شرمنده شدم زحمت مادر چو بدیدم
آنگه که کلامی به زبان راندم و گفتم
شرمنده بابا شدمی پینه دستش چو بدیدم
در کوچه به طفلان دگر در سرِ بازی
شرمنده طفلان شدمی اشک یتیمان چو بدیدم
از بدو تولد که شدم زاده مادر شرمنده شدم زحمت مادر چو بدیدم آنگه که کلامی به زبان راندم و گفتم شرمنده بابا شدمی پینه دستش چو بدیدم در کوچه به طفلان دگر در سرِ بازی شرمنده طفلان شدمی اشک یتیمان چو بدیدم
0 Comments
الحان ناشری، جوان خوش ذوق از نوادگان دو خاندان بزرگ جاسبی یزدانی ها(جناب عبدالحسین یزدانی) و ناشری ها (سید عبدالله ناشری) میباشد که استعداد بالقوه ای در زمینه سرودن اشعار نو و بدیع دارد. نشان از دو کس دارد این نیک پی ز افراسیاب و ز کاووس کی (فردوسی) در زیر تعدادی از اشعار این جوان عزیز تقدیم حضور میگردد. |
مدیردر این قسمت اشعار سروده شده توسط جاسبی ها تقدیم حضور می گردد. آرشیو
December 2018
دسته بندی ها
All
|
|
مقالات |
شخصیت ها |
خاطرات |
سیارون |