( پیامبرحق ) روزى كه ازمكان نزديك ندا كند گوش فرا دار.
ت) يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ (۵۰:۴٢ ق (
روزى كه خلق آن صيحه ي (صدای) حق را بشنوند آن روز هنگام دو باره زنده شدن است.
ث) فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتي فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ..( ٣۰:٣۰روم) پس تو مستقيم روى به جانب د ین آور، و پيوسته از طريقه ي دين خدا كه فطرت خلق را بر آن آفريده است پيروى كن كه هيچ تغييرى در خلقت خدا نیست، اين است آيين استوار.
* درایات بالامی بینیم در روز قیامت " کتابی" نازل میشود که د یگرکتاب اسمانی نیست جز ا لواح ونوشته های مقدس حضرت باب وبها اللّۀ که در "اند ک زمان" بعد از حضرت محمد ظهورفرمودند. "صدای حق" هم اظهار امر حضرت بهاالّلۀ از "مکان نزدیک" است که در بغداد نزد یک عربستان واقع شد. در آیه اخر خلق خدا و خلقت او بر دین و ایین استوار است و تغییر نکند، یعنی حتی بعد از کهنگی د ین را نو و تازه فرماید و باین منوال د ین داری و خدا شناسی قوّت و ادامه یابد
٦. در زیر می بینیم که قران خود معنی کلمات و اصطلاحات که درتشبیه روز قیامت بکار برده را بما گوید :
ا) زندگی : یکی ازوقایع مهم روز قیامت زنده شدن مردگان است. قبلاً گفته شد که منظور زند گی روحانی وایمانی است. ایه زیر بعد از مومن شدن حمزه عموی پیغمبرنازل شد. اومرده بود زنده شد و از تاریکی به روشنایی وارد شد
أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشي بِهِ فِي النّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ ( ٦:۱٢٢ انعام )
آيا كسيكه بود مرده پس زنده كرديم اورا (به ايمان ) و قرار داديم برايش نورى كه بوسيله آن مى رود در ميان مردم همانند آن باشدكه در تاريكى هاست درحاليكه نيست بيرون آينده از آن تاريكيها؟ اینست که كافران آنچه میکنند دوست دارند.
أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياءٍ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيّانَ يُبْعَثُونَ (٢۱: ۱٦ نحل)
اينها ( کافران ) مرده و از حيات بىبهرهاند و هيچ حس و شعور ندارند كه در چه هنگام مبعوث (بزندگی ) شوند.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ (٨:٢۴ انفال)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد اجابت كنيد خدا و فرستاده او را آنگه كه رسول بخواند شما را به آن چيزى كه زنده گردانيد شما را.
ب) نور: در روز قیامت خورشید تاریک شود و نور ندهد. تعبیر بهایی معنوی است یعنی خورشید دیانت در خفای بی دینی و خرافات و بیعدالتی تاریکشود. ابر های نادانی و گمراهی اسمان د ین را گرفته نور خورشید پیامبر فرستاده او را مانع شوند.
ستارگان اسمان دین یعنی رهبران مذهبی که زمانی برای خود در خشش داشتند بی اعتبار شوند، فرو میریزند
* درایات زیرمعنی نور روشن میشود :
اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ...( ٣۵ : ٢۴ نور ) خدا نور آسمانها و زمين است...
يُريدُونَ أَنْ يُطْفِوءُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللّهُ إِلاّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ ( ٣٢: ۹ توبه)
مىخواهند كه نور خدا را با دهانشان (به نَفَس تيره و گفتار جاهلانه ي خود) خاموش كنند و خدا نگذارد، تا آنكه نور خود را در منتهاى ظهور و حد اعلاى كمال برساند هر چند كافران ناراضى و مخالف باشند.
...قَدْجاءَكُمْ مِنَ اللّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ ( ۵:۱۵ مائده )
..براستى كه آمد بسوى شما از جانب خدا نور(امر جدید) وكتابى روشن.
كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميدِ ( ۱ : ۱۴ ابراهیم )
اين (قرآن) كتابى است كه ما به تو فرستاديم تا مردم را به امر خدايشان از ظلمات (جهل و كفر) بيرون آرى و به عالم نور رسانى و به راه خداى مقتدر ستوده صفات رهسپار گردانى.
پ) زمین لرزه : در سوره های حج و زلزال در آن روز زمین میلرزد. زمین به تعبیر معنوی قلبهای مردم منظور است :
قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ (۷۹:٨ نازعات) در آن روز قلبها لرزان (مضطرب) شوند.
هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُوءْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَديداً (۱۱ : ٣٣ احزاب)
در آنجا موءمنان امتحان شدند و (ضعيفان در ايمان) سخت متزلزل گرديدند.
ت) آتش : حضرت محمد جهل منکرین را به آتش تشبیه می کند :
...وَكُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (۱۰٣ : ٣ آل عمران)
..وبوديد شما بر كنار گودالى از آتش پس خدا رهانيد شما را از آن آتش بدينسان بيان مى كند خداى براى شما دليلهاى خود را تا آنكه شما راه راست يابيد.
ث) حواس جسمانی : بینایی و شنوایی باطنی وایمان قلبی منظور است :
خَتَمَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ (۷ : ٢ بقره )
خدا بر قلب هاشان مهر زده و بر گوش و چشمهاشان پرده ايست و ايشان عذابي عظيم دارند.
صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ (۱٨: ٢ بقره) كر و گنگ و كورند پس ايشان (از كفر) باز نگردند.
لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ ( ۱۷۹: ۷ اعراف )
ايشان را دلهائى است كه در نمى يابند بدان (هيچ حقيقتى را) و ايشان را چشمهائى است كه نمى بينند بدان و ايشان را گوشهائى است كه نمى شنوند به آن، آنگروه مانند چهارپايانند بلكه ايشان گمراه ترند بى خبرند.
ج) رجعت : بازگشتِ حقیقت روحی ومعنوی منظور است. در ایه زیر حضرت محمد یهود را که بد گویی و مخالفت میکردند خطاب میکند. انها در گذشته با رسول خدا، حضرت مسیح دشمنی کردند، و بعد نیز با حضرت رسول همان کردند ، پس درحقیقت باطنی مثل رجعت همان مردم باشند :
الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَيْنا أَلاّ نُوءْمِنَ لِرَسُولٍ حَتّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ تَأْكُلُهُ النّارُ قُلْ قَدْ جاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلي بِالْبَيِّناتِ وَ بِالَّذي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (۱٨٣ : ٣ آل عمران )
گفتند البته خدا عهد كرده با ما (ما را امر كرده ) كه ايمان نياريم فرستاده اى را تا آنكه بيارد براى ما قربانى كه بسوزاند آن را آتش . (اى پيامبر) بگو بحقيقت آمد بسوى (پيشينيان ) شما فرستادگانى پيش از من با معجزه هاى روشن و قربانى كه شما گفتيد پس چرا كشتيد آنان را اگر هستيد شما راستگويان.
وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ (٦۱: ۴٣ زخرف)
و (نزول عيسى) علم و نشانه ي ساعت قيامت است ، زنهار در آن ساعت شك و ريب روا داريد و مرا پيروى كنيد كه راه راست همين است.
* در ایه بالا و نیز در ۱۵۹- ۱۵۵: ۴ نساء ، رجعت مسیح در روز قیامت واقع شود. روشن است که منظور رجعت حقیقت و صفات و کمالات مسیح است نه شخص عیسی علیه السلام . این ایات در ظهور حضرت بهاالّلۀ محقق شدند. حضرت بهاالّلۀ رجعت روح القد س، موعود همه ی ادیان که در روح قدسی وحدت دارند هستند. معنی لغوی بهااللۀ نور وزیبایی خدا ست از دو لغت بهاء والّلۀ
چ) خدا و فرشتگان او : در این ایه فرشتگان خدا در روزقیامت میایند :
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللّهُ في ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (٢۱۰: ٢ بقره)
آیا انتظار ندارند مگر اينكه بيايد بديشان خدا در سايه ی ابرها و با فرشتگان و امر تمام شود و بسوى خدا بازگشت مى يابد همه كارها.
* امدن خدا یعنی امدن مظهر و فرستاده اوست با فرشتگان که پیروان ویاوران او هستند که در راه او جان بازی می کنند .
هم چنین در زیر حقیقت روحانی پیامبران حقیقت خدا ست و فرشتگان از میان مردم هستند :
إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللّهَ... (۱۰ : ۴٨ الفتح )
همانا موءمنانى كه با تو بيعت(عهد) مىكنند به حقيقت با خدا بيعت مىكنند…
وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ ( ۹ : ٦ انعام )
و اگر قرارش مى داديم فرشته اى البته قرارش مى داديم بصورت مردى و لباس بر تن او میکردیم مثل لباس خودشان.
ح) دو شیپور : در آخر زمان ، روزقیامت، دو شیپور صدا کنند یعنی دو ظهور واقع شود که با فاصله کم از هم بودهو در حقیقت یکی هستند. این دو ظهور حضرت باب و بهااللۀ هستند. حضرت باب مبشر(بشارت دهنده ی) حضرت بهاالّلۀ میباشد. کتب زیادی از قلمشان نازل شده َو نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاّ مَنْ شاءَ اللّهُ ثُمَّ نُفِخَ فيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ (٦٨ : ٣۹ زمر)
ودر شیپور بدمند و هر كه در آسمانها و زمين است همه يكسر مدهوش شوند، جز انان که خدا خواهد آن گاه صدای ديگرى در آن دميده شود كه ناگاه خلايق همه (از خواب) بر خيزند و نظاره كنند
وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ...( ۹٦ : ٣۹ زمر)
و زمين به نور پروردگار خود روشن گردد و کتاب وضع (نوشته) شود…
يَوْمَ تَرْجُفُ الرّاجِفَةُ (٦ : ۷۹ نازعات ) روزى كه آن لرزاننده بلرزاند.
تَتْبَعُهَا الرّادِفَةُ (۷: ۷۹ نازعات) وبدنبال او لرزاننده ي ديگر صدا کند.
فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ (۱٣ نازعات ) بدرستی که هر دو يك صدا هستند.
* نور پروردگار دقیقاً معنی بهاالّلۀ بعربی در لغات مترادف است. بهاء نور و الّلۀ رب هست . دو صدا ی نزد یک بهم باب و بهااللۀ هستندکه دردیانت بهائی یک صدا هستند
خ) شواهد دیگر :
۱. إِذْ قالَ اللّهُ يا عيسى إِنِّي .... جاعِلُ الَّذينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذينَ كَفَرُوا إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فيما كُنْتُمْ فيهِ تَخْتَلِفُونَ ( ۵۵ : ٣ آل عمران )
گفت خدا ای عيسى....گرداننده ام آنكسانى را كه پيروى كردند ا ز تو برتر از آنانكه كافر شدند (يهود ) بتو تا روز قیامت سپس بسوى من است باز گشت شما پس داورى خواهم كرد ميان شما درباره چيزهايى كه پيوسته در آن اختلاف مى كنيد.
وَأَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ (٦۴ : ۵ مائده )...
...و افكنديم در ميان ايشان (يهودان و عیسويان) دشمنى و كينه را تا روز رستاخيز.
* پایان دشمنی با یهودیان توسط مسیحیان از علائم اشکار د یگر است که روز قیامت در این دنیا بوده ومنظور امدن پیامبر و دین جدید است که حال واقع شده. درد ین بهائی همه ی ادیان وحد ت اساسی و معنوی خود را میابند ودیگر تعّصب و دشمنی نماند.
وَ مِنَ الَّذينَ قالُوا إِنّا نَصارى أَخَذْنا ميثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ... ( ۱۴ : ۵ مائده)
و از آنانكه گفتند ما بى ترديد ترسايانيم گرفتيم پيمان شان را پس فراموش كردند بهره كامل از آن انچه را كه پندشان بود پس بر انگيختيم ميانشان دشمنى و كينه تا روز رستاخيز.
* این ایه وجود فرقه های مسیحی را پیش گویی کند که به جنگهای خونین انجامید. مثلاً جنگهای سی سا له در اروپا ۴٨ – ۱٦۱٨
٢. در زمان حضرت محمد برای حل اختلافات مردم کتاب قران فرستاده شد- سوره نحل ایه ٦۴. بنابراین وقتی قران میگوید در روز قیامت خدا میان مذاهب مختلف قضاوت کند یقین است که ازطریق یک د ین و کتاب است که خدا انروز خواهد فرستاد :
إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصّابِئينَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ (۱۷ : ٢٢ حج)
البته بين اهل ايمان و يهود و صابئان و نصارى و گبران و آنان كه به خدا شرك آوردند خدا قضاوت کند میانشان در روز قيامت، كه خدا بر همه ي موجودات عالم گواه است.
٣. روز قیامت روز اتحاد بشراست و روز اتحاد ادیان. در مرکز تعالیم دیانت بهایی "وحدت عالم انسانی" قرار دارد که تنها راه نجات عالم است . ترک جمیع تعصبّات دینی، قومی، سیاسی و نژادی راه را برای همکاریدر حلّ مشکلات بشراماده سازد :
رَبَّنا إِنَّكَ جامِعُ النّاسِ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فيهِ إِنَّ اللّهَ لا يُخْلِفُ الْميعادَ (٣:۹ ال عمران)
پروردگارا البته تو گرد آورنده اى مردم را براى روزى كه نيست هيچ ترديدى در وقوع آن براستى خدا خلاف نمى كند وعده را.
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلينَ وَ الآْخِرينَ (۴۹ : ۵٦ واقعه) بگو، البته اولين ( پیروان ) و آخرين ( پیروان د ین ها ) ،
لَمَجْمُوعُونَ إِلى ميقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ ( ۵۰ : ۵٦ واقعه ) همه در وعده روز معيّن گرد آورده (متحد) مىشوند.
۴) زنگی بعد از مرگ : در تعالیم بهایی پس از مرگ ، روح درعالم بعد داخل و قضاوت شده و بنا براعمال شخص در این د ینا، پاداش خواهد دید. این مثل زنده شدن بعد از مرگ است که در عالم روحانی خدا واقع میشود. آیهزیر در باره مردی ( حبیب ) است که مردم انطا کیه او را کشتند چون به پیغمبر ایمان اورد. او منتظر روز قیامت نماند و به بهشت در عوالم روحانی داخل شد :
قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمي يَعْلَمُونَ (٢٦ : ٣٦ یس)
(به اين مرد با ايمان پس از كشته شدن) گفته شد داخل بهشت شو، گفت اى كاش ملّت من هم آگاه بودند ،
بِما غَفَرَ لي رَبِّي وَ جَعَلَني مِنَ الْمُكْرَمينَ (٢۷ : ٣٦ یس )
كه خدا چگونه در حق من مغفرت و رحمت فرمود و مرا مورد لطف و كرم قرار داد.
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (۱٦۹ : ٣ ال عمران )
مپندار آنانرا كه كشته شده اند در راه خدا مردگانند بلكه آنان زنده اند نزد پروردگارشان روزى مى برند.
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (٢۷ : ٨۹ فجر ) (خطاب به موئمن عامل) اى روح مطمئن و دل آرام ،
ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً (٢٨ : ٨۹) به حضور پروردگارت باز آى كه تو خشنود به او و او راضى از توست ،
فَادْخُلي في عِبادي (٢۹ : ٨۹) باز آى و در صف بندگان خاص من در آى ،
وَ ادْخُلي جَنَّتي (٣۰ : ٨۹) و در بهشت من داخل شو.
*************************************************
چطور میتوانیم درست رااز نادرست تمیز دهیم؟
۱. قران میاموزد اوردن کتاب مهم ترین دلیل برای حقانیّت هر پیامبر خدا ست . معجزات مهم نیستند چون سندیّت مثل کتاب ندارند و مثل قصه در دست مردم تغییر میکنند :
وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آياتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الآْياتُ عِنْدَ اللّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذيرٌ مُبينٌ (۵۰ : ٢۹ عنکبوت)
و (كافران) گفتند، (اين مرد اگر رسول خداست) چرا بر او نشانه ( معجزاتى ) از جانب خدايش نازل نشد؟ بگو نشانه ها نزد خدا ( امر خدا است)، من براستی اخطار کننده گویائی هستم.
أَ وَ لَمْ يَكْفِهِمْ أَنّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ يُتْلى عَلَيْهِمْ إِنَّ في ذلِكَ لَرَحْمَةً وَ ذِكْرى لِقَوْمٍ يُوءْمِنُونَ (۵۱ : ٢۹ )
آيا اينان را (كه تقاضاى معجزه مىكنند) اين كفايت نكرد كه چنين كتاب كه بر آنان تلاوت مىشود ما بر تو فرستاديم؟ و همانا در آن رحمت و ياد آورى و تذکّر خواهد بود براى اهل ايمان.
* کتابها و نوشته های حضرت باب و بهااللۀ بفارسی و عربی بسیارند و تخمین میشود که به اندازه صد جلد کتاب شوند.
زندگی سخت و مقاومت پیامبران در مقابل بد گویان و دشمنان سنگ دل خود معجزه است. مطالعه زندگی حضرت باب و بهااللۀ این حقیقت وهم چنین معجزات دیگر شان را معلوم کند. کتبی چند از خاطرات پیروان و زائران در شهود وقایع خارق العاده که از ایشان د یده شده نوشته شده است.
٢. دلیل د یگر در قران برای حقانیّت پیامبر اینست که کلام حق او زود منتشر شده و مرد م قبول کنند :
وَ الَّذينَ يُحَاجُّونَ فِي اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ (۱٦ : ۴٢ شوریَ)
و آنان كه به خدا اعتراض وجدل کنند پس از آنكه خلق دعوت او را پذيرفتند حُجت آنها نزد خدا لغو و باطل است وبر آنها غضب و عذاب سخت خواهد بود.
* دعوت باب و بهااللۀ خیلی زود پیروان زیادی جلب کرد. این پیروان چنان شیفته شد ند که در مدت کوتاهی هزاران تن جام شهادت نوشیدند. کتب تاریخی امر بهائی وکتب تاریخ که دیگران نوشته اند کم نیستند. نویسندگان کتب تاریخ بهائی از پیروان اولیه بوده و در زمان باب و بهااللۀ میزیستند.
٣. دلیل د یگر خدا اینست که پیامبر حقیقی مثل یک درخت میوه است که میوه خوش گوار دهد. امر او سبب پیشرفت و سعادت مردم شود و برکات پروردگار جلب کند. ولی پیغمبر دروغین میوه ا ش تلخ و بیمار کننده است واو بزودی فراموش و خوار شود :
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ (٢۴ : ۱۴ ابراهیم)
آيا نديدى كه چگونه خدا كلمه ي پاكيزه را به درخت خوب مثل زده كه اصل ساقه ي آن برقرار باشد و شاخه ي آن به آسمان بر شود؟
تُوءْتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللّهُ الْأَمْثالَ لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (٢۵ : ۱۴)
(آن درخت خوب) به اذن خدا همه ي اوقات ميوههاى مأكول دهد (مثل کار نیک ) و خدا (اين گونه) مثلهاى واضح براى تذكر مردم مىآورد.
وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ (٢٦: ۱۴)
و مَثَل كلمه ي پليد مانند درخت پليدى است كه ريشهاش به قلب زمين نرود بلكه بالاى زمين افتد (خشك شود و) هيچ ثبات و بقايى ندارد.
إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ (۵۱ : ۴۰ غافر)
ما البته رسولان خود و اهل ايمان را هم در دنيا پیروزی و نصرت مىدهيم و هم در روزی (رستاخیز)که برخیزند شاهدها.
(دو شاهد در مفاوضات عبدالبهاء ص ٣۷ حضرت محمد و علی هستند و رجعت قدسی انها منظور است در زمان حضرت باب )
كَتَبَ اللّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلي إِنَّ اللّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ (٢۱ : ۵٨ مجادله)
خدا (در لوح محفوظ) نگاشته كه البته من و رسولانم (بر دشمنان) غالب شويم، كه خدا بسيار قوى و مقتدر است.
وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلينَ (۱۷۱ : ٣۷ صافات)
و همانا واقع شدگفته ما در باره ي بندگانى كه به رسالت فرستاديم.
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ ( ۱۷٢ : ٣۷ ) كه البته به آنها نصر ویاری رسد.
وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ (۱۷٣ : ٣۷ ) والبته برای سپاه ما پیروزی است.
وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً ( ٨۱ : ۱۷ اسرا )
و بگو كه حق آمد و باطل نابود شد، كه باطل خود نابود شود.
بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ ...(۱٨ : ٢۱ انبیا )
بلكه ما حق را بر باطل انداختیم انرا نابود کرد بدرستی که باطل نابود مىشود...
* ایات بالا آسمانی و ربّانی بودن دیانت بهایی را ثابت می کنند: پیشرفت سریع دیانت بهایی ازپیدایش ان در سال ۱٨۴۴ و مشهور بودن نام ان با وحدت و صلح و ازادی و ترقی خواهی در مجامع بین المللی چون سازمان ملل و در پارلمانهای دولتها، شاهد این واقعیت است. با اینکه مبشر ان حضرت باب شهید گردید و شارع ان حضرت بهااللۀ چهل سال در سرگونی و زندان بسر برد و پیروان ان هنوز در تعقیب و ازار هستند، نورش در تمام عالم تابیده و از هر نژاد و ملت و مذهبی در سراسر جهان میلیونها نفربهائی شدند.
۴. یک دلیل دیگر در قران برای تشخیص حق بودن یک دین تحقّق پیش گوئی های کتب گذشته است :
وَ قالُوا لَوْ لا يَأْتينا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الْأُولى (۱٣٣ : ٢۰ طه)
وکافران گفتند چرا (محمد) آيت و دليلى روشن از جانب خدا براى ما نمىآورد؟ آيا آيات گویا دركتب پيشين (چون تورات و انجيل و صحف) بر آنان نيامد؟
* این جزوه گنجایش شواهد بسیار که در کتب و آثار ادیان در باره ی دین بهائی یافت میشوند را ندارد. در کتب بهائی نه تنها از قران بلکه دلایل بسیار از احاد یث اسلامی، انجیل، کتاب مقدس یهود، کتب هندو، کتب زرد شتی و بودائی یافت میشوند. کتاب ایقان و الواح نازله از قلم بهااللۀ و کتاب مفاوضات و مکا تیب عبدالبها و کتب بسیار بفارسی و انگلیسی نوشته نویسندگان بهائی از جمله ی این منابع هستند
۵. میتوان گفت آخرین دلیل بر ربانّی بود ن یک د ین فدا کاری اعجاب اور پیروان ان است :
قُلْ يا أَيُّهَا الَّذينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلّهِ مِنْ دُونِ النّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (٦ : ٦٢ جمعه)
بگو اى جماعت يهود، اگر پنداريد كه شما به حقيقت دوستداران خداييد نه کسی ديگر، پس تمنّاى مرگ كنيد اگر راست مىگوييد (جان بازی کنید)
* با مطالعه کتب تاریخی بهائی روشن است که مقاومت و فدا کاری پیروان این آئین در تاریخ ادیان بی سابقه واعجاب اور است.
نزدیک به بیست هزار شربت شهادت نوشیدند ودرخت امر خدا را با خون خود قوّت دادند. با سرور و اطمینان دعوت مولای عالم بشر حضرت بهاالّلۀ را در این زمان لبیک گفتند وازجمله فرشتگان شدند
**************************************
چرا بهاالّلۀ احکام جدید آورد؟
۱. احکام د ینی در زمان هر د ین دو د سته هستند. اوّل انها که به اخلا قیّات و معنویّات انسان و جامعه مربوطند مثل درستکاری، راستگوئی، محبّت که همیشه لازم و ابدی هستند ودر تمام ادیان وجود دارند. دوّم انها که به کار و زندگی روزانه مثل خوراک، پوشاک، ازدواج، طلاق، جُرم، جزا، حلال، حرام و از این قبیل مربوطند. درد سته دوم با مناسبت واحتیاج زمان احکام توسط هر پیامبر تغییر یا بعضی کنار گذارده میشوند. در ایات زیر در گذشته شریعت و آداب برای هر امت و پیمبری مقرر شده :
...لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً...(۴٨ : ۵ مائده)
... براى هر یک از شما (موسی، عیسی ) مقرر كرديم شريعتى و راه روشنى ....
لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ فَلا يُنازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ...( ٦۷ : ٢٢ حج)
براى هر امتى آدابی مقرر كرديم که رعایت كنند پس (اى رسول) نبايد مردم دردستورهاى الهى با تو به منازعت برخيزند و تو (خلق را ) به سوى خدا دعوت كن...
* نکته جالب و مهم دیگری در این جا قابل ذکر است. در سوره انبیا ایه ۴٨ فرقان بموسی و هارون داده شد که همان تورات است و درسوره فرقان ایه ۱ نیز فرقان به محمد نازل شد که قران است. معلوم است تورات و قران یک کتاب نیستند ولی بسیاری ازاحکام انها یکی است. احکام اخلاقی ده فرمان موسی همیشه معتبرند، امّا احکام جزا مثل بریدن دست سارق و سنگسار کردن که در سنّت اسلام هم هست از تورات امدند. در دیانت مسیح کلیسا در قرون وسطی شکنجه و سوزاندن مخالفان را پیش گرفت که براساس داستانهای کتاب مقد س مثل دانیا ل نبی بود.
٢. ایه های زیر در باره نجس بودن و قطع کردن د ست در د نیا ی امروزکه همه د ینها و قوم ها در کنارهم کار وزندگی می کنند و با هم دوست ومعاشرهستند، قابل اجرا نیستند وقدیمی شده اند. خداوند عالم از همه چیز اگاه و از اینده خبر دارد پس رسول و مظهر خود حضرت بهاالّلۀ را با احکام وقوانین جد ید که این جهان پرجوش وجنبش احتیاج دارد فرستاد.
حال باید پرسید: آیا این باین معنی است که مالک وخدای این عالم بفکر کمک و راهنمائی بندگانش است؟ اگراینطور است آیا شکی درا لهی بودن بهاالّلۀ وجود دارد؟ آیا د ین کامل تری از دین بهائی در عالم وجود دارد؟ با خواندن کتب بهائی و مقایسه ان با ادیان دیگر با انصاف و پاک د لی میتوان پاسخ داد ویقین یافت. بنظر من برای هر متحّری حقیقت یک شروع خوب مطالعه عمیق کتاب ادعیه حضرت محبوب، مجموعه ای از مناجات ونماز و نصائح حضر بهااللۀ است که در خا نه هر بهائی یافت شود
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ...( ٢٨ : ۹ توبه )
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، محققا بدانيد كه مشركان نجسند...
وَ السّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ (٣٨ : ۵ مائده)
و مرد دزد و زن دزد پس ببريد دستهاى ايشان را براى كيفر دادن به آنچه آن دو تن كرده اند بخاطر عقوبتى كه از جانب خدا است و خدا غالب و دانا است.
* چون این احکام قابل اجرا نیستند و کنار گزارده شده اند قران میگوید خدا احکام بهترد یگری فرستد. این وعده درد ین بعد ازاسلام یعنی بهائی واقع شد :
ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ (۱۰٦ : ٢ بقره)
آنچه را نسخ كنيم از آيه اى يا سبب فراموشی ان شویم می اوریم بهتر از آن را يا مانندش را آيا نمى دانى كه خدا بر همه چيز تواناست ؟
٣. در قران حکم است که در دین تفرقه نسازیم :
...وَما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى وَ عيسى أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ...( ۱٣ : ۴٢ شورا )
به ابراهيم و موسى و عيسى هم آن را سفارش نموديم كه دين خدا را بر پا داريد و هرگز تفرقه و اختلاف در دين مكنيد..
مِنَ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ( ٣٢ : ٣۰ )
...از آنان كه دين خود را متفرق و پراكنده ساختند و فرقه فرقه شدند و هر گروهى به آنچه دارند دلشادند.
* با وجود این توصیه ها اسلام ۷٢ فرقه شده . ایا راه دیگری جز ظهور امر و مظهر جدیدی برای اتحاد ادیان و این دنیای متفرق وجود دارد؟ قران د ین خدا را وسیله اتحاد بشر میداند :
وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ (٦٣ : ٨ انفال)
و خدا دوستى افكند ميان دلهاى ايشان و اگر (ای محمد ) خرج مى كردى همه آنچه در روى زمين است نمى توانستى الفت افكنى ميان دلهاى ايشان وليكن خدا محبت افكندميان ايشان زيرا او غالب و دانا است
************************************************
چند نکته دیگر
۱. خدا در قران امت اسلام را خبر میکند که ایشان آخرین امت د ینی نیستند بلکه وسطی هستند یعنی بعد از انها جامعه دینی دیگری خواهد امد :
...يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ... (۱۴٢ : ٢) وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطا...ً ( ۱۴٣ : ٢ بقره)
خدا هدايت مى كند هر کس بخواهد براه راست... و همچنين قرار داديم شما را گروهى ميانه...
٢. اسلام در قران راه راست نامیده شده. امّا معنی فراگیر کلّی این ایه راه خدا ست چه در زمان حضرت محمد و چه در آینده و هر زمان د یگر :
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ (٦ : ۱ فاتحه) ما را به راه راست هدايت فرما
* این نکته در ایه زیر تکرار و تاکید میشود :
وَ اللّهُ يَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (٢۵ : ۱۰ یونس)
و خدا به سر منزل صلح وسلامت مىخواند و هر كه را مىخواهد به راه مستقيم هدايت مىكند.
* در زبان عربی در گذشته بغداد دارالسلام خوانده می شده. بسیار قابل توجه است که حضرت بهاالّلۀ در بغداد در اوریل ۱٨٦٣ ماموریت خود را برای اوردن د ینی جدید برای احیای ادیان عالم و هدایت مردم جهان به معنویات اعلام فرمود ند. خانه صلح به مذهب خدا هم تشبیه میشود و خداوند مسلمانان و تمام بشر را به دیانت میخواند و بدیهی است این دعوت همیشگی است
٣. بعد از سُرگونی از ایران حضرت بهاللۀ مدت بیست و پنج سال در بغداد، استانبول و ادرنه درتبعید بودند.
اخرین محل که زندانی دولت عثمانی بودند درعکا در اراضی مقدس بود. نمیشود دست تقدیرالهی را انکارکرد که باین صورت موعود جمیع امم سالهای آخر عمرخود را دراراضی مقد س بگذراند. در کتاب مقدس، اشعیای نبی به یهود مژده دهد که رب الجنود در میان انها زندگی خواهد کردوخانه خدا بالای کوه کرمل، کوه مقدس خدا درشهر حیفا، خواهد بود و قانون خدا از ان صادر شود. مقام اعلی (مرقد حضرت باب ) نزدیک به یک قرن پیش روی کوه کرمل ساخته شد و ساختمانهای مرکز جهانی بهائی و بیت ا لعدل اعظم هم انجاست. عکا در نزد یکی شمال حیفا محل مرقد حضرت بهااللۀ و قبله ی اهل بهاست – در خانه ای که مد ت ۱۰ سال دران زند گی کردند. در احاد یث معتبر اسلامی عکا محلی است مخصوص و مقد س. چند حد یث از رسول اکرم که مورد قبول شیعه و سنی هر دو هستند ذکر میشود :
* اِن عکاءمدینةبالشام قداختصّها الّلۀ برحمته (عبدالعزیز ابن عبدالسلام) عکا شهریست در سوریه که مورد رحمت خداست.
* اَلا اِخبُرکُم بمدینة بین جبلین فی الشام فی وسط المَرج نَقالُ لها عکاء الا وَ ان مَن دخلها راغباً فیهاوفی زیارتها غفراللۀ لهُ ماتقدم مِن ذنبه ومَا تاءخر و مَن خَرجَ منها غیرزائرالا لم یُبارک اللۀ فی خروجه (ابن مسعود)
خبر کنم شما را از شهری بین دو کوه در سوریه بنام عکا . بدرستیکه هر کس مشتاق دیدار ان باشد خدا گناهان اورا بخشد از گذشته و اینده و هر کس از ان خارج شود، بجز زائر، خدا خروج اورا تبرّک نکند.
* الا خبرکم بمدینة علی شاطی البحر بیضا حسن بیاضها عندالّلۀ یُقال لها عکاء و ان مَن قَرصَه برغوث مِن بزاغیثها کان عندالّلۀ افضل من طعنة نافذة فی سبیل الّلۀ (اناث ابن مالک)
خبر میکنم شما را از شهری در کنار دریا که سفید است، سفیدی ان را خدا دوست دارد، ان عکا نام دارد. واگر کسی با حشرات ان گزیده شود در نزد خدا بهتر است ازخوردن یک ضربه سنگین دراه خدا.
* طوبی لمن زار عکاء و طوبی لمن زار زائر عکاء خوش بحال کسیکه زیارت کرده عکا را و خوشا بحال کسیکه زیارت کرده زا ئر عکا را
۴. ها أَنْتُمْ هوءُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا في سَبيلِ اللّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ (٣٨ : ۴۷ محمد)
آرى شما همان مردميد كه براى انفاق در راه خدا دعوت مىشويد باز بعضى از شما بخل مىورزند، و هر كه بخل كند بر ضرر خود اوست و گرنه خدا بى نياز است و شما فقير و نيازمنديد. و اگر شما روى بگردانيد خدا قومى غير شما كه مانند شما نيستند به جاى شما پديد آرد.
* ازحضرت محمد پرسیدند مردم دیگری که او میگوید از شما یعنی عرب نیستند کدا م مردم هستند ؟ یکی از پیروان اوسلمان فارسی در کنار او نشسته بود، د ستش روی پای او گذاشت و گفت " او ومردمان او." بعد گفت " قسم به ربّ العالمین که جان من در دست اوست اگر مذهب خدا در ثریا باشد مردم فارس انرا خواهند یافت." این حد یث مورد قبول شیعه و سنی بوده و ناسفی انرا در کتاب خود اورده- جلد ۴ صفحه ۱٦۹ و هم چنین محمد فرید وجدی در کتاب خود چاپ چهارم صفحه ٦۷٦ :
هذا و قَومِه وَ الذی نَفسی بیدِه لَو کان الایمان مَنوطاً بالثریا لتناَولَهُ رجال مِن فارس
* در ایه زیر امدن نوشته های باب و بهااللۀ در زبانهای فارسی وعربی هر دو پیش بینی شده :
وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ (۴۴ : ۴۱ فصلت)
و اگر ما اين قرآن را به زبان عجم ( زبان خارجی-منظور فارسی است )مىفرستاديم كافران مىگفتند چرا آيات مفصل و روشن نيامد؟ آيا كتاب عجمى (فارسی ) و عربى ؟
* قران مجید تمام بشریت را خطاب میکند که به فرستاده خدا توجه کنند و به ایشان پشت نکنند :
يا قَوْمَنا أَجيبُوا داعِيَ اللّهِ وَ آمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُجِرْكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ (٣۱ : ۴٦ احقاف)
اى طايفه ي ما، شما هم داعى حق را اجابت كنيد و به او ايمان آريد تا خدا از گناهانتان در گذرد و شما را از عذاب دردناك نگاه دارد.
وَ مَنْ لا يُجِبْ داعِيَ اللّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءُ أُولئِكَ في ضَلالٍ مُبينٍ ( ٣٢ : ۴٦ )
و هر كه داعى حق را اجابت نكند در زمين مفر و پناهى نتواند يافت و جز او هيچ يار و ياورى نخواهد داشت وچنين كسان در ضلالت و گمراهى آشكار هستند.
*****************************
در خاتمه :
بیان قران رمز مخصوص خود دارد، بیشتر نکته ها را روشن و مستقیم نمیگوید. بعضی ایه ها خیلی طولانی و بعضی خیلی کوتاه هستند. چند نکته مختلف در یک ایه میاید و دنباله همان نکته در سوره های دیگر بصورت پراکنده دیده میشود. این خود دلیل روشنی است که قران ساخته فکر انسان نیست و الهام ربّانی است.
با توجه باین نکته ، خدا پرست واقعی وطا لب عاشق انچه در این جزوه گفته شده را تفکر میکند و بخود گوید این نکات گرچه پراکنده در قران امده اند ولی معنی دارند و بجهت و منظوری نازل شده اند.
از طرف دیگر این پیچید گی در درک معانی کلام قران باعث گرمی بازار تاءویل و تفسیر شد و فرقه ها بوجود امدند و اختلاف و دشمنی زیاد شد. در کشورهای عربی که زبانشان زبان قران است مردم با پیروان دیگر ادیان با انصاف و محبت رفتار میکنند چون میدانند قران در اخطارات خود تعادل دارد و انصاف را در همه ی امور تاکید میکند. در کشورهای مسلمان که زبانشان عربی نیست و اکثر مردم نمی توانند قران را بخوانند و معنی ان را بفهمند، ا نچه شنیده اند بیشتر اخطارهای قران در باره ی جها د، جهنم، قصا ص، کافرا ن و مشر کین و از این قبیل است. مردم آ گاه نیستند که اینها شاء ن نزول دارند ود ر میان جنگ یا در موقع اذ ار از دست منا فقین نازل شده اند
ای اهل فردوس برین
اهل یقین را اخبار نمایید که در فضای قدس قرب رضوان روضه جدیدی ظاهر گشته و جمیع اهل عالین و هیاکل خُلد برین طائف حول ان گشته اند پس جهدی نمایید تا بان مقام درایید و حقایق اسرار عشق را از شقایقش جویید و جمیع حکمتهای بالغه احد یه را از اثمار باقیه اش بیابید ُقرّت ابصارالذین هم دخلوا فیه اَمنین. ( بهااللۀ - کلمات مکنونه فارسی نمره ۱٨)