از پرتو نورِ تو، از ذکر جمیل تو، یا را ز چه نالم
قلبم ز تو آکنده، عشقت به دل افکنده، من از تو ببالم
در بحر عظیم تو، در راه سلیم تو، گشتی تو جمالم
از موهبت جودت، از ذکر شب و روزت، شاهم به دو عالم
دینت سبب الفت، بر چیده شود محنت، این گشته کمالم
از بهر صفای تو، از جود و وفای تو، کوهی ز غزالم
گردیده جهان روشن، حلم تو شده مسکن، این گشته مدالم
هر جا که خطر کردم، یا آنکه که سفرکردم، بودی به خیالم
گشتی تو ظهورحق، جمعی نگران زین خلق، این بوده ملالم
هر چند به عکایی، زین قبله زهر جایی، جانی به مثالم
من بهاء بهاء گویم، با صوت اعلی گویم، عشقی به دو عالم
گردیده جهان امروز، از نور بهاء فیروز، یارا زچه نالم