جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
از جمله نفوس طیّبه طاهره، جناب آقا میرزا مصطفی نراقی است. این شخص محترم از معتبرترین نراقی بود و از قدمای احباءالله رخی به پرتو محبّت الله روشن و دلی به شقائق و حقائق معانی رشک گلزار و چمن داشت.
در ایام حضرت اعلی روحی له الفداء از جام سرشار معنوی سرمست باده الهی گشت. شوری عجیب در سر داشت و شوقی شدید در قلب. در سبیل الهی جانفشانی نمود بلکه پاکبازی کرد. از وطن مألوف و اقربای معروف و راحت جسم و جان گذشت و مانند ماهیان تشنه لب به بحر الهی شتافت. به عراق آمد و به یاران روحانی پیوست و بشرف لقاء فائز گشت. مدّتی در نهایت روح و ریحان در جوار الطاف بی پایان گذران مینمود تا آنکه مرخص گشت و به ایران شتافت و به قدره قوّه خویش به خدمت پرداخت. شخصی کامل بود و ثابت و راسخ. مانند جبل شامخ متین و رزین بود و مکین و امین. در شدّت انقلاب و اضطراب نباح کلاب او را طنین ذباب بود و آزمایش سبب آسایش در آتش افتتان مانند ذهب خالص رخ برافروخت.
باری روزیکه موکب مبارک از قسطنطینیه رو به ادرنه برخواست، آن شخص بزرگوار از ایران وارد گشت. فرصت نشد مگر یک دفعه به حضور مبارک رسید. بعد مأمور به مراجعت به ایران گشت. در چنین حالتی به شرف لقاء فائز گردید و چون به آذربایجان رسید، در آنجا به تبلیغ پرداخت. شب و روز به حالت مناجات بود تا آنکه در تبریز جامی لبریز نوشید. شورانگیز گشت و از تبلیغ رستخیز برخاست و چون جناب فاضل کامل و عالم تحریر شهیر حضرت شیخ احمد خراسانی به آذربایجان رسید. با آن شخص بزرگوار همداستان شد و هم نغمه و هم آواز گشت. به درجهئی شور و وله احاطه نمود که جهاراً به تبلیغ پرداختند و اهل تبریز به ستیزه برخواستند.
فراشان تجسس آن نفوس مبارکه نمودند، آقا میرزا مصطفی را یافتند. عوانان گفتند میرزا مصطفی زلف داشت، به یقین این او نیست. فوراً کلاه برداشت و زلفها برون ریخت و گفت ببینید من خود او هستم. پس او را گرفتند و آن دو بزرگوار را نهایت ظلم و اذیت نمودند. عاقبت جام شهادت لبریز را در تبریز نوشیدند و به افق اعلی شتافتند. در قتلگاه آقا میرزا مصطفی رجا نمود که من را پیش از جناب شیخ شهید نمائید تا شهادت او را نبینم. در الواح مبارک ذکر بزرگواری آنان الی الابد باقی زیرا توقیعات متعدده داشتند و بعد از شهادتشان از قلم اعلی ذکر مصیبتشان گشت.
این شخص شخیص از عنفوان جوانی تا زمان ناتوانی، جمیع اوقات را در سبیل ربّ الآیات به خدمات گذراند و الیوم در ملکوت ابهی در جوار رحمت کبری در نهایت شادمانی و فرح و مسرّت و کامرانی به تسبیح و تقدیس کبریاء مشغول است. طوبی له و حسن مآب بشری له من رب الارباب جعل الله له مقاماً علیا فی الرفیق الاعلی.
----
برگرفته از کتاب تذکره وفا (اولین شهید نراق)
در ایام حضرت اعلی روحی له الفداء از جام سرشار معنوی سرمست باده الهی گشت. شوری عجیب در سر داشت و شوقی شدید در قلب. در سبیل الهی جانفشانی نمود بلکه پاکبازی کرد. از وطن مألوف و اقربای معروف و راحت جسم و جان گذشت و مانند ماهیان تشنه لب به بحر الهی شتافت. به عراق آمد و به یاران روحانی پیوست و بشرف لقاء فائز گشت. مدّتی در نهایت روح و ریحان در جوار الطاف بی پایان گذران مینمود تا آنکه مرخص گشت و به ایران شتافت و به قدره قوّه خویش به خدمت پرداخت. شخصی کامل بود و ثابت و راسخ. مانند جبل شامخ متین و رزین بود و مکین و امین. در شدّت انقلاب و اضطراب نباح کلاب او را طنین ذباب بود و آزمایش سبب آسایش در آتش افتتان مانند ذهب خالص رخ برافروخت.
باری روزیکه موکب مبارک از قسطنطینیه رو به ادرنه برخواست، آن شخص بزرگوار از ایران وارد گشت. فرصت نشد مگر یک دفعه به حضور مبارک رسید. بعد مأمور به مراجعت به ایران گشت. در چنین حالتی به شرف لقاء فائز گردید و چون به آذربایجان رسید، در آنجا به تبلیغ پرداخت. شب و روز به حالت مناجات بود تا آنکه در تبریز جامی لبریز نوشید. شورانگیز گشت و از تبلیغ رستخیز برخاست و چون جناب فاضل کامل و عالم تحریر شهیر حضرت شیخ احمد خراسانی به آذربایجان رسید. با آن شخص بزرگوار همداستان شد و هم نغمه و هم آواز گشت. به درجهئی شور و وله احاطه نمود که جهاراً به تبلیغ پرداختند و اهل تبریز به ستیزه برخواستند.
فراشان تجسس آن نفوس مبارکه نمودند، آقا میرزا مصطفی را یافتند. عوانان گفتند میرزا مصطفی زلف داشت، به یقین این او نیست. فوراً کلاه برداشت و زلفها برون ریخت و گفت ببینید من خود او هستم. پس او را گرفتند و آن دو بزرگوار را نهایت ظلم و اذیت نمودند. عاقبت جام شهادت لبریز را در تبریز نوشیدند و به افق اعلی شتافتند. در قتلگاه آقا میرزا مصطفی رجا نمود که من را پیش از جناب شیخ شهید نمائید تا شهادت او را نبینم. در الواح مبارک ذکر بزرگواری آنان الی الابد باقی زیرا توقیعات متعدده داشتند و بعد از شهادتشان از قلم اعلی ذکر مصیبتشان گشت.
این شخص شخیص از عنفوان جوانی تا زمان ناتوانی، جمیع اوقات را در سبیل ربّ الآیات به خدمات گذراند و الیوم در ملکوت ابهی در جوار رحمت کبری در نهایت شادمانی و فرح و مسرّت و کامرانی به تسبیح و تقدیس کبریاء مشغول است. طوبی له و حسن مآب بشری له من رب الارباب جعل الله له مقاماً علیا فی الرفیق الاعلی.
----
برگرفته از کتاب تذکره وفا (اولین شهید نراق)