
آقا عبدالرّزّاق از طریق ایادی امرالله، جناب ابن ابهر، به حضور حضرت عبدالبهاء معروض داشت که اجازه فرمایند در شهر قم مشرقالاذکار تأسیس نماید. حضرت عبدالبهاء در لوح مبارکی که به اعزاز او نازل فرمودند طرح کلّی ساختمان مشرقالاذکار را برای او مرقوم فرمودند. ولی فرمودند با توجّه به اوضاع و احوال شهر قم و مردم آن بهتر است آن را به مشرقالاذکار معروف نسازد.
لوح مبارک حضرت عبدالبهاء خطاب به جناب آقا عبدالرّزّاق تبریزی
هوالله ای بندۀ صادق الهی حضرت ابن ابهر مرقوم نمودهاند که آن یار رحمانی به صرافت طبع و طیب خاطر زمینی را از برای مشرقالاذکار مهیّا نمودهاند و نیّت تأسیس بیت ذکر ربّ نمودهاند. این تأسیس اعظم خدمتی است به آستان مقدّس و اکبر وسیلهای است از برای تقرّب به درگاه جلیل اکبر. در آن مدینه اگر چنین بنیانی تأسیس شود آیت باقیه است و سبب تحسین اهل ملکوت ابهی و تبشیر قلوب ملأ اعلی است. زیرا بدایت تأسیس است. مِن بعد بسیاری از نفوس قیام بر این امر مبرور به جان و دل به کمال سرور نمایند و به این وسیله تقرّب به درگاه سلطان وجود جویند. هرچند در جمیع اوقات چنین عمل ممدوح و محمود مقبول درگاهِ کبریا است و سبب حصول رحمت پروردگار، ولی حال نقلی دیگر است و حکایتی دیگر. بدایت تأسیس است؛ بسیار مهمّ است. لذا عزم را در این مقصد جلیل جزم نمایید و به کمال همّت در تأسیس این بنیان پردازید که سبب تحسین جمال ابهی است و حصول الطاف از ملأ اعلی. امّا هندسۀ آن محلّ باید به ترتیب مشرقالاذکار عشقآباد شود. یعنی باید نـُه رکن داشته باشد و بنا در نهایت روحانیت و لطافت و ارتفاع و صفا و با نضارت باشد. به قسمی که بسیار موقع دلگشا باشد. به قدر امکان باید در لطافت موقع و محلّ و نضارت و صفایش همّت نمود. و حال این نام را به آن محلّ مدهید؛ به عنوان دیگر بنیان نمایید تا سبب جزع و فزع غافلین نشود و علیک التّحیّة و الثّناء ع ع
مأخذ: (تاریخچه امر بهائی در شهر قم، تألیف نصرتالله محمّدحسینی، ص273)