بنحوی این لوح بهترین هدیه به مسیحیان بخصوص هم میهنان تازه مسیحی ایرانی و فارسی زبان میباشد.
"این است لوح اقدس که از ملکوت مقدّس خطاب به کسیکه روی خود را بسوی مقصود عالمیان و قبلهء آدمیان گردانیده، فرود آمد. طلعتی که از آسمان بقا با فرّ و بهاءِ افزون از قیاس پدیدار است.
بنام خداوند، پروردگار بهاء عظیم
بگو، ای پیروان پسر (ابن- حضرت مسیح)! آیا خود را از من بخاطر نام من محجوب میدارید؟ چرا دردل و درون خود نمی اندیشید؟ روزان و شبان نام کردگار توانا را فریاد زدید، لکن چون او از ملکوت جاودانی با فرّ و شکوه یزدانی ظاهر شد، از او کناره گرفتید و در غفلت و بیخبری فرو رفتید!
بیاد آرید آنانرا که مسیح را، آنگاه که با سلطنت آشکار آمد، انکار کردند. چه بسیار فریسیون که در کنائس معتکف بودند و در فراق او آه و ناله نمودند، ولی چون درهای وصال باز شد و مهر ربّانی بتابشی تمام از افق جمال سر زد، آنان خدای والا و توانا را باور نکردند، بلکه خود را از آستانش محروم نمودند. و حال آنکه وعدهء ظهورش در کتاب اشعیا و صحف انبیاء بآنان داده شده بود! هیچیک از آنان روی خود را به افق بخشش ایزدی نگردانید مگر مردمی ناتوان و مستمند. امّا امروز هر صاحب قدرت و سلطنتی به نام او افتخار مینماید. باز بیاد آرید کسی را که فرمان بقتل عیسی مسیح داد؛ او کتاب خوانده ترین فرد در کشور بود و حال آنکه مردی ماهی گیر باو مؤمن شد. به دقّت بیاندیشید و از غفلت بپرهیزید.
و نیز توجّه کنید که در این زمان چه بیشمارند زاهدانی که در کلیساها منزوی شده طلعت موعود را بدعا میطلبند و حال که محبوب با قدرت راستین ظهور فرمود، از قرب او محروم مانده بجمع گمراهان پیوسته اند! خوشا آنان که از اینان بریدند و روی را بسوی محبوب و مقصود آسمانها و زمین نمودند.
شگفتا انجیل را میخوانند و از شناخت ربّ جلیل ناتوانند درحالیکه حضرتش با غلبهء عالیه و سلطنت غالبه ظاهر و هویداست. ما براستی بخاطر شما آمده ایم و تمامی رنج و درد و بلایای جهان را برای نجات شما بجان پذیرفته ایم! آیا از کسی که جان خود را فدا فرمود تا شما زنده شوید، میگریزید؟ از خـدا بترسید؛ ای پیروان مسیح! مبادا در راهِ آن رهبرانی روید که سخت گمراهند! آیا گمان میکنید که محبوب سود خود را میجوید و حال آنکه در همه آن با تهدید شمشیرهای دشمنان روبروست؟ و یا او در پیِ دنیاست؛ درحالیکه در ویرانه ترین شهر جهان محبوس است؟ به انصاف قضاوت کنید و راه ستمگران نپوئید.
درهای دلهایتان را باز کنید؛ مسیح محبوب برابر در ایستاده است! چرا از او دوری میکنید و حال آنکه او شما را به شهر نور میخواند؟ بگو: ما بحقیقت درهای ملکوت را بر شما گشوده ایم؛ آیا شما درهای خانه هاتان را بروی ما می بندید؟ این براستی خطائی بزرگ است. بگو: حضرتش بدرستی بازهم از آسمان فرود آمده؛ آنچنان که بار نخست از آسمان فرود آمد. برحذر باشید مبادا به آنچه میگوید اعتراض کنید آنچنان که پیشینیانتان بکلماتش اعتراض کردند! اینست پند محبوب راستین؛ بکار بندید اگر از دانایانید!
رود جردن به اقیانوس اعظم متّصل شد و ابن (عیسی مسیح) در وادی مقدّس فریاد میزند: "من در حضورم، من در حضورم. ای پروردگار من، ای خداوند من!" در حالیکه سینا گرد بیت در طواف است و شجرهء آتشین طور بندای بلند میگوید: "آنکه مقصد و مقصود (جهانیان) است با مجد و شکوه متعالی آمد!" بگو: "هان! که پدر آمد و آنچه در ملکوت بآن وعده شده اید، تحقّق یافت." این است آن کلمه که پسر پنهان فرمود! او باطرافیانش گفت: "شما حال توانائی تحمّل آنرا ندارید." چون زمانش شد و ساعت در رسید آن کلمه از افق مشیّت ربّانی برون تافت. ای پیروان پسر! بهوش آئید مبادا آنرا به پشت سر اندازید. سخت بآن بچسبید. این برایتان از همه دارائی شما برتر و ارزشمندتر است. براستی او به نیکان نزدیک است. ساعتی را که از همه مردم جهان نهان داشتیم و فرشتگان مقرّب از آن بیخبر ماندند؛ حال در رسیده است. بگو: همانا او (پسر) گواه من است و من به (حقانیتِ) او گواهی میدهم. در حقیقت او مقصودی جز من نداشته. و این راستی را همه منصفین و دانایان گواهند.
ما در حالیکه در پنجهء بلایای بیشمار اسیریم، مردمان را بخداوند میخوانیم. خداوندی که مالک نامهاست. بگو: بکوشید تا بآنچه در کتب کردگار بآن وعده شده اید برسید و راه بیخبران را نروید. پیکر من اسارت و زندان را پذیرفت تا شما از بند نفس رهائی یابید. پس رویِ (دل) به جمال خـدا کنید و در طریق ستمگران نروید. براستی او ذلّت شدید اختیار نمود تا شما به عزّت رسید. او بحقیقت بخاطر شما در ویرانه ساکن است و شما در کاخهایتان سکونت دارید.
بگو: آیا ندای داعی(مبشّر) را نشنیدید که در وادیِ "بیان" بصوت بلند بشارت میدهد که "اینک پروردگار رحمان میاید؟ هان! او در سایهء حجّت و برهان با علائم و دلایل قطعیه آمد و آنان که او را باور دارند، محضرش را تجسّم ملکوت یافتند. مبارک است انسانی که روی بسوی او کرد و وای بر آنکس که انکارش نمود و یا در تردید ماند.
به جمع کشیشان اعلام کنید: "هان! آنکه حاکم و فرمانرواست آمد. بنام خداوندگار خود از پس پرده ها بدر آئید، خداوندگاری که همه گردنها را بخاکساری کشاند. وانگاه تمامی مردمان را به ظهور اعظم و ابهای خداوند یکتا مژده دهید. براستی "روح راستی" آمد تا شما را به "همهء راستی" هدایت نماید. او از خود سخن نمیگوید؛ بلکه بآنچه از جانب دانای حکیم مأمور است، گویاست.
بگو: اینست آنکو پسر را تجلیل میکند و امرش را بزرگ میشمارد. ای مردمان! آنچه دارید بدور اندازید و با تمام قدرت آنچه را این مظهر توانا امر فرموده نگهدارید. چه که او حامل امانت خداوند یکتاست. گوشها را پاک کنید و گوش دل باو دارید، باشد که شگفت ترین و تازه ترین ندا را بشنوید. ندائی که از سینا، جایگاه خداوندگار ابهی’ بلند است! این ندا شما را به جائی رساند که انوار طلعت رخشانش را که از افق نور تابان است بدیدگان بنگرید.
ای گروه کشیشان! زنگها را بگذارید و از کلیساها بدر آئید. درین روز شایسته آنست که بین مردمان به اسم اعظم الهی فریاد زنید. آیا سکوت را انتخاب میکنید در روزیکه هر سنگ و دار فریاد میزند "پروردگار جهان با فرّ و بهاءِ عظیم آمد!" خوشا بحال آنکو بحضورش شتابد. که نامش در لوح محفوظ جاودانه ثبت شود و یادش در ملکوت اعلی’ باقی ماند. اینچنین از قلم طلعت روح در این لوح بدیع رقم رفت. هرانکس مردم را به نام من بخواند، او براستی از من است و از او قدرتی پدیدار میشود که بیش از توانائی همه ساکنان زمین است. از مولای خود پیروی کنید و در پی آنان که در بیخبری گم هستند مروید. خوشا بحال آنکو از نسیم (عنایت) خداوندی باهتزاز آید، از میان مردگان برخیزد و قدم در راه پروردگار نهد. براستی چنین کس، در نظر خداوند حق، از جواهر وجود است و از نفوس مبارکهء فائزین!
بگو: "مهر ظهور در شرق طالع شد و در غرب نشانه های سلطنت و غلبه اش ظاهر شد." ای مردمان! بدل پاک درین نکته بیاندیشید و از آنان نباشید که چون حضرت "ذکر" (طلعت باب، مبشّر اعظمِ من) بامر خداوند توانا و محمود ظاهر شد باشتباه افتادند و بسختی خطا کردند. بگذارید تا نسیم خداوندی شما را بیدار نماید. بدرستی این نسیم بر جهان وزان است. خوشا آنکس که عطر این نسیم را دریابد و به باور راستین رسد.
ای گروه اسقفها! شما ستاره های آسمان دانش منید. لطف و عنایت من نمیپسندد که بر خاک ریزید. ولکن عدل و انصاف من اعلام میدارد: "اینست آنچه پسر (از پیش) فرموده است." و البتّه آنچه از دهان پاک، راستگو و امین او خارج شد، بایدکه بتمامی واقع شود. ناقوسها نام مرا اعلام میکنند و بر من میگریند، و حال آنکه روح من در غایت سرور و ابتهاج است. پیکر محبوب در آرزوی صلیب است و سر میخواهد که در راه خداوند رحمان بر نیزه افراخته شود. ظلم ظالمان او را از هدف باز ندارد. ما همه آفریدگان را بدیدار آفریننده، خالق اسماء خوانده ایم. خوشا کسیکه روی بسوی خـدا نماید. خداوندی که مالک روز حساب است.
ای گروه زاهدان و معتکفان! آگر در پی من آئید، شما را وارثان ملکوت خود نمایم. و اگر سرپیچی کنید با تحمّل شکیبانه صبر خواهم کرد و من براستی بخشاینده و مهربانم.
ای سرزمین شام! (سوریه) تقوایت کجاست؟ تو مرز و بومی هستی که قدمگاه کردگار تو ست. آیا عطر وصال دلدار آسمانی را بوئیده ای و یا از جمله غافلان و بیخبرانی؟ بیت اللحم از نسیم الهی در اهتزاز است. صدایش را میشنویم که میگوید: "ای کردگار فضّال! بهاء و جلال خود را در کدام مکان تأسیس فرمودی؟ در فراق تو وجودم گداخته بود. اکنون عطر حضورت مرا زنده کرده است. سپاس توراست که پرده از رخسار برگرفتی و با قدرت تمام درعزّت و جلال هویدا گشتی." در پاسخش، از پسِ سراپردهء شکوه و عظمت فرمودیم: "ای بیت اللحم! این نور در خاور درخشید و بجانب باختر سفر کرد و در غروب زندگیش به تو رسید. حال مرا بگو: "آیا فرزندان پدر را میشناسند و حضورش را اقرار میکنند؟ یا آنکه چون گذشتگان که او را(مسیح را) انکار کردند؛ در انکار خواهند ماند؟" در جواب فریاد براورد: "تو خود خوب میدانی. براستی تو دانا و باخبری و برهمه چیز آگاهی." بلی؛ میدانیم که همه آفرینش گواه ما هستند. برخی ما را میشناسند و بر ما گواهند. و بسیاری گواه ما هستند ولی ما را نمیشناسند."
کوه سینا از شوق دیدار ما در اهتزاز است. سرود هلهله اش در تجلیل پروردگارش بلند است: "ای کردگار بزرگ! عطر پیراهنت بمشامم رسید. گوئی با نشان کردگاری به من نزدیکی. این مرز و بوم را باثر اقدام خود عزّت بخشیده ای. چه سان مبارکند مردمی که تو را بشناسند و عطر شیرین تو را فرو برند. وای بر آنان که در خوابند!"
و امّا، خوشا بحال تو که روی بسوی جمال من نمودی، چه که حجابها را دریدی، بتها را شکستی و پروردگار باقی را شناختی. اهل فرقان (مسلمانان) بی دلیل و برهان علیه ما برخاستند و هر آن به بلائی تازه بر ما تاختند. به غلط گمان میکنند که بلا ما را از هدف و مقصود باز میدارد! براستی خیالی باطل در سر می پرورند. پروردگار تو همانا کسیست که "میکند آنچه میخواهد!"
من هرگز به درختی نگذشتم الّا آنکه در دل خطابش کردم: "ایکاش بنام من بریده میشدی و پیکر من بر تو بصلیب کشیده میشد!" ما این بیان را در لوحی خطاب به شاه (ناصرالدّین قاجار) نازل فرمودیم تا صاحبان ادیان را انذاری باشد. براستی کردگار تو دانای حکیم است.
مبادا آنچه آنان مرتکب شده اند تو را اندوهگین سازد. در حقیقت آنان مردگانند و از حیات محروم. ایشان را به مردگان واگذار و روی دل به آن کن که روحبخش جهان است. مبادا کلمات غافلان تو را محزون دارد. در امر خداوندی ثابت و مستقیم باش و امر الهی را بحکمت کامل به مردمان ابلاغ کن. اینست آنچه حاکم زمین و آسمان تو را بآن امر میفرماید. او، براستی توانا و فضّال است. بزودی خداوند نامت را بلند خواهد کرد و آنچه را از عشق و محبّت نگاشتی به قلم ابهی’ ثبت میکند. همانا او نگهبان و نگاهدار خوبان است. تحیّت ما را به "مراد" ابلاغ کن و بگو: "شاد باش ای مراد! چه که مراد دل خود را رها کردی و در پی آنکس که مراد و مقصد عالمیان است، براه افتادی!"
بگو: فرخنده باد خفته ای که نسیم (عنایت) من بیدارش نمود!
فرخنده باد بیجانی که از نفس حیات بخش من زندگی یافت!
فرخنده باد دیده ای که با نظر بر طلعت من روشن شد!
فرخنده باد سالکی که قدمها را بسوی سراپردهء عزّت و جلال من هدایت کرد!
فرخنده باد خستهء پریشانی که زیر سایه بان من پناه جوید!
فرخنده باد تشنه ای که بسوی چشمهء آب روان و گوارای مهر و محبّت و من بشتابد!
فرخنده باد گرسنه ای که در راه محبّت من از آنچه نفسش میطلبد بگذرد و در کنار سفرهء مائدهء آسمانی که برای برگزیدگانم فرو فرستاده ام، جای گزیند!
فرخنده باد ذلیلی که بحبل عزّت من متمسّک است. و بینوائی که در سرادق غناءِ من مسکن کند!
فرخنده باد نادانی که چشمهء دانش مرا جوید. و غافلی که بریسمان یاد من توسّل نماید!
فرخنده باد جانی که از دم زندگی بخش من زنده شده، به ملکوت آسمانی من بار یابد!
فرخنده باد انسانی که نفحات خوش وصلم او را به اهتزاز آورده به مشرق ظهورم هدایتش نمود!
فرخنده باد گوشی که شنید، زبانی که شهادت داد و چشمی که دید و پروردگار صاحب مجد و ملکوت و دارای عظمت و جبروت را شناخت. خوشا بحال این فائزین!
فرخنده باد آنکه از آفتاب کلام من روشنی یافت!
فرخنده باد آنکه سرش بتاج محبّت من زینت شد!
فرخنده باد آنکه از بلایای من شنید و بیاری من در بین مردمم قیام کرد!
فرخنده باد آنکه جان را در راه من فدا کرد و بخاطر اسم من بلایا را با بردباری پذیرفت!
فرخنده باد آنکه بکلام من مطمئن است و در بین مُردگان به ذکر من برخاست!
فرخنده باد آنکه مجذوب نغمات من گشته، بقدرت من سبحات را درید!
فرخنده باد آنکه به پیمان من وفادار است و دنیا او را از ورود به بساط قدسم باز ندارد!
فرخنده باد آنکه از غیر من بریده در هواءِ محبّتم پرواز میکند، بملکوتم وارد میشود و ممالک عزّت مرا مشاهده مینماید، از کوثر فضلم و سلسبیل عنایتم مینوشد، بامرم آگاه میشود و بآنچه در خزائن کلماتم نهان کرده ام پی میبرد. او از افق معانی به ذکر و ستایش من طالع میشود. او از من است. بر او باد رحمت من و عنایت من و مکرمت من و بهـاءِ من!
---
برگردان شده توسط دکتر پرویز روحانی
|
|