از نقطه نظر ديانت بهايي، ازدواج قويا توصيه شده ولي فرض و واجب نيست. به فرموده حضرت ولي امرالله :" اتخاذ تصميم درباره تاهل و يا تجرد ،مالا به افراد راجع است . اگر شخصي براي اختيار همسر مناسب، مدتي صبر نمايد و يا به كلي مجرد بماند ،نبايد تصور نمود كه آن شخص به مقصد غايي(نهايي) حيات خويش كه اصولا امري روحاني است، واصل نگرديده.(ص 168 كتاب اقدس همراه ملحقات، يادداشتها و توضيحات كتاب اقدس)
به فرموده حضرت عبدالبها:" در بين بهاييان مسئله ازدواج اين است كه زن و مرد بايد جسما و روحا متحد باشند و حيات روحاني يكديگر را ترقي دهند."(مجموعه نصوص جوانان ص 174)
اصل اساسي ،روح انسان است و جسم، وسيله اي است براي تقويت و ترقي و ظهور قواي روحاني . و حيات جسماني انسان وسيله اي است براي اعتلاي خصوصيات و استعدادهاي روحاني و رسيدن به كمال معنوي.
زن و مرد مكمل يكديگرند و همديگر را تكميل مي كنند تا كانوني گرم و صميمي براي تشكيل عائله و دوام و بقاي نسل و تكامل روحاني يكديگر فراهم آورند.
همسر مناسب ،مكملي قوي و توانا است. همچون بال براي يك پرنده . او كسي است كه در سفر زندگي به شما مي پيوندد و تا آخر حيات ،شريك و سهيم غم و شادي و همدم ابدي شما مي گردد. به فرموده حضرت عبدالبها :" مرد(زن) قبل از انتخاب زوجه (زوج) بايد با متانت و هوشياري ،بطور جدي فكر كند كه اين دختر (پسر) در تمام مراحل زندگي يار او خواهد بود . ازدواج يك امر موقتي نيست . او روحي است كه بايد در تمام ايام حيات با او همدم و مانوس باشد."( همان منبع ص 174)
لذا مي فرمايند :" بايد دختري (پسري) را انتخاب كني كه شايسته و قابل هدفهاي معنوي و روحاني تو باشد. او بايدعاقل و باهوش باشد، آرزومند كمال باشد ،به جميع مسايل مربوط به زندگي تو علاقه مند باشدو در جميع مراحل حيات يار و شريك تو باشد، رفيقي شفيق باشد ، داراي قلبي مهربان و سرور انگيز باشد."(همان منبع ص 175)
رفتارها و نگرشهايي كه در يك ازدواج لازم و ضروري است ،در بيانات شفاهي حضرت عبدالبها آنقدر زيبا و واضح بيان شده كه در زير بطور كامل نقل مي گردد:
"رشته اي كه كاملتر از هر چيز ديگر ،قلوب را به هم متصل مي سازد ، وفاداري زن و شوهر است. عشاق حقيقي ،هنگامي كه به يكديگر پيوسته و متحد شدند،بايد نهايت وفاداري رانسبت به يكديگر مرعي دارند. شما بايد علم و دانش خويش ، استعداد خويش ، سرمايه و مايملك خويش ،القاب و عناوين خويش و بالاخره جسم و روح خويش را وقف خدا ، حضرت بهاالله و بالاخره وقف يكديگر سازيد . بگذاريد قلوبتان وسيع باشد . وسيع به وسعت جهان الهي. نگذاريد كه ذره اي حسد بين شما رخنه نمايد زيرا حسد همچون زهر كشنده ،جوهر و ذرات عشق را تباه مي سازد و از بين مي برد. اجازه ندهيد كه وقايع و حوادث زود گذر اين زندگي پر تغيير ،شكاف و رخنه اي در بين شما ايجاد كند. هنگامي كه اختلاف و تفاوت نظري ظاهر مي گردد، در خفا با يكديگر مشورت نماييد كه مبادا ديگران از كاه كوهي بسازند.
مگذاريد هيچگونه شكوه و شكايتي در بندرگاه قلب شما لنگر اندازد بلكه حالت و طبيعت اين اندوه را براي يكديگر با چنان صداقت و حسن تفاهمي بازگو كنيد كه آن اندوه ،ناپديد گردد.آنچنان كه ديگر خاطره اي از آن به جاي نماند. رفاقت و مودت را برگزينيد و از حسادت و دو رويي روي برگردانيد بايد افكار شما عالي و آرمانهاي شما نوراني و اذهان شما روحاني باشد تا روح شما محل تجلي شمس حقيقت گردد. بگذاريد قلوب شما همانند دو آيينه صاقي باشد كه ستاره هاي آسمان عشق و جمال را در خود متجلي مي سازد. با يكديگر از آرزوهاي اصيل و مفاهيم ملكوتي صحبت به ميان آوريد و هرگز رازي را از يكديگر پنهان مداريد.خانه خود را همچون بندرگاهي جهت آسايش و آرامش بنا كنيد.
هيچ انسان فاني نمي تواند آن اتحاد و هماهنگي را كه خداوند براي زن و مرد مخصص داشته است ،در ذهن خود تصور نمايد. هميشه اوقات درخت اتحاد خويش را با آب عشق و محبت سيراب سازيد تا براي هميشه سرسبز و در تمام فصول پر نظارت باشد و ميوه گوارا براي التيام همه ملل ببار آورد. و هنگامي كه خداوند به شما فرزندان زيبا و جذاب عطا كرد،حيات خود را وقف تعليم و تربيت آنها نماييد تا آنكه آنها گلهاي جاوداني رضوان الهي گردند و بلبلان بهشت باقي شوند و خادم عالم انساني گردند و اثمار شجره حيات باشند."(به سوي كمال ص 180)
قسمتی از مقاله نگرش نسبت به ازدواج وبسایت آیین بهایی
سوال: نظر دیانت بهایی در خصوص ازدواج و انتخاب همسر از گروههای فرهنگی، نژادی، دینی و ملّی دیگر چیست؟
ایشان هدف از زناشوئی را در کتاب اقدس ادامهء نسل انسان برای پرستش و نیایش یزدان تعیین مینمایند. در امر مقدّس ایشان، بنیان زندگی زناشوئی بر اتّحاد کامل جسمانی و روحانی است و باین ترتیب با تشکیل خانواده، نخستین و کوچکترین واحد ساختمانی در استقرار "وحدت عالم انسانی" که محور همه احکام و اصول روحانی و اداری آئین بهائی است و در عین حال هدف غائی از پیدایش پیامبران و ادیان در جهان انسان است آفرینش میابد. با توجّه به این نکته بخوبی روشن میشود که در ازدواج بهائی عوامل عَرَضی مانند فرهنگ، نژاد، دین و ملّیت نقش اساسی ندارند.
جالب آنکه سفارش بر اینست که همسررا از نظر نسبت خونی و خویشاوندی هرچه دورتر انتخاب کنیم. و بنابرین با دقّت بسیار که از دید کرامتهای انسانی بکار میبریم هرگاه یاری همفکرو همپا یافتیم که در زندگی در پی هدفی همانند با ماست، او را اعمّ از اینکه ازفرهنگ یا نژاد یا ملّیت و حتّا گروه دینی دیگر باشد، به کسیکه در این عوامل عرضی با ما یکیست ولی در کرامتهای انسانی با ما همراه و همگام نیسست ترجیح میدهیم. در این بررسی اکنون بجائی میرسیم که بایستی شرائط ازدواج بهائی را از دید جسمانی، اخلاقی و روحانی مورد کاوش قرار دهیم. و در این راه، نخست بچند اصل کلّی اشاره میکنیم:
خداوند انسان را از دو جوهر روحانی و جسمانی سرشته است و بنابرین در او تن و خو و روان هرسه بیک اندازه اهمیّت دارند و بایستی راحت و رشد و کمال هرسه جنبهء هستی او هدف زندگی و تلاش او و همسر او باشد.
- مهر و محبّت خمیرهء جهان هستی است و انسان باید به خداوند و آفرینش او عشق ورزد و تا آنجا که ممکن است در نگاهداری و حرمت هستی بکوشد. و خشنودی خدا و خلق را پیوسته هدف خود در زندگی بداند و خوب بشناسد. برای درک رابطهء بین انسان و خداوند، دراین مناجات بیاندیشیم.
- "هواللّه ای خداوند مهربان! از من بمن مهربانتری و محبّتت بیشتر و پیشتر. هروقت یاد الطاف تو نمایم، شادمان گردم و امیدوار شوم. اگر مضطربم راحت دل و جان یابم. اگر مریضم شفای ابدی یابم. اگر خائفم امین گردم. و اگر ناامیدم امیدوار شوم. ای ربّ الملکوت! قلب حزینم را مشعوف کن و روح ضعیفم را قوی نما و عصب ناتوانم را توانائی بخش. چشمم را روشن کن و گوشم را شنوا نما، تا آهنگ ملکوت بشنوم و فرح و سرور ابدی یابم. ع ع
- خداوند "وصل و وفاق" را دوست دارد و "جدائی و طلاق" را زشت و ناپسند میدارد.
- خداوند خانه نشینی، تجرّد و عزوبت را نمی پسندد.
- پیامبر خداوند در این زمان میفرماید: "آمده ام به این عالم پر آلایش که ... بحول اللّه و قوّته چنان عدل و امانت و صیانت و دیانتی در آنان (انسانها) ظاهر و باهر نمایم که اگر یکی از پرده نشینان خلف حجاب که ... در شئون حسن بی نظیر و مثال باشد، بجمیع جواهرها و زینتها ... به تنهائی بی رقیب از مشرق ابداع تا مغرب اختراع سفر نماید و در هر دیاری دیّار و در هر اقلیمی سیّار شود ... نه یک دست تعدّی و طمع بذیل ثروت او دراز شود و نه یک نظر خیانت و شهوت بجمال عصمت او باز شود...."
- "ازدواج اهل بهــــا باید ارتباط جسمانی و روحانی هر دو باشد، زیرا هر دو ... زنده بیک روحند و روشن از یک انوار. این روابط روحانیه است و اتّحاد ابدی است."
- "زن و مرد باید فی الحقیقه رفیق باشند. غمخوار یکدیگر باشند. موافقتشان از روی حقیقت باشد نه از روی شهوت و هوی و هوس ... در راحت همدیگر بکوشند و بهمدیگر معاونت کنند..." "چون دو مرغ بر شاخسارهای شجر وحدت و یگانگی بسرایند. همیشه پر فرح و سرور باشند و سبب سرور قلوب دیگران شوند. برای یکدیگر محبّت صمیمی حقیقی داشته باشند. اطفال خود را خوب تربیّت نمایند تا سبب افتخار و اشتهار آن عائله گردد."
- خانواده رَحِمِ روحانی کودک است. همانطور که جنین در رحم مادر بایستی از همه نعمتهای پاک و سالم بهره بَرَد تا با سلامت کامل باین جهان وارد شود، کودک باید در خانواده، پیوسته در محیطی سالم چه از نظر روحانی، چه از نظر اخلاقی و چه از نظر جسمانی پرورش یابد تا خود بسلامت برشد و کمال رسد و برای جامعهء انسانی هم خدمتگذاری شایسته باشد.
در هر صورت دو اصل بسیار مهم در دیانت بهائی پیوسته کمک و یاور ماست. از این دو یکی دعا و طلب تأیید از خداست که راهنمائی او را و یاری او را در انتخاب همسر جستجو کنیم. و دوم مشورت است. باید با یک دو نفر صاحبنظر که در مقام نخست پدر و مادرمان میباشند نظرخواهی کنیم و خشنودی آنان را در ازدواج خود سبب خشنودی خدا و سامان یافتن یک زندگی زناشوئی شاد و موفّق بشمار آریم.
داشتن هدف مشترک زن و مرد را یاری میکند که گفتمان دائمی و خوش آیند داشته باشند و زندگی آنان رنگ و جلای همصحبتی و همدلی سازنده بگیرد و هرگز از سخن یکدیگر خسته نشوند و گفتمان خود را همواره سودمند و شادی آفرین یابند. این نکتهء بسیار مهم یکی از پایه های شیرینی و آسایش زندگی من و همسرم را تشکیل میدهد. ما پیوسته سخن نو برای گفتن و شنیدن داریم. و این باروبرِ داشتن هدف مشترک است.
در ازدواج بهائی هریک از همسران باید در رشد روحانی، اجتماعی و مالی شریک زندگی خود بکوشد. و پیوسته بخواهد که او زندگی جاوید یابد تا در همه جهانهای روحانی شریک و همپای او بماند. در اینصورت هدف زندگی زناشوئی باندازه ای متعالی است که ازدواج بهائی را ابدی و جاودانی میسازد.
آکنون باید بدانیم که ازدواج بهائی مانند دیانت بهائی از تشریفات و مراسم درهم و برهم و دست و پا گیر پاک است. مراسم هر دین، ملّت، نژاد و فرهنگ را تا جائیکه با اصول بهائی و آزادگی منافات ندارد میپذیرد. هنگامی که دو فرد یکدیگر را پسندیدند باید هر دو رضایت پدر و مادر خود را بخواهند و چون این شش نفر (عروس، داماد، پدر و مادر عروس و پدر و مادر داماد) به توافق رسیدند بایستی در مدّت نود و پنج روز برای اجرای عقد و عروسی آماده شوند. عقد کشوری و مراسم عقدِ طرفِ غیر بهائی انجام شود. و در همانروز عقد بهائی و سپس عروسی (زفاف) صورت گیرد. عقد بهائی بسیار ساده و روحانی است. عروس و داماد در حضور چند شاهد و نیز نمایندهء محفل (نمایندهء جامعه) خود را بعقد یکدیگر در میاورند. باین ترتیب که داماد از جانب خود و پدران میگوید: "انّا کلُّ لِلّۀِ راضون" و سپس عروس از جانب خود و مادران میگوید: "انّا کلُّ لِلّۀِ راضیات" --- باین ترتیب همه خشنودی و رضایت خداوند را در این ازدواج طلب میکنند.این رضا و خشنودی سبب یگانگی دو خانواده و گاهی دو خاندان است ودر آن حکمتهای بسیار پنهان میباشد.
مهریّه در دیانت بهائی عنوان شکون و مبارکی دارد و مقدار آن را داماد اگر در ده ساکن است و دهاتیست نوزده مثقال تا نود و پنج مثقال نقره به عروس میپردازد. و اگر در شهر ساکن است و شهریست نوزده مثقال تا نود و پنج مثقال طلا به عروس میپردازد. و البتّه معادل ارزش آن به پول رایج.
---
(پاسخ از دکتر پرویز روحانی)