باری جناب فردوسی بعد از اتمام تحصیلات ابتدائی برای ادامۀ آن به شهر کاشان رفت و در مدرسۀ وحدت بشرکه با مدیریت خادمان برجستۀ امر اداره می شد، مشغول به تحصیل شد. بعد از تعطیل مدارس بهائی به طهران آمد و بامساعدت جناب نورالله میثاقیه به تحصیل و کار در تجارتخانه ایشان پرداخت و سپس در مؤسسۀ چناب غلامعلی عبَادی مشغول به کار شد. او در سال 1320 با خانم شمسی کاظمیان ازدواج نمود و از این اقتران یک دختر و چهار پسر بوجود آمدند که الحمدالله همگی به حلیه ایمان مزین و مفتخرند. در اثر پشتکار و لیاقت جناب فردوسی شرکت عباد تأسیس شد و روز به روز راه ترقی می پیمود. شهید والامقام از بدو طفولیت تا لحظۀ شهادت عاشقی صادق در خدمت امر یزدان بود و همیشه منزلش محل تشکیل جلسات و آمد و رفت یاران و پیوسته در خدمات ملی و محلی پیشقدم بود. او در لجنۀ تربیت امری و لجنۀ مهاجرت خدمت می کرد، معلمی کلاس های درس اخلاق را عهده دار بود. چون بازرگانی موفق بود، در شرکت امنا و شرکت سهامی نونهالان و سایر مؤسسات مالی امری افتخار عضویت در هیأت مدیره را داشت. در سال 138 بدیع به عضویت محفل روحانی طهران انتخاب شد و در این سنگر روحانی در نهایت شهامت به مقام رفیع شهادت نائل شد. شهادت این نفس نفیس و پنج نفر از اعضای محفل روحانی طهران جنابان اسکندر عزیزی، عطاءالله یاوری، کورش طلائی، خسرو مهندسی، شیوا اسدالله زاده و میزبان عالیقدرشان، خانم شیدرخ امیرکیا (بقا) در روز دوشنبه چهاردهم دی ماه واقع گردید. اجساد مطهر آن عزیزان در قطعه زمین متروکی بدون اطلاع به فامیل آنها به خاک سپرده شد. برای اولین بار این عبد و دو نفر از یاران به نمایندگی بهائیان جهان بر مرقد منورشان مناجات تلاوت کردیم.
اقتباس و تلخیص از نوشتۀ جناب هاشم فردوسی برادر شهید مجید
مجله عندلیب شماره ... زمستان 1362 .
خاطرات سیارون
فتح الله فردوسی مردی بسیار خوش رفتار و خوش برخورد و مردمدار بود و خدمات بسیاری را نیز به اطرافیان خود انجام میداد. چون او بسیار باهوش و زرنگ بود قبل از مهاجرت عبادی به خارج از ایران(مراکش)، او اداره امور گاراژ را بر عهده میگیرد و با عبادی شریک میشود. سپس ایشان ترقی بسیاری نمود و کار را توسعه داد و بعد از مدتی با حاجی سرباز شراکت کرده و نمایندگی نیسان ژاپن را گرفته و خودرو های نیسان را برای اولین بار به ایران وارد میکنند و در جاده کرج کارخانه وسیعی برای مونتاژ خودرو نیسان تاسیس نموده و از این راه وضعیت مالی خوبی پیدا می کند و بچه های او نیز همگی در تهران تحصیل کردند و دارای معلومات در سطح بالا شدند. ایشان عضو سری دوم محفل محلی تهران بودند و بعد از انقلاب اسلامی ایشان را به همراه اعضای دیگر محفل گرفتند و به زندان انداختند و با شکنجه و تهدید و اذیت و آزار فراوان امتحان نمودند و نیز عاقبت او را با سایرین تیر باران نمودند و ایشان نیز به مقام شهادت نایل آمدند. هم اکنون نیز فرزندان او همگی در ظل امر هستند و مشغول خدمات می باشند. و الحمدالله همگی از نظر مالی همچون پدر موفق میباشند.