لطفا جهت مشاهده تمام امکانات وبسایت، از مرورگرهای گوگل کروم، فایر فاکس یا اپرا استفاده نمایید...
وب سایت کروگان جاسب (سی یارون)
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح

تاریخ  جاسب​

تاریخ جاسب از بخش‌های نه ‌گانه کتاب ظهور الحق ( تألیف: جناب اسدالله فاضل مازندرانی )


​ ظهور حق جلد 6​ (اشاره به 30 تن افراد بهایی شده در جاسب)

Pictureجناب اسدالله فاضل مازندرانی مؤلف کتاب تاریخ ظهورالحق
دیگر از معاریف اهل بهاء، آقا عبدالرزاق مشهور به آقا عبدالرضا تاجر تبریزی شیخی بود که به سال 1302 در 29 سالگی ساکن قم شده به معاشرت با ندّافان مذکور و صحبت حاجی میرزا حیدرعلی اصفهانی فائز به ایمان گردید و به مکاتبه با بهائیان و ملاقات مشاهیر این فئه که از قم گذشتند و به تبلیغ قمیان پرداخت و مخلص و منجذب و متفادی گشته خانه خویش را مهیّا برای اجتماع مؤمنین و نزول مسافرین و مبلّغین داشت و چندین بار به هیجان متعصّبین گردباد فتنه برخاست ولی به علّت حسن سلوک و حلاوت اخلاق و درستکاری و از جهت دوستان مقتدر که او را بود غبار بشست و برادر و خاندانش در خدمت این امر جانفشان شدند و رونقی بدیع در صیت و نشر نفحات روحانیّه حاصل گردید و عاقبت در سال 1326 آقا عبدالرزاق درگذشت و مدفنش در جنوب غربی صحن جدید مقبره معصومه است و از او و برادرش عائله وسیعه محبوبی برقرار ماند و بالجمله به همّت مؤمنین مخلصین مذکور احتفال و جمعیّتی قریب به هفتاد تن در ایّام ابهی به قم فراهم آمده مرکزی تأسیس گشت ولی پیوسته مورد تعرّض و تطاول بودند تا متفرق شدند و از قراء و توابع قم در خلج عدّه از اهل بهاء مجتمع بودند که از معاریفشان میرزا سیّد علی که به سال 1312 در عکّا مشرف شد و محمدباقر، محمدعلی اصغر، محمدحسین، محمد هاشم، محمدکاظم نام داشتند و در جاسب ملّا جعفر که شرحی از احوال و کیفیت شهادتش را در بخش سابق ضمن واقعیات سال 1283 نگاشتیم، آورده‌اند که در کاشان در محضر ملّاها به صراحت و استقامت تمام جواب و ادلّه گفت. آنگاه از او خواستند که دست در مجمر افروخته حاضره کند و او چنین پاسخ داد که آتش لازم وجودش احراق است ولی من با قوه عشق و ایمان از جان نمی‌هراسم و آتش را چندان به دست نگه داشت که انگشتان سوخته چرک کرد و چون از آن مجلس بیرون آمد یکی از دوستان وی را به خانه خود برده پذیرائی کرد ولی شورش عوام برپا شده ملّاها فتوی قتلش دادند و به همه دروازه‌بانان بنشانی دست سوخته سپردند که وی را قبض نمایند و بهائیان وی را با چادر وزیّ زنانه از شهر بیرون کردند و بالاخره در طهران به شهادت رسید و اقدامات و تبلیغاتش در قریّه اثر و ثمر داد و زوجه‌اش ملا فاطمه که بواسطه او ایمان یافت، مبلّغه رشیده دانا شده برادران خود میرزا غلامرضا که از ملّاها بود و آقا محمّد جواد را با پنج خواهر تبلیغ نمود و اهالی بنای تعرّض گذاشتند از آنجمله به نائب‌الحکومه شکایت بردند و مأمور آمده میرزا غلامرضا را به قدری چوب زدند که مدّت چهل شبانه‌روز بستری گردید و در آن ایّام که ملازم بستر در خانه بود، آقا میر به عیادتش رفته به صحبت و مکالمه در باب این امر پرداختند و آقا میر در شبانه‌روزی مؤمن شد و آقا غلامرضا چون بهبودی یافت و اقامت در ده به علّت تعرّض مردم ممکن نبود، به دهات حوالی کاشان از قبیل واوقان و جوشقان و غیرها رفته مدّت سه ماه تبلیغ کرد. آنگاه سوی وطن پیاده برگشت و زیر درخت فندق مقارن غروب بماند تا چون هوا تاریک شود به ده درآید و بعضی از اهالی را گذار بدانجا افتاده دیدند و روی به ده و دیده فریاد زدند که غلامرضا بابی آمد و اجتماعی شده وی را گرفته بداشتند و مکتوب و نامه ‌بر به قم نزد حاجی سید جواد مجتهد فرستادند و در مدّت چهار شبانه وی را آزار بسیار کردند تا مأمور از جانب حکمران اعتضاد‌الدّوله رسید و آن مظلوم را با برادرش محمدجواد مذکور مقیّد به کُند و زنجیر بردند و در بین طریق آزار بسیار وارد کردند و زوجه‌اش فاطمه با بچّه‌ها از عقب رفت و مدّت هشت ماه به شغل چرخ‌ریسی با اطفال بسر برد. آنگاه امر ابهی به نداّفها رسید که ماهیانه چهار تومان به آنان بدهند و در ماه نهم محمدجواد مرخص و رها شد و به وطن رفته با زوجه‌اش سوی طهران شتافت و میرزا غلامرضا همچنان با کند و زنجیر مدّت دو سال محبوس ماند. آنگاه آقا میر مذکور به طهران رفته با محمدجواد و مساعدت بهائیان برای خلاصی وی کوشیدند و ده ماه به طول انجامید تا کامران میرزا نائب السلطنه فرمان خلاصی داد و آن مظلوم از محبس بیرون آمد با زن و فرزند به طهران رفته بماند و طولی نکشید که امر ابهی شد به وطن برگردد. لاجرم به جاسب رفته به نوع احتیاط و حکمت به تبلیغ پرداخت و عدّه بهائیان به سی تن رسید و پیوسته دچار تعرّض اهالی و اعادی بود تا به سال 1332 درگذشت و الواح کثیره از جمال ابهی و حضرت عبدالبهاء در حقش موجود است و عائله بر جای گذاشت و آقا میر مذکور نیز در جاسب به تبلیغ همّت گماشت و مورد عناد و تعرّض اعدا شد و نوبتی به زیارت حضرت عبدالبهاء در عکا تشرّف حاصل کرد و حکایت نمود که در ضمن بیانات به وی بدین مضمون فرمودند ملّا جعفر جاسبی در راه این امر صدمات و اذیّات بسیار دید و بعد از حرکتش از کاشان احوالش نامعلوم ماند ولی به طهران آمد و او را حبس کردند و مدّت‌ها در محبس بسر برد. بعداً او را به چاه انداخته شهید نمودند و آن حضرت صورت زیارت در حقّش صادر فرمودند و بالاخره آقا میر به اطراف طهران رفته بماند و جمعی را مهتدی ساخت و در قریه ضیاءآباد درگذشت و عائله برقرار گذاشت. دیگر از شناخته‌گان بهائیان آنجا آقا محمدتقی و آقا علی‌محمد و آقا سید اسمعیل از ملّاها که به محضر ابهی رفته فائز به ایمان و موّفق به خدمات گشت و سید مهدی و حسنعلی و سید علی ابوالقاسم جواد علی‌اکبر خلیل محمدرضا بودند. دیگر از بلاد معروف عراق، ایران، کاشان و توابعش به نوعی که در بخش سوم شرح دادیم، مرکزی از مراکز بابیّت بود و از آغاز اشراق انوار محبوب آفاق از شطر بغداد عدّه بسیار از بابیان آن حدود متوجّه شده به محضر ابهی تشرّف یافتند و اغلب به خلع هدایت کبری مفتخر گشتند و برخی به حال توقّف عودت به محال خود کردند و بتواتر نزول الواح الهیه و تنالی مسافرین و مبلّغین و ناشرین نفحات رحمانیّه تبدیل حال نمودند و معذالک جمعی از معاریف پیروان میرزا یحیی در آن حدود بوده به اعراض و معارضه با امر ابهی قیام داشتند تا آنکه به تدریج ایام تحت قدرت مالک انام قرار گرفتند و برخی درگذشتند و قلیلی به حال خمودت بر جای ماندند و رجالی چون نجوم نوراء از آن افق در سماء امر ابهی درخشیدند که به اوج عظمت و شهرت رسیدند و عدّه ای در مراکز مهاجرت مبارک خدمت کردند از آنجمله حاجی محمد اسمعیل ذبیح ولادتش به سال 1237 و نشو و نما و تحصیلات قلیله فارسیّه‌اش در کاشان واقع شد و بعد از بلوغ به اتفاق برادران مشغول به تجارت گردیده به زیور دینداری و تقوی زینت و به مسلک عرفانی طریقت و عقیدت گرفت و ما تفصیل ایمان و احوال آن خانواده را ضمن بیان احوال حاجی میرزا جانی که اخ اکبر بود در بخش سوم نگاشتیم و هر دو برادر به صحبت جناب ملاحسین … (ص 621-624)

Picture
بخش ششم کتاب تاریخ ظهور الحق
Picture
بخش ششم کتاب تاریخ ظهور الحق
Picture
بخش ششم کتاب تاریخ ظهور الحق
Picture
بخش ششم کتاب تاریخ ظهور الحق

دیگر از معاریف اهل بها، آقا عبدالرّزاق مشهور به آقا عبدالرّضا تاجر تبریزی سابق الوصف که چندین بار به هیجان متعصّبین گردباد فتنه برخاست ولی به علّت حسن سلوک و حلاوت اخلاق و درستکاری و از جهت دوستان مقتدر که او را بود غبار بنشست و برادر خاندانش در خدمت این امر جانفشان شدند و رونقی بدیع در صیت و نشر نفحات روحانیّه حاصل گردید وعاقبت در سال 1326 درگذشت و مدفنش در جنوب غربی مقبره معصومه است و از دو برادرش عائله وسیمه محبوبی برقرار ماند و بالجمله جمعیّتی از اهل بها در آن بلد گرد آمدند ولی پیوسته مورد تعرّض و تطاول بودند تا متفرّق شدند و در قریه جاسب که در بخش ششم نوشتیم، در دور سابق عبدالوهاّب کدخدا و محمّدرضا سیف الشّریعه به تهییج ملاّها نسبت به برادرشان محمّد تقی و شوهر خواهرش ملّا غلامرضا نهایت تعّرض و تعدّی به عمل آوردند و نوبتی کتب و آیات بدیعه را به قم نزد حاجی سید جواد مجتهد بردند و موجب مشقات و بلیّات اهل بها شدند و حسب حکم کامران میرزا نائب السّلطنه ملأ غلامرضا را قرب سه سال در قم به زندان انداختند و فاطمه زوجه مؤمنه ملاّ غلامرضا به عائدات رشتن پنبه با چرخ معاش به شوهر رساند تا از زندان خلاص شد و به طهران رفت و به مکتب داری پرداخت. و بعد از چندی حسب‌الامر به وطن برگشته مشغول تبلیغ شد و عدّه‌ای مانند آقا میر و آقا سیّد مهدی و آقا سیّد علی و آقا سیّد محمود و ملّا مهدی و آقا سیّد حبیب اللّه و مشهدی حسنعلی و آقا زین‌العابدین مؤمن شدند. در این دور باز عبدالوهاب و محّمدرضا به تقویت ملّاها به اذیّت برخاستند تا آنکه با چند تن سواران دولتی شبانه به خانه ملّا غلامرضا ریخته با چوب و ته تفنگ چندان بزدند و مجروح کردند که گمان هلاک برده، جسد را به قریه واران برای دفن نقل دادند و چون رمقی در او دیده پاهایش را به کند نهادند و آقا میرزا نیز که همّت تبلیغ نهاد مورد عناد گردید و سفری نیز به زیارت حضرت عبدالبهاء در عکاّ رسید از قلعه خودش بدانجا کشیده، کند و زنجیر نمودند وملاّ غلامرضا که بغایت ناتوانی افتاد، با اخذ مبلغی جریمه رها ساختند و آقای میرزا با پای کند و سوار استر به طهران بردند و به خراسان فرستادند و او در آنجا خبر اشتغال مؤمنین ساکن عشق آباد به بناء مشرق الاذکار بشنید، بشتافت و ایامی درآن مدینه مانده خشت و گل برای بنا همی کشید. آنگاه به جاسب عودت نمود ولی معاندین اهالی خواستند وی را با بیل و کلوخ هلاک کنند، ناچار ره فرار پیش گرفت و به قریه کروگان که مرکز مؤمنین و محفل روحانی بود، رفته حسب مشورت به طهران شتافته متوطّن گردید و پس از این واقعه نائب الحکومه جاسب متعرّض مؤمنین کروگان شده مبالغی جریمه خواست و ناچار برحسب مشورت در محفل به شمار نوزده تن روی به طهران نهادند و به اتّفاق آقامیر به وزارت عدلیه و وزارت داخله تظلّم نمودند و حکم تلگرافی به عدم تعرضّشان برای حکومت قم رسید مسرورا به قم رفتند و در کاروانسرائی به خارج بلد اقامت کردند و آقا میر و مشهدی حسنعلی و محّمد تقی با پسرش به‌قصد دارالحکومه گرد آمده عربده کشیدند و حاکم آقا میر را از بیم آنکه در جاسب کشته شود با تنی چند از گماشتگان حکومتی تا مسافتی بعید از بلد رسانده مأمور طهران ساخت و آقا میر بعد چندی در طهران درگذشت و به مقبره امام‌زاده معصوم مدفون گشت و عائله برقرار داشت و حکومت قم سه تن دیگر را به معاونت گماشتگان از چنگ معارضین به در برده روانه جاسب نمود و اهالی جاسب باز نسبت به مظلومین قیام به عداوکین نمودند و حسب حکم حاجی میرزا فخرالدّین مجتهد کاشی و حاجی سیّد عبداللّه و حاجی  سیّد صادق مجتهد قمی از دخول در گرمابه عمومی باز داشتند و چون مؤمنین برای استحمام و شستشو در مشّقت افتادند عاقبت به سال 1321 به اختصاص خود حماّمی ساختند و شیخ حسنعلی معاند چند تن از مستضعفین را اغفال کرده با جمعی به خانه مظلومین هجوم بردند که حمّام جدید را براندازند و محمّد تقی و پسرش ضیاءاللّه چوب زده بر درختی بیاویختند و اثاث و اموال یغما کردند و دو پسر محمّد تقی بنام ذبیح‌اللّه و محمّدعلی‌بن حاجی حسنعلی پیاده از بیابان به طهران گریختند و تظلّم نموده حکم از دولت گرفتند و ذبیح‌اللّه و محمّدعلی به قم شتافتند و با وجود اقدامات شیخ حسنعلی با جماعتی از همراهانشان با مساعدت حکومت قم به وطن رفتند و مأمون گشتند و طولی نکشید که فتنه طغیان نائب حسین کاشی و مقابله و مقاتله با مأمورین دولت پیش آمد و مظلومین با تهییج متعصّبین مورد تعرّض وغارت هر دو گروه واقع شدند و برخی دستگیر متجاوزین و مورد تیر و تفنگ مهاجمین گشتند و قریب هفت سال را بدین‌منوال گذراندند و میرزا غلامرضا در سال 1332 درگذشت و درعین حال ملاّها نیز تعّدی و تجاوز می‌نمودند و نوبتی شیخ‌الاسلام و فخرالسّادات و اسمعیل آقا به آقا ذبیح‌اللّه چوب زدند و حکومت وی را جریمه نمود و سّب و لعن عمومی شروع شد و بالاخره اعضاء محفل روحانی به قم رفتند و معاندین نیز از عقب پی سپردند ولی به مساعدت برخی از سران سپاهی دفع ظلم کردند تا در سال 1345، حسب تحریک سیّد عباس فخرالسّادات، عدّه ای سوار امنیه به امر اعتماد الدّوله حکمران قم، به جاسب ریخته جمعی از زن و مرد مظلوم را تحت توقیف و آزار گرفت و لاجرم برخی شکایت به قم بردند و فخرالسّادات و شیخ‌الاسلام، ذبیح‌الله و ضیاءالله پسران محمّد تقی و نعمت‌الله صهرش و الیاس نام صهر نعمت الله تحت‌المراقبه به قم کشیدند و درحالیکه انبوهی گرد آمده، سبّ و لعن می‌کردند و تسلیم نظمیه دادند و صمصام نام رئیس نظمیه چون اعتنا به توقّعات متعدّیانه ظالمین نکرد، اهالی قم دست از کار کشیده در صحن معصومه مجتمع شده، فریاد برکشیدند که حاکم قم بابی است و بالاخره برای تخفیف غوغای اهالی، ذبیح‌اللّه و ضیاءاللّه و نعمت‌اللّه مغلول کردند تا روز عاشورا رسید و مقّرر بود که تیغ زن و سینه زن‌ها به نظمّیه بریزند و مظلومان را بکشند ولی صمصام دانسته آنان را به محلّی مختفی جای داد تا چون روز مذکور گذشت باز به نظمّیه وارد گردند و چندی دچار غل بودند. چنانکه دو شاخه زیر غل برای دفع سنگینی گذاشتند و از شدّت مشقت گردن ذبیح‌اللّه مجروح و خونین گشت و بعضی از نسوان مؤمنین با وجود ممانعت مأمورین به زندان رفته لباس شستشو کردند و لطف‌الله بن ذبیح‌الله که به پدر مصاریف می‌رساند، در گردنه پسته ها دچار چوپان قمی شده خواستند وی را سر ببرند و مردی دل‌نرم همراه بود و منع نمود تا آنکه سه تن از محبوسین مذکور بعد از سه ماه مستخلص شدند و ذبیح‌الله را مأمورین امنیّه به طهران کشاندند و قریب یازده ماه به حبس ماند تا در عدلیّه محاکمه کرده، مظلومیّتش ثابت و مستخلص گشت و در عنوان آثار کثیره حضرت عبدالبهاء خطاب به جاسب اسامی عدهّ‌ای بسیار از بهائیان آنجا مذکور است از آنجمله:
هواللّه
جاسب جناب میرزا غلامرضا و نجله السعید، جناب آقا جواد و ضلعه و جناب آقا سیّد مهدی و ابنه، آقا سید حسین جناب ملاّ مهدی و ابنه ملاّ میرزا، جناب میرابوالقاسم و آقا سیّد علی و آقا سیّد مسعود و جناب آقا میرزا هادی، جناب آمیرزا حبیب‌اللّه و ابنه آقا سیّد آقاجان، جناب حسنعلی و ابنیه آقا محّمد علی و آقا مهدی، جناب مشهدی حسنعلی و ابناؤه فرج‌اللّه، جناب محّمد خلیل ابراهیم، غلامعلی اسمعیل، جناب آقا زین‌العابدین و ابنه آقا محمّد تقی، جناب آقا محمّد حسین، جناب آقا علی اکبر، جنابان آقا غلامحسین و آقا حسن، جناب آقا علی اولاد مرحوم ابوالقاسم کاشانی، جناب مشهدی حسن سلطانی، جنابان میر ابوالطالب و آقا سید عبداللّه، جنابان میر ابوالطالب و آقا سید عبدالله، جنابان آقا میر و اخیه آقا سیّد علی، علیهم بهاءالله الابهی.
و در خلجستان حکیم با باجان و نیز سیّدعلی بغایت معروف بود و به سال 1312 در عکّا مشرّف شد و در قاهان سید میرزا آقا وکیل الرّعایا معروفّیت تامّه داشت و در آمره ربیع‌اللّه و در قهستان و آوه و قمرود نیز جمعی بودند.
و از حضرت عبدالبهاء است قوله العزیز:
ط       مناجات در شهادت جناب میرزا کمال آوه علیه بهاء اللّه الابهی
                                                              
 
                                                                                          هوالابهی
الهی ومحبوبی تشاهد وتری............ و من تلک النفّوس القدسیّه و الوجوه الانسیّه عبدک الکمال الذّی انجذب به نسیم رخیم هابّ من ریاض احدیتّک و اشتعل بالنّار الموقده فی سدرة رحمانیتّک و نطق بثنائک و قام بنشر آثارک وغاظ بذلک الّذین کفروا بک و آیاتک و طعموا فیما اعطیته بجودک و فضلک من حطام الدّنیا و دعوه الی محلّ البغضاء و قاموا علیه بالجفاء و قتلوه بسیوف الطغیان و اهانوه و قطعوه اربا اربا........      ع ع


 ​ظهور حق جلد 5  (فتنه در جاسب كاشان)

در بيست و پنجم شهر جمادی الاٌولی از اين سال ۱۲۹۹ اهالی قريه جاسب بقُم شتافته نزد آقا سيّد جواد مجتهد سعايت و شكايت از ميرزا غلامرضا يكی از بهائيان شهير قريه مذكوره نمودند و شهادت دادند كه جمعی از اهالی را بهائی كرده مجتهد به اعتضاد الّدوله محمّدخان سپهسالار كه از جانب كامران ميرزا نائب السّلطنة حكومت قم داشت نوشت و حكمران مأمور بجاسب فرستاد. ميرزا غلامرضا را با برادرش آقا محمّد جواد دستگير كرده بقم برده محبوس نمودند و آقا مير از بهائيان شهير جاسب بطهران شتافت و عرائض تظلّم بشاه رساند و دستخطّ شاهی برای خلاصی دو برادر مذكور بنائب السّلطنه صادر شد و او دستخطّ را برای اعتضاد الّدوله بفرستاد ولی عبّاس قليخان سرتيپ از اطرافيانش كه غايت تعصّب و غرض نسبت باين امر داشت، باعتضادالّدوله نوشت كه سيّد جاسبی چندان بشاه و نائب السّلطنه عريضه داده از تو شكوه نمود كه تو را رسوا ساخت و اعتضاد الّدوله متغيّر شد و به نائب السّلطنه چنين نوشت كه اگر من اين دو برادررا رها كنم اهالی قم شورش مينمايند و شما اگر سيّد جاسبی را در طهران محبوس نسازيد، در قم ديگر حكومت نتوانم كرد. لاجرم نائب السّلطنه آقا ميرزا هنگاميكه ديگر بار نزد وی برای استخلاص دو برادر محبوس در قم رفت در محبس خود محبوس نمود و آقا مير مدّت نُه روز در حبس بسر برد و عريضه مسترحمانه به مادر نائب السّللطنه نوشت تا او را مستخلص نمودند و باز با حالت بيماری همه روزه بدرب خانهٌ نائب السّلطنه رفته برای استخلاص اخوين مذكور كوشيد و امور بهمين طريق جاری بود تا به سال ۱۳۰۰ بعد در شهر صفر چون نائب السّلطنه بقم رفت آقا مير همراهش روانه شده در منازل راه همی خود را بدو نشان داد و نائب السّلطنه بعد از ورود بقم باعتضاد الّدوله دستور داد تا دو برادر محبوس را حاضر كرد و آقا مير نيز حضور يافت و نائب السّلطنه از ميرزا غلامرضا و آقا مير جويا شد كه آيا شما از اين طائفه ايد وهردو اقرار كردند و هر سؤالی كه در اين خصوص نمود، بخوبی جواب گفتند و نائب السّلطنه تمجيد بسيار از آقا مير كرده بحاضرين گفت مَن از استقامت و پافشاريش تعجّب دارم. درطهران از بس دنبال كرد من ناچار شدم آنگاه امر داد كه آقا مير و محمّد جواد آزاد باشند و مبلغی نيز بمحمّد جواد انعام داد و وعده كرده گفت انشاٌاللّه پس از عودت بطهران تلگراف ميكنم كه ميرزا غلامرضا هم مرخّص شود و بعد از مراجعتش بطهران چون فتنه بشرحی كه عنقريب مياوريم واقع شد، آقا مير در اثناٌ گرفتاری احباب بنائب السّلطنه تلگراف كرد كه وعده فرموديد بعد از مراجعت بطهران ميرزا غلامرضا را مرخّص نمائيد و او باعتضاد الّدوله تلگراف كرد كه غلامرضای بابی جاسبی هرگز خلاص نشود وعرائضی كه بنائب السّلطنه در اينخصوص ميدادند، التفاتی نميكرد و مدّت حبس ميرزا غلامرضا در قم متجاوز از شانزده ماه بطول انجاميد.

کتاب تاریخ ظهور الحق جلد هشتم

و در قریه جاسب که در بخش ششم نوشتیم، در دور سابق عبدالوهّاب کدخدا و محمّدرضا سیف الشّریعه به تهییج ملّاها نسبت به برادرشان محمّدتقی و شوهر خواهرش ملّا غلامرضا نهایت تعرّض و تعدّی به عمل آوردند و نوبتی کتب و آیات بدیعه را به قم نزد حاجی سید جواد مجتهد بردند و موجب مشقّات و بلیّات اهل بها شدند و حسب حکم کامران میرزا نائب السّلطنه ملا غلامرضا را قریب سه سال در قم به زندان انداختند و فاطمه زوجه مؤمنه ملّا غلامرضا بعائدات رشتن پنبه با چرخ معاش به شوهر رساند تا از زندان خلاص شد. به طهران رفت و به مکتب داری پرداخت و بعد از چندی حسب‌الامر به وطن برگشته مشغول تبلیغ کرد و عدّه‌ای مانند آقا میر و آقا سیّد مهدی و آقا سیّد علی و آقا سیّد محمود و ملّا مهدی و آقا سیّد حبیب‌الله و مشهدی حسنعلی و آقا زین‌العابدین مؤمن شدند. در این دور باز عبدالوهاب و محمدرضا به تقویت ملّاها به اذیّت برخاستند تا آنکه با چند تن سواران دولتی شبانه به خانه ملّا غلامرضا ریخته با چوب و ته تفنگ چندان بزدند و مجروح کردند که گمان هلاک برده جسد را به قریه واران برای دفن نقل دادند و چون رمقی در او دیده پاهایش را به کند نهادند و آقا میرزا نیز که همّت تبلیغ نهاد مورد عناد گردید و سفری نیز به زیارت حضرت عبدالبهاء در عکّا رسید و از قلعه خودش بدانجا کشیده کند و زنجیر نمودند و ملّا غلامرضا که بغایت ناتوانی افتاد با اخذ مبلغی جریمه رها ساختند و آقا میرزا با پای کند و سوار استر به طهران بردند و به خراسان فرستادند و او در آنجا خبر اشتغال مؤمنین ساکن عشق‌آباد به بناء مشرق الاذکار بشنید بشتافت و ایّامی در آن مدینه مانده خشت و گل برای بنا همی کشید. آنگاه به جاسب عودت نمود ولی معاندین اهالی خواستند وی را با بیل و کلوخ هلاک کنند ناچار ره فرار پیش گرفت و به قریه کردگان که مرکز مؤمنین و محفل روحانی بود رفته حسب مشورت به طهران شتافته متوطّن گردید و پس از این واقعه نائب الحکومه جاسب متعرّض مؤمنین کروگان شده مبالغی جریمه خواست و ناچار برحسب مشورت در محفل به شماره نوزده تن روی به طهران نهادند و به اتّفاق آقامیر به وزارت عدلیه و وزارت داخله تظلّم نمودند و حکم تلگرافی به عدم تعرّضشان برای حکومت قم رسید مسروراً به قم رفتند و در کاروانسرائی به خارج بلد اقامت کردند و آقا میر و مشهدی حسنعلی و محمّدتقی با پسرش بقصد دارالحکومه گرد آمده عربده کشیدند و حاکم آقا میر را از بیم آنکه در جاسب کشته شود با تنی چند از گماشتگان حکومتی تا مسافتی بعید از بلد رسانده مأمور طهران ساخت و آقامیر بعد چندی در طهران درگذشت و به مقبره امام زاده معصوم مدفون گشت و عائله برقرار داشت و حکومت قم سه تن دیگر را به معاونت گماشتگان از چنگ معارضین بدر برده روانه جاسب نمود. و اهالی جاسب باز نسبت به مظلومین قیام بعد او کین نمودند و حسب حکم حاجی میرزا فخرالدّین مجتهد کاشی و حاجی سیّد عبدالله و حاجی سید صادق مجتهد قمی از دخول در گرمابه عمومی باز داشتند و چون مؤمنین برای استحمام و شستشو در مشقّت افتادند. عاقبت به سال 1321 به اختصاص خود حمّامی ساختند و شیخ حسنعلی معاند چند تن از مستضعفین را اغفال کرده با جمعی به خانه مظلومین هجوم بردند که حمّام جدید را براندازند و محمّدتقی و پسرش ضیاءالله چوب زده بر درختی بیاویختند و اثاث و اموال یغما کردند و دو پسر محمدتقی به نام ذبیح‌الله و سیف‌الله با محمدعلی بن حاجی حسنعلی پیاده از بیابان به طهران گرفتند و تظلّم نموده حکم از دولت گرفتند و ذبیح‌الله و محمدعلی به قم شتافتند و با وجود اقدامات شیخ حسنعلی با جماعتی از همرهانش با مساعدت حکومت قم به طهران رفتند و مأمون گشتند و طولی نکشیدند که فتنه طغیان نائب حسین کاشی و مقابله و مقاتله با مأمورین دولت پیش آمد و مظلومین با تهییج متعضّبین مورد تعرّض و غارت هر دو گروه واقع شدند و برخی دستگیر متجاوزین و مورد تیر و تفنگ مهاجمین گشتند و تقریب هفت سال را بدین منوال گذراندند و میرزا غلامرضا در سال 1332 درگذشت و در عین حال ملّاها نیز تعدّی و تجاوز می‌نمودند و نوبتی شیخ‌الاسلام و فخرالسادات و اسمعیل آقا به آقا ذبیح‌الله چوب زدند و حکومت وی را جریمه نمود و سبّ و لعن عمومی شروع شد بالاخره اعضاء محفل روحانی به قم رفتند و معاندین نیز از عقب پی سپردند ولی به مساعدت برخی از سران سپاهی دفع ظلم کردند تا در سال 1345 حسب تحریک سیّد عبّاس فخرالسّادات عدّه سوار امنیه به امر اعتمادالدّوله حکمران قم به جاسب ریخته جمعی از زن و مرد مظلوم را تحت توقیف و آزار گرفت و لاجرم برخی شکایت به قم بردند و فخرالسّادات و شیخ الاسلام، ذبیح‌الله و ضیاءالله پسران محمدتقی و نعمت‌الله صهرش و الیاس نام صهر نعمت‌الله تحت المراقبه به قم کشیدند و در حالیکه انبوهی گرد آمده سبّ و لعن می‌کردند تسلیم نظمیه دادند و صمصام نام رئیس نظمیه چون اعتنا به توقّعات متعدّیانه ظالمین نکرد اهالی قم دست از کار کشیده در صحن معصومه مجتمع شده فریاد برکشیدند که حاکم قم بابی است و بالاخره برای تخفیف غوغای اهالی ذبیح‌الله و ضیاء الله و نعمت‌الله مغلول کردند تا روز عاشورا رسید و مقرّر بود که تیغ‌زن و سینه زنها به نظمیّه بریزند و مظلومان را بکشند ولی صمصام دانسته آنان را به محلّی مختفی جای داد تا چون روز مذکور گذشت باز به نظمیه وارد گردند و چندی دچار غل بودند. چنانکه دو شاخه زیر غل برای دفع سنگینی گذاشتند و از شدّت مشقّت گردن ذبیح‌الله مجروح و خونین گشت و بعضی از نسوان مؤمنین با وجود ممانعت مأمورین به زندان رفته لباس شستشو کردند و لطف‌الله بن ذبیح‌الله که بهدر مصاریف می‌رساند در گردنه پسته‌ها دچار چوپان قمی شده خواستند وی را سر ببرند و مردی دل نرم همراه بود و منع نمود تا آنکه سه تن از محبوسین مذکور بعد از سه ماه مستخلص شدند و ذبیح‌الله را مأمورین امنیّه به طهران کشاندند و غریب یازده ماه به حبس ماند تا در عدلیّه محاکمه کرده مظلومیّتش ثابت و مستخلص گشت و در عنوان آثار کثیره حضرت عبدالبهاء خطاب به جاسب اسامی عدّه‌ای بسیار از بهائیان آنجا مذکور است از آنجمله:
هوالله
جاسب جناب میرزا غلامرضا و نجله السعید جناب آقا جواد و ضلعه و جناب آقا سیّد مهدی و ابنه آقا سید حسین جناب ملّا مهدی و ابنه ملّا میرزا، جناب میر ابوالقاسم و آقا سیّدعلی و آسیّد مسعود و جناب آقا میرزا هادی، جناب آمیرزا حبیب‌الله و ابنه آقا سیّد آقاجان جناب حسنعلی و ابنیه آقا محمّد علی و آقا مهدی، جناب مشهدی حسنعلی و ابناؤه فرج‌الله، جناب محمّد خلیل ابراهیم غلامعلی اسمعیل، جناب آزین العابدین و ابنه آمحمّد نصیر، جناب آمحمّد تقی جناب آمحمّد حسین جناب آعلی اکبر، جنابان آغلامحسین و آحسن جناب آعلی اولاد مرحوم ابوالقاسم کاشانی جناب مشهدی حسن سلمانی، جنابان میر ابوطالب و آسید عبدالله، جناب آقا میر و اخیه آقا سیّد علی علیهم بهاءالله الابهی.
و در خلجستان حکیم  باباجان و نیز سیِد علی بغایت معروف بود  و به سال 1312 در عکّا مشرّف شد و در قاهان سید میرزا آقا وکیل الرّعایا معروفیّت تامّه داشت و در آمره ربیع الله و در قهسستان و آوه و قمرود نیز جمعی بودند. و از حضرت عبدالبهاء است قوله العزیز:
ط مناجات در شهادت جناب میرزا کمال آوه علیه بهاءالله الابهی:
هوالابهی
الهی و محبوبی تشاهد و تری ..... و من تلک النّفوس القدسیّه و الوجوه الانسیّه عبدک الکمال الّذی انجذب بنسیم رحیم هابّ من ریاض احدیّتک و اشتعل بالنّار الموقده فی سدرة رحمانیّتک و نطق بثنائک و فام بنشر آثارک و غافل بذلک الّذین کفروا بک و آیاتک و طمعوا فیما اعطیته بجودک و فضلک من حطام الدّنیا و دعوه الی محلّ البغضاء و قاموا علیه بالجفاء و قتلوه بسیوف الطغیان و اهانوه و قطعوه اربا اربا ....
                                                                                                                                                                   ع ع
 

 
*  دانلود کتاب ظهور الحق ( ۹ جلد) 
*  دانلود کتاب مصابیح هدایت( ۱۰ جلد) 

مقالات

* الواح نازله
* علت آزار و اذیت بهاییان
*
تاریخ نگاران جاسب
* دزدان اشیای عتیقه
* ​آقای سلیمی معلم مدرسه
* گالری تصاویر

شخصیت ها

*​ ملا غلامرضا جاسبی
* ملا جعفر جاسبی
* فرهنگ لغات جاسب

* شهدای جاسب
* شجره نامه ها
* شعرای جاسب

خاطرات

*​  ذبیح الله مهاجر
​
* سید رضا جمالی
* شمس الله رضوانی
* عشرت نوروزی
* عباس حق شناس
* علی محمد رفرف

سیارون​

* صفحه خانگی
* سیارون

* درباره ما
*
 جاسب بلاگ(مطالب مختلف)
* 
 اسناد و مدارک تاریخی

* ارسال فایل توسط کاربران

آخرین مطالب 

* بهاییان‌جاسب: عزیزه خانم یزدانی ، محمد علی روحانی
​* شجره نامه: شجره نامه سید عبدالله ناشری
​* کتاب بیان حقایق از سید عباس علوی

ادامه مطالب

* جزئیات شهادت شهدای فیلیپین،​ معاون التجار نراقی
​* اشعار شعرای جاسب:  واحه، « نگاه عبـدالبهـــاء»
​* بلاگ: خاتمیت، ایران و بهاییت، دور اسلام‌ ، دلائل بهائی از قران
* دكتر شاپور راسخ: حضرت بهاءالله پیام آور مهر و یگانگی
*  اوضاع کنونی جاسب اول، دوم، سوم، زندگی روزمره اهالی
​* بلاگ: چگونه می توان بهائی شد؟، عبدالبهاء و تولّد انسان