
شرمنده شدم زحمت مادر چو بدیدم
آنگه که کلامی به زبان راندم و گفتم
شرمنده بابا شدمی پینه دستش چو بدیدم
در کوچه به طفلان دگر در سرِ بازی
شرمنده طفلان شدمی اشک یتیمان چو بدیدم
![]() از بدو تولد که شدم زاده مادر شرمنده شدم زحمت مادر چو بدیدم آنگه که کلامی به زبان راندم و گفتم شرمنده بابا شدمی پینه دستش چو بدیدم در کوچه به طفلان دگر در سرِ بازی شرمنده طفلان شدمی اشک یتیمان چو بدیدم
0 Comments
![]() اشعار بسیاری از مرحومه خانم بتول احمدی همسر آقای غلامعلی نوروزی سروده که بیشتر نسبت به اولادها و وحدت خانواده خودش می باشد. اینک چندتائی دردل و راز و نیاز و عمومی است. اشک می بارید چون ابر بهار می زدم دل را به دریای کبار جان من شد از فراقش بی قرار می دویدم با دو چشم اشکبار ![]() سعید ذکایی آرانی، جوان خوش ذوق اهل اصفهان میباشد. پدر ایشان اهل آران کاشان و مادر اهل کروگان جاسب و از نوادگان دختری رحمت الله یزدانی میباشد. او نیز همچون پدر جناب نورالله ذکایی آرانی استعداد بالقوه ای در زمینه سرودن شعر و نگارش مقالات ادبی دارد. در زیر تعدادی از اشعار این جوان عزیز تقدیم حضور میگردد. |
مدیردر این قسمت اشعار سروده شده توسط جاسبی ها تقدیم حضور می گردد. آرشیو
December 2018
دسته بندی ها
All
|
|
مقالات |
شخصیت ها |
خاطرات |
سیارون |