از بشارتهای خداوند در قرآن، برترینِ آن به بندگانیست که گفتار را میشنوند و بهترین آنرا پیروی میکنند. اینان کسانی هستند که سخن را خردمندانه میسنجند و البتّه هدایت میشوند (39:17). خداوند کسانی را که کر و کور و گنگند دوست ندارد. آنانرا از هر چهارپائی پست تر میشمارد. میفرماید: تنها کافران و منکرانند که همیشه در شنیدن خبر تازه، کور و کرند. (2:18- 6:39- 11:24 و بسیاری آیات دیگر.) حضرتش بانذار میفرماید: "اهل آتش و جهنّم میگویند ای کاش گوش میدادیم و خردمندانه عمل میکردیم."(67:10)
در آغاز این نوشتار، این پیش گفتارِ کوتاه ضروری است: در این نوشته من هرچه آورده ام از قرآن است. هیچ از خود نگفته ام و از کتابی دیگر الهام نگرفته ام. پس بیقین بدانید که همه دستور خـدا در کتاب مقدّس و کریم شماست. با ارادت بخوانید و براستی باور کنید که بدرستی شما را به راه راست هدایت خواهد نمود.
همه میدانید که قرآن کریم دستور و فرمان زندگی در این دنیا و آمادگی برای سفر بجهان آخرت و راهنمای سعادت و سلامت در عالم تن و روح، در رتبهء نخست برای مسلمانان است (الّذین آمنوا) و در رتبهء دوم برای همه مردمان (رحمةٌ للعالمین).
قرآن را خداوند به زبان قوم فرو فرستاد تا بخوانند، بفهمند، در آن بیاندیشند، خردمندانه تدبّر کنند و عاقلانه تفکّر کنند. (12:2) آنرا به عربی نازل فرمود تا مردمان بخردانه به رسول خـدا و به کلام او انذار شوند و بشارت را بیابند. (43:3-46:12- 48:8- 48:9- 26:195 و آیاتی دیگر)
مؤمنان باید همواره هشیار باشند و چون کسی، وگرچه فاسق! خبری آرد، بشنوند و بررسی کنند مبادا با شتاب مرتکب عملی شوند که پشیمانی بار آرد!(49:6)
خداوند بشدّت مؤمنان را از سخن گفتن دربارهء آنچه نمیدانند نهی میکند. این امر را نباید آسان گرفت. انسان باید در هر مورد پیش از اظهار نظر، بخردانه بیاندیشد وگر نه خـدای کریم راه هدایت را بر او می بندد. به گمان حکم نکنید و در آنچه نمیدانید هرگز از کسی پیروی ننمائید. (10:100 – 17:36-30:29و بسیاری آیات دیگر)
کردگار بزرگ از جهل و نادانی بیزار است. به نوح پیامبر میفرماید از نادانان مباش. در خطاب برسول خود میگوید اگر بخواهم همه را مؤمن میکنم. از جاهلان مباش! و از نادانان دوری کن. یعقوب به فرزندانش میگوید شما از جهالت به یوسف و برادرش چنان کردید. یوسف از خـدا میطلبد که نادان نباشد. خداوند مکرّر میفرماید از نادانان دوری کنید! همراهانِ نادان به موسی میگفتند خدای تراشیده مثل بتهای این مردم بما بده. جاهل نباشید اگر فرشته ها فرود آیند و مردگان بگفتار آیند، نادانان مؤمن نمیشوند. ای مؤمنان! از نادان بپدهیزید و بجهالت دربارهء خبری حکم مکنید که پشیمانی ببار آرد .(11:46- 6:35- 7:199- 12:89- 12:33- 28:55- 46:23- 49:6 و بسیاری دیگر)
در قرآن، پس از نام خـدا شاید بیش ار هر چیز از دانائی و دانش یاد میشود. براستی "آنچه از نادانی بکاهد و بر دانائی بیفزاید، او پسندیدهء کردگار بوده و هست." دانائی نور است و جهالت تاریکی. انسان باید بدانائی و بکمک خرد هر امری را بررسی کند. بدون دانش کافی کسی یا چیزی را پیروی نکند. بگمان (ظنّ) امری را نپذیرد و یا رد نکند. هرگز پیش از کسب دانش و آگاهی، نظری ابراز نکند. همواره از خـدا بدعا طلبِ دانش کند. نگوید آنچه را نمیداند زیرا این گناهیست بزرگ. خداوند "دریای دانش و آفتاب بینش" است و بسیار دانا به آشکار و نهان. آفرینش همه پرتوی از دانش اوست. اگر دریاها و آبها دو چندان شوند و بدل به مداد (مرکّب) شوند و همه درختان قلم - و دانش خـدا را ثبت کنند، از عهدهء اینکار برنیایند. (15:109- 31:27 - انسانِ امروز این حقیقت را بآسانی ادراک میکند.) بزرگترین هدیهء خداوند محبوب به بندگان دانش و آگاهی است. او بندگان را میخواهد که بدانش و دیگر کمالات او آراسته باشند. خـدا علیم است و یوسف را تعلیم داد. (12:10—12:101) احکام الهی برای آنان است که میدانند. (2:230) اگر انسان دانا باشد کتاب خـدا را به پشت سر نمیاندازد. بسیاری بنادانی دست بکار بد میشوند. مؤمن باید بزاری و دعا آرزوی دانش کند. (20:114) یوسف دعایش این بود. دانش بینائی میاورد. آیا دانا و نادان برابرند و یا کور و بینا یکی هستند؟
آنچه یاد شد بخش کوچکی از اندرز ها و اوامر خداوند بزرگ در این باره است. (8:66- 48:18- 48:17- 28:75- 24:33- 12:89- 50:4- 24:15-6:116- 10:36- 10:66- 45:23- 39:9- 13:16-6:50- 39:9 و بسیای دیگر)
انسان بخصوص مؤمنان و بالاخص مسلمانان پس از کسب دانش کافی در هر مسآله، باید خردمندانه در آن بررسی کنند، بدقّت بیاندیشند، با شکیبائی بآن بپردازند و سپس دست بعمل شوند. "یک ساعت تفکّر بهتر از هزار سال عبادت است." کار خداوند تدبیر امر است و قرآن را فرو فرستاد تا انسانها در آن تدبّر کنند و اگر خردمندند متذکّر شوند. (38:29) تدبّر و تفکّر راه گشا و راهنماست. (4:82) آنان که بخردانه نمیاندیشند رسول خـدا را انکار میکنند. (23:68) آنکه خردمندانه تفکّر نکند بعذاب و کوری و کری دچار میشود و بدنبال پدران خود میرود. (47:24) خداوند در قرآن مثلها و داستانها میگوید و تنها دانایان خردمندانه در آن میاندیشند و براه راست میروند. (29:43- 29:35) آنان که در جهنّم گرفتار آتشند میگویند اگر میسنجیدیم و بخرد میافتادیم گرفتار عذاب دوزخ و آتش نمیشدیم. (67:10 ) وای برآنان که گوش دارند، گوئی میشنوند ولی بخرد نمی اندیشند! (6:50- 10:42) خداوند رحمان و مهربان به محبّت تمام مکرّر میفرماید: آیا فکر نمیکنید؟ آیا به خرد نمیائید؟ آیا متذکّر نمیشوید؟ آیا بررسی نمیکنید؟
آین پدر مهربان به لطف تام میفرماید: بشارت بر آنان که گفتار را بگوش هوش میشنوند و بهترینش را پیروی میکنند. این کسان خردمندند و خـدایشان هدایت میفرماید.(39:17)
خوانندهء گرام! این مطلب را، اگرچه در پایان میاورم ولی براستی جای آن دارد که در سرلوحهء نکات میامد. بنابر آیات خـدا هرکس مسئول یک روح است و هیچکس گناه دیگری را حمل نمیکند. و هر بنده ای را خداوند قابل و توانا به شناختِ حجّت زمان و پیامبر عصر آفریده است و جز آنچه خود به سعی و مجاهده بدست آورد و بدعا از خـدا بخواهد با خود بجهان باقی نخواهد برد. (26:69- 6:164- 17:15- 35:18- 39:7- 53:38- 53:39-و بسیاری آیات دیگر) و بنابر این قانون خداوندی که بر عدل الهی استوار است انسان نباید هرگز در امور روحانی و وجدانی، عقاید و باورهای خود را از پدر و مادر یا اجداد خود بارث ببرد و یا در باور خود از سادات و بزرگان و بویژه از ملاّ و آخوند یا کشیش، حاخام، راهب، زاهد یا رهبر و دینمدار پیروی نماید. در قرآن خداوند بیش از هر مورد دیگر این مسأله را ذکر فرموده و شدیداٌ و بعبارات گوناگون، تبعیّت از آباء و اجداد و سادات و اهل کتاب را مذموم شمرده نهی میفرماید. خـدای رحمان بعتاب میفرماید: حال که با من و رسول من مجادله میکنید، خود و پدرانتان منتظر عذاب باشید! هر بد که میکنید، میگوئید پدرانمان چنین میکردند. دستور خـدا اینگونه بود! چون پرسش شود که چرا بت میپرستید، میگوئید پدرانمان همین کار را میکردند! بپیامبر من میگوئید: دین پدر و مادر خود را رها کنیم و خـدای تو را بپرستیم؟ تو میخواهی آنرا که پدرانمان میپرستیدند رها کنیم و خـدای تو را عبادت کنیم! اگر خـدا میخواست پدران ما خـدای تو را میپرستیدند. راه ما را از پرستش خدایمان نبند. ما و پدرانمان آنچه را داریم خوب است. وعده های خوب هم داریم! تو چه افسانه هائی میبافی! میگوئی ما و پدرانمان ذلیل خواهیم شد! یا میگوئی ما و پدرانمان به حساب خوانده خواهیم شد. از این قصّه ها قبلاٌ هم شنیده ایم. میپرسی آیا خداوند موسی را نفرستاد تا بشما یاد دهد آنچه را نمیدانستید؟ باز در قرآن میبینیم: چون آیات جدید خداوند بر شما خوانده میشود، میگوئید این مرد میخواهد ما را از آنچه داریم و آنطور که عبادت میکنیم باز دارد! نه ما دنبال پدران خود میرویم! اینان البتّه نمیدانند که این شیطان است که آنانرا بسوی جهنّم میبرد.
چون رسول خداوند میفرماید: شما اسمها را پرستش میکنید نه حقیقت را! میگویند ما تابع پدران خود و بزرگان خود هستیم! دیده ایم که پدرانمان و رهبرانمان اینکار را میکردند، ما از آنها تقلید میکنیم! فکر نمیکنید که پدرانتان شاید بیخردانه رفتار کرده اند.
چون پیامبر جدید آمده آیات جدید بر آنان میخواند و از آنان میخواهد که بخردانه بررسی کنند، میگویند ما دنباله رو پدران خود هستیم. ما خـدای رسولان پیشین را میپرستیم. اگر خـدا میخواست ما عبادتهای خود را عوض کنیم، فرشته ای با تو میفرستاد. تو پیامبر دروغین هستی، پدرانمان از تو نگفته اند. اگر راست میگوئی پدرانمان را بیاور! اینکه تو خـدا مینامی و از او میگوئی، خـدای پدران ما نیست. باز در آیات میخوانیم:
و چون گفته شود خـدا یکیست و اوست که زندگی میدهد و میمیراند و هموست که با ظهور پیامبران پیشین پدران شما را هدایت کرد. بدانید که او، این خآدای بزرگ و رحمان شما و پدرانتان را اگر نیکوکار بوده اند به بهشت خواهد برد و با شنیدن این کلمات، کافران میگویند ما خود وعده های خوب داریم! ما پیرو پدران خود هستیم.
خداوند و رسول او با حسرت میفرمایند: اینان پدران و مال و منال خود را از امر و شریعت الهی و عنایت پروردگاری مهمتر میشمارید؟! (7:70- 11:87- 14:10- 16:35- 23:83- 27:67-27:68- 37:17- 56:48- 6:91- 9:24- 34:43- 7:71- 12:40- 21:54- 26:76- 53:23- 2:170- 5:104- 11:109- 12:38- 2:133- 23:24- 28:36- 44:36- 45:25- 26:26- 37:126- 44:8- 6:87- 13:23- 40:8- 18:5- 2:170- 5:104- 8:28- 10:78- 21:53- 26:74- 31:21- 43:22- 43:23- 9:23- 43:24- 23:68- 37:69- 58:22- 21:44- 25:18- 43:29-و بسیاری دیگر)
امیدوارم که ما مؤمنان راستین پس از بررسی این آیات از قرآن کریم، همه آگاه شده ایم که هیچکس مسلمان نیست به دلیل آنکه پدر و مادر مسلمان داشته و دارد. هر یک بلطف خـدا و با باور بخردانه مسلمان است.
نکته ای بسیار مهمِّ دیگر که باید در آیات کردگاری بررسی شده روشن شود، بیان خداوند نهاد پست و زشت اکثر علماء و رهبران دین و بعبارت بهتر اهل کتاب، دروغ پردازان، تحریف کنندگان آیات خـداوندی و سدّ کنندگان راه مردمان بسوی پیامبران و دین الهی است. اینان حتّا اصطلاح "اهل کتاب" را که در همه آیات مقدّسه منظور از علماء است تحریف کرده اند و بمعنی امّتهای صاحب کتاب گرفته اند تا مردمان را به بیراهه برند. و جای خود و ریاست خود را نگهدارند. مسیح را اینان بدار آویختند. رسول اکرم را اینان بیش از هر پیامبر دیگر آزار کردند. حسین مظلوم را اینان کشتند. باب اعظم را با بیست هزار ایرانی شریف اینان بدست کوران دنباله رو بشهادت رساندند. و اسم اعظم خـدا را اینان پنجاه سال آزار کردند، از وطن آواره نمودند و تا آخر روز حیات در "زندان اعظم" زندانی داشتند. در هر یک از ادیان، رهبران دین اکثرا فاسدترین مردم بوده اند. مسیح از آنان مینالد و میفرماید وای بر آنان که بندگان خـدا را پراکنده میکنند. و رسول اکرم از دستشان خون میگرید. و بویژه فقهای دور قائم را "شرترین فقهاء در زیر گنبد آسمان مینامد..." در قرآن خداوند آنان را "گمراه کنندگان"، "اسیران ظنّ و اوهام"، "دروغ پردازان" و مفسدان" مینامد که راه مردمان را بسوی خداوند میبندند. (6:116- 10:66- 6:148) قرآن میفرماید: "وای بر دروغ گویان که در کلمات فرو میروند و به بازیهای خود مشغولند." (52:11- 52:12) خداوند یکتا بشدّت آنانرا نفرین میفرماید: "کشته باد دروغ پردازان" "که برای ابد درآتش جهنّم جای خواهند داشت." (51:10) برخی از آنان در هر امّت چند تا چند صد کتاب پر از دروغ و اوهام از خود بجا گذارده اند. بدترینشان علماء اسلام و بخصوص ملّا های شیعه هستند که در 170 سال گذشته صدها هزار کتاب پر از دروغ و تهمت و بهتان در مورد مظلومان عالم طلعت باب، جمال ابهی’ و حضرت عبدالبهـاء و بهائیان بیادگار گذاشته اند. امروز در فضای مجازی مسلمانان پاک طینب بتدریج همه فساد آنان را فاش کرده، کوس رسوائیشان را بر بام میزنند. و این اوّل کار است!
خـدای مهربان در قرآن و همه کتب مقدّسه مکرّر در مکرّر بندگان را به بخردانه اندیشیدن و به بینائی در هر امر بررسی کردن، اندرز میدهد. فرمان تعقّل، تفکّر، تذکّر در آیات خداوندی بسیار است. من درین بسیار اندیشیدم و جستجو و کوشش پیگیر کردم. در میان ادیانِ پیشین، بیشترین تأکید و توصیه را در اسلام و در قرآن یافتم. اصول دین در این دین و کتاب به یقین تحقیقی است و نه تقلیدی. حقایق براستی، بروشنی تبیین شده است و مؤمنان پیاپی و با یادآوریهای بیشمار برای روز قیام قائم تربیت شده اند. رسول خـدا کوتاهی نکرده است. بخصوص شیعیان با ده ها هزار حدیث انذار شده اند. بنوعیکه هر روز بدعا، شتاب در قیام قائم را از کردگار بزرگ خواسته اند. مسلمان هر روز 17 بار از خـدا کمک میطلبد، راه راست را میجوید تا مبادا بگمراهی افتد. خداوند کریم و رسول اکرم براستی میدانستند که این امّت قدم بقدم راه پیشینیان را خواهند رفت و به نفرین ابدی دچار خواهند شد. از اینست که اینهمه سفارش کردند. تردید نیست که اینها بی اثر نبود! شیعیان بسیاری آماده شدند. تاریخ نشان میدهد که رسول اللّه تا ده سال پس از ظهور بیش از یکصد مؤمن نداشت و حال آنکه طلعت باب با وجود منع بیشرمانه و بیرحمانهء دروغ پردازان و گرگان عمّامه بسر، و ستم و بیداد شاهان و شاهزادگان و سپاهیان کورشان، در کمتر از شش سال بیش از یک ملیون مؤمن و دوستدار داشت که تقریبا همهء آنان از شیعیان ایران بودند. حواریون حضرتش که نزدیک باتّفاق از شیعیان بودند (جز یک نفس مقدّس) با فرح و سرور جان براه او و راستی و سعادت انسان دادند. و بیست هزار شهید مجید در راه باب اللّه و بهـاءاللّه، بجز معدودی، از شیعیان ایران بودند. شاید اینان و هزاران بهائی مظلوم آواره در جهان که براه خـدا و برای نجات انسانهای جهان میپویند و میکوشند ثمرهء این شجر خداوندی یعنی آموزشهای پیامبران و بویژه پیامبر اسلام هستند. البتّه آفرینش گواه است که حق و خـدا پیروز است و نقشهء نجات بشری و مشیّت ازلی در میقات و موعد مقدّر بتمام اجرا میشود.
بیاد آریم بیان مؤمنِ آلِ فرعون را در قرآن کریم که خطاب به او گفت:
در جهــان سدِّ سیر امــر اللّه نتوانی، بریش خویش مخند!
دستهــا را کنــد ازو کـــوتاه آنکــه دلهــــا باو دهد پیــوند
عزیزان من! من این نوشتار را که با تمام محبّت و دلسوزی و در کمال فروتنی نوشته ام، با این ابیات تمام میکنم و با خاکساری بشما تقدیم میکنم.
از چه انسان غـرق کبـر و کبریاست؟ از چه اینسان بیخبر از ماجراست؟
از چه انسان غافل از لطف خـداست؟ از چه اینسان از حقیقتهـا جـداست؟
آنچه انســان کــرده در دنیــای خاک، از سرشت پست و یا از طبع پاک،
از حصـــار چیــن و اهــــرام ثـــلاث قصر لــوئـی بـا همه مبـل و اثـاث
قبــر کـوروش یا که صحن تیسفـون تخـت جمشیـد و بنــــای پـارتنــون
"معبـد ویـلمـت" و یـا "نیلـــــوفــری کـوشـک واتیـــکان و گاو سامـری
کـاخ "قارون" یا کـــه کـــوخ بینـــوا "بـرج بـابـل" یـا کــه شهـر "نینـوا"
مسجــد و مــحراب یـا میخـــانـه هـا بـاغ و بستـــان یـا تـل ویرانـــه هـا
شـاهــــکار فکـــــر اربـاب فنـــــون بهــرهء دانـش و یـا جهـل و جنـون
حــاصـل صنعـت و یـا فــنّ و هنـر بــارِ دارِ هــر بــزرگ و بـرزگـــر
کشتی دریا نـــورد و "سـاب مِرین" یـا فضـا پیمــا و مهــواری گــزین
آنچـه در "امریک" باشـد یـا "پکـن" وانچه درهنداست و دردشت ختن
گـرعمارت هست یاتخریب وجنگ مــایـهء نـام است یـا بنیــاد ننـگ
بـرج و بـاروی عظیــم بـا شکـــوه یـا بخـــــاک افکنـدن البــرز کـــوه
وانچه خواهدکرد زین پس درزمین هست کمتــر از خـراشـی بر جبین!
بـر جبیــنِ ذرّه خــاکـــی در فضـاء در فضـــائی بیحــد و بــی انتهـاء
پس بخـــود آئیــم، ای همــــزادگان تـا مگــــر یابیــم حــق را رایگان
با خـدا باشیــم و از خــود وارهیـم پـای همّــت در ره خـدمـت نهـــیم
***
هــر زمــان آیـد سفیـری مهـربـان، پــرتـو امّیـد تـابـد بـر جهـــــــان،
در زمــان رویـد به پیکـرهایمــان شهپـــر عشـق خـــــدا و مـردمـان
در پناه لطف حـق، از گوی خاک خانه ای سازیم چون فردوس پاک
در طلوع شمس حـق در یک نفر بـا خـدا همســر شـود، نــوع بشـر
بی خـدا هیچیم و در هیچی گمیم بـا خـدا "ســرِّ خـدا" و مـردمیـــــم
بی خـدا از ذرّه هــا هـم، ما کمیم بـا خـدا، مــا صاحبـــان عـالمیـــم
آید آنروزی که انسان چون خـدا عالمـش کشتـی شــود، او ناخـدا
گفتار پایانی!
یکصد و هفتاد سال پیش صور خداوندی دمیده شد. ندای یزدان جهان انسان را براه راست دعوت نمود. انسانیت کر و کور این هشیار را نشنیده و ندیده گرفت. تنها جمعی شیعیان پاک و متّقی که دوستان خـدا بودند (قرآن 8:34) و هر روز 17 بار با خلوص و زاری از رحمانِ رحیم راه راست را طلب کردند، دعوت حقّ را پذیرفتند. و اینچنین امر الهی با جانفشانی و فداکاری پاکان و پاکزادگان در جهان مستقر شد. امّا انسانها بیشترشان در خوابند. بلاها جامعهء بشری را هر روز شدیدتر احاطه کرده و میکند تا مگر بیدار شود و راه نجات و رستگاری را بیابد.
امّا ما ایرانیان که فرصت آنرا داشتیم که با قیام باب آن محبوب مظلوم از اطاعت کور کورانهء ملّا و آخوند دست برداریم و از یوغ اسارت آباء اجدادی برهیم، غفلت کردیم و فرصت را از دست دادیم. اسم اعظم خـدا حضرت بهـاءاللّه یکصد سال مهلت عنایت فرمود تا تلافی مافات کنیم. دعوت حق را نادیده گرفتیم. کتاب اقدس با انذارات روشن در سال 1878 به ما مردمان ایران و ما مسلمانان ابلاغ شد. توجّه نکردیم. مهلت صدساله بسرآمد بیدار نشدیم و در سال 1978دژخیم شیطانی را بکشور مقدّس خود خوش آمد گفتیم. رژیم فاشیسم مذهبی ده ها هزار جوان ما را در میدان جهاد فداکرد. هزاران را با وعده های دروغین بدست ما اعدام نمود. ملیونها برادر ایرانی از هر دین و طایفه را آوارهء و بی خانمان کرد و راهی اطراف عالم نمود. ثروتِ جانی، فکری و مالی وطن را نابود کرد و بلاهائی چنین بر سر ما آورد. بیائید بیدار شویم، بدعا و استغاثه از خداوند یکتا بخواهیم شاید محبّت و عنایت پروردگاری شامل شود و به راه راست هدایت فرماید. دست بدست یاران راستین دهیم و بعون و مدد الهی بهشت عدل و داد در جهان مستقر سازیم.
امروز روزی است که " جهان به نور و بهـاءِ خداوند روشن است." (قرآن 39:69) روزی است که "...جاءت الصّاخّه * یوم یفرّالمرء من اخیه * و امّه و ابیه * و صاحبته و بنیه * لکلِّ امرئ منهم یومئذٍ شأن یغنیه *" بیائید از بند های آزار دهنده آزاد شویم از خویش و بیگانهء از خـدا بیگانه ببریم و پاک و آزاده با رویهای گشاده و شادمان به خـدای روی آریم تا مصداق این آیات شویم: * وجوهُ یومئذٍ مسفرةُ * ضاحکةُ مستبشرةُ *
چه بجاست که هر یک بزاری دعا کنیم تا از هر درد و بیماری جسمی و جانی شفا یابیم شاید راه خـدا را بیابیم:
هواللّه
ای پروردگار! این تشنهءسلسبیل حیات را از چشمهء حَیَوان بنوشان.
و این علیل را از درمان ملکوتی معالجه فرما.
این مریض را شفای حقیقی بخش.
و این طریح فراش را از دریاق اعظم قوّه و توانائی عطا فرما.
توئی شافی. توئی کافی. توئی وافی. ع ع
---
نوشته شده توسط دکتر پرویز روحانی