لطفا جهت مشاهده تمام امکانات وبسایت، از مرورگرهای گوگل کروم، فایر فاکس یا اپرا استفاده نمایید...
وب سایت کروگان جاسب (سی یارون)
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح

جاسب بلاگ

شرح ایمان استاد اسمعیل عبودیت به ایادی امرالله ابوالقاسم فیضی(قسمت دوم)

5/6/2016

0 Comments

 

​​استاد اسمعیل عبودیّت

Pictureاستاد اسمعیل عبودیت
                                          «قسمت دوّم»
روزی چند نگذشت که در بیت مبارک عکا محفلی بود و هیکل اطهر هرچند با بیانات خود کل را تقویت و تشجیع می‌فرمودند ولی معلوم بود دریائی از غم در وجود مکرم در موج و هیجان است. آخر جلسه فرمودند من می‌خواهم بروم زیارت روضه مبارکه ولی کرّوسه بیش از سه نفر دیگر جای نمی‌گیرد. جناب حاج میرزا حیدرعلی شما قرعه بکشید به نام هرکس افتاد با من بیاید. قرعه را کشیدند و قرعه فال به نام سه نفر از احبای نی‌ریز افتاد و هر سه در کروسه در حضور مبارک جالس شده به سوی روضه مبارک روان گردیدند. عکا دارای دو دروازه است باب البحر و باب البر. هرگاه که این دو دروازه را ببندند آمد و شد ممنوع می‌گردد. باب اول به دریا باز می‌شود و باب ثانی به صحرا. کروسه مبارک از باب البر خارج شد. هیکل اطهر نگاهی به دریا کرده فرمودند طوفان است طوفان است .... زائرین به دریا نگریستند و آن را آرام دیدند پیش خود تصور کردند که بعد طوفان می‌شود. چیزی نرفته بودند که مجدد با هیمنه و سطوت عجیبی هیکل میثاق فرمودند – بلا خوب است بلا خوب است بلا خوب است. هر دفعه که این جمله را می‌گفتند تمامی قدرت و سیطره الهیه از آن نمودار می‌گردید برای عوض کردن این حالت جناب وحید عرض کردند قربان در موقع حرکت یکی از احبا اجازه تشرف خواست فوراً فرمودند فائز شدند فائز شدند. این بیان مبارک ابر ابهام را تیره تیر نمود و بر گرفتگی احوال افزود لذا دم فرو بسته چیزی نگفتند و چون از زیارت برگشتند امر کردند زائرین نی‌ریز حاضر حرکت شوند هنگام بدرود بی‌اندازه به آنان لطف و عنایت فرمودند و لوحی سربسته دادند که چون به نی‌ریز می‌رسند بگشایند و در جمع یاران بخوانند.

وقتی به نی‌ریز رسیدند فهمیدند که مصادف همان یوم و ساعت 18 نفر از احبای عزیز الهی را اهالی نی‌ریز به خاک و خون کشیده یک یک
را به نهایت سختی شهید کرده‌اند و آن لوح مبارک درباره این شهداست که قربانی استقرار عرش مطهر حضرت رب اعلی در کوه کرمل گردیده و به شرف قبول فائز شده‌اند.

حادثه دوم شبی در بیت مبارک ضیافتی برپای بود. حضرت عبدالبهاء دم در اطاق ایستاده آب روی دست میهمانان می‌ریختند و از روی دست مبارک به هریک حوله‌ای عنایت می‌فرمودند که دستها را خشک کرده جای خود جالس شوند نوبت به من که رسید محو جمال حضرت دوست شدم. حوله را گرفته بوسیدم و در بغل گذاشتم و با گوشه قبایم دستهایم را خشک کرده سر میز نشستم. هیکل مبارک را عادت بر این بود که دور میز راه می‌رفتند بیانات شیرین می‌فرمودند و برای هر یک غذا می‌کشیدند و گاهی هم دست بر پشت میهمانان زده می‌فرمودند بخورید اینها ربطی به روحانیت ندارد و این میهمان‌ها مملو از اکل و شرب روحانی و جسمانی می‌شد.
آقا محمدحسن خادم که هم شهری خودم بود او نیز کمک می‌کرد از جمله دور می‌رفت و حوله هائیکه هیکل اطهر به دست مبارک داده بودند جمع می‌کرد. خیلی آهسته به هریک می‌گفت حوله را بدهید. دیگران همه حوله‌ها را دادند. وقتی به من گفت حوله را بده گفتم مگر تو داده‌ای گفت نه گفتم خوب برو هر کس داده بیاید بگیرد. دید با بد آدمی طرف است دیگر هیچ نگفت و رفت.
استاد در حینی که این را گفت حوله را از جیب بغل درآورده بر دو دیده گذارده بوسید و دوباره به سر جایش گذاشت.
بعد از شام مائده روحانی به دور می‌آمد و بیاناتی شیرین‌تر از قند مکرر از لسان اطهر می‌شنیدیم. خوشا به حال کسانیکه گوش داشتند و شنیدند و در خزائن دل و جان آیات عشق و ایمان را چون در گرانبها الی‌الابد محفوظ فرمودند. شبی بعد از استماع بیانات رشیقه عالیه استاد اسمعیل را فرصتی بدست آمد تا خواهش دل را بیان دارد. عرض کرد قربان سه آرزو دارم. فرمودند بگو.
اول آنکه وقتی به شرف ایمان فائز شدم مادرم مرا خیلی اذیت کرد بطوریکه روزی در خیابان مرا ناسزای فراوان گفت و به سینه خود کوفت و فریاد زد – شیرم را به تو حرام کردم. آرزو دارم آمرزیده شود. فرمودند این نعمتی است که جمال مبارک عطا فرموده‌اند. دوم آنکه خیلی دلم می‌خواهد شهید شوم. فرمودند اگر شهدا قدر و مقام تبلیغ را در این ایام می‌دانستند شهید نمی‌شدند که در این دوره باشند و در این میدان جولان دهند.
سوم زبان و معلومات تبلیغ ندارم عنایت فرمایند در جواب فرمودند – برو به اطراف و شرح حال خودت را بگو همین حکم تبلیغ را دارد. چنان عادت به صهبای وصال کرده بود که ترک آن دشوار می‌نمود. برخی روزها دید جناب آقا محمدحسن خادم مسافرخانه خدمت بعضی از زائرین رسیده موقع حرکت آنان را طبق فرمایش مبارک ابلاغ می‌نمایند. مثلاً به یکی میگویند بعد از یک هفته مرخصید. به دیگری اعلان می‌کنند بعد از ده روز وقتی استاد اسماعیل سه چهار مرتبه این ابلاغ‌ها را شنید اوقاتش تلخ شده او را صدا می‌کند و می‌گوید مگر عزرائیل جان احبائی متوچه که ما چه وقت می‌رویم. جناب آقا محمدحسن می‌فرمایند من از خودم نمی‌گویم هرچه امر مبارک است عرض می‌نمایم. استاد می‌گوید به جان خودش قسم اگر همچه خبری برای من آوردی چهار دست و پات را می‌گیرم و می‌اندازمت وسط دریا اگر راجع به من چیزی فرمودند عرض کن قربان خودتان به او بگوئید.
این گذشت تا شبی باز در محضر مبارک محفلی داشتیم و هیکل اطهر فرمودند یاران عشق‌آباد مشغول ساختمان مشرق الاذکارند هرکس هرچه میل دارد برای این ساختمان تبرع نماید هرکس هرچه داشت عاشقانه در طبق اخلاص ریخت. جناب آقا محمدحسن خادم عرض کرد قربان چیزی ندارم و مقداری از هیکل اطهر قرض خواست، فوراً عنایت کرده فرمودند در صورت بنویسید که این مبلغ را آقا محمدحسن از عبدالبهاء قرض کرد و تبرع نمود. وقتی این کار تمام شد با حزن و هیجان عجیبی فرمودند کاش آزاد بودم ... اگر آزاد بودم خودم می‌رفتم و در آنجا گل می‌ریختم خاک می‌بیختم و اشک می‌ریختم چند بار تکرار فرمود. در پایان گفتند کاش یکی از احبا از طرف من می‌رفت و این مهم را انجام می‌داد.
استاد با لحنی بسیار شیرین می‌گفت چون من از همه درازتر بودم فوراً برخاسته گفتم قربانت گردم حاضرم به جای حضرت سرکار آقا این خدمت را انجام دهم. در همان حال که ایستاده بودم با خودم گفتم حالا دیدی عزرائیل جان خودت شدی ... ثانیاً فکر کردم که حضرت عبدالبهاء حتماً مرا بعد از چند هفته اعزام می‌فرمایند ولی البته همیشه کارهای خدا با خیالات بندگان جور نمی‌آید. در همین فکر بودم که پس از اظهار عنایات بی‌شمار فرمودند بسیار خوب فردا صبح عازم حرکت باشید.
صبح روز دیگر کوله‌پشتی خود را بسته قبل از طلوع آفتاب به بیت مبارک رفتم. لوحی عنایت کردند که در آن می‌فرمایند استاد اسمعیل می‌آید که عوض گل بریزد و خاک ببیزد و اشک بریزد.
هر سفر که طهران می‌آمدم حضور استاد اسمعیل عبودیت مشرف می‌شدم. پای او را می‌بوسیدم که جای چوب خوردن‌های او بود که امر مبارک مفت و مجانی با مثال حقیر عنایت گردید. از او درس غیرت و حمیت می‌گرفتم چقدر غیور بود. چقدر عاشق و دلیر و جسور بود و در عین حال در نهایت درجه وقور و صبور در یکی از اسفار وی را دیگر زمین‌گیر یافتم. فرمود به سختی می‌توانم تا محفل بروم ولی گله‌ای ندارم فقط دلم می‌خواهد یک رقص دیگری در مجمع یاران بنمایم گله دوری از عزیزان هم ندارم هر وقت میخواهم آنها را در برابر چشم حاضر و ناظر می‌بینم با آنها صحبت می‌کنم، معاشقه می‌کنم. دلم حال می‌آید از پاهای خودم هم گله ندارم بعد رو به پاهای خود کرده می‌گفت – یادتان هست ترکه‌های انار را خوردید صداتان درنیامد -  روزی ده بیست فرسخ راه رفتید آخ نگفتید. حالا آرام کنید، راحت باشید من از شما ممنونم. بعد با لبخندی الهی و سروری بی‌حدوحساب می‌گفت – منزل من در (استانسی) هست (مقصودش ایستگاه راه آهن طهران) یک قران به اتوبوس می‌دهم. راست مرا می‌برد دم در حظیرةالقدس. میدانی با چه نمره‌ای با خط نمره 19 و آنجا هم میگویم حظیرةالقدس نگاه می‌دارند. خدا می‌داند وقتی این قد و هیکل را می‌بینند حساب می‌برند و جیک نمی‌زنند. این مرد از بس عذاب و اذیت دیده بود این مسئله را بزرگترین فتح و ظفر امرالهی به حساب می‌آورد.
در بین ناشرین نفحات الله خیلی دوست و رفیق داشت. بی‌اندازه به همه اینها احترام می‌گذاشت از جمله به مظهر اخلاق حسنی جناب آقا حسن نوش‌آبادی خیلی خیلی محبت می‌ورزید. در همان موقع مریضی‌اش نامه‌ای از جناب نوش‌آبادی که آن وقت‌ها در مشهد بودند رسید و در آن نامه فرموده بودند در این ایام حضرت حاج ابوالقاسم شیدانشیدی از یزد بدین شهر تشریف آورده‌اند و سبب سرور و بهجت موفور یاران الهی در جمیع محافل و مجالس و باعث هدایت و راهنمائی مردم به شاهراه الهی می‌باشند. آرزو دارم که سر و کله استاد اسمعیل را نیز ببینم به محض زیارت این ورقه از جا برخاست و عازم خراسان شد. بعد از دو روز صبح خیلی زود سرش را از پرده اطاق حضرت نوش‌آبادی تو کرده گفت جناب نوش‌آبادی سر و کله استاد اسماعیل است اجازه می‌فرمایید دیگر معلوم است که با چه شور و شعفی همه در آن مأمن عشق و محبت حول این عزیزان الهی جمع شدند.
استاد اسمعیل منزلش را وقف خدمات امریه کرده بود و درس اخلاق هفتگی اطفال مرتب در آنجا تشکیل می‌شد و از استماع همهمه کودکان لذت بی‌حساب می‌برد. در آن اوانیکه مدارس بهائی در تمام اطراف ایران بسته شد و زدیعه‌ای سخت از هر سمت روی نمود و بگیروببند زیاد و سخت‌گیری‌ها شدید گردید و بوی شهادت می‌آمد،حضرت اسمعیل را به دفتر شهربانی کل دعوت می‌کنند. صبح با نهایت مسرت اول می‌رود منزل حضرت قائم مقامی از ایشان خداحافظی کرده به سوی اداره مربوطه روان می‌گردند. می‌نشیند تا وی را می‌خواهند. حضرت رئیس به او می‌فرمایند هیچ‌گونه اجتماعی در منزل شما مجاز نیست. استاد می‌زند به گریه. از او می‌پرسند چرا می‌گرید، استاد با نهایت وقار و بی‌اعتنائی می‌گوید حضرت رئیس همین ... من از دیروز تا به حال خدا می‌داند چقدر خوشحال بودم و چه خیالها می‌کردم. تصور نمودم که می‌خواهید مرا در سبیل امر حضرت بهاءالله شهید کنید ملاحظه فرمائید ... دست در جیب کرده مقداری نقل در می‌آورد. این نقل‌ها را می‌خواستم در راه به مردم بدهم و با این دستمالهای ابریشمی می‌خواستم تمام راه را برقصم ... حضرت رئیس سخت متأثر می‌گردد. احترام می‌گذارد و چای آورده نقدیم می‌کند ولی استاد راحت نمی‌شد و همچنان می‌گریست. بعد مجدد رو به رئیس کرده می‌گوید حضرت اجل با چه روئی من منزل خود بروم. منزل که مال من نیست مال احباست. من نمی‌توانم به آنها بگویم منزل من نیائید شما امر بفرمائید که آنها به خانه من نیایند. آن افسر عالی‌رتبه سخت تحت تأثیر مقامات روحانی و صمیمیت و سادگی استاد اسمعیل قرار می‌گیرد بطوریکه تا دم در اطاق ایشان را مشایعت می‌فرماید.
این مرد بزرگوار و عاشق بی‌قرار شب و روز در شهرها و قریه‌های ایران در سیر و سفر بود و هرجا که می‌رفت سروری و بهجتی وافر به احبا می‌بخشید. شرح حال خود را می‌گفت و تبلیغ می‌کرد. در تبلیغ خیلی با جرئت و استقامت بود عده بسیاری را به شریعةالله هدایت فرمود از جمله جناب مشهدی مهدی خادم میثاق و عده‌ای از همان ردیف همه از دست پرورده‌های این مرد بزرگوار بودند.
​
در همان ایامی که فانی افتخار خدمتگذاری یاران عزیز نجف آباد را داشتم مدتی استاد اسمعیل آنجا تشریف داشتند و تمام این شرح را در همان روزها از لسان شیرینش شنیده یادداشت کردم. حمد خدا را که در برابر امتحانات عظیمه الهیه چون رکنی شدید مقاومت فرمود و تا آخرین نفس به خدمت امر مبارک مشغول بود و بازماندگان و فرزندانش نیز دلیرانه رد هجرت و خدمت چون او موفق و مؤید و مفتخرند. 
پایان
0 Comments



Leave a Reply.

    مدیر​

    برگزیده مقالات مختلفه، نظرات مختلفه، نظرات دیگران، گلچین ها و ...

    Picture

    بایگانی

    July 2022
    February 2022
    January 2022
    December 2021
    November 2021
    October 2021
    September 2021
    July 2021
    June 2021
    May 2021
    April 2021
    March 2021
    January 2021
    December 2020
    November 2020
    October 2020
    August 2020
    July 2020
    May 2020
    April 2020
    March 2020
    February 2020
    January 2020
    November 2019
    October 2019
    September 2019
    August 2019
    June 2019
    May 2019
    March 2019
    February 2019
    January 2019
    December 2018
    November 2018
    October 2018
    September 2018
    August 2018
    July 2018
    June 2018
    May 2018
    April 2018
    March 2018
    February 2018
    January 2018
    December 2017
    November 2017
    October 2017
    September 2017
    August 2017
    July 2017
    June 2017
    May 2017
    April 2017
    March 2017
    February 2017
    January 2017
    December 2016
    November 2016
    October 2016
    September 2016
    August 2016
    July 2016
    June 2016
    May 2016
    April 2016

    دسته بندی ها

    All
    افغانستان و دیانت بهایی
    تورج امینی
    جاسب
    دکتر پرویز روحانی
    سخنرانی ها
    سوال و جواب
    شخصیت ها
    گوناگون
    مبلغین و ایادیان
    معجزات حضرت بهاءالله
    معرفی کتاب
    مقالات امری
    ویدئو ها

    RSS Feed

مقالات

* الواح نازله
* علت آزار و اذیت بهاییان
*
تاریخ نگاران جاسب
* دزدان اشیای عتیقه
* ​آقای سلیمی معلم مدرسه
* گالری تصاویر

شخصیت ها

*​ ملا غلامرضا جاسبی
* ملا جعفر جاسبی
* فرهنگ لغات جاسب

* شهدای جاسب
* شجره نامه ها
* شعرای جاسب

خاطرات

*​  ذبیح الله مهاجر
​
* سید رضا جمالی
* شمس الله رضوانی
* عشرت نوروزی
* عباس حق شناس
* علی محمد رفرف

سیارون​

* صفحه خانگی
* سیارون

* درباره ما
*
 جاسب بلاگ(مطالب مختلف)
* 
 اسناد و مدارک تاریخی

* ارسال فایل توسط کاربران

آخرین مطالب 

* بهاییان‌جاسب: عزیزه خانم یزدانی ، محمد علی روحانی
​* شجره نامه: شجره نامه سید عبدالله ناشری
​* کتاب بیان حقایق از سید عباس علوی

ادامه مطالب

* جزئیات شهادت شهدای فیلیپین،​ معاون التجار نراقی
​* اشعار شعرای جاسب:  واحه، « نگاه عبـدالبهـــاء»
​* بلاگ: خاتمیت، ایران و بهاییت، دور اسلام‌ ، دلائل بهائی از قران
* دكتر شاپور راسخ: حضرت بهاءالله پیام آور مهر و یگانگی
*  اوضاع کنونی جاسب اول، دوم، سوم، زندگی روزمره اهالی
​* بلاگ: چگونه می توان بهائی شد؟، عبدالبهاء و تولّد انسان