بنابراین انتظار بیشتر مردم این است که این مشکلات و سختیها و یا به عبارتی بهتر؛ این جریان مخرّب، زودگذر و موقتی است. تقریبا در کل سطح جامعه گستردگی آن دست کم گرفته میشود و شدت آن پذیرفته نمیگردد. درباره علت اصلی این مسائل و مشکلات، جهالت و غفلتی عمومی وجود دارد؛ اکثر مردم انتظار دارند، بلکه امیدوارند، که نوشدارویی یافت شود که همه مشکلات را به یک باره حل کند، تمام ابر ها را کنار بزند، تا همه بتوانند به شیوه مسالمت آمیز و هماهنگ به سوی آیندهای بهتر به پیش روند.
اگر به یک قرن گذشته نظری بیاندازیم متوجه میشویم که اگر چه گاهی اوقات حوادث و اتفاقاتی رخ داده که برای مدت کوتاهی سبب شادمانی بسیار زیاد مردم گشته است اما در چند سال اخیر، اکثر مردم به این نکته پی بردهاند که، با ظهور بعضی مسائل و مشکلات فراگیر و خطرناک، اوضاع خیلی هم مطلوب نیست، واکنش مردم نسبت به این جریان، روز بروز بیشتر ظاهر میشود و به شکلهای مختلفی نمایان میگردد. اکثر مردم چشم به راه و امیدوار هستند که این مشکلات و مسائل موقتی و زود گذر باشد. آنها معمولا میگویند:" اوضاع در حال حاضر چندان خوب نیست، مشکلات سیاسی و اقتصادی، انحرافات و فساد اخلاقی در همه جا وجود دارد، اما اگر بخت و اقبال اندکی روی نماید اوضاع بهتر خواهد شد و به وضع گذشته، با جامعه بهتر، باز خواهیم گشت."
بنابراین انتظار بیشتر مردم این است که این مشکلات و سختیها و یا به عبارتی بهتر؛ این جریان مخرّب، زودگذر و موقتی است. تقریبا در کل سطح جامعه گستردگی آن دست کم گرفته میشود و شدت آن پذیرفته نمیگردد. درباره علت اصلی این مسائل و مشکلات، جهالت و غفلتی عمومی وجود دارد؛ اکثر مردم انتظار دارند، بلکه امیدوارند، که نوشدارویی یافت شود که همه مشکلات را به یک باره حل کند، تمام ابر ها را کنار بزند، تا همه بتوانند به شیوه مسالمت آمیز و هماهنگ به سوی آیندهای بهتر به پیش روند.
0 Comments
در این نوشتار نخست "روز آخر"یا "روز خـدا" را درآیات امروزِ خداوندِ یکتا، محبوب بی همتا میشناسیم. و از آنجا که مطلب بسیار است، نوشتار را در سه بخش به یاران و عزیزان تقدیم میکنم. در بخش ۱ بررسی کوتاهی در دیانت زرتشت، تنها در رابطه با "روز آخر" داشتیم و همین مطلب را کمی بیشتر و گسترده تر در شریعت یهود بررسی کردیم. دانستیم که خداوند همیشه از ورای هزاران هزار حجاب بر انسان تجلّی میکند (یاد داریم که راهنمای یهود در سفر چهل ساله تا "سرزمین موعود"، پیوسته بهـاءِ خـدا بود و او هم پنهان در ابر) تا آفریدهء ویژه و فرزند محبوب او به اندازه ای که زمین ادراکش آماده است از بهـاء و جلالش بهره برد. مقالۀ ذیل بخشی از مقدّمۀ کتاب «ابوالفضایل گلپایگانی در آینۀ اسناد» است که در سال 1392 برای معرّفی آن کتاب، مستقلّاً در اینترنت منتشر گشت. کتاب یادشده را انتشارات نِحَل در اسپانیا در سال 2015 منتشر ساخت. بنابراین، ارجاعات و مآخذ مربوطه در انتهای مقاله، اسناد مندرج در کتاب مزبور است. (تورج امینی) مقارن با نزول و ارسال کتاب مستطاب اقدس به ایران، ناصرالدّین شاه در سال 1290 ق. از سفر فرنگ بازگشت. سفر فرنگ را میرزا حسینخان سپهسالار[1] ، صدراعظم ایران، فراهم کرده بود تا شاه پیشرفت غرب را ببیند و در صدد تغییر اوضاع اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ایران برآید. وقتی شاه مزبور به واسطۀ تلاشهای میرزا حسینخان سپهسالار نغمههای اصلاح و مدنیّت را سر داد، به همان نسبت که سنّتگرایان به مخالفت قیام نمودند، موافقان تحوّل نیز بر اقدامات خود افزودند. در این زمان است که مشاهده مینماییم حجم نوشتههای جناب ابوالفضایل در تمجید از این اتّفاق، فزونی گرفته است. چند مطلب از جناب ابوالفضایل و از جمله، نامههایی به خود ناصرالدّین شاه، در دست است که او در آن نوشتهها از عدالتپروری و تمدّنخواهیِ ارکان حکومتی سپاسگزاری کرده است. در این نوشتار نخست "روز آخر"یا "روز خـدا" را درآیات امروزِ خداوندِ یکتا، محبوب بی همتا میشناسیم. و از آنجا که مطلب بسیار است، نوشتار را در دو بخش به یاران و عزیزان تقدیم میکنم. "امروز روز فضل اعظم و فیض اکبر است. باید کلّ بکمالِ اتّحاد و اتّفاق در ظلِّ سدرهء عنایت الهی ساکن و مستریح باشند... زود است بساط عالم جمع شود و بساط دیگر گسترده گردد." "امروز روزیست که بحر رحمت ظاهر است و آفتاب عنایت مُشرق و سحابِ جود (ابر بخشش) مرتفع. باید نفوس پژمرده را به نسائمِ محبّت و مودّت... تازه و خرّم نمود." و "امروز روز مشاهده و اصغا (دیدن و شنیدن) است... امروز عظیم است چه که در جمیع کتب به یوم اللّه معروف. جمیع انبیاء و اصفیاء طالبِ لقایِ این یوم بدیع بوده اند." و بخشی از لوح مبارکی که بر فراز کوه "کرمل" نازل شد. "حَبَّذا هذَا الیوم الَّذی فیهِ تَضَوَّعَت نَفَحاتُ الرَّحمن فِی الاِمکان. حَبَّذا هذَا الیومُ المبارکُ الَّذی لاتُعادِلُهُ القرونُ والاعصار... یا کرمل...سَوفَ تَجری سَفینةُ اللّهِ عَلَیکِ..." مفهوم: "مرحبا بر این روز! که در آن نسیمهای معطّر طلعت رحمان در جهان وزان است... مرحبا بر این روز مبارک! که قرنها و دورها با آن برابری نکند... ای کرمل... بزودی کشتی (نجاتِ) انسانها بر تو بحرکت خواهد آمد..." (این کشتی که بر کوه جاری میشود شریعت خداوندی است که نجات جهانیان با اوست.- کشتی نوح را بیاد آریم!) در تاریخ ۱۷۵ ساله امر مبارک حکایت کوچه شمشیر گرها یا همان کوچه بیت مبارک شیراز، حکایت اشکها و لبخندهاست. محور وقلب این داستان، خانه ایست که مطاف اهل دو جهان است، خانه حضرت رب اعلی، نقطه طلوع شمس حقیقت ومبدإ تاریخ سراسر جانبازی وفداکاری مؤمنین دیانت بهائیست. تاریخ سازان این داستان احبای ممتهن وستمدیده ساکن در کوچه بیت مبارک میباشند که در جوار این مکان مقدس، همواره با اتحاد واتفاق، فداکاری و ایثار صفحه ای از تاریخ امر مبارک را جاودانه ساختند وخود مستفیض و منجذب ازنیروی ساطعه وفضای روحانی این مکان مبارک گشتند. مطالبی که در ادامه مطالعه میکنید برگرفته از خاطرات احبایست که آنزمان خود در متن این وقایع حضور داشته اند. نظر به اهمیت نقش زن در اجتماع و تحولاتی که سپیده آن از زمان قاجار سر برکشید به شیوه زندگی زنان در این دوره می پردازیم و سپس تغییراتی را که در شیوه رفتار به زنان ایجاد شد مورد نظر قرار میدهیم. گرچه عواملی بیشمار سبب برون جستن زنان از پیله تنگ و بینور تعصبات گردید که باهم مورد بررسی قرار خواهیم داد. در همه کتب مقدّسه خطاب به همه مردمان جمعاً، و امّتها و قبائل انسانی یک یک، از جنگ و مبارزهء همیشگی میان خوبی و بدی یا زشتی و زیبائی یا روشنائی و تاریکی - بعبارات و تعبیرهای گوناگون مانند مبارزهء اهورا مزدا و اهریمن و یا رحمان و شیطان پی درپی یاد شده است. و جالب آنکه در همه جا انسانها را به پیروزی نهائی اهورامزدا بر اهریمن و خداوند رحمان برشیطان وعده داده اند. در داستان خلقت در قرآن هم دیدیم که شیطان را تا روز قیامت مهلت داده شد! تا برسر راه آدمها بنشیند و آنان را بگمراهی کشاند. در بیان روز قیامت یا رستاخیز آیات الهی در کتب مقدّسه فراوان است. در نوشتار 6 سرانجام بآن خواهم پرداخت. در آغاز بیاد آریم که علی امام اوّل در بارهء قرآن چنین گفت: قرآن چهار کتاب در یک کتاب است: عبارات، اشارات، حقایق و لطائف. عبارات برای عوام است (مناسب با درک عموم مردم)، اشارات برای خواصّ است (دانشمندان)، حقایق برای اولیاء و لطائف برای انبیاست. بنابرین مردم عادی از کلمات و زیبائی و رسائی آن و نیز از داستانهای آن لذّت میبرند و به امید بهشت و از ترس دوزخ احکام را اجرا میکنند و راه درست زندگی را میابند. اشاراتِ کتاب را دانشمندان در میابند و اعجاب میکنند. (مثلاً ادراکات علمی در زمینه های گوناگون اهل دانش را بشگفتی آورده به تفکّر وامیدارد. و از داستانها نیز بسیار سود های خردمندانه میگیرند. امّا، حقایق قرآنی را اولیای الهی یعنی امام ها و عارفان واقعی میفهمند وبراستی "مغز را برمیدارند و پوست را برای نادانان و مدّعیانِ دانش میگذارند. و جالبتر از همه اینکه "لطائف قرآن را تنها پیامبران خداوندی" میدانند. این نکته را به آیاتی ربط دهیم که خداوند یکتا وعده میدهد که "علینا بیانه". بیان باطن قرآن و لطائف آن را در طلوع شمس ظهور در آینده (زمانیکه نوع انسان برشد کافی برسد) رسول زمان به انسان خواهد آموخت. نکتهء گفتنی آنکه در سه قرن و نیم نخستین از ظهور اسلامِ محمّدی دانایان و عارفان که دین خـدا را بازیچهء دست گمراهان و جاه طلبان اموی و عبّاسی دیدند و علی و اولاد او یعنی دانایان راستین را منزوی و برکنار یافتند. دور شریعت محمّدی را از آیات قرآن و احادیث معتبر بدرستی محاسبه کردند و امید نجات دین و امّت را بقیام قائم راستین بستند. برای نمونه سرامد و پیشرو عرفان محیی الدّین عربی نوشت: "اسم مهدی [قائم] مرکّب از اسم نبی و ولی است در حالیکه اسم ولی مقدّم بر اسم نبی است [علیمحمّد] و سال ظهور آنحضرت نصف کوچکترین عددی است که به اعداد آحاد بخش پذیر است." [1260] در این نوشتار سعی میکنم حقایق بسیاری را که در کتاب خـدا آمده است و آخوند آنرا بملاحظات شخصی یا پنهان میدارد و یا تحریف میکند یعنی بنوعی بیان میکند که بدستگاه شریعتمداریش لطمه ای وارد نشود، روشن سازم. امید است طلعت رحمان مرا در این روشنگری یار و یاور باشد. خداوند رحمان آنان یعنی آخوند ها را لعنت میفرماید چه که عهد شکنند، کلمات را نابجا بکار میبرند (تحریف میکنند) آنچه را نخواهند، عمداً فراموش میکنند. و آنچه حظّشان درآنست بیان میدارند. (۵:۱۳) خداوند خطاب به آخوند میفرماید "رسول من آمده تا آنچه را که از کتاب پنهان میدارید روشن سازد. (۵:۱۵) نوشته شده توسط تورج امینی در نخستین مقالهای که راجع به مفاهیم قرآنی نوشتم، به موضوع حیات و زنده شدن مردگان در قیامت پرداختم. در این مقاله مفهوم «رزق» را در قرآن مورد بررسی قرار میدهم. در کتاب لغت برای «رزق» معانی بسیاری آمده است، همچون: روزی، معیشت، قوت و غذا، درآمد، آنچه نفع رساند، آنچه خداوند برای زندگی عطا فرموده و ... و مفهومی که در همۀ آن معنیها نهفته، این است که «رزق» باعث دوام حیات انسان میشود. در قرآن، این لغت به صورتهای مختلفِ صَرفی، بیش از صد بار تکرار شده است و معمولاً آنچه در ابتدا به نظر میآید و مترجمین و مفسّرین قرآن نیز آن را ذکر کردهاند، «رزق» به نعمتهای مادّی اطلاق گشته که در دو موضع به کار رفته است: یکی نعمتهای این دنیا و دیگر نعمتهای بهشت. خـدای مهربان در قرآن از آنان که هر تازه و نوی را با بی توجّهی و بی اعتنائی و گاهی با ستم و بی انصافی رد میکنند، مینالد! میفرماید: "هیچ خبر تازه (پیامبر جدید) از خداوند رحمان نیامد الّا آنکه مردمان از او روی گرداندند. (26:5). آه که بندگان من از شنیدن و روبرو شدن با حقِّ جدید و کلام نو اکراه دارند! (43:78) از بشارتهای خداوند در قرآن، برترینِ آن به بندگانیست که گفتار را میشنوند و بهترین آنرا پیروی میکنند. اینان کسانی هستند که سخن را خردمندانه میسنجند و البتّه هدایت میشوند (39:17). خداوند کسانی را که کر و کور و گنگند دوست ندارد. آنانرا از هر چهارپائی پست تر میشمارد. میفرماید: تنها کافران و منکرانند که همیشه در شنیدن خبر تازه، کور و کرند. (2:18- 6:39- 11:24 و بسیاری آیات دیگر.) حضرتش بانذار میفرماید: "اهل آتش و جهنّم میگویند ای کاش گوش میدادیم و خردمندانه عمل میکردیم."(67:10) در عمق دوران قاجاری، در خانوادهی یکی از علمای صاحب نام قزوین، در محیطی که جز خواندن قرآن در کسب دانش نمیشود پیشتر رفت و از سالهای نوجوانی باید به خانهی شوهر عزیمت کرد، دختر جوانی را تصور کنید که به آیینی جلب میشود که خانواده و اطرافیانش مفسدهانگیز میخوانند. اصرار او بر ماندن بر این اعتقاد در سالهای بعد او را به پشت پا زدن به ازدواج وا میدارد آن هم در شرایطی که صاحب سه فرزند شده. برای گریز از قیدهای خانواده راهی عتبات میشود. سفری که شهرت او را چه در میان هم کیشانش و چه در میان کسانی که فاسدش میخوانند افزون میکند و او را در بازگشت به یکی از چهرههای اصلی جریان بابی تبدیل میکند. این زن طاهره قُرۃالعِین است. او در مجامع و در تصمیمهای اصلی جریان بابی شرکت میکند و در نهایت سرنوشتی مییابد همچون دیگر رهبران بابی. طاهره کیست و تاثیرش بر جریان بابی چیست؟ مهمانهای این برنامه، مینا یزدانی، استاد تاریخ دانشگاه کنتاکی شرقی، و مجید تفرشی، سندپژوه در بریتانیا، هستند. شرح حال نفوس مهمهای که به کروگان جاسب برای ملاقات با بهائیان رفتهاند، از ایادیان امر تا مبلّغین طراز اوّل و اسامی یک یک اطباء حتی سفر جناب آیتالله منتظری را به تفصیل نوشتیم. در اینجا به شرح حال شخصیت دیگری خواهیم پرداخت که از راههای بسیار دور و ماوراء بحار و قاره استرالیا برای ملاقات بهائیان جاسب روانه این دیار میشود. جناب پیتر هیزکاک (Peter Hiscock) اولین بهائی استرالیائی است که به جاسب میآید و چندین روز با یک یک احباء معاشر و محشور می شود و خاطرات و تجربیات خویش را که از سراسر عالم دیده یا آموخته با آنها در میان می گذارد. لوح اقدس از جمله الواح جمال اقدس ابهی میباشد که بعد از کتاب اقدس نازل شده است. بنحوی این لوح بهترین هدیه به مسیحیان بخصوص هم میهنان تازه مسیحی ایرانی و فارسی زبان میباشد. "این است لوح اقدس که از ملکوت مقدّس خطاب به کسیکه روی خود را بسوی مقصود عالمیان و قبلهء آدمیان گردانیده، فرود آمد. طلعتی که از آسمان بقا با فرّ و بهاءِ افزون از قیاس پدیدار است. معصومه خانم تصدی دوختن البسه جمال مبارک و اغصان مبارکه را داشته است. ایشان دارای طبع شعری لطیفی بوده است و این شعر در مورد سوزن خیاطی خودش و اینکه با آن لباسهای جمال مبارک می دوخته است سروده شده است. این قطعه شعر را ایادی فاضل امرالله جناب ابو القاسم فیضی از ارض اقدس مرقوم فرموده اند. [1] سوزنی دارم کز آن ثوب بها می دوختم جامه محبوب و تن پوش خدا می دوختم می بریدم اطلس افلاک را برقامتش چون تامل رفت دیدم نارسا می دوختم این مفسرین قرآن و علمای اسلام هیچ چیز از معنی حقیقی قرآن نفهمیدند و کاری جز تحریف قرآن و پیچیده کردن مطالب و گمراه کردن خلق خدا نکرده اند و به موضوع هائی پرداخته که ابدا ربطی به اصل موضوع نداشته است. این روزها اکثر تفاسیر معروف در اینترنت در کمال راحتی در دسترس می باشد و میتوان به سادگی برای اطلاع بیشتر در مورد یک آیه به این تفاسیر رجوع کرد واقعا طرز فکر این حضرات جای تعجب دارد که حقیقت چیست و اینها چی نوشته اند مثلا می نویسند حضرت محمد از مسجد الاقصی به معراج رفت. چون این محل نزدیک ترین نقطه به آسمان و بلند ترین نقطه روی کره زمین هست در صورتیکه همانگونه که جناب ابوالفضائل در کتاب فرائد مینویسد این ادعا نیز از پایه باطل است زیرا که ارتفاع ارض مدینۀ قدس نسبت به سایر بلاد سوریّه و جزیرة العرب غیر مذکور است تا چه رسد به سایر اراضی مرتفعه. عید اظهار امر حضرت باب بر همۀ عشاق روی دلجویش و بندگان کویش مبارک باشد نطق مبارک حضرت عبدالبهاء در مبعث حضرت اعلی در منزل مسیو و مادام دریفوس شب ٢٤ می ١٩١٣ در پاریس هو اللّه امروز چون مبعث حضرت اعلی بود لهذا جمیع شما ها را تبریک میگویم. امروز روزی بود که شبش حضرت باب در شیراز برای حضرت باب الباب اظهار امر کردند. ظهور حضرت باب عبارت از طلوع صبح است چنانکه طلوع صبح بشارت بظهور آفتاب میدهد همین طور ظهور حضرت باب علامت طلوع شمس بهاء بود یعنی صبحی بود نورانی که آفاق را روشن کرد و آن انوار کم کم نمایان شد تا عاقبت مهر رخشان جلوه نمود. حضرت باب مبشر بطلوع شمس بهاءاللّه بود و در جمیع کتب خویش بشارت بظهور حضرت بهاءاللّه داد حتّی در اوّل کتابیکه موسوم باحسن القصص است میفرماید یا سیّدنا الاکبر قد فدیت بکلّی لک و ما تمنّیت الّا القتل فی سبیلک نهایت آرزوی حضرت باب شهادت در این سبیل بود این تاج سلطنت ابدیّه را بر سر مبارک نهاد که جواهر زواهرش قرون و اعصار را روشن نماید. در سال 1869 م حضرت بهاءالله، موسّس آئین بهائی از زندان عکاء درمملکت عثمانی، نامه ای مفصّل برای ناصرالدین شاه فرستادند که به نام لوح سلطان موسوم و مشهور است(1). مدتی بعد این لوح مبارک توسّط یکی از مومنین آن حضرت، تسلیم سلطان ایران گردید. نوشته زیر، بخش کوچکی از مطالب متنوّع لوح سلطان را منعکس می نماید. جلوس ناصرالدین شاه قاجار بر تخت سلطنت، تقریبا مقارن با ظهور و تولد ادیان بابی و بهایی در ایران است. ناصرالدین شاه، نزدیک به نیم قرن بر ایران پادشاهی نمود و در این مدّت، هزاران بابی و بهایی به فرمان و یا اطلاع وی از دم تیغ گذشته و قربانی گردیدند. بدین لحاظ در آثار بهایی از او به عنوان رئیس الظالمین (2) یاد شده است. رسالۀ مَدنیّه، پُرطنین ترین مکتوبی که در پِگاهِ جنبشهایِ روشنفکریِ ایران بر طبایعِ آزادی خواهِ کشورمان اثر گذارد. این سند یکصد و سی سال پیش (۱۸۷۵م) در شهرِ عکّا از بلادِ فلسطین٬ جزوِ مستملکاتِ آن روزیِ امپراطوریِ عثمانی1 از قلمِ عبدالبهاء٬ زندانی و تبعیدیِ دولتینِ ایران و عثمانی صادر و چند سال بعد به صورتِ جُزوه ای مدوّن در هزاران نسخۀ چاپی از هندوستان به ایران رسید2. عبدالبهاء که به سائقۀ روح بی نیاز و اندیشۀ کارسازش از این اقدام، آرمانی جز آبادی و آزادیِ ایران و خیر و صلاحِ مردمش نداشت از ذکرِ نامِ خود در این رساله خودداری کرد. همین بی نام و نشان بودن به بهائیانِ ایران اجازه داد تا با آسودگیِ خاطرِ بیشتری آن را وسیعاً بینِ عامّۀ مردم، از درباریان گرفته تا رجال دولت و آحادِ ملّت پخش کنند، چنان که در اندک مدّت به اشتهار رسید و آوازۀ پیامِ مترقّیانۀ آن بر سرِ زبان ها افتاد. از جمله گروه هائی از شیفتگانِ آزادی و روشنفکران و دانش آموختگانِ زمان، مطلوبِ خود را در آن جستجو کردند. همین سرایت ها کافی بود تا واپسگرایانِ مذهبی و خودکامگانِ هم پیمانِ آنان را به تکاپو اندازد. بشارات درباره این ظهور اعظم در بین شعرا و ادبا و علما و محققین و ستارگان قبل از فجر مبین و پیام آوران فروردین و مژده دهندگان بهار نویت و مبشرین امر نازنین که بالهامات رب العالمین مطالبی نظما یا نثرا تدوین نموده اند، بسیار است که شاید در حال حاضر همه آنها یکجا جمع آوری و تنظیم نشده باشد و بصورت های پراکنده و یا مجزا در مراجع مختلفه ثبت شده و یا در خاطرها محفوظ باشد. و لذا آنچه در دسترس بوده مختصراً و اجمالاً ذکر میگردد و بسیار مناسب خواهد بود چنانچه مطالب اضافی مستند دیگری یافت شده و جهت تکمیل این مجموعه به آن اضافه گردد. هرکس بزبانی سخن از نعمت تو گوید بلبل بغزلخوانی و قمری بترانه جمع آوری و تنظیم و تکمیل روح الله ناطق از 1985 الی 1994 نوشته شده توسط تورج امینی در جایی از مقالهای که در بارۀ سخنان دکتر سروش نوشتم، آوردم که «کتاب ایقان» شاهکاری در تأویل آیات قرآنی است. از منظر کتاب ایقان، «قیامت» لفظی است که در قرآن به جای «ظهور» به کار رفته و بنابراین هر جا که سخن از قیامت و حواشی آن آمده، بشارتی است به مسلمانان که در آینده، ظهوری واقع خواهد شد. بر این اساس بسیاری از آیات قرآن که در قالب تمثیل بیان گشته، به شکلی جدید معنا میگردند، اجزای آن آیات به گونهای بدیع در کنار هم مینشینند و تصویری نو، امّا دقیق از آیات و روایات قرآنی به دست میآید. به اعتقاد ما بهائیان، وقتی قرآن با نگاه آیین بهائی خوانده شود، نظم شگفتانگیزی که بر آن حاکم است، نمایان میگردد، هم در انتخابِ لغات و عبارات و هم در انتقال مفاهیم، و قطعاً چنین پدیدهای که در سراسر قرآن جاری است، نمیتواند تصادفی باشد. این فرهنگ کهن از دیرباز برای ملت ایران و دیگر ملیت ها در نقاط مختلف عالم مورد احترام بوده است. تمام عاشقان این عید بدیدن اقوام و بستگان و دوستان میروند. از همدیگر عیدی می گیرند و لباس نو به تن می کنند. در ایران درختان غنچه می کند و دشت و دمن سبز و خرم میشود. از هر طرف صدای آواز پرندگان بگوش می آید و انسانها فصل تازه ای از زندگی را با طراوت و نشاط آغاز می کنند. قبل از آغاز عید همگان به مزار درگذشتگان میروند و برایشان خیرات و مبرات میدهند و دعا و مناجات میخوانند. از قدیم الایام رسم بر این بوده است که تمام منازل را بقولی خانه تکانی می کردند و این امر هنوز ادامه دارد. اشیاء زائد را بیرون میریختند و کل منزل و اثاث آن را تمیز و دلنشین می نمودند و زندگی از اولین روز فصل بهار با شیرینی و آجیل و شادمانی آغاز میشد. دوست بسیار عزیز نادیده بنده مخلص و جانفشان جمال قدم نمیدانم چه عاملی باعث شده است که اکنون این مقاله را به دست گرفته اید و به مطالعه اوراق آن پرداخته اید، اما همین بس که یک احساس نیاز درونی بنده حقیر را علاقمند به این کار نموده تا تشنگی حقیقی یک طالب صادق را با قلم ناچیز خود بیان نمایم. صمیمانه دستانتان را به گرمیمیفشاریم چه که اقدام مبارکی است گام نهادن در مسیری که هر قدمش مناظر زیبا و دل انگیز و انتهای بدیع و شورانگیز در انتظار ماست و با هر گام به برداشتن گام بعدی ترغیب میشویم. امیدوارم عزم خود را جزم نمایم تا هرچه بیشتر بتوانم بر این امر مهم فائق آیم. در این مقاله که پیرامون مفهوم دعا و مناجات از دیدگاه دیانت بهائی به آن پرداخته خواهد شد، به مفاهیم و حقایق عالیه ای دست مییابیم که آرزوی آن را داشته ایم. پس خوشا به حال آنان که آن را بخوانند، مضامینش را در حد توان دریابند و در آن تفکر کنند و به تفوّس در معانی عمیقه اش بپردازند. در این مقاله سعی نموده ام که در عین حفظ حرمت و قداست آیات الهی کام جان هر یک از مشتاقان از هر گروه سنی و شغلی و اجتماعی به فراخور ذوق و استعداد و سعی و تلاش و دقتی که مبذول میدارید از حلاوت درک آیات الهی، شکرین گردد. |
مدیربرگزیده مقالات مختلفه، نظرات مختلفه، نظرات دیگران، گلچین ها و ... بایگانی
March 2024
دسته بندی ها
All
|