هرگز به آنها مطالبه نکرد که بنده چیزی دارم. آقای امینی خانهای در خانی آباد به همه رعیّتها عوض زحمت آنها داده بودند چه مسلمان و چه بهائی که آن را هم بعد از فوت او به وراث او ندادند و مصادره کردند و فروختند. مرضیه خواهرش تا آخر الحیات مسلمان بود ولی خانمی آراسته و نجیب و ساکت و مهربان بود. همسرش آقای رحمت الله بهائی بود. دو دختر او به نام ملوک مرغچی همسر آقای عبدالله فروغی جاسبی بود که زنی بسیار لایق و باشخصیت و مؤمن و مهمان نواز و باکلاس هست و چند اولاد بسیار فعال و مؤمن دارد. دختر دیگرش همسر روح الله رجب به نام طاهر مرغچی بود که او هم چهار اولاد بسیار خوب دارد به نام فضل الله – فرزاد و نیّره و نادره که همه در آغوش مادر مهرپرور خوب تربیت شدهاند، در ظلّ امر میباشند و دو دختر مرضیه خانم به نام راضیه خانم و زهرا خانم با مسلمان ازدواج کردهاند و بسیار نازنین و باوقار میباشند.
خدا رحمت کند مادر این دخترها مرضیه خانم را، همیشه میگفت من چهار تا گل دارم و ده ها غنچه نوهها را میگفت. همه برای من عزیزند، بهائی و مسلمان باید با تربیت سالم و درست و امین و پاکدامن باشد. من بچههایم همه برایم مساویند و وصیت میکنم همه باهم مهربان باشند. این چهار خواهر همیشه با همسران و بچهها رفت و آمد سالم داشتهاند و هرگز از هم مکدّر نشدهاند و به عقیده یکدیگر احترام گذاشتهاند چون همه راه انسانیّت را آموختهاند. حسین قربانی همیشه میگفت از طایفه شیخ ابراهیمی ها اگر خدا قبول کند بنده بیسواد خودم خواستم و در قلبم چراغ ایمان روشن شد که تا آخر عمر خاموش نخواهد شد. تمام اولیاء و انبیاء را دوست دارم. برای حضرت علی و امام حسین به خاطر مظلومیتشان گریه میکنم و به خاطر شهادت حضرت اعلی و سجن حضرت بهاءالله گریه و زاری میکنم. من این را فهمیدم که باید خدا و همه را دوست داشت.