
این روزها اکثر تفاسیر معروف در اینترنت در کمال راحتی در دسترس می باشد و میتوان به سادگی برای اطلاع بیشتر در مورد یک آیه به این تفاسیر رجوع کرد واقعا طرز فکر این حضرات جای تعجب دارد که حقیقت چیست و اینها چی نوشته اند مثلا می نویسند حضرت محمد از مسجد الاقصی به معراج رفت. چون این محل نزدیک ترین نقطه به آسمان و بلند ترین نقطه روی کره زمین هست در صورتیکه همانگونه که جناب ابوالفضائل در کتاب فرائد مینویسد این ادعا نیز از پایه باطل است زیرا که ارتفاع ارض مدینۀ قدس نسبت به سایر بلاد سوریّه و جزیرة العرب غیر مذکور است تا چه رسد به سایر اراضی مرتفعه.
این است نمونه علم اینها ولی غم انگیز وقتی است که مسائل اصولی و اساسی را کاملا تحریف می کنند یادم می آید ملا بالای منبر می گفت هر آیه قرآن ۷۰ تا معنی دارد و اعلم علما فقط دو یا سه تای آنرا فهمیده اند کسی که این حرف را می شنود کاملا از خواندن قرآن صرف نظر می کند چه که می گوید اگر اعلم علما دو یا سه تا را فهمیده اند من هیچ وقت هیچی نخواهم فهمید پس چرا اصلا بخوانم در صورتی که قرآن بوسیله یک آدم اُمی آورده شده و آنها هم که اول می خواندند و می فهمیدند هم اکثرا اُمی بودند خیلی خوب می فهمیدند و احتیاجی به تفسیر هم نداشتند حتی آن قدر می فهمیدند که جان و مال خودشان را هم فدا می کردند
بنظر من مهمترین موضوع قرآن موضوع ظهور بعدی است که اصلا و ابدا این علما هیچی از آن نفهمیده اند از بیشتر از ۶۰۰۰ آیه قرآن بیشتر از ۲۰۰۰ آیه در این مورد هست یعنی در یک سوم قرآن بارها و بارها حضرت محمد در قرآن در باره ماموریتش می گوید «... ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً ...» [1]
«... انّا ارسلناک شاهداً و مبشّراً و نذیراً ...»[2]
«... وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ...» [3]
«... إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ...»[4]
یعنی طبق این آیات حضرت محمد ماموریت اصلی خود را بشارت و انذار(اخطار) دهنده مینامد.
بشارت دهنده به یوم یقوم الناس لرب العالمین، بشارت دهنده به یوم قیامت و لقاءالله، بشارت دهنده به یوم یاتی ربک والملائکة صفا صفا، بشارت دهنده به اشرقت ارض به نور ربها، بشارت دهنده به یوم ینادی مناد من مکان القریب، بشارت دهنده به روزی که مُّلَاقُو رَبِّهِمْ[5] و بشارت دهنده به صدها بشارت دیگر.
حضرت محمد در اشاره به ظهور بعدی لغت قیامت را استفاده می کند قیامت یعنی روزی که مردم برای پرودگارشان قیام می کنند حتی در حدیث هست اذا قام القائم قامت القیامه یعنی قیامت قیام قائم است چرا حضرت محمد به جای لغت ظهور لفظ قیامت را استفاده کرده آن هم از حکمتهای بالغه الهیه بوده که مردم در دین او ثابت شوند و دل ببندند و فقط منتظر ظهور بعدی نباشند همانند بابیه که فقط منتظر ظهور بعد بودند و از استحکام دین خود دست کشیدند.
در قرآن داستان ۲۸ پیغمبر ذکر شده که چطور آمدند و مردم چه کردند و هدف خداوند از ذکر این مطالب این است که اخطار بدهند که با بعدی ها این کار را نکنید اگر قرار بود دیگر ظهوری واقع نشود ذکر این همه مطالب و داستان ها در باره انبیای گذشته آن هم به تفصیل چه لزومی داشت.
لفظ قیامت در قرآن مقصود ظهور بعدی است و علائم قیامت علائم ظهور بعدی است ماه و خورشید تاریک می شوند مقصود حضرت محمد و حضرت علی است که دیگر نور آنها به پیروانشان نمی رسد ستاره ها سقوط می کنند. اشاره به سقوط علماست که به خاطر اعمالشان قادر به انجام وظیفه خود که باید بعد از ماه و خورشید منبع نور به مردم باشند نیستند مرده ها زنده می شوند اشاره به زنده شدن روحانی مردم است بعد از ظهور و همینطور بقیه علائم.
علما چون این ها را نفهمیدند بقول معروف ره افسانه زدند و یک قیامت موهومی درست کردند که هیچ عقل سالمی آن را قبول نمیکند.
اگر قرآن را این طور نخوانی درک کلی آن امکان پذیر نیست و مربوط کردن مطالب به هم به نظر غیر ممکن می آید
این است که خیلی از علما به انضمام آیت الله مکارم شیرازی اخیرا گفته فهم قرآن فوق طاقت ماست و پرداختن به آن راحت نیست و طلاب به جای قرآن بهتر است بیشتر به حدیث بپردازند.
در قرآن راجع به سه ظهور حضرت موسی، عیسی و محمد چنین آمده است وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ[6] وَطُورِ سِينِينَ[7] وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ[8]ن مقصود از تینا و زیتون کوهی است که عیسی شاگردانش را در آن تعلیم می داد.
مقصود از سینین کوه سیناست که موسی به پیامبری بر انگیخته شد.
مقصود از بلدالااُمین مکه است که حضرت محمد به پیغمبری مبعوث شد.
خدواند به سه کوه که محل اشراق خود و بعثت سه پیامبر بزرگ بوده قسم می خورد.
حالا ببین تمام علما درباره تین و زیتون بدون استثنا چه می گویند می گویند قسم به انجیر و زیتون.
آخر چه اهمیتی در انجیر و انگور و هر میوه ای هست که خدواند باید در کتاب عظیم خود به آنها قسم بخورد این هم از علم این علما. این است که حضرت بهاءالله در کلمات مکنونه فارسی درباره علما می فرماید:
«…ای جهلای معروف به علم...
...ای بظاهر آراسته و بباطن کاسته...
...چرا در ظاهر دعوی شبانی کنید و در باطن ذئب اغنام من شده اید...»
حال آیا شما اگر بخواهید روزی قسم بخورید هیچ وقت به میوه ها قسم می خورید مثلا قسم به هندوانه و یا خربزه مشهدی و تا حالا چه کسی این کار را کرده بشر که عقل ناقص است این کار را نمی کند چطور عقل کل ذات باری تعالی بیاید و به سبزی جات یا میوه قسم بخورد حالا اگر قسم خورد چه کسی این نوع قسم ها را باور می کند
در کتاب های تفسیر چقدر دلیل آورده اند که علت قسم خوردن خداوند به زیتون و انجیر این است که این دو چقدر خاصیت دارند و چقدر از ائمه هدی در تعریف و تمجید انجیر حدیث جعل کرده اند اگر حتی جزئی از این حدیث ها درست بود تمام قفسه های داروخانه ها به جای هر دوائی باید پر از انجیر خشکه یا پودر و یا قرص یا روغن و یا آمپول آن باشد.
در صورتیکه مقصود حق در قرآن از تین کوه تینا است که منسوب به ظهور خود در مسیح است واصلا ربطی به انجیر نداره.
این سخن پایان ندارد ای جواد ختم کن والله اعلم بالرشاد (مثنوی مولانا)
[1] اسراء( بنی اسرائیل) / ۱۰۵
[2] احزاب / ۴۵
[3] الفرقان / ۵۶
[4] الفتح / ۸
[5] بقره / ۴۶
[6] سورة الفاتحة
[7] سورة البقرة
[8] سورة آل عمران