لطفا هر طور که خودتان دوست دارید و دلتان میخواهد تاریخ را بنویسید و برای خودتان مکتوب کنید. اگر قصدتان اختلاف افکنی و ایجاد تفرقه و دشمنی نیست که البته عملکرد شما و دوستانتان نشان میدهد که هست لطفا به مسائلی از این دست در گروه نپردازید که دستتان برای خیلی ها رو شده است.."
بدون مقدمه لازم شد که چند کلمه مختصرا درباره مطلب فوق نوشته شود و از نویسنده آن خواسته شود که بگوید چطور بهائیان جاسب تاریخ کروگان جاسب را آنطور که دوست داشته اند نوشته اند که باعث اختلاف و دشمنی و نفاق شده است و از ایشان که مشخص نیست چه نام و نشانی یا چه اسم و رسمی دارند و به اسم مستعار می آیند که این قدر صداقت و شجاعت ندارند که حد اقل خود را معرفی کنند تا کسی مطالب او را به دیگران منسوب و یا بد بین نکند.
کسی که حرفه اش اراجیف گوئی است و طوری ظاهر می شود که مسئولیت دروغ و اراجیف گوئی خود را هم شخصا قبول نمی کند و غیر مستقیم عمدتا به گردن دیگران می اندازد وبا داشتن اسم جعلی همه را متهم و دخیل به سیئات و جهلات خود می کند
همانطوری که سابقه پست های ایشان نشان می دهد که همیشه سر جنگ و جدال و اختلاف با همه داشته اند چطور می تواند دم از حقیقت یا اتفاق و اتحاد بزند از ایشان بد نیست پرسیده شود اگر شما همانند بهائیان اطلاعات وسیع تاریخی و فرهنگی و مذهبی و شناخت کاملی از سکنه و اهالی و هم چنین عشق و علاقه و دانش کافی از روابط گوناگون این محل در عرض چند صد سال گذشته دارید پس چرا تا کنون این دانش و مهارت و اطلاعات را به منصه ظهور در نیاورده و همانطور که اسم و رسم خودتان را مخفی کرده اید آنها را هم مخفی کرده اید؟
و چرا با به دست گرفتن قلم و نوشتن آنها همه حقایق را در معرض دید عام قرار نمی دهید؟
آیا این درست است که شمائی که خبیر و بصیر و در داشتن اطلاعات بی نظیر هستید و نیت خدمت و وحدت دارید ساکت بنشیند و چیزی ننویسید و دیگران که به گرد پای شما همنمی رسند مرتب بنویسند و شما ساکت بنشیند و حتی بترسید که خود را معرفی کنید
قیام کنید و بنویسید که فلمثل ای آقایان بهائیان آنچه نوشته یا می نویسید حقیقت ندارد و فریاد بزنید که مثلا این شجره نامه های خاندان معروف کروگانی را که تقریبا از سیصد سال گذشته تا کنون نوشته اید صحیح نیست و درست آن این است.
این که می گوئید این همه سوختند و کشتند و آواره کردند حقیقت ندارد!
خانه شمس الله رضوانی و فتح الله ناصری و سید رضا جمالی را فلمثل کسی آتش نزده و املاک این همه یتیم و بیوه زن و پیر و علیل مثل رضوان خانم یا وجیه خانم امجدی و غیر را کسی غصب نکرده اگر روزی بیشتر از ۷۰ ٪ اراضی کروگان متعلق به بهائیان بوده هنوز هم همه آنها دست نخورده دست شما بهائیان هست.
زمین دنگه و باغ آورده و دشت قنبر و پشت حصار را کسی غصب نکرده و هنوز هم دست خودتان هست.
خاطرات ذبیح الله مهاجر و شمس الله رضوانی و یزدانی و جمالی و رفرف و دیگران که در چندین هزار صحفه درباره تاریخ دویست ساله گذشته کروگان نوشته شده در این صحفه و این گوشه و آن کتاب این مطالب اشتباهی نوشته شده و درست و صحیح و اطلاعات دقیق آن این است.
چرا ای بهائیان حقیقت را نمی نویسید و باعث اختلاف ما ها می شوید ما شیعیان مرتضی علی در دویست سال گذشته چقدر با هم اتحاد و اتفاق و دوستی یگانکی داشتیم و همه با هم دوست و رفیق و غمخوار و مثل یک روح در چند تن بودیم و همیشه همه بفکر هم و یار ویاور همدیگر بودیم.
گل می گفتیم و گل می شنیدیم و شما ها باآمدن و نوشتن تاریخ و تحریف آن همه ما ها را بجان هم انداخته اید و امروز دو نفر را در ده نمی توانید پیدا کنید که بد خواه هم نباشند مقصر اصلی اختلافات و دشمنی های ما شما ها هستید و در دهات همجوار یا جاه های دیگر که شما ها نبودید و یا کمتر بودید و چیزی ننوشتید و تحریف تاریخ نکردید همه با هم دوست و رفیق و غمخوار هم هستند.
ای وای بر ما از دست شما ها
ما دوست داریم و برنامه داشتیم که شما را در چاه و خود را در ماه ببینیم
و از خداوند همیشه خواسته ایم که شما ها را به زمین گرم بزند و ماها را در عوض به عرش اعلی برساند نمی دانیم چرا همه چی بر عکس شده و برنامه خدواند با برنامه ما کاملا فرق ها کرده...