آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشۀ چشمی به ما کنند
حضرت باب به گوشۀ چشم به محمّد بیک توجّه فرمودند و وی فوراً مؤمن می شود و چنان موقن و شیفته می گردد که بعداً به رتبۀ شهادت فائز می شود.
میرزا محمود هنگام بابی شدن پدرشان جناب ملّا عبدالهادی کوچک بوده اند و پس از بلوغ و در ایّام جوانی زمانی که امر بهائی به دستور جمال قدم جلّ جلاله که در بغداد تشریف داشته اند توسط جناب حاجی میرزا کمال الدین نراقی وارد وادقان میشود، ایشان فوراً مؤمن به دیانت بهایی می شوند و بابی های وادقان را به امر جمال ابهی جلّ جلاله تبلیغ می کند و همگی پذیرفته و بهایی میشوند.[1]
مختصری در مورد روستای وادقان (کاشان)
با توجه به کوهستانی بودن منطقه زمین مسطح برای ساخت و ساز در این روستا بسیار کم یافت میشود و به همین دلیل بیش از هشتاد درصد خانههای این روستا بر دامنه تپه و به شکل پلکانی از پایین به سمت نوک تپه بنا شدهاست. بین روستای ون و این روستا دشت مسطحی به نام «دنوی» وجود دارد که به احتمال قوی محل اولیه سکونت اهالی بوده که به علت حوادث طبیعی و از جمله سیل اهالی ترجیح دادهاند به قسمت کوهستانی جدید نقل مکان نموده و از آن دشت مسطح صرفاً جهت کشاورزی استفاده نمایند. بقایای خانههای قدیمی محل سکونت قبلی هنوز در این دشت قابل مشاهده است.
وجهتسمیه
دستکم تا حدود قرن ۱۰ هجری نام این روستا «بادقان» بوده و بر همان اساس «محمدشریف» شاعر هندیسرای قرن ده و از اهالی این روستا به «شریفبادقانی» مشهور بوده است و به نظر میرسد کمکم در گویش متداول «بادقان» به «وادقان» تغییر نموده است. از سیر تطور و وجهتسمیهٔ اصلی این روستا قبل از آن اطلاع مستند دقیقی در دست نیست.[۲]
-----
* دوستان عزیز و همراهان همیشگی وبسایت سیارون جاسب در نگارش این مطالب سعی شده تا از خاطرات و جنبه های مختلف نکته ها برداشته و نوشته شود از این رو شما عزیزان نیز اگر مطالب، خاطرات و یا تصاویری در اختیار دارید که میتواند ما را در تکمیل این مطلب کمک نماید عنایت نموده و برای ما ارسال دارید.
با تشکر
---
[1] یادداشت های جناب عباس محمودی
[۲] از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد