
![]() امّا فردی که خود به شرف ایمان فائز شده، جناب ذبیحالله توکّلی فرزند حسین عمو قربان میباشد. اسم مادرش جواهر خانم دختر ابراهیم شاه غلام از مسلمانهای مؤمن در سال 1304 بود، چشم به جهان گشود و تا کلاس 4 ابتدائی در جاسب درس خوانده و در سال 1315 در خدمت جناب مهندس ذبیح در تهران مشغول کار شد و در سال 1317 خود به امر جمال مبارک ایمان میآورد و با خانواده مجذوب مدّتی (به فم یا تفرش) به مهاجرت میرود و در حدود 30 سالگی با خانم شیرین یزدانی خواهر عباسعلی یزدانی ازدواج مینماید و ثمره این ازدواج دو پسر به نام فرهاد و فرشید و یک دختر به نام پروانه میباشد که همگی مؤمن و قائم به خدمت و جوانان پاکی هستند. خواهر آقای توکّلی همسر آقای سیفالله رجبی بود. منزل والدین او پشت منزل روحانیها و فروغی بوده است.
2 Comments
![]() فیض الله یزدانی فرزند فرج الله مشهدی حسنعلی و بدیعه خانم (دختر آغلامرضا) می باشد. آخرین فرزند آنها فیض الله است او متولد ۱۳۰۵ شمسی است. در زمان پنج ماهگی او در شکم مادر، پدرش فرج الله در تهران منزل فائز یکی از بهاییان تهران بالای داربست مشغول هرس بوده که ناگهان به پایین می افتد و قبل از انتقال او به بیمارستان فوت میکند. این بچه یتیم به دنیا میآید. و به مدرسه دولتی شمس میرود و تا چهارم ابتدایی در این مدرسه بوده که سپس به علت اینکه برادرها در تهران بودند به تهران میرود و با مشاغل سطح پایین مشغول میشود. تا اینکه در سال ۱۳۲۸ بنا بر توصیه یک نفر خیر خواه در مغازه ابزار فروشی ابوالفتح اعتصامی برادر پروین اعتصامی شاعر مشغول کار میشود و چون باهوش و زرنگ و فعال بوده و استعداد داشته است کار ابزار آلات را یاد میگیرد و چند سال آنجا مشغول بوده و با اختر خانم نامی مسلمان نیز میکند که حاصل این ازدواج چهار فرزند میباشد. ![]() جناب سید ابوالقاسم فردوسی، در حدود سال 1265 در جاسب متولد شد و در مدرسۀ فیضیۀ قم در لباس روحانیت به تحصیل علوم پرداخت. در زمانی که در رشتۀ علوم انسانی نزدیک به درجۀ اجتهاد بود، به وسیلۀ احبای جاسب از امر مبارک حضرت بهاءالله اطلاع حاصل نمود و پس از مطالعۀ بسیار و پس از سه روز که کاملاً از خوردن و نوشیدن احتراز نمود و در اتاقی در بسته به مطالعۀ کتاب مفاوضات پرداخته بود؛ امر مبارک را قبول کرد و تا آخر حیات مجدانه در تبلیغ امرکوشید. برای ازدواج آرزوی وصلت با همسری بهائی و با سواد داشت. چون از قهرود دستخط دختر با سوادی را که از فامیل احبا بود ملاحظه نمود، وی را بدون دیدن یکدیگربه همسری انتخاب نمود. از این ازدواج پنج فرزند بوجود آمد. جناب فتح الله فردوسی دومین فرزند فامیل از این سلالۀ جلیل؛ در تاریخ 1297 متولد شد. ![]() آ سید ابوالقاسم فردوسی در سال 1265 در جاسب متولد شد او فرزند سید هاشم بود و بنا بر سفارش پدرش در مدرسه فیضیه قم تحصیل علوم دینی و اسلامی میکند و در پایان مجتهد میشود و چون به موطن خود کروگان آمد و شد میکرده با آغلامرضا روحانی مواجه میشود و با او در مورد دیانت بهایی به صحبت مینشیند. او با طلعت خانم عبودیت دختر استاد ابراهیم عبودیت قمی(قمرود) ازدواج کرد و از ایشان صاحب چهار فرزند سه پسر و یک دختر شد . اینگونه که خانم او تعریف میکرد او بعد از شنیدن در مورد دیانت بهایی خود را به مدت سه شبانه روز در اتاق محبوس نموده و به دعا و تفکر درباره این دیانت پرداخت و در طول این زمان تنها به جرعه ای آب بسنده میکرد. تا اینکه بعد از پایان دوره تفکر و تعمق قبول امر نموده و بهایی میشود و به تبلیغ دیانت بهایی میپردازد. ![]() عبدالله مهاجر جاسبی در سال ۱۳۰۰ شمسی در جاسب به دنیا آمد. او دومین پسر سیف الله مهاجرجاسبی بود و ابتدا در جاسب تحصیلات مقدماتی و بعد در تهران به تحصیلات دبیرستانی و دانشگاهی پرداخت و در رشته حقوق فارغ التحصیل شد. او در سن ۲۱ سالگی با نرگس خانم نوروزی که اصالت آذربایحانی داشت ازدواج کرد. پدرش بعد از ۱۰ سال از تولد ایشان فوت میکند و چون ایشان در مدرسه دارایی در مقطع دبیرستان تحصیل کرده بود به استخدام وزارت دارایی در آمده بود. ایشان بسیار جوان فعال، فهمیده، باهوش و با معلوماتی بود و چند سال در اداره دارایی تهران کار کرد و بعد کار اداره را کنار گذاشت و چون به کسب و کار آزاد علاقه داشت کم کم وارد کارهای ساختمانی شد و به شغل معاملات و خرید و فروش ملک پرداخت. ![]() جناب عطاءالله مهاجری در سال 1921 میلادی در ایران متولد شدند و در سال 1946 با خانم شریفه مهاجر جاسبی در طهران ازدواج کرده و از این ازدواج پنج اولاد به ثمر رسید که همگی در ظل امر مبارک هستند. مهاجرت و خدمت با اصول و آرمان های صلح دوستی و وحدت بشر با زندگی ایشان توام بود. پس از بازنشستگی از سازمان دامپروری وزارت کشاورزی و شیوع تضییقات در ایران، به خارج از کشور سفر نموده مدت پنج سال در آسیای شرقی با همسر و چند فرزند ایام را با حبّ وطن در قلب و گسترش آن حبّ به پهنه عالم گذراندند. ![]() جناب عینالله یزدانی در خاندانی مؤمن در قریه جاسب پا به عرصه شهود گذاشت و از همان اوان کودکی مورد صدمات و بلیّات معاندین قرار گرفت و ترک وطن مألوف کرد و در طهران مورد حمله اشرار واقع شد و در کمال استقامت بلایا را تحمل نمود. به زیارت اعتاب مقدّسه علیا موفّق شد و در ایّام حیات به خدمت امر مبارک مشغول بود و تبلیغ به اعمال را روش زندگانی خود قرار داد. خوشخو و مهربان بود و نفوس عدیدهای را به ظلّ شریعه رحمانیّه وارد کرد. پس از گذشت 17 سال موفّق به دیدار فرزندانش که مهاجر ژاپن بودند، گردید. ![]() جناب عبدالکریم صادقی در تاریخ 2 ژوئیه 1996 به سن 70 سالگی در طهران صعود کرد. ایشان در جاسب از توابع کاشان در خانوادهای مؤمن متولد شد. سه ساله بود که پدر را از دست داد و تحت تکفّل عموی خود رشد و نموّ یافت. از اوائل جوانی به طهران نقل مکان کرد و به امور تجاری مشغول شد. در سال 1946 با خانم جمیله یوسفی ازدواج کرد که از این پیوند صاحب پنج فرزند (سه دختر و دو پسر) شدند. یکی از پسران (پرویز) به سن 23 سالگی در ژوئیه 1972 به همراه دو جوان بهائی ایرانی دیگر (جنابان فروغی و وجدانی) به دست جهّال در فیلیپین شهید شد. ![]() خانم شایسته فرزند محمّد علی روحانی جاسبی در سال 1915 در قریه جاسب متولد شدند. در سنّ پانزده سالگی با احمد محبوبی تازه تصدیق به امر الهی ازدواج کردند. در طول مدّت زناشوئی بسیار مورد اذیّت و آزار اقوام شوهر که همگی مسلمان بودند، قرار گرفتند و زندگی سختی را سپری کردند. آقای محبوبی در سن 55 سالگی با داشتن 9 اولاد صعود کرد که این ضربه سختی برای شایسته خانم بود. در طی انقلاب تمام مال و اموال خود را از دست داد و ناراحتی و ناملایمات بسیاری را از روستائیان تحمّل کرد. ![]() اسدالله صادقی فرزند مشهدی عباس صادقی بود. اسد الله صادقی در جوانی به قم میآید و در یک کمپانی دارو فروشی مشغول به فعالیت میشود. این کمپانی متعلق به شکیب نام بهایی است که قبلا کلیمی بوده است. اسد الله در اثر مراوده با بهایی ها به کلاس تبلیغ تیمسار شاه قلی در قم میرود و یکسال در آنجا مطالعه میکند و بعد از یکسال او حقانیت دیانت بهایی را پذیرفته و بهایی میشود. خانم او نیز بعد از او ایمان آورده و بهایی میشود. او خانواده ای بهایی تشکیل داده و بعد از مدتی در تهران زندگی میکند. یکی از فرزندان پسری او به نام منوچهر صادقی موسیقی دان و نوازنده حرفه ای سنتور است که در لس آنجلس زندگی میکند همچنین او استاد دانشگاه در لس آنجلس میباشد. بقیه فرزندان او نیز درظل امر و بهائی هستند. ![]() جناب سید جمال غفاری فرزند سید محمود سید غفار در یکی از روستاهای کاشان در سال 1270 متولد گردید و در آن سامان چهار خواهر به نام سید نساء، سلطان، خورشید و خانم جونی داشت. سرگذشت عجیبی است به طوریکه خود ایشان و احبای جاسب تعریف کرده اند که سید محمود سید غفار مردی قوی هیکل و با دل و جرأت و مؤمن بوده است. در محلّه پائین کروگان جاسب آهنگری بود که طایفه حدّادی آهنگری میکردند. وقتی سید محمود از مقابل آهنگری عبور میکرد، شروع میکنند به او فحش میدهند و او هم به آنها می گوید حیا کنید و فحش به مقدسات کسی ندهید که به کسی که فحش میدهید دودمان شما را او به باد خواهد داد. شما که اصلاً نه اطلاعی دارید نه کسی را میشناسید که به او فحش ناسزا می گوئید. آنها به او حمله می کنند ولی او به حدّی قوی بود که از پس چند نفر آنها بر میآید. حدّادی ها کند و زنجیر درست میکردند و پای بهائی ها را در کند می گذاشتند. پس از این ماجرا شب تصمیم میگیرند که سید محمود سید غفار را هرطور شده است به قتل برسانید. سید محمود در دشت بالا با داس بزرگی که داشت درو گندم می کرد. به او خبر میدهند فرار کن چون جمعیتی عظیم قصد کشتن تو را دارند و زنده نخواهی ماند. |
مدیردر این قسمت می پردازیم به ذکر سرگذشت بهاییان و شخصیت های گذشته و حال جاسب که در جای جای ایران و جهان در گذشته و حال زیسته اند و به خدمت پرداخته اند آرشیو مطالب
April 2023
دسته بندی ها
All
|