لطفا جهت مشاهده تمام امکانات وبسایت، از مرورگرهای گوگل کروم، فایر فاکس یا اپرا استفاده نمایید...
وب سایت کروگان جاسب (سی یارون)
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح

بلاگ بهائیان جاسب

آقا فضل الله نصراللهی خادم دلیر جاسب

10/3/2017

0 Comments

 
Pictureآقا فضل الله نصراللهی
ایشان فرزند سید نساء آن چهره نورانی تابناک و سید عباس نصراللهی فرزند صدری که تا آخرالحیات حزب باد بود و هرگز دین و ایمان او معلوم نبود. در زمانیکه سید نساء آن زن دلیر و زیبا و خوش کلام و مهربان در قید حیات بود، سید عباس همسر او رفت و زنی ثروتمند از کاشان به خاطر املاک او در جاسب را گرفت و دارای یک پسر به نام مصطفی شد که در کاشان زندگی می‌کند و با هیچکس ارتباطی ندارد اما سید نساء بچه‌ها را در آغوش خود پرورش داد مخصوصاً آقا فضل الله که اولاد آخری بود. البته ایشان چشمه بود که از خود هم آب داشت. این الفاظ ساده ما جاسبی‌ها است. آقا فضل الله دو برادر از خود بزرگ‌تر به نام‌های فتح‌الله و یدالله داشت که خدا هر سه بیامرزد. آقا فضل الله از کودکی و نوجوانی عاشق کتاب و جلسات امری بود به حدّی محفوظات و زبانی شیوا داشت که در هر جمعی سخنان او همه را به وجد و طرب می‌آورد.

 در جوانی در جاسب کار می‌کرد و مواظب مادر بود. در اوایل جوانی با بهیّه نوروزی فرزند سلطانعلی اهل وسقونقان ازدواج نمود که خداوند سه اولاد دسته گل به نام‌های محبوبه، منیژه و نورالدین به آنها عطا نمود. آقای نورالدین خیلی کوچک بود که تقدیر الهی و سرنوشت این مرد نازنین را بی همسر نمود و سه طفل بدون مادر را عهده‌دار شد. او در هواپیمائی شاغل بود و با این همسر مهربان در منطقه طرشت نقطه مهاجرتی ساکن و خدمات شایان و ارزنده‌ای انجام می‌داد و الگوی زمان بود. بی‌ریا و با گذشت بود و سعی کرد اولادهایی با تربیت و امری و درستکار تحویل اجتماع بدهد. اما مردم به او فشار آوردند که خداوند همسرت را گرفته است و تو نمیتوانی بدون مادر آنها را بزرگ نمایی و او با همکاری فامیل با پری خانم نراقی ازدواج نمود. در مورد پری خانم فرزند مرصّع بعداً خواهم نوشت اما اولادهای آقا فضل الله پس از مرگ مادر هر سه درس خواندند و مثل مادر مؤمن و مخلص و جوانانی برومند در جامعه معروف و مشهور شدند.
محبوبه خانم در کرج با آقای حسن وفائی همدانی ازدواج نمود و ثمره ازدواج آنها دو اولاد به نام‌های احسان و هدیه می‌باشد که این زوج خوشبخت از زندگی سرشار با شادمانی برخوردارند و بسیار موفق چه در خدمات امری و چه زندگی بودند.
دومین دختر منیژه کوه استقامت و بردباری و طلای خالص و لؤلؤ مرجان، ستاره درخشان الهی و مادری بی‌نظیر بود که شاید یک مثنوی در حق این دختر باید نوشت. او با آقای سعید فزوی ازدواج نموده است و ثمر ازدواج آنها دو اولاد به نام‌های شهاب و سپهر می‌باشد. منیژه خانم با سواد و باکلاس و مهربان به خاطر ایمان خالص و خدمتگزاری به احبای الهی بود. در حدود 5/7 سال دور از همسر و دو بچه خود در سجن بسر برد و فقط با خداوند راز و نیاز کرد که به او استقامت و صبوری عنایت کرد. گفتن و نوشتن خیلی راحت است ولی دوری از اولاد و همسر و فامیل در تنهائی در گوشه‌ای خیلی سخت است ولی برای آدمی عاشق مثل او و راضی به رضای پروردگار سخت نیست. خداوند چنان آرامشی به انسان می‌دهد که خداوند یاور او بود و تحمل بلایا و شدائد را به جان و دل در راه حق پذیرفت. همسرش مردی فداکار و صبور با اشک چشم بچه‌ها را بزرگ کرد و لحظه‌ای از کسی کمک نخواست البته این بچه‌ها مولای مهربانی داشتند. خاله و دائی و فامیل‌های مهربانی داشتند و همیشه افتخار خواهند کرد که چنین مادری طاهره وار همه چیز را به جان و دل به خاطر عشق مولایش خرید و گناهش خداپرستی و ایمان داشتن به مولایش بود. این هم موهبتی بود که نصیب این دختر مهرپرور گردید. شیر بهیّه خانم پاک بود و لقمه‌های آقا فضل الله حلال که چنین دختری پرورش دادند که مانند آهن در کوره گداخته شد و صیقلی بیرون آید و شکایتی نکند. کجای دنیا شیرزنانی دارد. در ایران همه شهرها و روستاها چنین عزیزانی بسیار به خود دیده است ولی جاسب به نام این عزیزان مفتخر است.
اشک از چشمانم جاریست. قلم میگوید به تو مربوط نیست که این حرفها را بنویسی و آنها برگزیده‌اند. هرکسی نمی‌تواند از امتحان الهی بیرون آید. استقامت در بلا از خاک می‌سازد طلا                         فرق دارد خاک کوفه با تراب کربلا
دا به دنیا مانند منیژه زندگی داده است. به مانند فصل جوانی که روز و شب خود را هم ندانی. آتش وصل بر پروردگار است. از عشق حق همیشه بی‌قرار است. بلا را سهل و آسان تحمل کرد و با مولا عهد و پیمان بسته بود. به عهد خود هرگز قصوری نکرد و تحمّل پیشه کرد و او صبوری نمود. حالا او پیش حق چه روسفید است و چراغ ظلم و ظلمت ناپدید است.
خداوندا بده اجر همسرش را                    همان پشت و پناه و همره‌اش را
همان کوهی که ثابت ماند با رنج             که همسر یافته بود از بهر او گنج
همان مردی که یک عمر باوفا بود            سعید با شوق و کوهی باصفا بود
چه شبها را به صبح کرد بی منیژه           حالا حاصل شد بهرش نتیجه
بهشت هم جای مردان دلیر است            که یک عمر ساکت و هم سر بزیر است
بعضی‌ها عشقشان مال دنیاست               برای منیژه ثروت یک رویاست
ثروت را او شناخت در حق شناسی          زراندوزی نمود خوب و اساسی
خوشا بر حال و احوال منیژه                  که آنقدر مخلص و خوب و تمیزه
پیش خلق جهان چقدر عزیزه                 دعای او شفابخش مریضه

خدایا ما را از امتحانات خود روسفید گردان. امّا سومین اولاد آقای فضل الله و بهیّه خانم، پسری که مادر را هم به یاد نمی‌آورد، آقای نورالدین نصراللهی است که با سیمین خانم یزدانی دختر حبیب الله یزدانی و آفاق خانم معتمدی ازدواج نموده است و ثمره ازدواج آنها دو شاخه گل به نام‌های سارا و سامان می‌باشد. آقای نورالدین در خردسالی مادر مهرپرور و محبوب خود را از دست میدهد و با همت پدر و دائی و خاله‌های عزیزش رشد و نموّ می‌نماید تا اینکه آقای نصراللهی با خانم پری نراقی ازدواج می نماید و دو پسر به نام‌های نوربخش و پیمان خدا به آنها به عنوان هدیه الهی می‌دهد. پری خانم مثل مادر قد بلند و باهوش شروع به درس و مطالعه نمود و با این بچه‌ها با مهربانی رفتار نمود و بچه‌ها احساس بی‌مادری نمی‌کردند. زمانیکه منیژه خانم در سجن بود، پری خانم از بچه‌هایش نگهداری نمود. منیژه دو مرتبه به سجن رفت. اول برای مدت چهار سال و دومین بار در حدود سه سال و نیم در زندان بود. پری خانم و دو اولادش به خارج رفتند و او زنی باشخصیت و مؤمن بود و از همسر و مادر چیزهای زیادی آموخته بود و مادر خوبی برای اولاد بهیّه خانم بود. اول انقلاب که پدر پاکسازی شد و همه بیکار و آواره شدند ولی ید غیبی به همه کمک نمود و هرکس به کاری مشغول شد. آقا فضل الله و نورالدین پسرش که جوانی بودند در چراغ برق در سرما و گرما بهر زحمت بود لوازم ماشین خرید و فروش می‌کردند و بدون مغازه بودند ولی چون جاسبی‌ها کلّا همه باهوش هستند کاسبی را خوب یاد گرفتند و زندگانی با شادمانی مسیر خود را طی نمود تا اینکه آقای نصراللهی هم عمر کوتاهی داشت و به ملکوت اعلی صعود نمود. او همیشه ناظم جلسات و معلّم درس اخلاق در منطقه نظام آباد و سبلان بود. زندگی بسیار ساده ولی دلنشین و خانه‌ای گرم از محبّت و نور الهی داشت. دریائی از گذشت و مردانگی و خادم احبّای الهی بود. حق فرموده است خادم احباب سرور اصحاب است.
آقای نورالدین کم کم تاجری معروف شد که شاید چندین کارگر نزد او فیض می‌بردند. همسری دارد شهره آفاق چون نام مادرش هم آفاق بود. این زوج با محبّت در تمام جمع‌های فامیلی و دوستان جاسبی و در مراسم شرکت می‌نمود. سیمین را باید 30 من طلا گفت. خداوند اگر مادر را در کودکی از نورالدین گرفت ولی هرگز بی‌مادری را احساس نکرد چون چنین خواهرانی و پری خانم مثل مادر و چنین همسری لایق و با تدبیر خداوند به او داد. هرچه نعمت است خدا بر سیمین تمام کرده است. امیدوارم تمام مردان دنیا به خصوص نورالدین قدر همسر را بدانند چون همسرها کفه ترازوی مردند. خانم‌ها بال دیگر مردند که اگر این بال ناقص باشد پروازی در کار نیست. هرگز موفقیت در هیچ موردی نخواهد بود. خانم‌های مؤمنه موقنه امر جمال مبارک چنین تربیت شده‌اند که پس از عقد و ازدواج و فرمایشات گهربار حضرت عبدالبهاء راجع به همسران که چگونه نسبت به هم رفتار نمایند. دستورات حق را خوب اجرا می‌کنند. همسران صادق با فامیل روراست هستند و همسرانی مهربان هستند. هر مشکلی را بین خودشان حلّ می‌کنند و در خانه‌شان به روی همه باز است. دعا و مناجات در صبح و شام با لحنی خوش تلاوت می‌شود. اصراف نمی‌کنند و به همنوع خدمت می‌کنند. همه کارها را با شور و مشورت انجام می‌دهند. تمامی این خانم‌های ذکر شده همه خانم‌های نمونه‌ای هستند. خدا همه را حفظ کند و برکت و استقامت و ایمان را خداوند از هیچکدام نگیرد.
اما آقا فتح الله همسری اهل کاشان به نام حشمت داشت که دختر میرافضلی کاشانی بود و در کاشان و جاسب پشت خانه سید آقا عمویش زندگی می‌کردند و زهره و رزیتا و مرضیّه اولادهای او هستند. آقا یدالله هم جوانی خوش تیپ و سرحال بوده است. پدرش خواهش می‌کند که سیّده خانم دختر سیّد عباس فخر را بگیرد چون ارباب بوده است. در قدیم ازدواج‌ها اکثراً اجباری بوده است و دارای فرزندان زیادی شدند فقط یک پسر از آنها به نام شمس ماند که جوانی برومند و برازند و مؤمن و مخلص بود و بقیّه بچه‌ها در بچگی در سینه قبرستان جاسب مأوای گزیدند. آقا شمس خیلی باتربیت بود و خط قشنگی داشت. در نوجوانی به طهران آمد و در ابتداء کوچه ناظم الطباء شاگرد مغازه‌ای گشت چون خیلی امین بود. آقای روحانی صاحب مغازه که اهل وادقان کاشان بود، به او اطمینان داشت و حقوق خوبی به او میداد. آقا شمس با بهجت ناصری فرزند فتح الله و نقلی خانم ازدواج نمود. بهجت خانم در طهران قالی بافی می‌کرد. آقای شمس نصراللهی بعد از مدّتی پول جمع کرد و مغازه‌ای خرید و بعد خانه‌ای در خانی آباد خرید. خلاصه موفقیت بی‌شماری کسب نمود تا اینکه هوس کردند زن و شوهر ماشینی بخرند. آقای شمس نصراللهی تازه رانندگی یاد گرفته بود و فولکس واگنی قورباغه‌ای خرید که همسر را شاد کند. در همان موقع عید رضوان فرا رسید و او به عنوان نهمین نفر عضو محفل انتخاب شد. ایشان هم در جلسه‌ای به صالح آباد آمد و خوشحال بود که ماشین خریده است و در جمع شرکت نمود و مصادف با جلسه قبل از صعود حضرت بهاءالله بود که همه جاسبی‌ها تعطیلات یا جشن‌ها و مرخصی‌ها را به دیدن پدر و مادرها می‌رفتیم. در جاسب محبّت خالصانه بسیار بود و آئینه قلب‌ها صاف بود. محبّت نسبت به یکدیگر بسیار بود و پیرزن‌ها و پیرمردها مورد احترام بودند. آقا شمس چون خادمی برازنده و مهربان بود به اتفاق کاظم ناصری، برادر خانمش به قاسم آباد می‌رود که آقای ذبیح الله ناصری عموی همسرش را به خانی آباد بیاورد و با همسر و بچه‌ها به جاسب می‌آیند تا هم به دیدن پدر و مادر و هم آقای ناصری را ببیند و مادرش جوجون قمی را که مریض بود و در منزل عباسعلی یزدانی در محلّه بالا بود، ملاقات کنند. آن وقت ها جاده‌ها باریک و خراب بود. در جاده ساوه نرسیده به قاسم آباد، کامیونی فولکس واگن را زیر می‌گیرد و این دو جوان را له می‌کند و فقط از ماشین زاپاس آن مانده بود. چندین نفر در جاسب در بالا خانه و پشت بام عمو عبدالحسین در جلسه حاضر بودیم و تا ظهر آنروز به جاسب آمده بودند ولی خبری از آقا شمس نبود. غلامحسین نوروزی گفت اشتباه نکنم یا اتفاقی برای آنها افتاده است یا ماشین در جاده خراب شده است. همه نگران بودیم که متأسفانه خبر آمد آقا شمس و کاظم ناصری دو جوان مظلوم و با ایمان و پاک فامیل از دست رفتند. نمی‌دانید چه محشری برپا شد و همه به طهران آمدیم و آنها را در گلستان جاوید قدیم یا فرهنگسرای فعلی به خاک سپردیم. دل همه کباب شد برای آقا یدالله و زنش که بعد از چند اولاد همین یک اولاد مانده بود و برای ناصری و نقلی خانم که این پسر و داماد چه درّ گرانبهائی بودند. جلسات مفصّلی برای آنها گرفته شد ولی حیف از آن جوانان با تربیت و مظلوم که پرپر شدند و برای والدین جز حرمان و سوختن و ساختن نمی‌توان کاری کرد.
آقای ناصری خدابیامرز تا آخر عمر می‌گفت ای بابا سوختم ولی خوب ناگفته نماند داغ سخت است ولی والدین راضی به رضای الهی باشند. درست است که بلا و حوادث در راه است ولی باید همیشه در کارها عجله نکرد. حق فرموده است بسیاری از آرزوها عدوّ جان است. آرزوی ماشین، خانمان خراب کردن چند خانواده شد. همسر بیچاره بچه ساله ایرج را داشت و بچه 40 روزه آرش را ولی این دو جوان مثل پدر برومند و مؤمن و مظلوم موفق هستند و هر دو ازدواج نموده‌اند و ایرج دو پسر دارد و آرش هنوز بچه‌دار نشده است و یادگاری‌های خوبی برای آقا شمس هستند. همسرش مصیبت‌های فراوانی کشید تا بتواند انحصار وراثت کند و مغازه و خانه را برای بچه‌ها حفظ نماید چون مادر و پدر هم وارث او بودند ولی آقا یدالله خدابیامرز و خانمش رضایت دادند هرچه هست مال اولادها باشد و هرچه که خود او داشت را هم به نوه‌ها داد. آقا یدالله در جاسب مرد بخشنده‌ای بود. تمام بیل و کلنگ مردم را دسته و آماده می‌نمود، الاغ‌ها را بدون پول برای همه خلق کروگان نعل می‌کرد و فرقی برایش نداشت که چه کسی است. در بنائی و نجاری و سلمانی و خشت مالی مهارت خاصی داشت.
خانه‌اش را در جاسب به آقا محمد عظیمی حمامی جاسب فروخته بود و در مدرسه بهائی‌ها در محلّه پائین زندگی می‌نمود. البته او هرچه داشت سرمایه به پسرش داد و حتی از پس‌اندازهایش خانه‌ای در خیابان طوس خریده بود و آن را هم وصیت نمود که برای نوه‌هایش ایرج و آرش باشد که بعد از فوت او خانه فروختند و به طور مساوی تقسیم نمودند. آقا یدالله نصراللهی تا آخرین روزها عضو محفل روحانی جاسب بود و همیشه چند مناجات را که حفظ بود یا از روی کتاب می‌خواند. ما از بچگی شنیده بودیم معروف شده به مناجات آقا یدالله که این مناجاتها "جانها از تو و اقتدارها در قبضه قدرت تو"، "الها معبودا ملکا مقصودا"، " هوالمشفق الکریم الهی الهی"، " به لسان جان محبوب امکان را ندا کن و بگو" و مناجات حضرت ولی امرالله " ای رب توانا تو شاهدی که در این لیله لیلا ..." بودند. خلاصه همیشه خواننده یکی از این مناجاتها در جمع‌ها بود که ما هم از حفظ شدیم. روحش شاد.
پنجره‌ای از اطاقهای مدرسه جاسب را اول انقلاب 500 تومان فروخته بود و پولش آورد و داد و گفت این برای امر است. حضرت محبوب ولی امرلله میفرمایند مدایح نفوس کنید، خوبی‌ها را بگوئید. این مرد نازنین در خاتون آباد در جمع دیگر جاسبی‌ها آرام خفته است. مادر ایشان سید نساء اولادهای دیگر داشت به نام‌های میرزا احمد شوهر لطیفه ناشری، سید میرزا محمود و جواهر سلطان زن استاد عباس حدادی پدر غلامرضا و خانم آغا دیگر دخترش همسر هدایت الله ناصری که هر کدام داستان جداگانه‌ای دارند. به یاد دارم زمانی که مرحوم پدرم صعود نموده بود سه روز به کمک من آمد و خشت مالی نمود و در و پنجره‌ها را درست نمود و در بنائی خانه ما کمک کرد و دیناری پول از من قبول نکرد. گفت پدرت دوست ما بود و حالا که نیست ما نمرده‌ایم. خیلی محبّت خالصانه نمود و برای پیرزن‌ها و پیرمردها هیزم و چوب می‌برد که زمستان سرما نخورند. حساب و کتابش درست بود و مورد اعتماد همه در ده بود. خدا همگی را رحمت نماید و توفیقی بدهد که یادآور خاطرات این عزیزان شویم. 
-----
*   دوستان عزیز و همراهان همیشگی وبسایت سیارون جاسب در نگارش شرح حال های جاسبی ها و نیاکان عزیزمان سعی شده تا از خاطرات و جنبه های مختلف زندگی این عزیزان نکته ها برداشته و نوشته شود از این رو شما عزیزان نیز اگر مطالب، خاطرات و یا تصاویری در اختیار دارید که میتواند ما را در تکمیل این شرح حال ها کمک نماید عنایت نموده و برای ما ارسال دارید.
​                                                                                                                                                                  با تشکر

0 Comments



Leave a Reply.

    مدیر

    در این قسمت می پردازیم به ذکر سرگذشت بهاییان و شخصیت های  گذشته و حال جاسب که در جای جای ایران و جهان در گذشته و حال زیسته اند و به خدمت پرداخته اند

    آرشیو مطالب

    May 2021
    November 2019
    November 2018
    March 2018
    February 2018
    January 2018
    December 2017
    November 2017
    October 2017
    September 2017
    August 2017
    July 2017
    June 2017
    May 2017
    April 2017
    March 2017
    February 2017
    December 2016
    November 2016
    October 2016
    September 2016
    August 2016
    July 2016
    June 2016
    May 2016

    دسته بندی ها

    All
    آقایان
    بانوان
    بهاییان جاسب
    خاطرات سیارون
    خاطرات عباس محمودی
    خاطرات م یزدانی
    خانم پریچهر یزدانی
    دوستان نزدیک جاسبی ها
    سناءالله حکمت شعار
    شهدای جاسب
    عشرت نوروزی
    گفتگو

    RSS Feed

مقالات

* الواح نازله
* علت آزار و اذیت بهاییان
*
تاریخ نگاران جاسب
* دزدان اشیای عتیقه
* ​آقای سلیمی معلم مدرسه
* گالری تصاویر

شخصیت ها

*​ ملا غلامرضا جاسبی
* ملا جعفر جاسبی
* فرهنگ لغات جاسب

* شهدای جاسب
* شجره نامه ها
* شعرای جاسب

خاطرات

*​  ذبیح الله مهاجر
​
* سید رضا جمالی
* شمس الله رضوانی
* عشرت نوروزی
* عباس حق شناس
* علی محمد رفرف

سیارون​

* صفحه خانگی
* سیارون

* درباره ما
*
 جاسب بلاگ(مطالب مختلف)
* 
 اسناد و مدارک تاریخی

* ارسال فایل توسط کاربران

آخرین مطالب 

* بهاییان‌جاسب: عزیزه خانم یزدانی ، محمد علی روحانی
​* شجره نامه: شجره نامه سید عبدالله ناشری
​* کتاب بیان حقایق از سید عباس علوی

ادامه مطالب

* جزئیات شهادت شهدای فیلیپین،​ معاون التجار نراقی
​* اشعار شعرای جاسب:  واحه، « نگاه عبـدالبهـــاء»
​* بلاگ: خاتمیت، ایران و بهاییت، دور اسلام‌ ، دلائل بهائی از قران
* دكتر شاپور راسخ: حضرت بهاءالله پیام آور مهر و یگانگی
*  اوضاع کنونی جاسب اول، دوم، سوم، زندگی روزمره اهالی
​* بلاگ: چگونه می توان بهائی شد؟، عبدالبهاء و تولّد انسان