
![]() جناب مطلق از جواهر ابرار و اکابر اخیارند. این بنده کراراً ذکر بزرگواری و شرح خدمتگزاری ایشان را شنیده بودم تا آنکه در سنه 93 بدیع در مدینه مشهد به زیارتشان فائز گردیدم. هیکلی جسیم و لبی بسیم داشت و کمتر وقتی بود که خندان نباشد خصوصاً هنگامی که به ذکر ایام تشرف میپرداخت. سیمایش شکفته تر و کلامش دلاویزتر میگردید ولی اگر امری مخالف دستورات الهیه از کسی مشاهده مینمود قیافه اش تغییر میکرد و گفتارش خشن و سخنش درشت میگردید و حرارت غیرت سراپایش را فرو میگرفت. تحصیلات اساسیش کم اما اطلاعات تبلیغی و امریش فراوان بود. این مرد رشید دو صفت بارز داشت، یکی خلوص و دیگری عفاف و این دو خلق کریم را با فعالیت و شهامت جمع کرده خود را در صف مردان بزرگ جای داده بود و گذشته از آنچه ذکر شد، دارنده اوصافی بود که حضرت مسیح له المجد و البهاء از حواریون خویش توقع اتصاف به آن را داشت یعنی چون کبوتر ساده و مانند مار هوشیار و حالت وارستگی و انقطاع را با وجد و انجذاب بهم آمیخته بود. اهل و عیال اختیار نکرد و خانه و کاشانه ترتیب نداد و شب و روز آرام نگرفت. ایام را ببطالت و کسالت نگذراند بلکه مانند نسیم سحر در هر شهر و دیار مشام روحانیان را معطّر فرمود.
0 Comments
![]() حضور محترم احبای الهی معروض میدارد، پس از آنکه مجلدات ثلاثه اذکار المقربین منتشر گردید حسب الاشاره لجنه جلیله ملی نشر آثار این عبد در صدد تهیه رساله دیگری برآمد که سوره صلات و الواح صیام و فرائض حج و الواح اعیاد و شفا و کلمات عالیات و غیرها از سایر الواح مبارکه را که درباره شؤون مختلفه نازل گردیده است، شامل باشد. این رساله که به فضل و موهبت الهی منتظم گردید به رساله "تسبیح و تهلیل" تسمیه شد و حسب الامر محفل مقدس روحانی ملی بهائیان ایران شیدالله ارکانه به لجنه جلیله ملی نشریات امریه ارجاع گردید و پس از تصویب نشر و تکثیر بواسطه لجنه محترمه ملی نشر آثار تکثیر گردید و منتشر شد. فهرست مفصل مندرجات این رساله ضمیمه گردید تا احبای الهی هر لوح مبارکی را بخواهند به سهولت بیابند، الواح مبارکه عربیه هم اعراب گذاری شد. الواح مبارکه که در رساله ایام تسعه مندرج گردیده و همچنین مناجاتهائی که در اذکار المقربین نشر گشته در این رساله حسب الامر محفل ملی مندرج نگردیده و تکرار نشده است. طهران شهرالجلال سنه 105 بدیع اردیبهشت ماه سنه 1327 شمسی هجری اشراق خاوری ![]() جناب نوش آبادی از مبلّغین مشهور و دست پرورده حضرت آقا میرزا مهدی اخوان الصفا اعلی الله مقامه بود که شرح احوالش در جلد چهارم این کتاب گذشت. جناب نوش آبادی هم در نورانیت و روحانیت شباهت به مربی خویش داشت و نیز مانند او همیشه لباس فاخر میپوشد و در مراعات نظافت میکوشید و چنان پاک و پاکیزه بود که هیچگاه غباری بر جامه بلکه گردی بر کفشهایش دیده نمیشد. قامتی باندازه و اندامی متناسب داشت، صوتش خوش و خطش زیبا و انشایش سلیس و نطقش مرتب و تحصیلات عربی و تحقیقات علمیش متوسط و محفوظاتش از کتب مقدسه و قرآن مجید و احادیث اسلام و اطلاعاتش از آیات و الواح بسیار بود. در مجالس خصوصی نیز صحبتهای شیرین میداشت و با ذکر مثلهای خنده آور حضار را سرگرم و مسرور میساخت. در هر شهری که مقیم میگشت مترصد می بود که از ورود تازه واردهای احباب مطلع شود و آنان را به محافل دوستان رهبری و بیاران محل معرفی نماید و نیز بر خود فرض میشمرد که بعیادت بیماران برود و از شکسته دلان و ناتوانان تفقد نماید و همچنین سعی میکرد که اگر کدورت و اغبراری در بین یاران پیدا شده باشد، از میان بردارد و بالجمله در آداب معاشرت ورزیده و با تجربه بود و طریقه سلوک با هر طبقه را بخوبی میدانست. ذیلش از آلایشات پاک و صدرش به آیات الهیه منشرح بود. ![]() بقای روح از جمله اصول اعتقادی آئین بهائی پس از اعتقاد به وجود خداوند و حقانیت فرستادگان و پیامبران او، باور به بقای روح و زندگی پس از مرگ است. تقریباً تمامی پیامبران، مومنین خود را به وجود معاد و زندگی پس از مرگ اطمینان داده اند. اساس تعالیم تمام فرستادگان الهی، کمک به زندگی سعادتمند در این جهان و از آن مهم تر مهیا شدن برای زندگی در جهان بعد بوده است. دیانت بهائی نیز مانند ادیان سلف، پیروان خود را به زندگی پس از مرگ بشارت می دهد. ولی معتقد بر آن است که جهان بعد، جنبه مادی نداشته، دارای جنبه روحانی است (دنیای روح). در آثار بهائی، اشارات کتب آسمانی سابق بر وجود روز رستاخیز و زنده شدن مردگان و زندگی مادی در جهان بعد، تنها استعاراتی مطابق با درک انسان قرون گذشته در مورد حقیقت جهان روح شمرده می شود. ![]() جناب ثابت شرقی که از جانب لجنه ملی مهاجرت برای تفقد یاران هجرت کرده مأمور سیر در بلاد و قرای ایران بود، در آبان ماه سنه 1332 شمسی لاجل سرکشی به مهاجرین خطه آذربایجان به تبریز وارد گشت ضمن اقامت چند روزه و مشاهده حالاتش معلوم شد این مرد شایستگی دارد که سرگذشتش در مصابیح هدایت درج گردد. لهذا باستناد نوشته خود او که بخواهش حقیر برشته تحریر آمده و بصحت مندرجاتش اطمینان حاصل گردیده، ترجمه احوالش نوشته میشود. این جناب که اندامی درشت و بنیه ئی قوی و دهانی خندان و دلی خرم و بانشاط مانند جوانان داشت در اولین برخورد فهمیده شد که زنده دل و شوخ و عیار است. مثلاً نخستین دفعه ئی که از سفر به منزل بنده وارد شد، گفت من چند روز مهمان شما خواهم بود ولی در خورد و خوراک به مرغ کور و خروس شل و ماهی مرده و تیهوی تیر خورده قانع هستم و لازم نیست برایم گاو یا شتر سر ببرید. بعد هم که در احتفالات عمومی بصحبت پرداخت مجلسها گرم و با رونق و پر جمعیت شد و احباب برای حضور در مجالس و شنیدن بیانات او شتاب داشتند زیرا در نطقهایش امثال و حکایات بسیار میگنجانید و هر حکایت و مثلی را بموقع و با خوشمزگی ادا میکرد. لهذا با وصف قلت سواد و کمی اطلاعات اساسی سخنانش دلچسب و تقریراتش دلنشین بود. |
مدیربرگزیده مقالات مختلفه، نظرات مختلفه، نظرات دیگران، گلچین ها و ... بایگانی
August 2023
دسته بندی ها
All
|