درباره وب سایت 30یارون
سوره مائده
ای کسانی که ایمان آورده اید! هرکسی از شما از دین خود برگردد! به زودی از جانب خداوند قومی خواهند آمد که خداوند ایشان را بسیار دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند (احباء الله) و نسبت به مؤمنان فروتن و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند، مجاهدین فی سبیل الله خواهند بود و از ملامت هیچ ملامت گری نمی ترسند، این فضل خداست که به هرکس که بخواهد می دهد و خداوند بخشنده علیم است«54» |
سوره مائده
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٥٤﴾ |
1- بعد از اسلام قومی خواهند آمد که از دین خدا بر نمیگردند یعنی توبه و تقیه در قاموس آنها نیست. و مظهر استقامت خواهند بود
2- قومی که خداوند آنها را بسیار دوست دارد و آنها نیز خداوند را دوست دارند یعنی احباء الله هستند.
3- در تعامل با همدیگر بسیار خاضع و خاشع و فروتن خواهند بود و علامت خضوع و خشوع آنست که نه با خود و خودی در جنگ باشند و نه با دیگران.
4- مجاهدین فی سبیل الله خواهند بود ( شرایط مجاهد فی سبیل الله را حضرت بها الله در کتاب ایقان چنین تعریف کرده اند)
2- قومی که خداوند آنها را بسیار دوست دارد و آنها نیز خداوند را دوست دارند یعنی احباء الله هستند.
3- در تعامل با همدیگر بسیار خاضع و خاشع و فروتن خواهند بود و علامت خضوع و خشوع آنست که نه با خود و خودی در جنگ باشند و نه با دیگران.
4- مجاهدین فی سبیل الله خواهند بود ( شرایط مجاهد فی سبیل الله را حضرت بها الله در کتاب ایقان چنین تعریف کرده اند)
منتخباتى از آثار حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب ایقان
... ای برادر من شخص مجاهد که اراده نمود قدم طلب و سلوک در سبيل معرفت سلطان قدم گذارد بايد در بدايت امر قلب را که محلّ ظهور و بروز تجلّی اسرار غيبی الهی است از جميع غبارات تيره علوم اکتسابی و اشارات مظاهر شيطانی پاک و منزّه فرمايد و صدر را که سرير ورود و جلوس محبّت محبوب ازلی است لطيف و نظيف نمايد و همچنين دل را از علاقه آب و گِل يعنی از جميع نقوش شبحيّه و صور ظليّه مقدّس گرداند بقسمی که آثار حبّ و بغض در قلب نماند که مبادا آن حبّ او را بجهتی بی دليل ميل دهد و يا بغض او را از جهتی منع نمايد چنانچه اليوم اکثری باين دو وجه از وجه باقی و حضرت معانی باز ماندهاند و بی شبان در صحراهای ضلالت و نسيان ميچرند و بايد در کلّ حين توکّل بحقّ نمايد و از خلق اعراض کند و از عالم تراب منقطع شود و بگسلد و بربّ الارباب دربندد و نفس خود را بر احدی ترجيح ندهد و افتخار و استکبار را از لوح قلب بشويد و بصبر و اصطبار دل بندد و صمت را شعار خود نمايد و از تکلّم بيفايده احتراز کند چه زبان ناری است افسرده و کثرت بيان سمّی است هلاک کننده نار ظاهری اجساد را محترق نمايد و نار لسان ارواح و افئده را بگدازد اثر آن نار بساعتی فانی شود و اثر اين نار بقرنی باقی ماند و غيبت را ضلالت شمرد و بآن عرصه هرگز قدم نگذارد زيرا غيبت سراج منير قلب را خاموش نمايد و حيات دل را بميراند بقليل قانع باشد و از طلب کثير فارغ مصاحبت منقطعين را غنيمت شمارد و عزلت از متمسّکين و متکبّرين را نعمت شمرد در اسحار باذکار مشغول شود و بتمام همت و اقتدار در طلب آن نگار کوشد غفلت را بنار حبّ و ذکر بسوزاند و از ما سوی الله چون برق درگذرد و بر بی نصيبان نصيب بخشد و از محرومان عطا و احسان دريغ ندارد رعايت حيوان را منظور نمايد تا چه رسد بانسان و اهل بيان و از جانان جان دريغ ندارد و از شماتت خلق از حق احتراز نجويد و آنچه برای خود نمی پسندد برای غير نپسندد و نگويد آنچه را وفا نکند و از خاطئان در کمال استيلا درگذرد و طلب مغفرت نمايد و بر عاصيان قلم عفو درکِشد و بحقارت ننگرد زيرا حسن خاتمه مجهول است ای بسا عاصی که در حين موت بجوهر ايمان موفق شود و خمر بقا چشد و بملأ اعلی شتابد و بسا مطيع و مؤمن که در وقت ارتقای روح تقليب شود و باسفل درکات نيران مقرّ يابد. باری مقصود از جميع اين بيانات متقنه و اشارات محکمه آنست که سالک و طالب بايد جز خدا را فنا داند و غير معبود را معدوم شمرد و اين شرائط از صفات عالين و سجيّهء روحانيّين است که در شرائط مجاهدين و مشی سالکين در مناهج علم اليقين ذکر يافت و بعد از تحقق اين مقامات برای سالک فارغ و طالب صادق لفظ مجاهد درباره او صادق ميايد و چون بعمل "و الّذين جاهدوا فينا"[1] مؤيّد شد البتّه ببشارت "لنهدينّهم سُبلنا"[2] مستبشر خواهد شد و چون سراج طلب و مجاهده و ذوق و شوق و عشق و وله و جذب و حبّ در قلب روشن شد و نسيم محبّت از شطر احديّه وزيد ظلمت ضلالت شک و ريب زائل شود و انوار علم و يقين همه ارکان وجود را احاطه نمايد در آن حين بشير معنوی ببشارت روحانی از مدينه الهی چون صبح صادق طالع شود و قلب و نفس و روح را بصور معرفت از نوم غفلت بيدار نمايد و عنايات و تأييدات روح القدس صمدانی حيات تازه جديد مبذول دارد بقسمی که خود را صاحب چشم جديد و گوش بديع و قلب و فؤاد تازه می بيند و رجوع بآيات واضحه آفاقيّه و خفيّات مستوره انفسيّه مينمايد و بعين اللّه بديعه در هر ذرّه بابی مفتوح مشاهده نمايد برای وصول بمراتب عين اليقين و حق اليقين و نور اليقين و در جميع اشياء اسرار تجلّی وحدانيّه و آثار ظهور صمدانيّه ملاحظه کند قسم بخدا که اگر سالک سبيل هدی و طالب معارج تُقی باين مقام بلند اعلی واصل گردد رائحه حقّ را از فرسنگهای بعيده استنشاق نمايد و صبح نورانی هدايت را از مشرق کلّ شیء ادراک کند و هر ذرّه و هر شیء او را دلالت بر محبوب و مطلوب نمايد و چنان مميّز شود که حقّ را از باطل چون شمس از ظلّ فرق گذارد مثلاً اگر نسيم حق از مشرق ابداع وزد و او در مغرب اختراع باشد البتّه استشمام کند و همچنين جميع آثار حق را از کلمات بديعه و اعمال منيعه و افعال لميعه از افعال و اعمال و آثار ما سوی امتياز دهد چنانچه اهل لؤلؤ لؤلؤ را از حجر و انسان ربيع را از خريف و حرارت را از برودت و دماغ جان چون از زکام کون و امکان پاک شد البتّه رائحه جانان را از منازل بعيده بيابد و از اثر آن رائحه بمصر ايقان حضرت منّان وارد شود و بدايع حکمت حضرت سُبحانی را در آن شهر روحانی مشاهده کند و جميع علوم مکنونه را از اطوار ورقه شجره آن مدينه استماع نمايد و از تراب آن مدينه تسبيح و تقديس ربّ الارباب بگوش ظاهر و باطن شنود و اسرار رجوع و اياب را بچشم سرّ ملاحظه فرمايد چه ذکر نمايم از آثار و علامات و ظهورات و تجلّيات که بامر سلطان اسماء و صفات در آن مدينه مُقدّر شده بی آب رفع عطش نمايد و بی نار حرارت محبّت اللّه بيفزايد در هر گياهی حکمت بالغه معنوی مستور است و بر شاخسار هر گل هزار بلبل ناطقه در جذب و شور از لاله های بديعش سِرّ نار موسوی ظاهر و از نفحات قدسيّهاش نفخه روح القدس عيسوی باهر بی ذهب غنا بخشد و بی فنا بقا عطا فرمايد در هر ورقش نعيمی مکنون و در هر غرفهاش صد هزار حکمت مخزون و مجاهدين فی اللّه بعد از انقطاع از ما سوی چنان بآن مدينه انس گيرند که آنی از آن منفک نشوند دلائل قطعيّه را از سنبل آن محفل شنوند و براهين واضحه را از جمال گُل و نوای بلبل اخذ نمايند و اين مدينه در رأس هزار سنه او ازيد او اقلّ تجديد شود و تزئين يابد ...
[1] سورة العنکبوت - آيه ۶۹
[2] سورة العنکبوت - آيه ۶۹
[1] سورة العنکبوت - آيه ۶۹
[2] سورة العنکبوت - آيه ۶۹
5- تسلیم کافران و زورگویان نخواهند شد و در مواقع بلا و گرفتاری و تضییقات قوای عجیب از خود نشان خواهند داد.
6- از توهین و تحقیر و ملامت و سرزنش ملامت گران ترسی به خود راه نخواهند داد.
7- در همه حال حق را یفعل و ما یشاء و یحکم و ما یرید خواهند دانست یعنی احکام و قضایای او را در همه حال مطیع و شاکر خواهند بود.
8- در مورد این آیات مفسرین اسلام ذکر کرده اند که وقتی از حضرت محمد پرسیدند این کدام قوم هستند ایشان فرمودند اگر علم در ثریا (هفت آسمان) باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست خواهند یافت یعنی بنیانگذاران این قوم از ایرانیان خواهند بود. از آن جمله مرحوم طبرسی در «تفسیر مجمع البیان» چنین روایت کرده است: هنگامی که از رسول خدا(ص) درباره این آیه سوال کردند، حضرت دست مبارک خود را بر سر شانه سلمان زد و فرمود: «این و یاران او و هموطنان او هستند»، سپس فرمود: «اگر دین و در روایت دیگری اگر علم به ستاره پروین بسته باشد و در آسمان ها قرار گیرد مردانی از فرزندان فارس آن را در اختیار خواهند گرفت.
امام باقر (ع) میفرماید:
«أصحاب القائم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا ، أولاد العجم» یعنی اصحاب حضرت قائم(ع) 313 تن همگی از عجم هستند.(بهارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۹)
این آیه را چندین بار بخوانید و قضاوت کنید. از صدر اسلام تا کنون این کدام قوم بوده اند که واجد این شرایط باشند؟ "جامع جمیع کمالات انسانی" باشند آیا غیر از پیروان حضرت اعلی و حضرت بهاءالله قومی دیگر واجد این شرایط بوده اند؟ ... قضاوت با شما !!!
9- در کتاب قرآن در سوره محمد آیه ۳۸ می فرمایند: وَ إِن تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ (یعنی به درستی که خداوند قومی غیر از شما که مانند شما بخیل نیستند به جای شما پدید آورد). در تفسیر این آیه از شیخ طبرسی نقل شده که روایت کرده اند که وقتی این آیه نازل شد از حضرت رسول پرسیدند، آنها چه کسانی هستند؟ حضرت رسول دست خود را بر شانه سلمان فارسی گذاشته و فرموند: از قوم این مرد، یعنی از اهل فارس.
6- از توهین و تحقیر و ملامت و سرزنش ملامت گران ترسی به خود راه نخواهند داد.
7- در همه حال حق را یفعل و ما یشاء و یحکم و ما یرید خواهند دانست یعنی احکام و قضایای او را در همه حال مطیع و شاکر خواهند بود.
8- در مورد این آیات مفسرین اسلام ذکر کرده اند که وقتی از حضرت محمد پرسیدند این کدام قوم هستند ایشان فرمودند اگر علم در ثریا (هفت آسمان) باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست خواهند یافت یعنی بنیانگذاران این قوم از ایرانیان خواهند بود. از آن جمله مرحوم طبرسی در «تفسیر مجمع البیان» چنین روایت کرده است: هنگامی که از رسول خدا(ص) درباره این آیه سوال کردند، حضرت دست مبارک خود را بر سر شانه سلمان زد و فرمود: «این و یاران او و هموطنان او هستند»، سپس فرمود: «اگر دین و در روایت دیگری اگر علم به ستاره پروین بسته باشد و در آسمان ها قرار گیرد مردانی از فرزندان فارس آن را در اختیار خواهند گرفت.
امام باقر (ع) میفرماید:
«أصحاب القائم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا ، أولاد العجم» یعنی اصحاب حضرت قائم(ع) 313 تن همگی از عجم هستند.(بهارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۹)
این آیه را چندین بار بخوانید و قضاوت کنید. از صدر اسلام تا کنون این کدام قوم بوده اند که واجد این شرایط باشند؟ "جامع جمیع کمالات انسانی" باشند آیا غیر از پیروان حضرت اعلی و حضرت بهاءالله قومی دیگر واجد این شرایط بوده اند؟ ... قضاوت با شما !!!
9- در کتاب قرآن در سوره محمد آیه ۳۸ می فرمایند: وَ إِن تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ (یعنی به درستی که خداوند قومی غیر از شما که مانند شما بخیل نیستند به جای شما پدید آورد). در تفسیر این آیه از شیخ طبرسی نقل شده که روایت کرده اند که وقتی این آیه نازل شد از حضرت رسول پرسیدند، آنها چه کسانی هستند؟ حضرت رسول دست خود را بر شانه سلمان فارسی گذاشته و فرموند: از قوم این مرد، یعنی از اهل فارس.
شما همان [مردمى] هستيد كه براى انفاق در راه خدا فرا خوانده شده ايد پس برخى از شما بخل مى ورزند و هر كس بخل ورزد تنها به زيان خود بخل ورزيده و [گرنه] خدا بى نياز است و شما نيازمنديد و اگر روى برتابيد [خدا] جاى شما را به مردمى غير از شما خواهد داد كه مانند شما نخواهند بود (۳۸)
|
سوره ۴۷: محمد - جزء ۲۶ - ترجمه فولادوند
هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَمَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ ﴿۳۸﴾
|
حضرت بها الله بعد از چهل سال " حمل شدايد و بلايا و انزال آيات و اظهار بيّنات"[1] و تعلیم و تربیت عالم انسانی آنطور که در قرآن به آن وعده داده شده موفق به خلق این قوم شدهاند و حضرت ولی امرالله در توقیعات مبارکه در این باره میفرمایند:
جمال مبارک روحی و ذاتی و کینونتی لارّقائه الفداء در اواخر ایّام از فم مطّهر وعده فرمودند که به فیض مدرار و تائیدات ملکوت اسرار نفوسی مبعوث گردند و هیاکل مقدّسی مشهود شوند که انجم سماء هدایتند و انوار فجر عنایت. مظهر آیات توحیدند و مطلع انوار تقدیس، مهابط الهامند و مشاعل انوار. جبال راسخهاند و اطواد باذخه. سُرُج نورند و بدور ظهور. وسائط الطافند و وسائل اعطاف. منادی به اسم حقند و مبادی تأسیس بنیان اعظم. این نفوس شب و روز آرام نگیرند و آلام نبینند و فراغت نجویند. در مضجع راحت نیارمند و آسوده ننشینند، آلوده نگردند. اوقات را صرف نشر نفحاتالله کنند و زمان را وقف اعلاء کلمةالله. وجوهشان مستبشر است و قلوبشان منشرح. فؤادشان ملهم است و بنیادشان بر اساس اقوم. در ارجاء عالم منتشر گردند و در بین امم متفرّق. در هر محفلی درآیند و در هر انجمنی مجمع بیارایند. به هر لسانی تکلّم نمایند و هر معنی تفهیم کنند. اسرار الهی کشف نمایند و آثار رحمانی نشر کنند. چون شمع در شبستان هر جمع برافروزند و چون ستاره صبحگاهی بر جمیع آفاق بدرخشند. نفحات حدائق قلوبشان چون نسائم سحرگاهی آفاق قلوب را معطر نماید و فیوضات عقولشان چون باران بهاری هر اقلیمی را مخضّر کند. این عبد در نهایت انتظار است که این نفوس مبارکه کی موجود و این مظاهر مقدّسه کی ظاهر و پدیدار گردد. شب و روز در تضرّع و ابتهالم که آن نجوم بازغه مشرق و لائح گردد و آن وجوه مقدّسه جلوه نماید. افواج تأیید رسد و امواج توفیق از بحر ملکوت غیب واصل گردد. مقصد این است دعا و تضّرع فرمائید که این نفوس به فضل جمال قدم زود مبعوث گردد.
[1] وصیت نامه حضرت بهاءالله ( کتاب عهدی)
جمال مبارک روحی و ذاتی و کینونتی لارّقائه الفداء در اواخر ایّام از فم مطّهر وعده فرمودند که به فیض مدرار و تائیدات ملکوت اسرار نفوسی مبعوث گردند و هیاکل مقدّسی مشهود شوند که انجم سماء هدایتند و انوار فجر عنایت. مظهر آیات توحیدند و مطلع انوار تقدیس، مهابط الهامند و مشاعل انوار. جبال راسخهاند و اطواد باذخه. سُرُج نورند و بدور ظهور. وسائط الطافند و وسائل اعطاف. منادی به اسم حقند و مبادی تأسیس بنیان اعظم. این نفوس شب و روز آرام نگیرند و آلام نبینند و فراغت نجویند. در مضجع راحت نیارمند و آسوده ننشینند، آلوده نگردند. اوقات را صرف نشر نفحاتالله کنند و زمان را وقف اعلاء کلمةالله. وجوهشان مستبشر است و قلوبشان منشرح. فؤادشان ملهم است و بنیادشان بر اساس اقوم. در ارجاء عالم منتشر گردند و در بین امم متفرّق. در هر محفلی درآیند و در هر انجمنی مجمع بیارایند. به هر لسانی تکلّم نمایند و هر معنی تفهیم کنند. اسرار الهی کشف نمایند و آثار رحمانی نشر کنند. چون شمع در شبستان هر جمع برافروزند و چون ستاره صبحگاهی بر جمیع آفاق بدرخشند. نفحات حدائق قلوبشان چون نسائم سحرگاهی آفاق قلوب را معطر نماید و فیوضات عقولشان چون باران بهاری هر اقلیمی را مخضّر کند. این عبد در نهایت انتظار است که این نفوس مبارکه کی موجود و این مظاهر مقدّسه کی ظاهر و پدیدار گردد. شب و روز در تضرّع و ابتهالم که آن نجوم بازغه مشرق و لائح گردد و آن وجوه مقدّسه جلوه نماید. افواج تأیید رسد و امواج توفیق از بحر ملکوت غیب واصل گردد. مقصد این است دعا و تضّرع فرمائید که این نفوس به فضل جمال قدم زود مبعوث گردد.
[1] وصیت نامه حضرت بهاءالله ( کتاب عهدی)
ر قران مجید آیات بسیاری وجود دارد که حضرت محمد از رفتار و اعمال قوم خو د اصلا راضی و خشنود نبودند تا آنجا که فرمود قوم من به ۷۲ فرقه تقسیم خواهد شد و همه آنها گمراه خواهند بود بجز قوم هفتاد و سومی که با همه فرق خواهد کرد.
خود حضرت محمد در قران جانشینی برای خود تعین نکردند.
یک دلیل تعین نکردن جانشین این بود که با این قوم مطمئن نبودند که دیانتش اصلا پا برجا خواهد ماند و دلیل دوم تعین نکردن جانشین این بود که نمی خواست اعمال جانشین به پای خود ایشان نوشته شود چون از کارکرد جانشین خود اصلا مطمئن نبود ودرست هم فکر می کرد چون بعد از فوتش دیانتش دست ناکثین و نا قضین و مارقین افتاد تا به بنی امیه رسید که دشمن اصول پیغمبر بودند و بارها در قران حضرت محمد می فرمایند که بزودی قومی خواهد آمد که اصلا مثل شما بخیل و سست عنصر و مغرور و اهل عناد و دشمنی و تفرقه و غیرو نخواهند بود و با مهر ومحبت و یگانکی با هم رفتار خواهند کرد و با مطالعه آیاتی که حضرت محمد می فرماید در آینده قومی خواهد آمد که اینطور و آنطور خواهند بود و مثل شما ها نخواهند بود شرایط آن قوم تنها در باره بهائیان صادق است یعنی مقصود حضرت محمد از آن قومی که در آینده خواهد آمد فقط بهائیان هستند.
ای برادران عزیز
ای هم ولایتی محترم
ای اقوام و هم بستگان گرامی
بخوبی بدانید که عنقریب قدرت و قهاریت حق ظاهرا و باطنا بر تمام عالم مستولی خواهد شد و اعلام قدرت الهی را در جمیع بلاد برافراشته خواهید دید و یک موج عظیم این امواج ضعیف غیر طاهر و این خس و خاشاک پلید و غیر صالح را بساحل پرت خواهد کرد.
اگر عظمت و جلال امپراطوری روم و ایران توانست سراج وهاج مسیح و حضرت محمد را خاموش کند.
دیگران هم خواهند توانست کاری از پیش ببرند و مقابله و مقاومت با تعالیم حضرت بهاالله بنمایند.
هر چه در ۱۷۰ گذشته کردید دیدید عملا بضرر خودتان و به نفع ملت بهائی تمام شد.
آیا وقت آن نرسیده که از ایام گذشته و تواریخ انبیای سلف عبرت بگیریم و خود و ملت خویش را به شرم ساری ابدی گرفتار نکنیم.
فراموش نباید کرد که در هر عصر و دوری که خدواند باری تعالی پیامبر و رسولی برای هدایت خلق مامور ساخته اولین و سخت ترین دشمنان آن پیامبران علمای عصر آن زمان بوده اند.
حضرت مسیح را علمای یهود شوری بر قتلش تشکیل دادند و نهایتا حکم قتل مسیح را بزرگترین علمای یهود آن زمان و مرجع کل آنها قیافا امضا کرد.
در زمان رسول اکرم علمای یهود و نصاریو اعراب بزرگترین دشمنان وی بودند و مجلس شوری بر قتلش تشکیل دادند که مجبور به هجرت وترک دیار شد حتی در قران خدواند باری تعالی میفرماید که ما علماء را ازطریق علم شان گمراهشان خواهیم کرد
واضله الله علی علم (الجاثیه۲۳)
باید دست از تقلید و تبعیت این مثلا علمای معروف به علم برداشت
چه که این ها گرگ هائی هستند که ادعای شبانی می کننده
و جهلائی هستند که به اسم علم معروفند
اسم جهل را علم گذاشته اند و اسم ظلم را عدل
جز به دنبال مال و منال و قدرت و اسم و رسم مذهبی دیگر ندارند (از بطنشان افغان مال مسلمانان می آید)
ودر قول و حرف زدن (فخر عالمند و در عمل ننگ امم )
اصلا و ابدا در آسمان معرفت الهی سیری نکرده اند و از رضوان علم الهی بوئی نبرده اند
تا آنجا که اگر معنی حقیقی علم گفته شود البته متعجب و دهشت زده شوند و جبل وجودشان مندک می گردد.
و همگی (جز هوی الهی ندارند و به جز هوای نفسانی نفسی بر نیارند)
در طول روز به (جمعا مالا و عدده) و کسب معاش مشغول و در شب در جستجو و مهیای اسباب فراش
و استثناء هم بین شان نبوده و نیست که فلان عالم کرامات فوق العاده داشته ویا فلان علامه مفسر معروف بوده و مثلا چند صد جلد کتاب نوشته وچنین و چنان بوده اند و چنین و چنان کرده اند همه مثل هم و سر و ته یک کرباس هستند و استثنائی هم وجود ندارد.
استثناها فقط آنهائی هستند و بوده اند که به حضرت باب و بهاالله مومن و موقن شدند و در را ه اعلان امرشان از هیچ گونه فدا کاری و خدمت و جانفشانی کوتا هی نکردند
و امروز اگر بپرسی کدام کشور اسلامی و یا کدام دسته و گروه اسلامی مسلمان واقعی هستند جوابی وجود ندارد چه که همه از صراط مستقیم منحرف شده اند و به جنگجو جدال و اختلاف وسیئات دیگر رو آورده اند.
ولی اگر بدقت تحری و تحقیق کنید و با چشم و گوش خودتان ببینید و بشنوید و عقل و خرد را توشه راه سازید خواهید دید که مسلمان واقعی بهائیان هستند که همه متحد و متفق و مؤید به روح الهی واساس کار و برنامه هایشان صداقت و خدمت و فداکاری و صلح و وحدت و یگانکی هست.
و گواه عاشق صادق در آستین باشد با تماس ورفت و آمد و نشست و برخواست و با مطالعه تاریخ گذشته و حال و تعالیم مختلفه آنها پی بردن به این حقیقت کاری است بس سهل و آسان و خیل بیشماری به این اهتمام اساسی دست زده اند و از این پل صراط گذشته اند ودر زمره مجاهدین فی سبیل الله در آمده اند و به بشارت لنهدینهم سبلنا موفق شده اند
تمسکوا به حبلالله جمعیا و لا تفرقوا
------------------------------------------------
وَإِذَا رَأَيۡتَ ٱلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِيٓ ءَايَٰتِنَا فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيۡرِهِۦۚ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ ٱلشَّيۡطَٰنُ فَلَا تَقۡعُدۡ بَعۡدَ ٱلذِّكۡرَىٰ مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِينَ
وَمَا عَلَى ٱلَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ وَلَٰكِن ذِكۡرَىٰ لَعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ ۶۹
وَذَرِ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ دِينَهُمۡ لَعِبٗا وَلَهۡوٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَاۚ وَذَكِّرۡ بِهِۦٓ أَن تُبۡسَلَ نَفۡسُۢ بِمَا كَسَبَتۡ لَيۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِيّٞ وَلَا شَفِيعٞ وَإِن تَعۡدِلۡ كُلَّ عَدۡلٖ لَّا يُؤۡخَذۡ مِنۡهَآۗ أُوْلَـٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ أُبۡسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْۖ لَهُمۡ شَرَابٞ مِّنۡ حَمِيمٖ وَعَذَابٌ أَلِيمُۢ بِمَا كَانُواْ يَكۡفُرُونَ ۷۰
این آیات قران را بخوانید وصف مردم و حال و احوال امروز همه است.
هرگاه كسانى را ديدى كه در آيات ما [به قصد شبهه اندازى] به ياوه گويى و سخن بى منطق مى پردازند از آنان روى گردان [و مجلسشان را ترك كن] تا در سخنى ديگر در آيند و اگر شيطان تو را [نسبت به ترك مجلسشان] به فراموشى اندازد، پس از ياد آوردن [به سرعت بيرون برو و] با گروه ستمكاران منشين و چیزی از حساب ستمکاران [مغالطه گر] بر عهده کسانی که [به ناچار سخنان آنان را می شنوند ولی از نشستن با آنان] میپرهیزند نیست؛ بلکه [بر عهده اهل تقواست که یاوه گویان را] پند دهند، تا [از گفتار باطل و بی پایه خود] بپرهیزند. (۶۹)
و کسانی که دینشان را بازی و سرگرمی گرفتند، و زندگی دنیا آنان را فریفت، واگذار؛ و [مردم را] با قرآن اندرز ده؛ که مبادا کسی [در روز قیامت] به [کیفر] آنچه [از گناهان] مرتکب شده [از رحمت و ثواب] محروم ماند [و به هلاکت سپرده شود]؛ و او را جز خدا سرپرست و یاور و شفیعی نباشد؛ و اگر [برای رهایی اش از عذاب] هر گونه عوض و فدیه ای بدهد از او پذیرفته نشود. آنانند که به سبب آنچه [از اعمال زشت] مرتکب شده اند [از رحمت و ثواب] محروم مانده [و به هلاکت سپرده شده] اند. و به خاطر آنکه همواره [به آیات الهی] کفر می ورزیدند برای آنان نوشابه ای از آب جوشان و عذابی دردناک است. (۷۰)
خود حضرت محمد در قران جانشینی برای خود تعین نکردند.
یک دلیل تعین نکردن جانشین این بود که با این قوم مطمئن نبودند که دیانتش اصلا پا برجا خواهد ماند و دلیل دوم تعین نکردن جانشین این بود که نمی خواست اعمال جانشین به پای خود ایشان نوشته شود چون از کارکرد جانشین خود اصلا مطمئن نبود ودرست هم فکر می کرد چون بعد از فوتش دیانتش دست ناکثین و نا قضین و مارقین افتاد تا به بنی امیه رسید که دشمن اصول پیغمبر بودند و بارها در قران حضرت محمد می فرمایند که بزودی قومی خواهد آمد که اصلا مثل شما بخیل و سست عنصر و مغرور و اهل عناد و دشمنی و تفرقه و غیرو نخواهند بود و با مهر ومحبت و یگانکی با هم رفتار خواهند کرد و با مطالعه آیاتی که حضرت محمد می فرماید در آینده قومی خواهد آمد که اینطور و آنطور خواهند بود و مثل شما ها نخواهند بود شرایط آن قوم تنها در باره بهائیان صادق است یعنی مقصود حضرت محمد از آن قومی که در آینده خواهد آمد فقط بهائیان هستند.
ای برادران عزیز
ای هم ولایتی محترم
ای اقوام و هم بستگان گرامی
بخوبی بدانید که عنقریب قدرت و قهاریت حق ظاهرا و باطنا بر تمام عالم مستولی خواهد شد و اعلام قدرت الهی را در جمیع بلاد برافراشته خواهید دید و یک موج عظیم این امواج ضعیف غیر طاهر و این خس و خاشاک پلید و غیر صالح را بساحل پرت خواهد کرد.
اگر عظمت و جلال امپراطوری روم و ایران توانست سراج وهاج مسیح و حضرت محمد را خاموش کند.
دیگران هم خواهند توانست کاری از پیش ببرند و مقابله و مقاومت با تعالیم حضرت بهاالله بنمایند.
هر چه در ۱۷۰ گذشته کردید دیدید عملا بضرر خودتان و به نفع ملت بهائی تمام شد.
آیا وقت آن نرسیده که از ایام گذشته و تواریخ انبیای سلف عبرت بگیریم و خود و ملت خویش را به شرم ساری ابدی گرفتار نکنیم.
فراموش نباید کرد که در هر عصر و دوری که خدواند باری تعالی پیامبر و رسولی برای هدایت خلق مامور ساخته اولین و سخت ترین دشمنان آن پیامبران علمای عصر آن زمان بوده اند.
حضرت مسیح را علمای یهود شوری بر قتلش تشکیل دادند و نهایتا حکم قتل مسیح را بزرگترین علمای یهود آن زمان و مرجع کل آنها قیافا امضا کرد.
در زمان رسول اکرم علمای یهود و نصاریو اعراب بزرگترین دشمنان وی بودند و مجلس شوری بر قتلش تشکیل دادند که مجبور به هجرت وترک دیار شد حتی در قران خدواند باری تعالی میفرماید که ما علماء را ازطریق علم شان گمراهشان خواهیم کرد
واضله الله علی علم (الجاثیه۲۳)
باید دست از تقلید و تبعیت این مثلا علمای معروف به علم برداشت
چه که این ها گرگ هائی هستند که ادعای شبانی می کننده
و جهلائی هستند که به اسم علم معروفند
اسم جهل را علم گذاشته اند و اسم ظلم را عدل
جز به دنبال مال و منال و قدرت و اسم و رسم مذهبی دیگر ندارند (از بطنشان افغان مال مسلمانان می آید)
ودر قول و حرف زدن (فخر عالمند و در عمل ننگ امم )
اصلا و ابدا در آسمان معرفت الهی سیری نکرده اند و از رضوان علم الهی بوئی نبرده اند
تا آنجا که اگر معنی حقیقی علم گفته شود البته متعجب و دهشت زده شوند و جبل وجودشان مندک می گردد.
و همگی (جز هوی الهی ندارند و به جز هوای نفسانی نفسی بر نیارند)
در طول روز به (جمعا مالا و عدده) و کسب معاش مشغول و در شب در جستجو و مهیای اسباب فراش
و استثناء هم بین شان نبوده و نیست که فلان عالم کرامات فوق العاده داشته ویا فلان علامه مفسر معروف بوده و مثلا چند صد جلد کتاب نوشته وچنین و چنان بوده اند و چنین و چنان کرده اند همه مثل هم و سر و ته یک کرباس هستند و استثنائی هم وجود ندارد.
استثناها فقط آنهائی هستند و بوده اند که به حضرت باب و بهاالله مومن و موقن شدند و در را ه اعلان امرشان از هیچ گونه فدا کاری و خدمت و جانفشانی کوتا هی نکردند
و امروز اگر بپرسی کدام کشور اسلامی و یا کدام دسته و گروه اسلامی مسلمان واقعی هستند جوابی وجود ندارد چه که همه از صراط مستقیم منحرف شده اند و به جنگجو جدال و اختلاف وسیئات دیگر رو آورده اند.
ولی اگر بدقت تحری و تحقیق کنید و با چشم و گوش خودتان ببینید و بشنوید و عقل و خرد را توشه راه سازید خواهید دید که مسلمان واقعی بهائیان هستند که همه متحد و متفق و مؤید به روح الهی واساس کار و برنامه هایشان صداقت و خدمت و فداکاری و صلح و وحدت و یگانکی هست.
و گواه عاشق صادق در آستین باشد با تماس ورفت و آمد و نشست و برخواست و با مطالعه تاریخ گذشته و حال و تعالیم مختلفه آنها پی بردن به این حقیقت کاری است بس سهل و آسان و خیل بیشماری به این اهتمام اساسی دست زده اند و از این پل صراط گذشته اند ودر زمره مجاهدین فی سبیل الله در آمده اند و به بشارت لنهدینهم سبلنا موفق شده اند
تمسکوا به حبلالله جمعیا و لا تفرقوا
------------------------------------------------
وَإِذَا رَأَيۡتَ ٱلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِيٓ ءَايَٰتِنَا فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيۡرِهِۦۚ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ ٱلشَّيۡطَٰنُ فَلَا تَقۡعُدۡ بَعۡدَ ٱلذِّكۡرَىٰ مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِينَ
وَمَا عَلَى ٱلَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ وَلَٰكِن ذِكۡرَىٰ لَعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ ۶۹
وَذَرِ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ دِينَهُمۡ لَعِبٗا وَلَهۡوٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَاۚ وَذَكِّرۡ بِهِۦٓ أَن تُبۡسَلَ نَفۡسُۢ بِمَا كَسَبَتۡ لَيۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِيّٞ وَلَا شَفِيعٞ وَإِن تَعۡدِلۡ كُلَّ عَدۡلٖ لَّا يُؤۡخَذۡ مِنۡهَآۗ أُوْلَـٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ أُبۡسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْۖ لَهُمۡ شَرَابٞ مِّنۡ حَمِيمٖ وَعَذَابٌ أَلِيمُۢ بِمَا كَانُواْ يَكۡفُرُونَ ۷۰
این آیات قران را بخوانید وصف مردم و حال و احوال امروز همه است.
هرگاه كسانى را ديدى كه در آيات ما [به قصد شبهه اندازى] به ياوه گويى و سخن بى منطق مى پردازند از آنان روى گردان [و مجلسشان را ترك كن] تا در سخنى ديگر در آيند و اگر شيطان تو را [نسبت به ترك مجلسشان] به فراموشى اندازد، پس از ياد آوردن [به سرعت بيرون برو و] با گروه ستمكاران منشين و چیزی از حساب ستمکاران [مغالطه گر] بر عهده کسانی که [به ناچار سخنان آنان را می شنوند ولی از نشستن با آنان] میپرهیزند نیست؛ بلکه [بر عهده اهل تقواست که یاوه گویان را] پند دهند، تا [از گفتار باطل و بی پایه خود] بپرهیزند. (۶۹)
و کسانی که دینشان را بازی و سرگرمی گرفتند، و زندگی دنیا آنان را فریفت، واگذار؛ و [مردم را] با قرآن اندرز ده؛ که مبادا کسی [در روز قیامت] به [کیفر] آنچه [از گناهان] مرتکب شده [از رحمت و ثواب] محروم ماند [و به هلاکت سپرده شود]؛ و او را جز خدا سرپرست و یاور و شفیعی نباشد؛ و اگر [برای رهایی اش از عذاب] هر گونه عوض و فدیه ای بدهد از او پذیرفته نشود. آنانند که به سبب آنچه [از اعمال زشت] مرتکب شده اند [از رحمت و ثواب] محروم مانده [و به هلاکت سپرده شده] اند. و به خاطر آنکه همواره [به آیات الهی] کفر می ورزیدند برای آنان نوشابه ای از آب جوشان و عذابی دردناک است. (۷۰)
بخاطر همین ضعف مومنین و سوء عمل مسلمین خدواند در قران بارها و بارها در آیات عدیده و مقامات مختلفه و در موارد و مواضیع متعدده مورد عتاب و خطاب خدواند قرار گرفته ازجمله در سوره تحریم و سوره توبه
و خدواند از حضرت محمد می خواهد که از آنچه انجام داده از احکام و قوانین و فرمان الهی که سر پیچی کرده تا مطیع و تابع شدن حرف های آنهائی که بظاهر مومن شده اند توبه کند و در سوره توبه می فرماید توبه تو قبول شد.
لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱۷﴾ به يقين خدا بر پيامبر و مهاجران و انصار كه در آن ساعت دشوار از او پيروى كردند ببخشود بعد از آنكه چيزى نمانده بود كه دلهاى دسته اى از آنان منحرف شود باز برايشان ببخشود چرا كه او نسبت به آنان مهربان و رحيم است (۱۱۷) وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۱۸﴾ و [نيز] بر آن سه تن كه بر جاى مانده بودند [و قبول توبه آنان به تعويق افتاد] تا آنجا كه زمين با همه فراخى اش بر آنان تنگ گرديد و از خود به تنگ آمدند و دانستند كه پناهى از خدا جز به سوى او نيست پس [خدا] به آنان [توفيق] توبه داد تا توبه كنند بى ترديد خدا همان توبه پذير مهربان است (۱۱۸)
البته در تاریخ ادیان این سابقه دارد
حضرت موسی از دست قومش قهر کرد و همه آنها را رها کرده و کسی نمی داند که عاقبت او چه شد و به کجا رفت.
حضرت مسیح از دست حواریون خود راضی نبود و در موقع به صلیب زدن و شهادت عیسی همه حواریون فرار و انکار کردند و حتی پطرس که بزرگترین حواری او وجانشین او بود بارها حضرت مسیح را انکار کرد و حضرت عیسی او را خطاب ساخته که ای شیطان از من دور شو.
ولی در دیانت بهائی عشق و علاقه و اطاعت و وحدت و فداکاری که از پیروان حضرت بهاالله به منصه ظهور در آمده و در تاریخ این دیانت ثبت شده یکی از معجزات بزرگ حضرت بهاالله می باشد که چطور و چگونه چنین قومی را با این خصوصیات روحانی و اخلاقی تربیت کرده است.
و خدواند از حضرت محمد می خواهد که از آنچه انجام داده از احکام و قوانین و فرمان الهی که سر پیچی کرده تا مطیع و تابع شدن حرف های آنهائی که بظاهر مومن شده اند توبه کند و در سوره توبه می فرماید توبه تو قبول شد.
لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱۷﴾ به يقين خدا بر پيامبر و مهاجران و انصار كه در آن ساعت دشوار از او پيروى كردند ببخشود بعد از آنكه چيزى نمانده بود كه دلهاى دسته اى از آنان منحرف شود باز برايشان ببخشود چرا كه او نسبت به آنان مهربان و رحيم است (۱۱۷) وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۱۸﴾ و [نيز] بر آن سه تن كه بر جاى مانده بودند [و قبول توبه آنان به تعويق افتاد] تا آنجا كه زمين با همه فراخى اش بر آنان تنگ گرديد و از خود به تنگ آمدند و دانستند كه پناهى از خدا جز به سوى او نيست پس [خدا] به آنان [توفيق] توبه داد تا توبه كنند بى ترديد خدا همان توبه پذير مهربان است (۱۱۸)
البته در تاریخ ادیان این سابقه دارد
حضرت موسی از دست قومش قهر کرد و همه آنها را رها کرده و کسی نمی داند که عاقبت او چه شد و به کجا رفت.
حضرت مسیح از دست حواریون خود راضی نبود و در موقع به صلیب زدن و شهادت عیسی همه حواریون فرار و انکار کردند و حتی پطرس که بزرگترین حواری او وجانشین او بود بارها حضرت مسیح را انکار کرد و حضرت عیسی او را خطاب ساخته که ای شیطان از من دور شو.
ولی در دیانت بهائی عشق و علاقه و اطاعت و وحدت و فداکاری که از پیروان حضرت بهاالله به منصه ظهور در آمده و در تاریخ این دیانت ثبت شده یکی از معجزات بزرگ حضرت بهاالله می باشد که چطور و چگونه چنین قومی را با این خصوصیات روحانی و اخلاقی تربیت کرده است.