پرسش: شما بهاییان اگر احیانا حضرت حجت خروج فرماید چه جواب خواهید داد؟
پاسخ:
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار کاواز دهل شنیدن از دور خوش است(خیام)
ما یکبار به این خروج و ظهور پاسخ مثبت داده ایم و از این امتحان سربلند بیرون آمده ایم حال اگر صد بار دیگر نیز او بیاید ما باز خواهیم پذیرفت و مخالفتی با عهد و میثاق الهی نخواهیم نمود. حال با اینکه محال است حضرت حجت بار دیگر بیاید، ولی اگر آمد با نهایت ادب و تمکین در محضر مقدسش دست به سینه ایستاده عرض میکنیم که ای یار معنوی و دلبر حقیقی ما عشاق منتظر و فدائی پر اشتیاق پریشان خاطر تو بودیم و به حقیقت طالب دیدار و فرمان بردار.
مولی و صاحب منتظر شما منم. اگر جهانیان از ملوک و مملوک بر مخالفت من قیام نمایند مانع نفوذ من نمیتوانند شد چه که حی قدیر و مقتدر حامی و معین و ناصر من است. آنچه من می گویم فرموده اوست و آنچه می کنم به فرمان اوست و هستی من در قبضه قدرت اوست و دلائل و براهین اعظم از انبیاء سابقین اقامه نمود و آیات و شریعت بینهایت اظهار داشت. نصائح و مواعظ فرمود و حکمت و اخلاق انسانیت آموخت. جمعی کثیر را جذب نمود و عقول را ترقی و افکار را منور فرمود و نبواتی فرمود و مصادیقش را عیان داشت وهزاران نفوس از عالِم و عامی و شهری و دهاتی جان و مال به اختیار قربانش کردند و به خون خویش شهادت بر حقانیتش دادند.
دول و ملل و جاهل و غنی و فقیر بر ضدیت و تخریب بنای مقدسش به قتل و غارت و بهتان و افترا و محویت آن حضرت و دوستانش برخواستند و جلوگیری نتوانستند. مخالفین از ظلم و جفا و قلع و قمع خسته و مانده شدند. امّا آن حضرت و دوستانش و یار و انصارش از تحمل جور و جفا و دادن جان و مال افسرده و خسته نشدند بلکه بر مراتب عشق و ذوق و فداکاری و خدمت گذاری عالم انسانی افزودند و فرامین مبارکش عملی شد. نبواتش مصداق یافت و احکامش نافذ افتاد و مواعظ و نصائحش مؤثر گشت و حکمت و فلسفه و گفتار و رفتارش بر اولی الابصار عیان شد.
اکنون ای مولای عالمیان اگر تو از ابهت و عظمت و هیمنه آن حضرت ترسیدی و ظهور نفرمودی و جلوگیری از او نکردی ما چرا نباید از او بترسیم و اگر بنا به مصالحی صبر وقار پیشه کردی و مخالفت و مقاومتش را جائز ندانستی بر ما چه که بر مخالفت او قیام کنیم. صاحب تو بودی نه ما صاحب که در انفاق حق خود راضی و صامت باشد. بر دیگران جسارت جائز نبوده و کاسه از آش گرم تر و تماشاچی از صاحب مال دلسوزتر نه.
گذشته از این قسمت چرا او را یاری کردی و ساعی مخالفینش را بیاثر فرمودی. نقشههای مبارک او را نقش بر حجر کردی و نقشههای معرضین را نقش بر آب. ای محبوب عالمیان قانون کلیه این است که هر یاغی و طاغی و مهاجم به مملکتی را باید سلطان و لشکریان آن مملکت مقاومت کنند نه رعایای بی زور و زر خودسرانه حرکات مذبوحانه نمایند.
تو سلطان مملکت دین بودی چون تو از جا نجنبیدی و به میدان ندویدی و بر لشکریان خود امری نفرمودی ما او را مالک الملک و الملکوت دانستیم. قانون کلیه این است که جواب مدعی به عهده مدعی علیه است و اگر مدعی علیه خود عاجز و قاصر باشد وکیلی از خود اعلم و اقوی یقین می نماید تا جواب مدعی را بدهد. به دیگران تکلیفی شرعاً و عرفاً وارد نیست که خودسرانه به میدان جواب بدهند و مغلوب و محکوم شوند.
مدعی نائبیت و رجعت حسینی حضرت اعلی و حضرت بهاءالله بودند. جواب آنها بر عهده حضرت تو و جد بزرگوارت بود نه به عهده ما. مثل اینکه جواب فرعون و شداد و نمرود و مسیلمه کذّاب و امثالهم را حضرت موسی و ابراهیم و حضرت محمد دادند نه پیشوایان قوم چون شما عرض اندام نکردید.
ما یقین کردیم که آنها شمائید حال که قدم رنجه فرموده و خروج نمودی هرچه فرمائی همان کنیم و جان و مال در راهت ایثار نمائیم. ما اعزازاً لاسم تو و اجلالاً لجلال تو عاشقانه منجذبانه آن دو بزرگوار را اطاعت نمودیم اکنون که پرده از کار برداشتی و عرض جمال نمودی، اطاعت میکنیم و قربانت هم میرویم. البته آن معدن کرم و آن محیی امم و مربی امم بر ما پیش از شما ترحم خواهد فرمود و ما را زودتر خواهد پذیرفت و عشق و ایمان ما را صمیمیتر خواهد دانست و حال آنکه حق ظاهر و براهینش قاطع و باهر و انوار جمال و کمال وحدانیتش اظهر من الشمس است. انتظار آن جناب و رفقا پس از ظهور حضرت اعلی و حضرت بهاءالله جل ذکر هما مثل انتظار امم سابقین بیمورد و بینتیجه است.