امروز جشن عظيم در ملأ اعلی بر پا چه که آنچه در کتب الهی وعده داده شده ظاهر گشته يوم فرح اکبر است بايد کلّ بکمال فرح و نشاط و سرور و انبساط قصد بساط قرب نمايند و خود را از نار بعد نجات دهند... (کلمات فردوسه مجموعه الواح حضرت بهاءالله)
شهر خاموش من! آن روح بهارانت کو؟
شور و شیدایی انبوه هزارانت کو؟ میخزَد در رگِ هر برگِ تو خوناب خزان نکهتِ صبحدم و بوی بهارانت کو؟ کوی و بازار تو میدان سپاه دشمن شیههی اسب و هیاهوی سوارانت کو؟ زیر سرنیزهِ تاتار چه حالی داری؟ دل پولادوشِ شیر شکارانت کو؟ نعره و عربدهی باده گسارانت کو؟ چهرهها درهم و دلها همه بیگانه زهم روز پیوند و صفای دل یارانت کو؟ آسمانت همه جا سقف یکی زندان است روشنای سحَرِ این شب تارانت کو؟ شعر شفیعی کدکنی از کتاب شاعران در اندوه ایران |
...من عزت بیزوال برای تو اختیار نمودم
و تو ذلت بی منتهی برای خود پسندیدی... (حضرت بهاءالله) سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است و هر کس بی خبر از رنج همسایه برای کامجویی یا که پیروزی به روی نعش همراهان خود پا میگذارد مست و شادان است و پیمانها دروغین، مهربانی ها دروغین اشک ها و خنده هاشان هم دروغین است به لبها شان ندای مهر اما قلبشان آغشته با دشنام و نفرین است درون مشت ها شان دشنه پنهان است (شعر زمستان از مهدی اخوان ثالت) سخنرانی جناب شاپور راسخ: نگاه نویسندگان و شاعران معاصر ایران نسبت به اوضاع کنونی ایران
|
|
لینک های مرتبط:
|