قريب به اتفاق فقها، تعداد نجاسات را يازده[i] و برخي دوازده[ii] مورد اعلام كرده اند. از جمله آنها كه همه بالاتفاق آنرا ذكر كرده اند، اين است که نجاست كافر[iii]است، كافر يعني كسيكه منكر خدا باشد و يا براي خداوند متعال شريك قائل باشد و يا اينكه پيغمبري حضرت خاتم الانبياء محمد بن عبدالله ـ صلي الله عليه و آله ـ را قبول نداشته باشد و نيز به كسي كافر مي گويند كه ضروري دين يعني، چيزي را مثل نماز و روزه كه همه مسلمانان جزء دين اسلام مي دانند منكر شود. فقها در اين زمينه به آيه شريفه «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ[iv]»يعني مشركان نجسند و روايات متعدد ديگري از جمله اين روايت كه از امام صادق نقل شده است «من نصب ديناً غير دين المومنين(دين اسلام) فهو مشرك[v]» استناد مي كنند. و از فروعاتي كه براي اين مسئله ذكر كرده اند، اين است كه تمام بدن كافر حتي مو و ناخن و رطوبتهاي او نجس است.[vi] لازم به ذکر است که کلمه نجس در قرآن تنها يک بار و در همان آيه ذکر شده، بيان شده است.
آیا کسی که به اسلام اعتقاد ندارد با هر دین و آئینی (از جمله دیانت بهائی) از نظر قران نجس است؟30/11/2017 موضوع نجاست در اسلام و اينكه مسلمانان احبا و بعضاً يهود و مسيحيان را نجس مي دانند موضوع تازه اي نيست. اصولا دشمن سازي و دشمن پروري بنوعي تبديل به يك تاكتيك شده اينكه عده اي همه دنيا را با خود دشمن مي دانند و توهم اينكه شرق و غرب دست در دست هم داده اند تا فقط اينها را نابود كنند چيز تازه اي نيست.
قريب به اتفاق فقها، تعداد نجاسات را يازده[i] و برخي دوازده[ii] مورد اعلام كرده اند. از جمله آنها كه همه بالاتفاق آنرا ذكر كرده اند، اين است که نجاست كافر[iii]است، كافر يعني كسيكه منكر خدا باشد و يا براي خداوند متعال شريك قائل باشد و يا اينكه پيغمبري حضرت خاتم الانبياء محمد بن عبدالله ـ صلي الله عليه و آله ـ را قبول نداشته باشد و نيز به كسي كافر مي گويند كه ضروري دين يعني، چيزي را مثل نماز و روزه كه همه مسلمانان جزء دين اسلام مي دانند منكر شود. فقها در اين زمينه به آيه شريفه «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ[iv]»يعني مشركان نجسند و روايات متعدد ديگري از جمله اين روايت كه از امام صادق نقل شده است «من نصب ديناً غير دين المومنين(دين اسلام) فهو مشرك[v]» استناد مي كنند. و از فروعاتي كه براي اين مسئله ذكر كرده اند، اين است كه تمام بدن كافر حتي مو و ناخن و رطوبتهاي او نجس است.[vi] لازم به ذکر است که کلمه نجس در قرآن تنها يک بار و در همان آيه ذکر شده، بيان شده است.
0 Comments
درست است كه درهمه كتاب هاي آسماني قبل مژده داده شده است كه درآخرالزمان كسي از طرف خدا مي آيد كه صلح و دوستي و عدالت به ارمغان مي آورد، اما براي آمدن آن موعود، شرايط و توصيفاتي نيز در آن كتب ذكر شده است. متأسفانه اكثر پيروان، به معني حقيقي اين شرايط و توصيفات توجه نكرده، درذهن و فكرخود انتظارات غلطي براي ظهورآن حضرت تصوّركردند كه مخالف كتب آسمانيشان مي باشد. مثلاً در احاديث اسلامي آمده كه خود امام زمان وپيروانش دچار بلايا وحبس و زندان و شهادت هم مي شوند، چنانكه در يکي از کتاب هاي شيعه آمده است: «حضرت مهدي (عج) بعد از هفت يا نه سال حکومت به شهادت ميرسد»[i] و در کتاب ديگري آمده است كه امام حسين پس از مهدي، او را دفن مي كند[ii]؛ حال آنكه همه فكرمي كنند او مي آيد و يک روزه پيروز مي شود و 7 يا9 سال حكومت مي كند ودنيا پس از او تمام مي شود! موضوع معجزه فقط مربوط به ديانت بهايي نيست، لذا براي درک حقيقت، اين مبحث در ده نکته بررسي مي شود. نکته اول آن که بر عکس ادعاي رديه نويسان عليه دين بهايي، بهائيان معتقدند خداوند بر هر امري و معجزه اي قادر است. يعني خداوند مي تواند معجزه هاي گوناگون، چه ظاهري و چه باطني، توسط پيامبران خود آشکار سازد. چه که خدا قدرت مطلق است و هيچ قدرتي برتر از او نيست و همه عالم در دست اقتدار اوست. علت آن هم روشن است، چه که خود او عالم را آفريده است و به حقايق و ذات آن شناخت و احاطه کامل دارد. حضرت مولي الوري تعاليم الهيه را به دو قسمت اصول و فروع تقسيم نموده و در ضمن خطابه اي مي فرمايند: «مقصد از اديان الفت بين بشر است. لهذا اساس اديان الهي يکي است تعدّد ندارد هر ديني منقسم به دو قسم است قسمي به عالم اخلاق تعلّق دارد و آن علويّت عالم انساني و ترقّيات بشر و معرفة اللّه است و کشف حقايق اشياء، اين امر معنوي است و اصل اساس الهي ابداً تغييري نمي کند اين اساس جميع اديان است لهذا اساس اديان الهي يکي است. قسم ثاني تعلّق به معاملات دارد و آن فرع است به اقتضاي زمان تغيير مي کند در زمان نوح مقتضي بود انسان حيوانات بحريّه را بخورد در زمان ابراهيم مقتضي چنان بود که انسان خواهر مادري خود را بگيرد مثل سارا که خواهر حضرت ابراهيم بود در زمان آدم چنان مقتضي بود که انسان خواهر خود را بگيرد چنان که هابيل و قابيل نمودند لکن در تورات حرام است. حضرت موسي در بيابان بود براي مجرمين چون محبس نبود اسباب نبود به اقتضاي آن وقت فرمود اگر کسي چشم کسي را کور کند او را کور نمايند اگر دنداني بشکند دندانش را بشکنند، آيا حال ممکن است؟ ده حکم قتل در تورات موجود که هيچيک حالا ممکن نيست جاري شود در يک مسئلهء قتل قاتل حالا جميع عقلا در بحث اند که قاتل را نبايد کشت آن احکام همه حقّ است. لکن به اقتضاي زمان آن وقت براي يک دالر دست دزد بريده مي شد، آيا حالا ممکن است براي هزار دالر دست بريده شود؟ پس اين گونه احکام در هر دوري تغيير مي کند و فرع است امّا اساس اديان که تعلّق به اخلاق و روحانيّات دارد تغيير نميکند و آن اساس يکي است تعدّد و تبدّل ندارد همان اساس را حضرت مسيح تأسيس کرد همان اساس را حضرت محمّد ترويج فرمود. جميع انبياي الهي به حقيقت دعوت نمودند مقصود کلّ يکي است و آن ترقّي و عزّت عالم انساني و مدنيّت آسماني است.»[i] پیامبر اسلام، محمّد بن عبداللّه در حدود سال ۵۷۰ میلادی در مکّه، شبه جزیرهء عربستان در خاندان بنی هاشم ولادت یافت. در اوان کودکی پدرش فوت شد و ایشان در خانهء عمو بزرگ شدند.از آغاز جوانی به امانت و درستکاری شهرت یافت. نخستین الهامات خداوندی در سنّ چهل سالگی بر ایشان القاء شد و حضرتشان به دعوت مردم بسوی خدای یگانه پرداختند. بزودی بت پرستان، یهودیان و جمعی مسیحیان به دشمنی با ایشان برخاستند. حضرتشان پس از دوازده سال نزدیک به یکصد پیرو راستین داشتند. دشمنان بقتل ایشان مصمّم شدند و حضرتشان به شهر مدینه یا یثرب مهاجرت کردند. [این هجرت در سال ۶۲۲ میلادی پیش آمد که بعنوان سرآغاز تقویم اسلامی در تاریخ ثبت شد. این تقویم بر مبنای حرکت ماه گرد زمین است که در ۲۹ روز و نیم انجام میشود. دوازده گردش ماه یکسال قمری است. این گاه شماری "تقویم قمری" نام دارد و محاسبات همه پیشگوئیها در کتب مقدّسه، در مورد اسلام بر مبنا و شمار این تقویم است.] محمّدبن عبداللّه، رسول اکرم با پیروان خویش در سال ۶۳۰ میلادی به مکّه باز گشته معبد بت پرستان، کعبه را ویران نموده بتها را شکست و آن خانه و حرم پیرامون آنرا مسجد جهانی اسلام و خانهء پرستش خدای یگانه، "اللّه" قرار داد. محمّد رسول اللّه بتدریج شهرت بسیار یافت. و اسلام، دینی که او بنیان نهاد احترام اعراب را جلب نمود و قدرت و ثروت تمام یافت. در وهله اول بايد دانست معني کامل بودن يک دين چيست. کامل بودن يک دين به اين معني است که پيغمبر هر دين در زمان خود، وظيفه ابلاغ و رساندن پيام خدا را به امت و پيروان خود، تماماٌ و کاملاٌ انجام مي دهد، يعني تا پيغمبر خدا رسالت و وظيفه الهي خود را به پايان نرساند، از دنيا نمي رود. براي همين است که حضرت محمد پس از 23 سال ابلاغ پيام خدا به امت اسلامي، در آخرين سال زندگي خود در کره زمين، هنگام بازگشت از آخرين سفر حجّشان، حضرت علي (ع) را شفاهاٌ به جانشيني خود انتخاب فرمودند و توضيح دادند که در همان لحظه دين مسلمانان را کامل نمودند و آنچه را که لازم بود پس از وفات ايشان، امتشان انجام دهند، مشخص ساختند. آيه نازل شده مربوط به اين واقعه که در غدير خم اتفاق افتاد در قرآن مجيد چنين است: «…الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا…[i]» يعني امروز دين شما را برايتان كامل و نعمتخود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آييني برگزيدم.
از جمله اعتراضات اين است که تغيير احكام شما مخالف اسلام است مثلا چرا مسح نمي کشيد و يا قبله را عوض کرده ايد، در صورتي که مي گوييد دين اسلام را قبول داريم. هرديني از دو قسمت تعليمات و حقايق اصلي و اساسي و تغيير ناپذير، و احكام فرعي و ثانوي و تغيير پذير، تشكيل شده است. بنابراين آنچه در اديان بعدي نسبت به اديان قبل از آن تغيير نمي كند؛ تعاليمي اساسي همچون روحانيات و وحدانيت خدا و بقاي روح و مجازات و مكافات و لزوم محبت و عدالت و كرم و فضل و بخشش و تقوي و عفت و عصمت و نيكوكاري و فروتني و صفات والاي اخلاقي و امثال آن مي باشد. البته اين سخن، سخن تازه اي از جانب اهل اديان نيست، همان گونه که يهوديان، زرتشتيان، مسيحيان، بوداييان و…. همه پيروان اديان مي گويند که دين آنها آخرين و کامل ترين دين است، مسلمين نيز چنان مي گويند. در اين ميان فقط بهائيان اند که مي گويند ما آخرين دين نيستيم، اما قرآن کريم بطور واضح و آشکار اشاره به ظهور پيامبران بعدي و ديانتهاي بعدي دارد. هر دين تنها در زمان خود کامل ترين دين است و پس از آن دين کامل تري خواهد آمد. دو آيه در قرآن هست که مسلمين براي اثبات مدعاي خود مبني بر آخرين و کامل ترين دين، بدان استناد مي نمايند. آيه اي که مسلمين در نشان دادن اکمال دين اسلام بدان رجوع مي کنند، آيه «اليوم اکملت لکم دينکم و….»[i] است. اين سخن شريف در قرآن، کاملا درست است و اگر نبود، از ظهور حضرت رسول اکرم نتيجه اي به بار نمي آمد. اگر آنچه که در باب شرح نزول اين آيه نوشته اند، درست باشد، اين آيه در حجة الوداع و در غدير خم نازل شده و آن جا پيامبر اکرم، بشارت کامل شدن دين اسلام را به مسلمانان داده است. مسئله خاتميت موضوع بسيار گسترده ايست. در اينجا اين مسئله را از هفت جهت به اختصار بررسي مي نماييم.[i] تجديد اديان يک ضرورت است فيض يزدان همچون ذات او جاودان است و نمودن راه برطالبان به مقتضاي درک و توانشان سنتي تغييرناپذير و بي پايان؛ تعاليم آسماني همچون داروئي شفابخش براي آلام و امراض جوامع انسانيند، اما دردها و درمانهاي هر دوران متفاوتند و غير همسان و نمي توان داروي درد قديم را براي درمان امراض جديد بکار برد. خداوند در قرآن مي فرمايد: «سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّسُلِنَا وَلاَ تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا»[ii] يعني شيوۀ ماست اينکه قبل از تو پيامبرانمان را فرستاديم و هرگز در اين شيوۀ ما تحولي رخ نخواهد داد ( يعني در آينده نيز خواهيم فرستاد) و مولانا با توجه به همين آيه اين ابيات را سروده است: گفت در قرآن خدا با عقل کل سنت ما بوده ارسال رسل سنت الله را ز پي تبديل نيست زان در ارسال رسل تعطيل نيس قسمت اول شرح تصدیق که به قلم خود متصاعد الی الله تحریر شده اسم این حقیر محمد و تخلّص و هم سجل امضاء ناطق است. ابتدا اسم شیخ محمد بود، مولد شهر صفر ۱۲۹۸ قمری مطابق ۱۸۸۰ میلادی در قریه ئی سیان از توابع اردستان اصفهان است. در هفت سالگی شروع به تحصیل ابتدائی کرده و در ده سالگی اشعار موزون گفته و در چهارده سالگی غزلیّات چند بیتی حاوی قواعد عروض بلکه محسّنات بدیعیّه داشته ولی تحصیل عروض نکرده بلکه طبیعی و ذوقی بوده است. سنواتی در اصفهان مشغول تحصیل علوم عربیّه و فقه و اصول و منطق بوده به محدّثی و وعظ مشغول و از مشاغل روحانیه امرار معاش مینمود و در اصفهان غالباً در مدرس میرزا حسین و مدرسه حاجی و مدرسه نیم آورد و غیره در ضمن تحصیل سکنی داشتم. چون والد مرحوم از روحانیین و اهل محراب و منبر بودند، اسمشان آخوند ملارمضانعلی و تخلصشان کوچکعلی بود ولی به اقبال امر اعظم فائز نشد. درباره امر اقدس و ظهور اعظم هیچ اطلاع مستقیمی نداشتم مگر پاره ئی افتراها و بهتانهای بی اساس تا آنکه در مدینة السادات زواره که ماه محرم و صفر برای شغل منبر و حدیث به آنجا میرفتم در سال دوم در زواره یکی از جوانهای سادات پیش من خلاصة الحساب میخواند. روزی دعوت کرد من همراه خود کتاب شرح توحید مفضّل و کتاب جواهر السّنیه شیخ حسر عاملی را بردم برای مطالعه یکی از همسایگانش که ملاعلی نام داشت و از احبا بود بدیدن آمد. نظر برخی از دانشمندان، بزرگان و سیاست مداران عالم در بزرگداشت دویستمین سال تولد حضرت بهاءالله2/11/2017 پیام مورّخ اکتبر ٢٠١٧ این مشتاقان را خطاب به تودۀ عظیمی از مردم که دویستمین سالگرد میلاد خجستۀ جمال اقدس ابهی را در سراسر جهان جشن میگیرند ملاحظه فرمودهاید. میلیونها نفر در بیش از دویست و چهل کشور، جزیره و سرزمینِ مستقل در بارۀ پیامدهای تولّد حضرت بهاءالله، فرزند برجستۀ کشور مقدّس ایران، به تأمّل و تعمّق پرداختهاند. هر ایرانی بصیر و روشنضمیری به ابعاد بیسابقۀ این بزرگداشت که تاکنون برای هیچ شخصیّت ایرانی دیگر برگزار نگردیده با سربلندی و افتخار خواهد نگریست. وسعت تنوّع قومی و نژادی این مردم آنچنان است که تحقّق وحدت نوع بشر را که هدف غایی آن حضرت میباشد بشارت میدهد. طرفه حکایتی است. مورّخین منصف البتّه آگاهند که چرا شخصیّتی بزرگوار از خاندان نوری از اهالی مازندران، متولّد طهران و از نوادگان پادشاهان ایران باستان، با وجود تعلّق خاصّ به آن مرز و بوم مجبور به ترک وطن خویش گردید. چهل سال زندگی در تبعید ذرّهای از تعلّق حضرتش به آن آب و خاک نکاست. با لطف و عنایت مخصوص نسبت به هموطنان خویش به تأسیس جامعهای متّحد، پویا و مترقّی مرکّب از مردمانی با پیشینههای قومی و مذهبی متفاوت در آن مملکت پرداخت. با ارسال الواح و اعزام معلّمین و ابلاغ پیامهای مشفقانه توسّط کسانی که برای زیارت آن جمال منیر به زندان عکّا در ارض اقدس میشتافتند، ایرانیان را که به فرمودۀ مبارکش "به طراز قابلیّت و استعداد مزیّنند" در پرورش استعدادهای خدادادی خود مساعدت فرمود. قسمت هایی از پیام بیت العدل ٢۵ مهر ١٣٩٦ خطاب به احبّای عزیز الهی در کشور مقدّس ایران رحمت مردی بسیار اجتماعی، و با مردم از پیر و جوان، تحصیل کرده و بی سواد، غنی و فقیر، بسیار خوش برخورد بود. رفتارش چنان دوستانه و صمیمی بود که فوراً آنها را نسبت به خود جلب می نمود. بسیاری از احبّا او را رفیق شفیق و دوست خاصّ خود می شمردند. با حضرات ایادی امرالله روابطی مخصوص داشت. رحمت و اینوک اولینگا که یکی در سی و سه سالگی و دیگری در سی و دو سالگی به سمت ایادی امرالله منصوب گردیده بودند و جوان ترین ایادی امرالله محسوب می شدند، بسیار مورد علاقه ی حضرات ایادی متقدّم و سالمند قرار داشتند. باید به خاطر داشت که رحمت پس از انتصاب به مقام ایادی امرالله خیلی زود از راهنمایی های حضرت ولی امرالله محروم شد، زیرا فقط پس از سه ماه از انتصاب او، هیکل مبارک صعود کردند. ایادی امرالله امة البهاء روحیّه خانم در بیانات خود نظریات خویش را درباره ی رحمت چنین توجیه می نمایند: |
مدیربرگزیده مقالات مختلفه، نظرات مختلفه، نظرات دیگران، گلچین ها و ... بایگانی
March 2024
دسته بندی ها
All
|