(حضرت بهاءالله)
متجاوز از یکصد سال پیش که اهل عالم در خوابی عمیق غنوده بودند و نسبت به آینده خود در غفلت و بیخبری کامل به سر میبردند، شخصیت عظیمی در ایران ظهور کرد و به عنوان نجات دهنده بشریت به جهانیان اعلام فرمود که به زودی کاروان انسانی بر سر دو راهی سرنوشت قرار خواهد گرفت. او کسی است که از جانب خداوند مأمور شده است تا این کاروان خسته و درمانده را به سوی تنها راه نجاتش یعنی وحدت عالم انسانی هدایت نماید و او کسی نبود جز حضرت بهاءالله، مؤسس دیانت جهانی بهائی.
همانطور که در ازدواج دو انسان وحدت قلبها و توافق روحی و فکری شرط اساسی است، شرط اساسی وحدت عالم انسانی عبارت از وحدت افکار و قلوب و وجدان بشری است تا عقول بشری احجار حاصل نکند. هیچ امر عظیمی تحقق نمییابد چرا که صلح عمومی امری است عظیم ولی وحدت وجدان لازم است که اساس این امر عظیم گردد ولی از آنجا که مسئله عقول و وجدان بشری، مسئلهای روحانی و عاطفی است، اتحاد آن نیز محتاج به اکسیری روحانی و عاطفی است که آن را دین مینامند. دین بزرگترین قوّهای است که قادر است افکار و قلوب را به هم نزدیک کند و ملل و اقوام و نژادها و مذاهب مختلف دنیا را در پرتو اتحادی ابدی ترکیب و تشویق نماید. نفوذ قوّه بشر محدود است، این قوّه تواند دو نفر را در قبیله یا در جامعه یا حداکثر ملّت متحد کند و این اتحاد موقّتی است و هر آن ممکن است با هوی و هوس یکی از طرفین کشته شود.
ولی قوّه الهی، ملل و امم را متحد میکند و طی قرون و اعصار آنان را با رشته مودّت و اخوت به یکدیگر وابسته مینماید. پس برای تحقق چنین هدفی قوّه الهی لازم است. ارتباط معنوی بین ابناء بشر جز از این راه ممکن نیست و احتیاج به آتشی گدازنده هست تا آنان را کاملاً باهم ترکیب نماید و آن قوّه روح القدس است که اجزاء و عناصر مختلف را که همان مذاهب و ملل و فرق مختلف باشند، کاملاً با یکدیگر ترکیب مینماید.
آیا وحدت ادیان امکانپذیر است؟
در زمان ما نیز ممکن است پیام حضرت بهاءالله وحدت عالم انسانی به وسیله وحدت ادیان همانند آن زمان غیرممکن به نظر برسد ولی نکتهای که در خور توجه است، این است که پیام بهائی میگوید وحدت ادیان هم اکنون وجود دارد و همیشه نیز وجود داشته است لکن اکنون وقت آن رسیده که مردمان چشمان خود را باز کنند و حقیقت این وحدت را به چشم ببیند و سیمرغ وحدت را در وجود خود جستجو کنند و این جستجو که دیانت بهائی "تحری حقیقت" نامیده است، از تعالیم اساسی این دیانت است، چون این جادوئی چشمها را بینا و انسان جوینده را قادر به دیدن وحدت مینماید. از آنجا که یک خدا خالق زمین و آسمانهاست، جمیع پیامبران بزرگ الهی، خود را فرستاده یک خدا اعلام نمودهاند و پیام آنان نیز در اصل و اساس فقط یک پیام یعنی محبّت، برادری، یگانگی و عدالت است. بنابراین فقط یک دیانت وجود دارد و آن دیانت خداوند است. در واقع ادیان بزرگ مختلف یک دین واحد الهی هستند و هر کدام از آنها به منزله مرحلهای از مراحل مختلف رشد و تکامل دارند، از ریشه تا میوه معرفی میشود و هر کدام از پیامبران در ادوار مختلف بر حسب درجه و قابلیت احتیاجات بشری فصلی از کتاب عظیم آسمانی را به انسان میآموزند. جمیع آنها برای اجرای نقشه عظیم الهی فرستاده شدهاند. مدنیّتی که روحاً و جسماً مریض است و احتیاج به هر دو نوع مداوای روحانی و جسمانی دارد. حضرت بهاءالله به عنوان طبیب حاذق الهی نه تنها دردهای دنیای بشری را یکصد سال قبل از بروز آن پیش بینی کردند و نه تنها نسخه آن یعنی وحدت عالم انسانی را نوشتند بلکه در حقیقت داروی آن را نیز به دست خویش تهیه نمودند که آن تأسیس نظمی بدیع به عنوان داروی نجات دهنده مدنیّت عصر ما تجویز شده و تأسیس نظم بدیع فقط به اسم بردن اکتفا نشده بلکه راه حل و چگونگی تشکیل آن به صورت کامل و با تمام جزئیات بیان گردید و این باور هم اکنون به صورت نمونه در دنیای ما وجود دارد و قاطعترین برهانی که جامعه بهائی میتواند بر حقانیّت رسالت حضرت بهاءالله ارائه دهد، وحدت و اتحادی است که تعالیم آن حضرت در بافت این جامعه به وجود آورده است. بسیاری از محققین غربی از دیانت بهائی به عنوان یکی از سریعالانتشارترین ادیان جهانی در تاریخ مذاهب نام بردهاند.
بهائیان اگرچه به وطنهای خود به علت آنکه زادگاه آنان است، عشق میورزند و موظّف به وفاداری نسبت به آن گشتهاند لکن همگی خود را متعلّق به وطن بزرگی میدانند که نام آن کره زمین است. اینها شاید برای خیلیها اغراق آمیز و تصوّرات شاعرانه به نظر بیاید ولی باید تشکیلات بهائی را در سراسر جهان با چشم دید تا بتوان به صحّت معجزات ایمان پیدا کرد.
اتحاد درمان دردهای جهان است و تنها منبع مطمئن برای رسیدن به آن، بازگردادن قوّه نافذه دین در امور بشری میباشد و آن تحقق نخواهد یافت به جز به فرموده حضرت بهاءالله که: احکام و تعالیم نازله از طرف خداوند در این عصر سبب اعظم برای ظهور و اشراق نیّر اتّحاد است.
انسان زمان ما چون قایقرانی است که یکه و تنها میان امواج خروشان دریای بیکران گرفتار شده است و مهمترین وسیله نجات یافتن یعنی قطب نمای خود را از دست داده است و بدون آن تشخیص شمال از جنوب برایش امکان ندارد و طبیعتاً هدف به ساحت مقصود را نیز همراه آن گم کرده است. علّت اساسی تمام این دردهای زمان ما، روی برگرداندن از خدا و قوانین الهی و توجه و روی آوردن به مادیّات و مادّه پرستی است زیرا فقط کارگاه ادیان الهی است که صحیحترین و دقیقترین قطب نمای مقیاس و معیار را به آدمی عرضه میدارد. مقیاس و معیار صحیح نیز خود محصول تعالیم و قوانین الهی برای عصر جدید و مطابق احتیاجات زمان است و امروز دیانت بهائی قطب نمای هدایت را در کشتی خدا در دست دارد و جهت را نشان میدهد. هدف را مشخص میکند و گمگشتگان دریای هستی را با اطمینان و ایمان به سوی ساحل موعود پیامبران یعنی سرزمین وحدت و یگانگی بشر همراه میبرد. انسانی که اکنون در ظلّ این پیام آسمانی شاهد دگرگونی عظیم وجود خویش میگردد و از نو تولّد مییابد، ناگهان در تابش نور خداوندی به خود میآید و به مقام والای انسانی خویش پی میبرد. او اکنون هدفی چنان شریف و الهام بخش یافته که در پرتو آن رنجهای زندگی برایش نه فقط قابل تحمّل بلکه گوارا و لذتبخش گشته زیرا که او اینک کارگری از کارگران کارگاه الهی است که در خدمت کارفرمای آسمانی، مؤثرترین و سازندهترین و ثمربخشترین کار عالم هستی را انجام میدهد. آیا هدفی عظیمتر و باشکوهتر از بنای وحدت عالم انسانی و کوششی پرثمرتر از خدمت به بشر برای نوع انسان میتوان تصوّر کرد که زندگی او را به این پایه غنی و پرمعنی و سرشار از سعادت واقعی نماید؟
" ای دانایان امم از بیگانگی چشم بردارید و به یگانگی ناظر باشید و به اسبابی که سبب راحت و آسایش عموم اهل عالم است تمسّک جوئید. این یک بشر عالم یک وطن و یک مقام است ..."
(حضرت بهاءالله)
---
ماخذ: خلاصه ای از مقاله رفاه عالم انسانی در پیام بهایی