گفتارى درباره نقش دین در تاریخ اجتماعى ایران
نگاهى به سیر کمیت اقلیت هاى مذهبى ایران بطور شگفت انگیزى نشان مى دهد که اگر ذره اى از مدارا و مسامحه ادعایى اسلام درباره آنان حقیقت داشت و از نسل کشى ادامه دارشان در همین یک قرن پیش اجتناب مى گشت، ایران با ترکیب جمعیتى کاملا متفاوت به تاریخ معاصر گام مى گذاشت و همین کافى بود که به راهى دیگر از آن که رفت برود! اما ماهیت انسان کش اسلام و بویژه شیعه گرى چنین اجازه اى نمیداد که هیچ، اگر جز این بود هیچگاه قادر نمى شد تسلط انحصارى خود را بر ایران برقرار سازد. از سوى دیگر توفندگى این گردباد خون آلود درست در طول دو سه قرن پیش چنان بود که در آستانه ورود ایران به دوران معاصر چنان خانه را روفته بودند که از هیچ جاى آن مجال برآمدن اندیشه و عملى کارساز نبود. همه آنچه در قرآن و احادیث درباره برابرى، برادرى و عدالت اسلامى آمده، تنها مسلمانان را در نظر دارد و صراحت درباره لزوم نابودى غیرمسلمانان به حدى است که متولیان اسلام در همه فروع و حتى اصول اعتقادات اسلامى شک کرده اند در حالیکه در اینباره حتى نمونه اى هم حاکى از تردید نمیتوان یافت! با شناخت دستور العمل مسلمانان، پرداختن به صحنه هاى مکرر و خونبارى که اعراب و سپس متولیان اسلام بر ایرانیان روا داشته اند موردى ندارد زیرا اینان آنچه کرده اند به درستى در خدمت اسلام کرده اند.
گفتارى درباره نقش دین در تاریخ اجتماعى ایران
مسلمان هرجا که از اندیشه و استدلال باز مى ماند، اسطوره هاى پوسیده را از زیر خاک بیرون مى کشد که ما چنین بودیم، چنان کردیم، فلان دانش را آفریدیم، فلان دانشمند را به جهان دادیم. یکى نیست بگوید: شما که این همه چراغ افروختید و نبوغ برنمودید چرا امروز این همه خاکسار شده اید. در کوچه و برزن، سينه زنان و مويه کنان ناله را به عرش مى رساند. میپرسى که بابا چه شده است؟ جواب مى دهد که هزار و دويست و چند سال یش از اين، ده پانزده عرب، ده پانزده عرب دیگر را در صحراى کوفه کشته است! اما فرهنگ ايرانى برخاسته از سرزمينى است كه در آن از همان سپيده دم تاريخ، مجموعه اى از نژادها و اقوام را در خود جاى داد، بدين درونمايه تبلور يافت كه پيوند نوع انسان در وراى هر آنچه او را به نژادها، اقوام و مذاهب تقسيم مى كند، تحقق يابد.
دانلودکتاب رگ تاک
|
|
معرفی کتاب رگ تاک- حسن بهگر
***
سرآغاز فصل دوم عنوان «روشنگران و روشنگریدرعصرقاجار» است که اين جمله از آخوندزاده در آن بچشم میخورد:
«.. در کوچه و برزن، سينه زنان و مويهکنان ناله را به عرش میرساند. میپرسی که بابا چه شده است؟ جواب میدهدکه چرا هزارودويست و چندسال قبل از اين، ده پانزده عرب، ده پانزده عرب را درصحرای کوفه کشتند!؟»
نويسنده پنج نفر را سرآمد روشنفکران و روشنگران دردوران پيش از انقلاب مشروطه میداند. اين پنج تن عبارتنداز ميرزاطالبوف تبريزی، فتحعلی آخوندزاده، ميرزاملکم، جمال الدين افغانی و ميرزا آقاخان کرمانی.
نويسنده بهنمونه ای از انتقادات و روشنگری آنان اشاره ای دارد وسپس مینويسد:
لینک مطالعه ادامه مطلب