
![]() در زمان پیدایش ادیان الهی پادشاهان و حاکمان فرصت این را داشتند تا با پذیرش پیام الهی سرنوشتی متفاوت تر از آنچه برای خود رقم زدند بدست بیاورند. تنها در بین پادشاهان ایرانی کورش بزرگ بود که توانست با پذیرش پیام الهی حضرت زرتشت، سلطنتی آرمانی را برای تاریخ سرزمین ایران به یادگار بگذارد. سلطنتی که همگان بدان افتخار میکنند و از آن به بزرگی یاد میکنند. در زمان اظهار امر حضرت محمد، این فرصت برای خسرو پرویز پادشاه ایران بار دیگر به وجود آمد ولی خسرو پرویز از پذیرش پیام حضرت محمد سر باز زد و نامه آن حضرت را پاره نمود و نتیجه بی اعتنایی او به پیام الهی به مرور و بعد از ۱۲۰۰ سال گریبان ایران و ایرانیان را گرفت و چیزی جز فلاکت و بیچارگی در مقابل عظمت و شکوه گذشته برای ایران باقی نگذاشت.
0 Comments
![]() در دوره جوانی حدود ۵۰ سال قبل در یکی از مناطق شمالی تهران به کارهای ساختمانی مشغول بودم در نزدیکی من یک فردی ساختمان می ساخت که بعد معلوم شد که او نوه استاد علی حداد است و بهایی است. بعد از آشنایی و معاشرت برای سالها با یکدیگر یاد خاطرات پدر بزرگ او و چگونگی قبول امر دیانت بهایی توسط ایشان افتادم و برای نوه او نیز تعریف کردم. در کارخانه استاد علی حداد آهنگران بسیار قابلی بودند که من با همه آنها برای کارهای ساختمانی همکاری میکردم و آنها کلی امورات درب و پنجره سازی و ستون بندی را برای من انجام میدادند. این فامیل های سببی بنده تعریف میکردند که زمانی در اصفهان در دوره جوانی استاد علی با برادرش مغازه آهنگری داشتند و بعد از کار با دوتا از رفقای دیگر به جوانی و خوشگذرانی میپرداختند. بعد از مدتی تصمیم میگیرند که برای تفریح و ثواب به جلسات بهایی بروند و جلسات را بر هم بزنند و شلوغ کنند و کمی بدین صورت وقت گذرانده و خوش بگذرانند. ![]() در اکثر کشورهای جهان که تشکیلات بهایی وجود دارد و امنیت و آزادی بیان محترم شمرده می شود هر فرد که قصد داشته باشد در باره دیانت مقدس و جهانی بهایی اطلاعی بدست بیاورد یا رسما بهایی گردد می تواند به دفاتر محافل روحانی در هر شهر برود و تسجیل شده و وارد جلسات بهایی به عنوان یک فرد بهایی شود. اما در ایران و برخی کشورهای اسلامی که امنیت و آزادی بیان و حقوق شهروندی محترم شمرده نمی شود و تشکیلات بهایی وجود ندارد امکان ثبت نام رسمی وجود ندارد اما بهایی شدن امکان پذیر است چون بهاییان که در کشورهایی مانند ایران تشکیلات اداری ندارند نیازی به تسجیل شدن نیست چون جلسه ای رسمی و تشکیلاتی نیست پس اگر شما در ایران هستید و تمایل دارید بهایی شوید بدانید که به اعتقاد بهاییان شما از هم اکنون بهایی هستید چرا که بهایی بودن به قلب است و مومن بودن هم امری قلبی و روحانی است اما به عنوان یک فرد بهایی وظایف و تکالیفی دارید باید تحقیق کنید و سطح معلومات خود را تا حد مقدور بالا ببرید به هیچ قوم و قبیله و اعتقادی اهانت نکنید و وارد تشکیلات و فعالیت های سیاسی نشوید در مدح و ذم گروه های سیاسی اقدامی انجام ندهید و عملا بهایی باشید. ![]() محمود و عفّت پسر خاله و دختر خاله اند. این دو در ایران، در خاندانی بزرگ از مسلمانان بسیار مؤمن و اهل نماز و روزه و خمس و زکاة زاده شدند. از کودکی باهم انس بسیار داشتند و در اوان جوانی با خوشی و سرور زندگی مشترکشان را آغاز کردند. خانهء عشق آنان بزودی باهدیهء زندگی جدیدی به صورت دختری زیبا و مامانی، کاملتر شد. پیش از انقلاب اسلامی در ایران کودک نازنین بیمار شد. بیماری نوعی بود که خانواده برای درمان به آمریکا آمدند. محمود و عفّت که یکی آرکیتکت و دیگری بنّا بود، چون بیماری دختر نازنین به درازا کشید بامهرمشترک و تفاهم تمام به کار مشغول شدند و درمان فرزند را ادامه دادند. چندی پس از پیروزی انقلاب دخترک فوت شد و مادرو پدر را در حسرت و غم گذاشت. آنان هردو با گله مندی با خدا راز و نیاز میکردند که چرا هدیه ای را که به آنان داده بود پس گرفت. ![]() 1 وقتی عیسی همهٔ این سخنان را به پایان رساند، به شاگردان خود گفت: ۲ «شما میدانید که دو روز دیگر عید پِسَح* است و پسر انسان به دست دشمنان تحویل داده خواهد شد تا بر تیر اعدام شود.» ۳ در این میان، سران کاهنان و ریشسفیدان قوم در حیاط خانهٔ قیافا، کاهن اعظم، دور هم جمع شدند ۴ و با یکدیگر توطئه چیدند که چگونه عیسی را با حیلهای گرفتار کنند* و بکشند. ۵ اما میگفتند: «نه هنگام عید که مبادا مردم شورش کنند.» ۶ وقتی عیسی در بیتعَنیا در خانهٔ شَمعونِ جذامی بود، ۷ زنی با ظرفی* پر از روغن معطر و گرانبها نزد عیسی آمد و در حالی که عیسی بر سر سفره نشسته بود، آن عطر را بر موهای سر او ریخت.۸ شاگردان با دیدن آن برآشفتند و گفتند: «این اِسراف برای چیست؟ ۹ زیرا میشد آن را به مبلغی زیاد فروخت و پولش را به فقیران داد.» ۱۰ عیسی که میدانست چه میگویند، به آنان گفت: «چرا این زن را میرنجانید؟ او کاری نیکو در حق من کرد. ۱۱ شما فقیران را همیشه با خود دارید، اما مرا همیشه نخواهید داشت. ۱۲ در واقع، این زن با ریختن این روغن معطر بر بدن من، مرا برای تدفین آماده کرد. ۱۳ بهراستی به شما میگویم، در سراسر دنیا هر جا که این بشارت موعظه شود، کار این زن نیز به یاد او گفته خواهد شد.» ![]() چنانچه ضمن تاریخ مشهد مذکور گردید چند نفر از کلیمیهای محل (تربت)، به واسطه گرفتاری آقا میرزا احمد ازغندی، در صدد تحقیق و تفحّص برآمده و بعد به واسطه کربلائی یعقوب (از قدمای امر) و مبلّغین دیگر، تصدیق نمودند. شرح حال آنها در جای خود مذکور گردید. سپس عدّهای از مسلمین تربت و توابع تصدیق امر مبارک را نمودند و رفته رفته جمعیتی از آنها در تربت جمع شد، و مبلّغین سیّار از قبیل مرحوم ابن اصدق و فروغی و سینا و آقا میرزا محرّم و سایرین، علّت ثبات و استقامت آنها گردیدند.[1] در حدود سنه 1312 ه. ق. [1894 م.] میرزا غلامرضا رشتخواری (از توابع تربت) در تمام خاک تربت مشهور و معروف و با اشتعال و انجذاب عجیبی به تبلیغ امر مبارک قیام داشت. این نفس پاک، شخصی خوش سلوک و خوش مشرب و امین و عارف و با معلومات بود. در فنّ مسّاحی ماهر و در صرّافی و تجارت و تحویلداری دیوانی معروف بود. چنانچه چندی تحویلدار حکومت تربت گردید. شخص حاکم که عداوت مخصوصی به امر داشت بسیار کوشید بلکه بتواند ایرادی در کار او وارد سازد. لکن به واسطه کاردانی و امانت او نتوانست اندک بهانهای بدست آورد. ![]() این بیان مبارک قسمتی از آیه قرآن است که در سورةالجمعه نازل شده است. در دوره حضرت رسول ص قومِ یهود که با آن حضرت و آئینِ مبینِ اسلام مخالف بودند، میگفتند که ما یهودیان قومِ مقدسِ خداوند هستیم و از دوستان خدا و اولیاء الهی محسوب میباشیم و خداوند در تورات و کتب انبیاء از ما یهودیان توصیف بسیار کرده و ما را قوم خود و پسران خود و اولیاء و دوستان خودش نامیده است. با این همه اوصافی که ما داریم چرا باید به دعوت محمد رسول الله گوش بدهیم و چرا باید به قانون اسلام عمل کنیم؟ ![]() جمال قدم جل جلاله در ایقان مبارک در ذیل تفسیر ملائکه فرمودهاند که ملائکه به معنی نفوس مقدسه روحانیه هستند که درباره آن در این کتاب در ذیل ملائکه مطالب لازمه مندرج است و دنباله سخن بدانجا میکشد که مؤمن واقعی از کبریت احمر کمتر است به شرحی که در ذیل کبریت احمر مندرج است. و بعد شرحی در معنی خَلفِ عَرش میفرمایند و ذکر فرمودهاند که این تعبیر دلالت دارد بر عدم وجودِ مؤمن و عدمِ وجود شیعه " و این معنی در احادیث معتبره و اخبار متعدده از ائمه اطهار روایت شده است و علامه کلینی در اصول کافی مجلد ثانی در بابا قلّه عددِ المؤمنین هفت حدیث در این خصوص نقل فرموده است، ![]() این نفس نفیس که در بین جانبازان راه خدا مقامی نمایان دارد تار و پود وجودش از شوق حقّ و عشق الهی تنیده شده بوده است. علوم اکتسابی و معارف صوری او بالنسّبه به بعضی از دانشمندانی که نامشان در این کتاب مذکور گردیده کم است ولکن در جهان معرفت جایگاهی بسیار بلند دارد و از جمله عرفانی است که در حضرتش (عالم وعابد و صوفی همه طفلان رهند) بدین معنی که فطرةً از سنخ نفوس پاک سرشتی بوده است که بدون اینکه در وادیهای سیر و سلوک و مراحل مقامات و احوال چنانکه عادت و طریقت متصوّفین است سرگشته باشد به صرف عنایت ازلی هفت شهر عشق را در نوردیده است. ![]() این جناب مردی قوی هیکل و سیه چرده و با وجود کبر سن راست قامت بود. صراحتی آمیخته به کمی خشونت در لهجه داشت. در رأی خود پا فشار و در قول خویش استوار بود و در برای خویش و بیگانه در اثبات گفتار خود پایداری مینمود. در تابستان سال1324 شمسی این مرد و جناب شیخ حسین فاضل طهرانی در طهران بودند و هر دو نفرشان در یک اتاق از اتاقهای حظیرةالقدس میزیستند و چون رفت و آمد احباب همیشه در آنجا زیاد میشد، اتاقی که محلّ سکونت این دو فاضل بود غالباً مملو از احباب صاحب ذوق میگشت و قصص و روایات دینی و اخبار و آیات استدلالی و اشعار و امثال ادبی به فارسی و عربی خیلی گفته و خوانده میشد. فاضل یزدی طبع شعر هم داشت و گاهی اشعاری به تخلّص (رونق) می سرود و بر حسب خواهش احباب انشاء مینمود. دفعهئی یکی از غزلهای خواجه را که قبلاً تضمین کرده بود میخواند و دستهئی از احباء هم حاضر بودند و گوش به اشعارش فرا داشته در مواقع معین صوت را به تحسین بلند میکردند. وقتیکه تمام شد فاضل با خنده گفت من حساب مرحبا ها وآفرینهای شما را در دست داشتم. تمامتان وقتی که ابیات خودم را میخواندم ساکت بودید و چون به اشعار حافظ میرسیدم به به میگفتید. |
مدیربرگزیده مقالات مختلفه، نظرات مختلفه، نظرات دیگران، گلچین ها و ... بایگانی
July 2022
دسته بندی ها
All
|