* ... وای به حال آن که به تو ستم روا داشت و تو را انکار نمود و به آیات تو کفر ورزید و با فرمانروایی تو به ستیزه جویی پرداخت و با حقیقت وجود تو جنگید و در برابر تو تکبر به خرج داد و با دلیل و برهان تو مجادله نمود و از حکومت و اقتدار تو بگریخت و در الواح قدسی با سرانگشت امرت در زمره مشرکان شمرده و نگاشته شد ... * |
* ...فويل لمن ظلمك و أنكرك و كفر بآياتك و جاحد بسلطانك و حارب بنفسك و استكبر لدی وجهك و جادل ببرهانك و فرّ من حكومتك و اقتدارك و كان من المشركين فی ألواح القدس من أصبع الامر مكتوبا... * زیارت نامه مخصوص یوم صعود حضرت بهاءالله |
ملا محمد پسر ملا احمد نراقی
شیخ حسینعلی و شیخ محمد جاسبی

- شیخ محمد جاسبی پدرشیخ حسنعلی ظالم معروف منطقه جاسب و پدربزرگ علیرضا کاشفی
- در احوالات شیخ محمد جاسبی[1]
“جاسب“ با جيم بألف زده و سكون سين و باء، چنانكه در «طرائق الحقائق ٣ : ٢٧١ » در حاشيه فرموده قريهاى از مضافات قم است، و شيخ محمد به مسطورات همان كتاب، جلد و صفحه مرقومه، فرزند شيخ عبدالرحيم و خود از علماء و عرفاء و حكماء بوده، و همانا در اين سال متولد شده و در بيست سالگى خدمت حاج سيد محمد تقى پشت-مشهدى رسيده و سه سال از حوزه درس وى فيض ياب گرديد. آنگاه به نجف رفت و نه سال در نزد مرحوم شيخ محمد حسن صاحب «جواهر» درس خواند، سپس به اصفهان شتافت و چندى در خدمت ميرزا حسن فرزند ملا على نورى (نور اللّه مرقدهما) مراتب معقول را دريافت، آنگاه شوقش به عرفان كشيد، و طالب اصحاب حقيقت و ارباب طريقت گرديد، و بدين منظور به هندوستان رفت و باز آمد و به حضور مرحوم حسين عليشاه مشرف شد، و وى او را به مجذوب عليشاه حواله نمود. و شيخ محمد در نزد اين شخص اخير مدتى رياضت كشيد، و در صفاى باطن كوشيد، تا به مقامى سامى رسيد، و از او به اجازت ارشاد و هدايت نائل گرديد، آنگاه به وطن مألوف برگشت، و در خانقاهى كه پدرش به امر ملا عبدالصمد همدانى بنيان نموده بود اقامت گزيد و چندى ايام و ليالى را به عزلت به سر رسانيد، آنگاه به طهران رفت و به طورى كه در «طرائق» فرموده حالش مقتضى ارشاد و دستگيرى نبوده. و او شعر هم مىگفته و تخلص فنا مىنموده و اين اشعار را آنجا از او نقل كرده:
ما از آن روز كه با دردكشان يار شديم در خرابات مغان محرم اسرار شديم
تا نهاديم بدرگاه بتان روى نياز فارغ از سبحه و سجاده وز نار شديم
چند روزى پسر آدم خاكى بوديم ديرگاهى پدر گنبد دوار شديم
سالها چرخ زنان بر سر اين چرخ كبود هم عنان با همه ثابت و سيار شديم
گاه در ميكدهها خشت سر خم بوديم گاه در مدرسهها حامل اسفار شديم
خواب بوديم كه سر زد ز افق طلعت دوست جلوه اى كرد رخش، ما همه بيدار شديم
در پس آينه واداشت چو طوطى ما را آنقدر گفت كه ما قابل گفتار شديم
شيخ محمد پس از مدت نود و چهار سال قمرى عمر، در سنه هزار و سيصد و پنج وفات كرده و در همان خانقاه خود به قريه جاسب دفن شد و فرزندش شيخ حسينعلى گاهى در طهران متوقف، و زمانى در جاسب متصوف بوده.
تا اينجا نقل از «طرائق» شد، ليكن مدتهایى را كه براى هريك از تنقلات وى نوشته و فرمايد بعد از آن به خدمت حسين عليشاه و مجذوب عليشاه رسيد چون با يكديگر جمع نمائيم بعد از وفات آن دو نفر خواهد شد و خالى از اشتباه نتواند بود.
منابع: مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن 13 و 14 هجری - جلد 2 - صفحه 406 - حبیب آبادی، محمد علی
[1] http://mohebin1349.blogfa.com/9201.aspx
عبدالوهاب کد خدا و برادرش محمد رضا سیف الشریعه
ملا ابوالقاسم و فرزندان او (بستگان زن باقر بک)
کربلائی حسن ها (کبلا حسن)
1) حاجی اسماعیل اسماعیلی (پسر کبلا حسن)
2) اصغر اسماعیلی (پسر کبلا حسن)
3) غلامعلی و پسرش حبیب الله (پسر کبلا حسن)
۴) مسیب کبلا حسن
2) اصغر اسماعیلی (پسر کبلا حسن)
3) غلامعلی و پسرش حبیب الله (پسر کبلا حسن)
۴) مسیب کبلا حسن
ارباب محمد حسین محبوبی
نصراللهی ها
1) حاجی سید هدایت
2) حاجی سید نظام
3) حاجی سید اسدالله
4) سید ماشاءلله
5) سید شهاب
6) آقا مظفر
2) حاجی سید نظام
3) حاجی سید اسدالله
4) سید ماشاءلله
5) سید شهاب
6) آقا مظفر
شیخ ابراهیمی ها (قربانی ها)
محمد نصیر وجدانی
سیف الله رجبی یا سیف الله علی
فتح الله رجبی پسر الیاس
حدادی ها
1) غلامرضا حدادی
2) صادقعلی حدادی
2) صادقعلی حدادی
جواد پسر محمد عسلی و سه پسر او
1) غضنفر محمدی
2) مسیب محمدی
3) علی مرتضی محمدی
2) مسیب محمدی
3) علی مرتضی محمدی
صادقی ها
1) ذبیح الله صادقی
2) سیف الله صادقی و پسر او پرویز صادقی
3) علی اکبر صادقی و پنج پسر او، اصغر صادقی، علیرضا صادقی، شکراله صادقی، ماشا اله صادقی، رحمت اله صادقی
حاج رحمت الله صادقی که تا قبل از انقلاب جاسب بودند و با برادران دیگر مشغول رعیتی و کشاورزی قبل از انقلاب کشاورزی را رها کردند و به تهران رفتند همسرش شریفه خانم دختر مشهدی غلامعلی اسماعیلی در تهران با استاد حسین محمدی و حاج علی محمد اسماعیلی بنگاه نمک شفق را راه اندازی کردند و تا پایان عمر در این صنف مشغول بودند ایشان از اعضای اصلی هیات قمر بنی هاشم جاسبی های مقیم تهران و از موسسین آن بودند در سال به نظرم ۹۴ بر اثر سکته قلبی درگذشت.
4) خانم سلطان بهزاد
2) سیف الله صادقی و پسر او پرویز صادقی
3) علی اکبر صادقی و پنج پسر او، اصغر صادقی، علیرضا صادقی، شکراله صادقی، ماشا اله صادقی، رحمت اله صادقی
حاج رحمت الله صادقی که تا قبل از انقلاب جاسب بودند و با برادران دیگر مشغول رعیتی و کشاورزی قبل از انقلاب کشاورزی را رها کردند و به تهران رفتند همسرش شریفه خانم دختر مشهدی غلامعلی اسماعیلی در تهران با استاد حسین محمدی و حاج علی محمد اسماعیلی بنگاه نمک شفق را راه اندازی کردند و تا پایان عمر در این صنف مشغول بودند ایشان از اعضای اصلی هیات قمر بنی هاشم جاسبی های مقیم تهران و از موسسین آن بودند در سال به نظرم ۹۴ بر اثر سکته قلبی درگذشت.
4) خانم سلطان بهزاد
حسین مش رضا
نوکر کاشفی
سید باقر میر علنقی
بچه های سید جلال جمالی
1) آقا ضیاء جمالی
2) آقا کمال جمالی
3) آقا جمال جمالی
2) آقا کمال جمالی
3) آقا جمال جمالی
دخیل رجب
محمد علی عمو رضا (اوس ممدلی)
رضا رمضانی (پسر کربلایی حسن سوس کُندُری)
کربلائی سید حسن (کب سد حسن)
سید عباس فخر (برادر کب سید حسن)
1) حسین حق گو پسر سید عباس