از بشارتهای خداوند در قرآن، برترینِ آن به بندگانیست که گفتار را میشنوند و بهترین آنرا پیروی میکنند. اینان کسانی هستند که سخن را خردمندانه میسنجند و البتّه هدایت میشوند (39:17). خداوند کسانی را که کر و کور و گنگند دوست ندارد. آنانرا از هر چهارپائی پست تر میشمارد. میفرماید: تنها کافران و منکرانند که همیشه در شنیدن خبر تازه، کور و کرند. (2:18- 6:39- 11:24 و بسیاری آیات دیگر.) حضرتش بانذار میفرماید: "اهل آتش و جهنّم میگویند ای کاش گوش میدادیم و خردمندانه عمل میکردیم."(67:10)
خـدای مهربان در قرآن از آنان که هر تازه و نوی را با بی توجّهی و بی اعتنائی و گاهی با ستم و بی انصافی رد میکنند، مینالد! میفرماید: "هیچ خبر تازه (پیامبر جدید) از خداوند رحمان نیامد الّا آنکه مردمان از او روی گرداندند. (26:5). آه که بندگان من از شنیدن و روبرو شدن با حقِّ جدید و کلام نو اکراه دارند! (43:78)
از بشارتهای خداوند در قرآن، برترینِ آن به بندگانیست که گفتار را میشنوند و بهترین آنرا پیروی میکنند. اینان کسانی هستند که سخن را خردمندانه میسنجند و البتّه هدایت میشوند (39:17). خداوند کسانی را که کر و کور و گنگند دوست ندارد. آنانرا از هر چهارپائی پست تر میشمارد. میفرماید: تنها کافران و منکرانند که همیشه در شنیدن خبر تازه، کور و کرند. (2:18- 6:39- 11:24 و بسیاری آیات دیگر.) حضرتش بانذار میفرماید: "اهل آتش و جهنّم میگویند ای کاش گوش میدادیم و خردمندانه عمل میکردیم."(67:10)
0 Comments
در عمق دوران قاجاری، در خانوادهی یکی از علمای صاحب نام قزوین، در محیطی که جز خواندن قرآن در کسب دانش نمیشود پیشتر رفت و از سالهای نوجوانی باید به خانهی شوهر عزیمت کرد، دختر جوانی را تصور کنید که به آیینی جلب میشود که خانواده و اطرافیانش مفسدهانگیز میخوانند. اصرار او بر ماندن بر این اعتقاد در سالهای بعد او را به پشت پا زدن به ازدواج وا میدارد آن هم در شرایطی که صاحب سه فرزند شده. برای گریز از قیدهای خانواده راهی عتبات میشود. سفری که شهرت او را چه در میان هم کیشانش و چه در میان کسانی که فاسدش میخوانند افزون میکند و او را در بازگشت به یکی از چهرههای اصلی جریان بابی تبدیل میکند. این زن طاهره قُرۃالعِین است. او در مجامع و در تصمیمهای اصلی جریان بابی شرکت میکند و در نهایت سرنوشتی مییابد همچون دیگر رهبران بابی. طاهره کیست و تاثیرش بر جریان بابی چیست؟ مهمانهای این برنامه، مینا یزدانی، استاد تاریخ دانشگاه کنتاکی شرقی، و مجید تفرشی، سندپژوه در بریتانیا، هستند. لوح اقدس از جمله الواح جمال اقدس ابهی میباشد که بعد از کتاب اقدس نازل شده است. بنحوی این لوح بهترین هدیه به مسیحیان بخصوص هم میهنان تازه مسیحی ایرانی و فارسی زبان میباشد. "این است لوح اقدس که از ملکوت مقدّس خطاب به کسیکه روی خود را بسوی مقصود عالمیان و قبلهء آدمیان گردانیده، فرود آمد. طلعتی که از آسمان بقا با فرّ و بهاءِ افزون از قیاس پدیدار است. معصومه خانم تصدی دوختن البسه جمال مبارک و اغصان مبارکه را داشته است. ایشان دارای طبع شعری لطیفی بوده است و این شعر در مورد سوزن خیاطی خودش و اینکه با آن لباسهای جمال مبارک می دوخته است سروده شده است. این قطعه شعر را ایادی فاضل امرالله جناب ابو القاسم فیضی از ارض اقدس مرقوم فرموده اند. [1] سوزنی دارم کز آن ثوب بها می دوختم جامه محبوب و تن پوش خدا می دوختم می بریدم اطلس افلاک را برقامتش چون تامل رفت دیدم نارسا می دوختم عید اظهار امر حضرت باب بر همۀ عشاق روی دلجویش و بندگان کویش مبارک باشد نطق مبارک حضرت عبدالبهاء در مبعث حضرت اعلی در منزل مسیو و مادام دریفوس شب ٢٤ می ١٩١٣ در پاریس هو اللّه امروز چون مبعث حضرت اعلی بود لهذا جمیع شما ها را تبریک میگویم. امروز روزی بود که شبش حضرت باب در شیراز برای حضرت باب الباب اظهار امر کردند. ظهور حضرت باب عبارت از طلوع صبح است چنانکه طلوع صبح بشارت بظهور آفتاب میدهد همین طور ظهور حضرت باب علامت طلوع شمس بهاء بود یعنی صبحی بود نورانی که آفاق را روشن کرد و آن انوار کم کم نمایان شد تا عاقبت مهر رخشان جلوه نمود. حضرت باب مبشر بطلوع شمس بهاءاللّه بود و در جمیع کتب خویش بشارت بظهور حضرت بهاءاللّه داد حتّی در اوّل کتابیکه موسوم باحسن القصص است میفرماید یا سیّدنا الاکبر قد فدیت بکلّی لک و ما تمنّیت الّا القتل فی سبیلک نهایت آرزوی حضرت باب شهادت در این سبیل بود این تاج سلطنت ابدیّه را بر سر مبارک نهاد که جواهر زواهرش قرون و اعصار را روشن نماید. در سال 1869 م حضرت بهاءالله، موسّس آئین بهائی از زندان عکاء درمملکت عثمانی، نامه ای مفصّل برای ناصرالدین شاه فرستادند که به نام لوح سلطان موسوم و مشهور است(1). مدتی بعد این لوح مبارک توسّط یکی از مومنین آن حضرت، تسلیم سلطان ایران گردید. نوشته زیر، بخش کوچکی از مطالب متنوّع لوح سلطان را منعکس می نماید. جلوس ناصرالدین شاه قاجار بر تخت سلطنت، تقریبا مقارن با ظهور و تولد ادیان بابی و بهایی در ایران است. ناصرالدین شاه، نزدیک به نیم قرن بر ایران پادشاهی نمود و در این مدّت، هزاران بابی و بهایی به فرمان و یا اطلاع وی از دم تیغ گذشته و قربانی گردیدند. بدین لحاظ در آثار بهایی از او به عنوان رئیس الظالمین (2) یاد شده است. بشارات درباره این ظهور اعظم در بین شعرا و ادبا و علما و محققین و ستارگان قبل از فجر مبین و پیام آوران فروردین و مژده دهندگان بهار نویت و مبشرین امر نازنین که بالهامات رب العالمین مطالبی نظما یا نثرا تدوین نموده اند، بسیار است که شاید در حال حاضر همه آنها یکجا جمع آوری و تنظیم نشده باشد و بصورت های پراکنده و یا مجزا در مراجع مختلفه ثبت شده و یا در خاطرها محفوظ باشد. و لذا آنچه در دسترس بوده مختصراً و اجمالاً ذکر میگردد و بسیار مناسب خواهد بود چنانچه مطالب اضافی مستند دیگری یافت شده و جهت تکمیل این مجموعه به آن اضافه گردد. هرکس بزبانی سخن از نعمت تو گوید بلبل بغزلخوانی و قمری بترانه جمع آوری و تنظیم و تکمیل روح الله ناطق از 1985 الی 1994 نوشته شده توسط تورج امینی در جایی از مقالهای که در بارۀ سخنان دکتر سروش نوشتم، آوردم که «کتاب ایقان» شاهکاری در تأویل آیات قرآنی است. از منظر کتاب ایقان، «قیامت» لفظی است که در قرآن به جای «ظهور» به کار رفته و بنابراین هر جا که سخن از قیامت و حواشی آن آمده، بشارتی است به مسلمانان که در آینده، ظهوری واقع خواهد شد. بر این اساس بسیاری از آیات قرآن که در قالب تمثیل بیان گشته، به شکلی جدید معنا میگردند، اجزای آن آیات به گونهای بدیع در کنار هم مینشینند و تصویری نو، امّا دقیق از آیات و روایات قرآنی به دست میآید. به اعتقاد ما بهائیان، وقتی قرآن با نگاه آیین بهائی خوانده شود، نظم شگفتانگیزی که بر آن حاکم است، نمایان میگردد، هم در انتخابِ لغات و عبارات و هم در انتقال مفاهیم، و قطعاً چنین پدیدهای که در سراسر قرآن جاری است، نمیتواند تصادفی باشد. دوست بسیار عزیز نادیده بنده مخلص و جانفشان جمال قدم نمیدانم چه عاملی باعث شده است که اکنون این مقاله را به دست گرفته اید و به مطالعه اوراق آن پرداخته اید، اما همین بس که یک احساس نیاز درونی بنده حقیر را علاقمند به این کار نموده تا تشنگی حقیقی یک طالب صادق را با قلم ناچیز خود بیان نمایم. صمیمانه دستانتان را به گرمیمیفشاریم چه که اقدام مبارکی است گام نهادن در مسیری که هر قدمش مناظر زیبا و دل انگیز و انتهای بدیع و شورانگیز در انتظار ماست و با هر گام به برداشتن گام بعدی ترغیب میشویم. امیدوارم عزم خود را جزم نمایم تا هرچه بیشتر بتوانم بر این امر مهم فائق آیم. در این مقاله که پیرامون مفهوم دعا و مناجات از دیدگاه دیانت بهائی به آن پرداخته خواهد شد، به مفاهیم و حقایق عالیه ای دست مییابیم که آرزوی آن را داشته ایم. پس خوشا به حال آنان که آن را بخوانند، مضامینش را در حد توان دریابند و در آن تفکر کنند و به تفوّس در معانی عمیقه اش بپردازند. در این مقاله سعی نموده ام که در عین حفظ حرمت و قداست آیات الهی کام جان هر یک از مشتاقان از هر گروه سنی و شغلی و اجتماعی به فراخور ذوق و استعداد و سعی و تلاش و دقتی که مبذول میدارید از حلاوت درک آیات الهی، شکرین گردد. بنام دوست لله المثل الاعلی گل معنوی در رضوان الهی بقدوم ربیع معانی مشهود ولکن بلبلان صوری محروم مانده اند گل گوید ای بلبلان منم محبوب شما و بکمال لون و نفحه عطریه و لطافت وطراوت منیعه ظاهر شده ام با یار بیامیزید و از دوست مگریزید بلبلان مجاز گویند ما از اهل یثربیم و بگل حجاز انس داشته و تو از اهل حقیقتی و در بستان عراق کشف نقاب نموده ای گل گفت معلوم شد که در کل احیان از جمال رحمن محروم بوده اید و هیچ وقت مرا نشناخته اید بلکه جدار و روافد و دیار را شناخته اید چه اگر مرا میشناختید حال از یار خود نمی گریختید ای بلبلان من نه خود از یثربم و نه از بطحا و نه از عراق و نه از شام ولکن گاهی بتفرج و سیر در دیار سایرم گاهی در مصر و وقتی در بیت اللحم و جلیل و گاهی در حجاز و گاهی در عراق و فارس و حال در ادرنه کشف نقاب نموده ام شما بحب من معروفید ولکن از من غافل معلوم شد که زاغید و رسم بلبل آموخته اید در ارض وهم و تقلید سایرید و از روضه مبارکه توحید محروم مثل شما مثل آن جغد است که وقتی بلبلی را گفت که زاغ از تو بهتر میخواند بلبل گفت ای جغد چرا از انصاف گذشتی و از حق چشم برداشته آخر هر دعوی را برهانی لازم است و هر قولی را دلیلی حال من حاضر و زاغ حاضر بخواند تا بخوانم حضرت بهاءُالله شارع دیانت بهائی در روند و جریان تشریع و تبیین و ابلاغ پیام عمومیشان به جهانیان، در حینی که در حبس و تبعید بودند، الواح مهمین و عظیمی نیز خطاب به پادشاهان و رؤسای دینی و سیاسی و فرهنگی جهان صادر و نازل فرمودند و در این الواح، ضمن بیان مقصودشان، آنان را به تجدید بنای عالم و ایجاد صلح جهانی و وحدت عالم انسانی دعوت فرمودند و عواقب عدم توجه به پیامشان را گوشزد ایشان فرمودند. از جمله مخاطبین الواح مزبور عبارتند از: سلطان عبدالعزیز عثمانی و فؤاد پاشا و عالی پاشا، وزرای او و علمای سنی عثمانی؛ الکساندر دوّم امپراطور روس؛ ملکۀ انگلیس ویکتوریا؛ ویلهلم اوّل پادشاه پروس و امپراطور ممالک متحدۀ آلمان؛ ناپلئون سوّم فرانسه؛ فرانسوا ژوزف امپراطور اطریش و وارث امپراطوری مقدس روم؛ ملوک و رؤسای جمهور امریکا؛ پاپ پیِ نهم رهبر مسیحیان کاتولیک جهان؛ علمای سنّی و شیعه؛ علمای زرتشتی؛ یهودیان؛ عموم علمای مذهبی جهان؛ نمایندگان مجالس عالم؛ فلاسفه؛ و ... حضور محترم احبای الهی معروض میدارد، پس از آنکه مجلدات ثلاثه اذکار المقربین منتشر گردید حسب الاشاره لجنه جلیله ملی نشر آثار این عبد در صدد تهیه رساله دیگری برآمد که سوره صلات و الواح صیام و فرائض حج و الواح اعیاد و شفا و کلمات عالیات و غیرها از سایر الواح مبارکه را که درباره شؤون مختلفه نازل گردیده است، شامل باشد. این رساله که به فضل و موهبت الهی منتظم گردید به رساله "تسبیح و تهلیل" تسمیه شد و حسب الامر محفل مقدس روحانی ملی بهائیان ایران شیدالله ارکانه به لجنه جلیله ملی نشریات امریه ارجاع گردید و پس از تصویب نشر و تکثیر بواسطه لجنه محترمه ملی نشر آثار تکثیر گردید و منتشر شد. فهرست مفصل مندرجات این رساله ضمیمه گردید تا احبای الهی هر لوح مبارکی را بخواهند به سهولت بیابند، الواح مبارکه عربیه هم اعراب گذاری شد. الواح مبارکه که در رساله ایام تسعه مندرج گردیده و همچنین مناجاتهائی که در اذکار المقربین نشر گشته در این رساله حسب الامر محفل ملی مندرج نگردیده و تکرار نشده است. طهران شهرالجلال سنه 105 بدیع اردیبهشت ماه سنه 1327 شمسی هجری اشراق خاوری بقای روح از جمله اصول اعتقادی آئین بهائی پس از اعتقاد به وجود خداوند و حقانیت فرستادگان و پیامبران او، باور به بقای روح و زندگی پس از مرگ است. تقریباً تمامی پیامبران، مومنین خود را به وجود معاد و زندگی پس از مرگ اطمینان داده اند. اساس تعالیم تمام فرستادگان الهی، کمک به زندگی سعادتمند در این جهان و از آن مهم تر مهیا شدن برای زندگی در جهان بعد بوده است. دیانت بهائی نیز مانند ادیان سلف، پیروان خود را به زندگی پس از مرگ بشارت می دهد. ولی معتقد بر آن است که جهان بعد، جنبه مادی نداشته، دارای جنبه روحانی است (دنیای روح). در آثار بهائی، اشارات کتب آسمانی سابق بر وجود روز رستاخیز و زنده شدن مردگان و زندگی مادی در جهان بعد، تنها استعاراتی مطابق با درک انسان قرون گذشته در مورد حقیقت جهان روح شمرده می شود. تعالیم بهاءالله و اسرار این امر و اساس این ظهور منکر ندارد. آفاق مانند ماهی لب تشنه است و تعالیم جمال مبارک آب روان. نه حیفی و نه سیفی و نه تکفیری و نه تدمیری و نه تضییقی و نه تعرّضی و نه تکلّفی. شمشیرش اعلان وحدت عالم انسانی، تیغ جهانگیرش موهبت رحمانی، قوه جندیه اش محبت الله، قوانین و آئین سپاهش معرفت الله، سپهسالارش نور هدایت الله، اصول و قوانینش محبت و مهربانی با جمیع نوع انسانی، حتی به درجه ای که بیگانه آشناست، اغیار یار، دشمن دوست، بدخواه خیرخواه و به این نظر رفتار میشود. زیرا خطاب به عالم انسانی میفرماید یعنی جمیع ملل که: همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار. (مکاتیب عبدالبهاء ج۲، ۲۶۳-۲۶۲) برگردان فارسی از "زیارتنامهء امام حسين، سیّدالشّهداء" نازل از قلم اعلی’، جمال ابهی’ بنظر میرسد این سرآغاز از کتاب "قرن بدیع، God Passes By" اثر خامهء ولیّ مقدّس امر بهائی بهترین راه گشاست؛ ایشان میفرمایند: "جمال ابهی’ در نام مبارک خویش، اسم امام حسین، برترین جانشین حضرت رسول – تابان ترین "ستاره" بر "تاج" یادشده در "مکاشفات یوحنّا" را – با نام علی، امیر مؤمنان، دوّمین "شاهد" نامبرده در همان کتاب، توأم دارند." و سیّد کاظم رشتی در تعبیر احادیثی از ائمّهء اطهار، و در بیان ظهور جمال ابهی’ پس از طلوع مهدی موعود، از رجعت "حسین" نام برده میگوید: "پس از قائم، قیّوم ظاهر خواهد شد...زیرا چون نجم قائم غروب کرد، جمال حسین آشکار شده عالم را نورانی خواهد نمود." و اینست صورت زیارتنامه: کشتی غرق ناشدنی تایتانیک با بیش از 1500 سرنشین در 100 سال پیش در اقیانوس اطلس شمالی غرق شد. این تراژدی، دستمایه ای برای چندین داستان سرایی حماسی شده است. در میان تمام این داستانها، یکی از شگفت انگیزترین آنها مربوط به داستان یک مرد 68 ساله ایرانی ای است که در این کشتی نگون بخت حاضر نبود ولی قرار بود که مسافر آن باشد. رسانه های اروپایی و آمریکایی از عباس افندی معروف به عبدالبها، با عناوینی چون فیلسوف، پیامبر صلح و حتی رجعت مسیح یاد کرده اند. دوستداران آمریکاییش هزاران دلار برایش فرستاده بودند تا بلیط تایتانیک را خریداری کند و از او تمنا کرده بودند که با نهایت توانگری به آمریکا سفر کند. وی این تقدیمی را قبول نکرد و در عوض پولش را به خیریه داد. از جمله اعتراضات مغرضين، اعتراض به احکام الهي است. اگر چه در هر يک از احکام و اوامر الهي هزارها حکمت نهفته است، ولکن بايد دانست که اول وظيفه هر فرد، تحقيق و تحري حقيقت، يعني شناختن مظهر ظهور الهي است با ادله و براهين عقلي و نقلي و پس از شناسايي مظهر ظهور و رسيدن به فيض ايمان و ايقان، وظيفه ثانوي اطاعت و پيروي از اوامر و احکام اوست، اگر چه آن اوامر و احکام با عقول ناقصه بندگان مطابقت نداشته باشد. حتي اگر به روز روشن، نام شب ظلماني نهند و شب ظلماني را روز روشن نامند و يا زندگان را مرده هزار ساله دانند و مردگان را زنده ابدي خوانند، چون به مظاهر مقدسه ايمان داريم، بايد اوامر و احکام آنها را اطاعت و پيروي نماييم و دليل و برهان و فلسفه نخواهيم که مثلا فلسفه کشتن هزاران گاو و گوسفند و شتر در روز عيد اضحي و دفن آنها در زير خاک و رمي جمره و غيره در اعمال حج چيست و يا چرا براي سه طلاقه محلل مقرر گرديده و يا دليل مباح بودن خريد و فروش بنده و برده در شرايع و اديان قبل چه بوده و بسياري از احکام ديگر که اطاعت آنها بدون چون و چرا بر هر يک از مؤمنين فرض و واجب است. يکي از علل نسخ شدن حکم نماز جماعت اين است که هيچ انساني محل اقتداء مؤمنين در نماز نگردد و هر کسي در تنهائي خويش با نهايت توجه و آرامش بسوي خداوند نيايش کند، زيرا هر کسي خود مسؤل اعتلاي روحاني خويش و بيان راز و نياز قلبي خود با خداوند است و نبايد اين امر مهم را به شخص ديگري تفويض نمود. علت ديگر اينکه در پيشگاه خداوند، همه برابر باشند و پيش نماز و صاحب امتيازي تعيين نگردد. البته در دوران گذشته به سبب عدم امکان آموزش همگان لزوم اين نوع نماز کاملا محسوس بود زيرا در خلال آن آموزش آداب و شيوه ها نيز صورت مي گرفت و حتي اگر کسي نمي توانست کلمات را ادا کند از انجام اين فريضه محروم نمي ماند. اما امروز خوشبختانه امکان آموزش آنقدر وسيع گرديده که نيازي به بکار گيري آن روش نيست. در ديانت بهائي بر عفت و پاکدامني تأکيد بسيار گرديده و از مهمترين شاخصه هاي ايمان شمرده شده ولي حجاب به شکل روسري يا چادر وجود ندارد. اگر منظور پوشش است، بايد گفت حد و حدود آن در خود اسلام نيز روشن نيست و بين علماي 480 فرقه اسلامي در اين مورد اختلاف نظر وجود دارد! اما اگر منظور از پرسش فوق، علاوه بر پوشش ظاهري، تقواي باطني نيز هست، پاسخ زير براي منصفين، مفيد و کافي خواهد بود. حضرت بهاءالله درباره دوره بلوغ عالم که بهائيان آن را آغاز کرده اند، مي فرمايند: «اهل بهاء نفوسي هستند که اگر بر مدائن ذهب (شهرهاي طلا ) مرور کنند، نظر التفات به آن ننمايند، و اگرچه جميع نساء ارض (خانم هاي روي زمين) به احسن طراز و ابدع جمال ( با بهترين زينت و جديدترين زيبائي) حاضر شوند، به نظر هوي ( به نظر هوي و هوس و شهوت)در آنها نظر نکنند»[i] حضرت اعلي در کتاب بيان، عدد نوزده را به عنوان عددي مقدس معرفي فرموده و در برخي احکام و مشروعات استفاده نمودند که حضرت بهاءالله برخي از آنها را تأييد فرموده اند. حضرت اعلي و حروف حي، جمعا 19 نفر را تشکيل مي دهند و اظهار امر علني حضرت بهاءالله، 19 سال پس از اظهار امر حضرت اعلي واقع شد. بهائيان 19 ماه دارند که هر ماه 19 روز دارد و روز هايي که در سال باقي مي ماند به ايام هاء معروف است. بدين ترتيب ضيافت هر 19 روز يک بار و روزه 19 روز مي باشد. همچنين حداقل مهريه 19 مثقال نقره است، 19 درصد اموال به حقوق الله تعلق دارد، اسباب خانه هر 19 سال يکبار تجديد مي شوند، در ديانت بابي نماز 19 رکعت بود و بسياري احکام ديگر . اين عدد در زماني کشف شده است که کامپيوتر يا ماشين حسابي وجود نداشته است و اين خود يکي از اعجازهاي امر مبارک است. اکنون پس از گذشت قريب به 160 سال، بشر تنها با استفاده از کامپيوتر و امکانات پژوهشي بسيارگسترده، توانسته رمز عدد 19 را در قرآن کشف کند! دیانت بهائی، یک دیانت جهانی است و هدفش اتحاد جمیع نژادها و ملیتها در یک آرمان بین المللی و دیانت واحد می باشد. تجدید و تکامل ادیان از اصول این آئین است زیرا در هر زمان مقتضیات جامعه بشری تغییر می پذیرد و در هر عصری دینی جدید موافق با مقتضیات و نیازمندهای جهانیان ظاهر می گردد. بـهائیان پیروان حضرت بـهاءالله هستند و معتقدند که ایشان، جدیدترین فرستاده الهی در سلسله پیامبران پیشین چون حضرت ابراهیم، موسی و بودا و زردشت و مسیح و بالاخره حضرت محمد است و رسالتش برای ایجاد تمدنی جدید و جهانی است که بشر در این زمان بدان نیازمند است. محور تعالیم دیانت بـهائی وحدت عالم انسانی است یعنی وقت آن آمده است که بشر از هر قوم و نژادی به یگانگی رسند و همه در ظلّ یک جامعه جهانی درآیند. حضرت بـهاءالله فرموده است که خداوند بیمانند نیروهائی را در جهان بکار گماشته است تا آنچه را که بر حسب سنّتهای پیشین سبب جدائی و اختلاف میان اقوام و طبقات و ادیان و ملل عالم گشته است از میان بردارد و مهمترین کاری که امروز بشر باید به آن پردازد وحدت عالم انسانی و تلاش و کوشش در راه اتّحاد و اتّفاق اهل عالم است. یکی از اهداف و مقاصد دین بـهائی بذل همت و مساعدت در این مسیر است. از این روی امر بـهائی جامعهی جهانی مرکّبی بیش از ۷ میلیون نفر از اکثر ملل و نژادها و فرهنگهای جهان بوجود آورده و تعالیم حضرت بـهاءالله را در آن جامعه تجسم بخشیده است. آزمایشی که بهائیان در این راه گذرانده اند سبب تشویق کسانی است که از همین راه می پویند و نوع انسان را اعضاء یک خاندان و کره زمین را یک وطن می دانند. براي پرداختن به اين موضوع بايد در اديان گذشته نظر نمود. چه چيز سبب الهي بودن اديان گذشته بوده است؟ چه دلايلي بوده است که سبب گرديده مردم مظاهر ظهور را از جانب خدا بدانند؟ در همه ظهورات، يکي از اصلي ترين اصول براي دانستن حقيقت دين، خصوصيات و منش و يا سيره مظهر ظهور بوده است، يعني خصوصيات فردي پيامبران ( که اين خصوصيات نيز به وسيله خداوند در ايشان به وديعه گذاشته شده) سبب اقبال مومنين مي گرديد که از اين خصوصيات مي توان به صداقت، امانت، پاکي و درستي ايشان اشاره نمود که برقلوب ديگران اثر مي نمود. در اين ظهور نيز اين خصوصيات به صورت اولي نمايان بود، يعني حضرت اعلي و حضرت بهاءالله از نظر حسن اخلاق و پاکي ضمير شهره اطرافيان بودند. دوستان گرامی و ارجمند خوشوقتم که با اجازه شما ساعتی از وقت عزیزتام را به گفتگو درباره گذشته، حال و آینده ایران از دیدگاه حضرت عبدالبهاء اختصاص میدهم و گمان میکنم که چنین بحثی در زمانی که سرنوشت کشورمان در پرده غلیظی از ابهام نهقته است عاری از فایدت نخواهد بود زیرا فرصتی خواهد بود که لااقل به موضع فکری شخصیتی که دوست و دشمن بر آگاهی و خردمندی او گواهی داده اند(حضرت عبدالبهاء) آشنا شویم... شاپور راسخ آیا کسی که به اسلام اعتقاد ندارد با هر دین و آئینی (از جمله دیانت بهائی) از نظر قران نجس است؟30/11/2017 موضوع نجاست در اسلام و اينكه مسلمانان احبا و بعضاً يهود و مسيحيان را نجس مي دانند موضوع تازه اي نيست. اصولا دشمن سازي و دشمن پروري بنوعي تبديل به يك تاكتيك شده اينكه عده اي همه دنيا را با خود دشمن مي دانند و توهم اينكه شرق و غرب دست در دست هم داده اند تا فقط اينها را نابود كنند چيز تازه اي نيست. قريب به اتفاق فقها، تعداد نجاسات را يازده[i] و برخي دوازده[ii] مورد اعلام كرده اند. از جمله آنها كه همه بالاتفاق آنرا ذكر كرده اند، اين است که نجاست كافر[iii]است، كافر يعني كسيكه منكر خدا باشد و يا براي خداوند متعال شريك قائل باشد و يا اينكه پيغمبري حضرت خاتم الانبياء محمد بن عبدالله ـ صلي الله عليه و آله ـ را قبول نداشته باشد و نيز به كسي كافر مي گويند كه ضروري دين يعني، چيزي را مثل نماز و روزه كه همه مسلمانان جزء دين اسلام مي دانند منكر شود. فقها در اين زمينه به آيه شريفه «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ[iv]»يعني مشركان نجسند و روايات متعدد ديگري از جمله اين روايت كه از امام صادق نقل شده است «من نصب ديناً غير دين المومنين(دين اسلام) فهو مشرك[v]» استناد مي كنند. و از فروعاتي كه براي اين مسئله ذكر كرده اند، اين است كه تمام بدن كافر حتي مو و ناخن و رطوبتهاي او نجس است.[vi] لازم به ذکر است که کلمه نجس در قرآن تنها يک بار و در همان آيه ذکر شده، بيان شده است. درست است كه درهمه كتاب هاي آسماني قبل مژده داده شده است كه درآخرالزمان كسي از طرف خدا مي آيد كه صلح و دوستي و عدالت به ارمغان مي آورد، اما براي آمدن آن موعود، شرايط و توصيفاتي نيز در آن كتب ذكر شده است. متأسفانه اكثر پيروان، به معني حقيقي اين شرايط و توصيفات توجه نكرده، درذهن و فكرخود انتظارات غلطي براي ظهورآن حضرت تصوّركردند كه مخالف كتب آسمانيشان مي باشد. مثلاً در احاديث اسلامي آمده كه خود امام زمان وپيروانش دچار بلايا وحبس و زندان و شهادت هم مي شوند، چنانكه در يکي از کتاب هاي شيعه آمده است: «حضرت مهدي (عج) بعد از هفت يا نه سال حکومت به شهادت ميرسد»[i] و در کتاب ديگري آمده است كه امام حسين پس از مهدي، او را دفن مي كند[ii]؛ حال آنكه همه فكرمي كنند او مي آيد و يک روزه پيروز مي شود و 7 يا9 سال حكومت مي كند ودنيا پس از او تمام مي شود! |
مدیربرگزیده مقالات مختلفه، نظرات مختلفه، نظرات دیگران، گلچین ها و ... بایگانی
March 2024
دسته بندی ها
All
|