رسانه های اروپایی و آمریکایی از عباس افندی معروف به عبدالبها، با عناوینی چون فیلسوف، پیامبر صلح و حتی رجعت مسیح یاد کرده اند. دوستداران آمریکاییش هزاران دلار برایش فرستاده بودند تا بلیط تایتانیک را خریداری کند و از او تمنا کرده بودند که با نهایت توانگری به آمریکا سفر کند. وی این تقدیمی را قبول نکرد و در عوض پولش را به خیریه داد.
در عوض عبدالبها سفر دریایی خود را به نیویورک با کشتی معمولی سدریک انجام داد. تمام روزنامه های بزرگ در نیویورک، رسیدن وی و سفر 8 ماهه ای را که ساحل به ساحل پیموده بود، منعکس کردند.این خارجی مولوی به سر(نوعی کلاه شرقی که در دوره قاجار مرسوم بود) در "ردایی شرقی" صفحه اول خبرها را به خود اختصاص داده بود.
نیویورک تایمز گزارش کرد که پیام او " دوری گزیدن ازانواع تعصبات ملی، نژادی و دینی" است؛ این مقاله همچنین سخنی از عبدالبها را مستقیما نقل کرد که عنوان می داشت:" زمان آن رسیده است که بشر، پرچم وحدت عالم انسانی را بر افرازد و باشد که به واسطه آن قواعد جزم اندیشانه، متعصبانه و خرافات پایان پذیرد!".
بارها مطبوعات، او را پیامبر و به خصوص "پیامبر ایرانی" خطاب می کردند. یک سرخط خبری، سخنرانی او را در دانشگاه استنفورد اینگونه پی گرفت که:" پیامبر می گوید که پیامبر نیست!". عبدالبها در حقیقت، رهبر دیانت تازه برآمده بهایی در آن زمان بود؛ هرچند مرتبا پیامبر بودن خود را انکار می کرد.
او امری را که توسط پدرش، بهاءالله در میانه قرن نوزدهم، بنیانگذاری شده بود، ترویج می کرد؛ دیانتی که ریشه در وحدت تمام ادیان داشت. در آن زمان تنها چند صد نفر بهایی در آمریکا زندگی می کردند در حالیکه امروز 150000 بهایی در آنجا ساکنند. همه روزه و در تمام ماهها، جمعیت (گاهی هزاران نفر)از سراسر آمریکا برای شنیدن سخنرانی او گرد می آمدند. او در کنیسه ها مسیح را می ستود، در کلیساها، از عظمت تعالیم حضرت محمد سخن می گفت و در طی سفرهایش افراد نامی ای چون آندرو کارنگی، الکساندر گراهام بل و جبران خلیل جبران علاقه مند بودند که او را همراهی کنند.
منبع: هافینگتن پست
نویسنده: Rainn Wilson