غلام عباس خیلی ساده بود و ساده زندگی میکرد. هدفش ایمان خالص و رضای الهی بود. همیشه میگفت اگر خدای نباشد زبنده ای خشنود ..... شفاعت همه پیغمبران ندارد سود
واقعاً این حقیقتی است. اگر پروردگار عالمیان از ما راضی نباشد عمر فایدهای ندارد پس به چه دلیل به دنیا آمدیم. بعضی موقع ها که ناراحت بود، او هم مثل اکثر جاسبیها که درآمد کمی داشتند یا شغل خوبی نداشتند یا اتحاد یا محبت آنچنان در بین نبود، همیشه میخواند که:
هرکس به طریقی دل ما میشکند بیگانه جدا، دوست جدا میشکند
بیگانه اگر شکست بر او حرفی نیست از دوست پرسید چرا میشکند
روح او شاد باشد و در عالم بالا انشاءالله به آرزوی قلبی خود رسیده باشد و با طلعات مقدسه معروف و مشهور باشد و روح پاک و ملکوتیش شفابخش و راهگشای نزدیکان او باشد. غلام عباس خیلی با همسرش مهربان، وفادار و صادق بود مانند لیلی و مجنون.
برای خانمش فوت ناگهانی غلام عباس خیلی سخت بود ولی خانمی مؤمن و وفادار است. آبروی همسر را همیشه حفظ کرده است و با برخوردهای خوب و محبتآمیز خود مورد احترام فامیل و خویشان بود و هست. غلام عباس چون منزلش در چند قدمی مرحوم آقا عبدالله و اقدس خانم امجدی بود در مریضیهای یار وفادار آنها بود چون پسرخاله بودند. اهالی محلّ و محل کار هم از دست و زبان و اخلاق ایشان رضایت کامل داشتند. یادش در خاطرهها باقی است.
* دوستان عزیز و همراهان همیشگی وبسایت سیارون جاسب در نگارش شرح حال های جاسبی ها و نیاکان عزیزمان سعی شده تا از خاطرات و جنبه های مختلف زندگی این عزیزان نکته ها برداشته و نوشته شود از این رو شما عزیزان نیز اگر مطالب، خاطرات و یا تصاویری در اختیار دارید که میتواند ما را در تکمیل این شرح حال ها کمک نماید عنایت نموده و برای ما ارسال دارید.
با تشکر