![]() بدُعا بلا را طالبیم « از جناب دکتر ایرج روحانی » فضل الهی شامل شد که به زیارت دوستانی که همگی از تضییقات و گرفتاریهای موجود در ایران نصیب و قسمتی برده بودند نائل شویم. در آن جمع از هر دری سخن به میان آمد تا آنکه یکی از دوستان به یاد احباء ستمدیده ایران این مناجات را از حضرت عبدالبهاء تلاوت فرمود. هوالله ای یزدان مهربان یارانت بیسر و سامانند و دوستانت اسیر در دست عوانان. از هر طرف تیر و سنان و از هر شخصی زخمی بیامان با وجود این سرگشته کوی تواند و آشفته موی تو و دلداده روی تو. هر بلائی را ولا دانند و هر دردی را درمان شمرند. غل و زنجیر را تاج و سریر یابند و زندان را ایوان بیپایان دانند.... تلاوت این مناجات اشک از چشمان جاری نمود و حالت روحانی عمیقی به جلسه داد. یکی از دوستان سکوت جلسه را شکست و گفت این تضییقات، شکنجهها، مصادرهها، تحقیر و توهینها که بر ما احباء وارد شده و میشود این سئوال را برای من پیش آورده که نکند ماها گناهی و یا خطائی کردهایم که تا این اندازه مورد خشم الهی قرار گرفتهایم. دوستی در جواب گفت این طرز فکر و احساس برای دوستان دیگر هم پیش آمده، حتی در اوایل امر هم سابقه داشته است. برای تائید گفته خودم و جواب سئوال شما دو قسمت کوتاه از الواح مبارکه را تلاوت میکنیم. ![]() دهستان جاسب در شمال شهر دلیجان و در نزدیکی سد 15 خرداد واقع شده و شامل 7 پارچه آبادی است که نام جاسب را برخود دارد. این منطقه متشکل از روستاهایی است نه چندان بزرگ. (واران، هرازجان، کروگان، وشتکان، زر، وسقونقان و روستای بیژگان. این 7 آبادی در دره ای به طول 50 کیلومتر در راستای رود ازنا قرار دارند. بزرگ ترین روستای منطقه کروگان و دومین روستای بزرگ بیژگان است. این منطقه ییلاقی با کوههای سربفلک کشیده، باغها و مزارع پر درخت، چشمه ها، مراتع سرسبز، درختان عظیم گردو، بادام و چنار با مناظر طبیعی و چشم اندازهای روح پرور نظر هر بیننده ای را به خود جلب می کند. برای رسیدن به این ییلاق ابتدا باید یک مسیر پر پیچ و خم کوهستانی و دره ای، را بپیماییم و پس از طی مسافتی به اولین روستا که بیجگان باشد برسیم. این منطقه در فصل تابستان که گرما شدت می یابد مکان بسیار مناسب و دلپذیری جهت اسکان و استفاده از طبیعت آن می باشد. ![]() روز الست، عهد الست، بزم الست، همه این واژه ها اشاره به این آیه قرآن است که خداوند فرزندان آدم یعنی بشریت را خطاب میکند و میگوید"آیا من پروردگار شما نیستم" مردم در جواب گفتند "بلی هستی و گواهی دادیم"، "ما نمیدانستیم تو پروردگار ما هستی و از این پیمان بی خبر بودیم"[1] یوم الست یا روز خدا در مثنوی مبارک حضرت بها الله سائلی مر عارفی را گفت کی تو بر اسرار الهی برده پی وی تو از خمر الهی گشته مست هیچ یادت آید از روز الست گفت یاد آید مرا آن صوت و گفت کو بدی بود و نباشد این شگفت هست در گوشم همی آوای او آن صدای خوب جان افزای او عارفی دیگر که برتر رفته بود درّ اسرار الهی سفته بود گفت آن روز خدا آخر نشد ما در آن یومیم و آن قاصر نشد یوم او باقی ندارد شب عقب ما درآن روز و نباشد این عجب گر رود ذوقش ز جان روزگار می نبینی عرش و فرشی برقرار[2] ![]() توضیحاتی پیرامون کتاب عهدی (کتاب عهدی اثر حضرت بهاءالله) کتاب عهدی وصیت نامه ی حضرت بهاءالله می باشد که چند روز بعد از صعود حضرت بهاءالله در جمع اهل بیت و بهائیان تلاوت گردید. در گذری کلی مطالب موجود در کتاب عهدی را می توان بدین صورت در آورد: عدم وفای ثروت عالم و فنای آن که حضرت بهاءالله کل را به عدم اعتنا به آن وصیت می نمایند. بیان مقصد حضرتشان از تحمّل بلایا و نزول آیات الهی که همانا آسایش و اتفاق اهل عالم بوده است. وصیت اهل عالم به تقوی الله که همانا تقوی الله را سبب نجات عالم و اصلاح امم می دانند. ذکر بزرگی و عظمت مقام انسان. شنیدم که مردی غم خانه خورد که زنبور بر سقف او لانه کرد
زنش گفت از اینان چه خواهی؟ مکن که مسکین پریشان شوند از وطن بشد مرد نادان پس کار خویش گرفتند یک روز زن را به نیش زن بی خرد بر در و بام و کوی همی کرد فریاد و میگفت شوی: مکن روی بر مردم ای زن ترش تو گفتی که زنبور مسکین مکش کسی با بدان نیکویی چون کند؟ بدان را تحمل، بد افزون کند چو اندر سری بینی آزار خلق به شمشیر تیزش بیازار حلق ![]() یک سگی در کوی بر کور گدا حمله میآورد چون شیر وغا سگ کند آهنگ درویشان بخشم در کشد مه خاک درویشان بچشم کور عاجز شد ز بانگ و بیم سگ اندر آمد کور در تعظیم سگ کای امیر صید و ای شیر شکار دست دست تست دست از من بدار کز ضرورت دم خر را آن حکیم کرد تعظیم و لقب دادش کریم گفت او هم از ضرورت کای اسد از چو من لاغر شکارت چه رسد گور میگیرند یارانت به دشت کور میگیری تو در کوچه بگشت گور میجویند یارانت بصید کور میجویی تو در کوچه بکید آن سگ عالم شکار گور کرد وین سگ بیمایه قصد کور کرد ![]() بسمِکَ الهُو و اِنِّکَ اَنتَ الهُوَ یا هُوَ یا راهِبَ الاَحَدِیَّۀِ اضرِب عَلَی النّاقوسِ بِما ظَهَرَ یَومُ اللهِ و استَوی جَمالُ العِزِّ عَلی عَرشِ قُدسٍ مُنیرٍ . سُبحانَکَ یا هُوَ یا مَن هُوَ هُو یا مَن لَیسَ اَحَدٌ الّا هُو . یا هُودَ الحُکمِ اضرِب عَلَی النّاقورِ بِاسمِ اللهِ العَزیزِ الکَریمِ بِمَا استتَقَرَّ هَیکَلُ القُدسِ عَلی کُرسِیِّ عِزٍّ مَنیعٍ . سُبحانَکَ یا هو یا مَن هوَ هو یا مَن لَیسَ اَحَدٌ الّا هو . یا طَلعَۀَ البَقاءِ اضرِب بِاَنامِلِ الرُّوحِ عَلی رَبابِ قُدسٍ بدیعٍ بِما ظَهَرَ جَمالُ الهُویَّۀِ فی رِداءِ حَریرٍ لَمیعٍ . سُبحانَکَ یا هو یا مَن هوَ هو یا مَن لَیسَ اَحَدٌ الّا هو. یا مَلَکَ النُّورِ انفُخ فیِ الصُّورِ فی هذَا الظُهورِ بِما رُکِّبَ حَترفُ الهتاءِ بِحترفِ عِتزٍّ قتدیمٍ .سُبحانَکَ یا هو یا مَن هوَ هو یا مَن لَیسَ اَحَدٌ الّا هو. یا عَندَلیبَ السَّناءِ غَنِّ عَلَی الاَغصانِ فی هذَا الرِّضوانِ عَلَی اسمِ الحَبیبِ بِما ظَهَرَ جَمالُ الوَردِ عَن خَلفِ حِجابٍ غَلیظٍ. سُبحانَکَ یا هو یا مَن هوَ هو یا مَن لَیسَ اَحَدٌ الّا هو. ادعیه حضرت محبوب صص 136 و 137 ... الثّناء الّذی ظهر من نفسك الأعلی و البهاء الّذی طلع من جمالك الأبهی عليك يا مظهر الكبرياء و سلطان البقاء و مليك من فی الارض و السّماء* أشهد أنّ بك ظهرت سلطنة اللّه و اقتداره و عظمة اللّه و كبرياؤه و بك أشرقت شموس القدم فی سماء القضاء و طلع جمال الغيب عن أفق البداء * و أشهد أنّ بحركة من قلمك ظهر حكم الكاف و النّون و برز سرّ اللّه المكنون و بدئت الممكنات و بعثت الظّهورات*...
|
مدیربرگزیده مقالات مختلفه، نظرات مختلفه، نظرات دیگران، گلچین ها و ... بایگانی
July 2022
دسته بندی ها
All
|