لطفا جهت مشاهده تمام امکانات وبسایت، از مرورگرهای گوگل کروم، فایر فاکس یا اپرا استفاده نمایید...
وب سایت کروگان جاسب (سی یارون)
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات اهالی جاسب
    • خاطرات ابوالفضل جمالی
    • خاطرات محمد علی برنا
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • مساجد و اماکن مذهبی
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات اهالی جاسب
    • خاطرات ابوالفضل جمالی
    • خاطرات محمد علی برنا
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • مساجد و اماکن مذهبی
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح

بلاگ بهائیان جاسب

سید فضل الله ناشری و صاحب جان مهدی زاده اردستانی

6/5/2017

5 Comments

 
Pictureفضل الله ناشری و همسر
آقا فضل الله اولین پسر ذکور سید عبدالله ناشری در سال 1309 شمسی با قدوم خود کروگان جاسب را روشن نمود. مادر او قمر خانم دختر کربلائی حسین برادر کربلائی حسن بود و این خانم دختر عمو حاجی اسماعیل اسماعیلی، مشهدی غلامعلی، مشهدی علی اکبر اسماعیلی بود. حکمت الهی چنین دفتر ایام را ورق زد که این خانم قمر و خواهرش نرگس خانم زن دو برادر گردند و هر کدام با قلب پاک اولادهائی مؤمن و صالح و پاک تحویل جامعه بدهند. از قمر خانم لطفیه خانم همسر میزا احمد، طاهره خانم همسر ناصر شریفی و اقدس خانم همسر آقای سید هاشم فردوسی و یگانه پسر او آقا فضل الله که از یادگارهای او هستند و از نرگس خانم سید حبیب الله هاشمی همسر بشری اعلائی و آغابیگم همسر مصیب یزدانی به یادگار ماندند. ثمره این زندگی، اولادهای خوب بود. اولادهای آنها همه زیبا، با کلاس و با شخصیت و همه در ظلّ امر مبارک مانند آب زلال روان و پاک و مانند کوه قائم و استوار هستند. مانند گل مطبوع و دلنشین که به قول معروف هرگز نمیرد آنکه نامش به نکوئی ببرند. بعد از سه اولاد دختر، آقا فضل الله به دنیا می آید و پسری بسیار زیبا بوده است. قمر خانم مادر او می گوید این فضل الهی است که شامل حال ما شده است. نام او را فضل الله میگذارند و مادر از پستان محبت آمیزش به او شیر می دهد و سه خواهر بزرگتر او بسیار به او مهر میورزند و از او نگهداری و مراقبت می کردند. مادر او بعد از چند سال به مریضی سختی دچار میشود که آن زمان پزشکان تشخیص درستی نداشته اند و او حالت حمله داشت و غش و ضعف می نمود که دیگر قادر به زناشوئی و کار خانواده نبود، اما همسرش و دخترها او را مانند دسته گل نگهداری می کنند.

آقا فضل الله شاید 10 ساله بود که حال مادرش وخیم و رو به موت بود. پدرش که مرد عاقلی بود به آقا فضل الله میگوید پسر گلم برو محلّه بالا به عمه خانم سلطان بگو بابایم گفت زود بیا خانه ما و خودت هم تا شب بمان به دنبالت می آیم. به محله بالا رفت و مادر جوان او همان شب فوت می کند و زمانیکه فضل الله می آید، میبیند مادر نیست و خواهران همه گریان هستند و خانه هم غرق در عزا است. میفهمد که مادر مهربان او را به خدا سپرده و به ملکوت اعلی پرواز نموده است.
آقا فضل الله در جاسب شش کلاس درس خواند و بسیار دانا و باخرد و با ادب در جمع ها و در مقابل اهالی ظاهر میشد. از همّت بلند و شجاعت خاصی برخوردار بوده است. پدر او چون سرکار قالی ها و مباشر بود به تمام اطراف و اکناف کاشان و اطراف جاسب سرکشی داشته است و در زمانهای قدیم که معامله و داد و ستد و رفت و آمد مینمود، میگفتند خانه خواه است و خانه خواه رفته است. روزی پدرش او را که 14 – 15 سال داشت یکبار تخم شبدر به او میدهد که ببرد. آقا فضل الله به نیاسر از توابع کاشان میرود و آن را به خانه خواه میبرد و پولش را میگیرد و بازمیگردد. تخم شبدر را بار الاغ می کنند و او وسط بار می نشیند و بعد از 4 – 5 ساعت به آنجا میرسد و شب می ماند. فردا خواهر پول تخم شبدرها را به او میدهد و موقع زردآلوهای نیاسر کاشان بوده است. نیاسر روستای بسیار زیبائی است که ملوک ضرّابی اهل آنجاست و آبشار بسیار زیبائی دارد. خلاصه آقا فضل الله دو جعبه زردآلو را میآورد و اول جاده نراق کتیراکن ها که اهل محمدیه اصفهان بودند، این بچه با تربیت به آنها خدا قوت و سلام می کند. آنها که همه در بیابان خسته و کوفته بودند، از او می پرسند داخل این جعبه ها چیست؟ آقا فضل الله با کمال صداقت میگوید زردآلو است و برای پدرم می برم. آنها سوء استفاده نموده و بیشتر زردآلوهای این نوجوان را از او میگیرند و او هم از ترس جرأت نمی کند حرفی بزند. 30 نفر کتیراکن در مقابل یک پسر بچه عادلانه نبود. خلاصه او که به جاسب میرسد به پدرش میگوید بابا اوّل جاده نراق کتیراکن ها زردآلود را خوردند. آقا فضل الله ناراحت و غمناک شد و حرکت زشت آنها را که دید، صبح به دلیجان میرود و دو ژاندار به آنجا میبرد و میگوید شما خجالت نکشیدید جلو پسر بچه را گرفتید و زردآلوهای او را مانند دزد سر گردنه از او گرفته اید و این بچه را ترساندید. سید عبدالله چنان ابهتی داشت که قابل وصف نیست. ژاندارم ها می گویند باید شما را به پاسگاه ببریم و جریمه شوید و تنبیه گردید تا دیگران از این کارها نکنند. همه التماس می کنند و هر کدام تقصیر را گردن دیگری می اندازد. دو نفر از کتیراکن ها می گویند آقای ناشری شما حق دارید و کار دوستان ما زشت است ولی هوس زردآلو کرده بودند. ما شرمنده ایم و قول می دهیم هرگز چنین کاری نکنیم. آقای ناشری آنها را می بخشد و به آنها میگوید من بهائی هستم و هرگز نمی خواستم کسی را تنبیه یا زندان کنم. خواستم یاد بگیرید ادب و درستی مایه افتخار هر شخصی است. وقتی می فهمند سید عبدالله بهائی است دو سه نفر از آنها میگویند الله ابهی و ما هم از احبای محمدیه اصفهانیم و شرمنده هستیم. سید عبدالله خوشحال میشود و میخندد و میگوید مگر درس اخلاق نرفتید. خلاصه مأمور ژاندارمری مرخص میشود و سید عبدالله با آنها دوست میشود و به جاسب برمیگردد. همین باعث شد که چندین سال احبای محمدیه به جاسب و نراق می آمدند و گون ها اجاره می کردند و کتیرای فراوان میگرفتند. آقا فضل الله زمانیکه پدر به خادم آباد و به قول ما جاسبی ها بنه کن میرود، 16 ساله بوده است و بعد از چند سال که به حسین آباد کروس میروند دوش به دوش پدر کار میکرد و پدرش هم همسر دومی داشت به نام ملکه خانم که از مادر برای آقا فضل الله بهتر بود. آقا فضل الله پس از سربازی و شوهر دادن خواهرها، در 25 سالگی در سال 1335 با صاحب جان مهری زاده اردستانی که بسیار خوش هیکل و از نظر تیپی همطراز او بود، ازدواج می نماید و به قاسم آباد مهاجر می آیند و باغبانی می کند و خانمش هم خانه داری و قالی بافی می کند و آقا فضل الله بسیار غیرتمند بود.
یکی از احباء به نام آقای مدیری که در کارخانه ایران گاز که متعلق به ثابت پاسال بود، مدیر و رئیس آنجا بود. به آقا فضل الله می گوید تو حیفی بیا و در شرکت ما کار کن و هم بیمه میشوی و هم حقوق خوب به تو خواهم داد. او به کارخانه واقع در جاده کرج میرود و مشغول کار میشود. آقای مدیری می‌بیند عجب مغز متفکری و عجب پشتکار و اخلاقی او دارد. او را سرپرست کارگاه می کند و به او اختیار تام میدهد. آقا فضل الله ابتکارات و سلیقه خاصی داشته است و چندین همشهری های جاسبی و احباء و دوستان غریبه های مورد اعتماد را از قبیل علی اکبر رضوانی، میرزا مظفر شریفی، منوچهر ناصری، محمود رضوانی، ماشاالله مسعودی و عطاءالله رضوانی و برادرش عبدالحسین ناشری و غیره را به سرکار می برد. چنان وحدت برپا نموده بود که حساب ندارد و بعد از چند سال کارخانه بسیار بزرگ وسیعی در جاده شاه عبدالعظیم ساختند. ایشان مسئول دستگاه های خم و تولید کپسول و اجاق گاز و غیره گردید و به اندازه ای امین، خوش اخلاق و رستگار بود که مرتب یا کتباً یا شفاهی مورد تشویق قرار میگرفت. کارساز و مبتکر و رحیم دل و با گذشت بود و برای کلیه پرسنل خود اضافه کار و پاداش میگرفت چون صادق واقعی بود و هرگز دروغ نگفته بود و کار زشتی از او سر نزده بود. حرف او حرف اول بود و از شجره پاک و طاهر چنین افرادی به عمل می آیند و مانند خورشید نورانی و ابر بارنده بود.
آقا فضل الله الان 86 سال دارد و همان اخلاق خوش را دارد و فقط گوشش کمی سنگین شده و چشمهایش با عینک خوب می بیند. هنوز بذله گو و خوش سخن است و داستانهای امری و قدیمی را تعریف می کند و به همه می گوید حیف است تعالیم الهی را اجرا نکنید. حیف است عمرها بسر آید و افسوس بخورید. تا می توانید و تا زنده هستید ملاقات دوستان و اقوام بروید و رضای حق طلبید. تعریف میکرد 13 ساله بودم پدرم دیسک کمر گرفت و از درد می نالید. با قاطر او را به کاشان خدمت جناب دکتر برجیس شهید بردم. از جاسب جاده خاکی پیچ و خم 95 کیلومتر راه بوده است تا به مقصد برسند. دکتر پدرش را معاینه می کند و میگوید باید 15 روز کامل استراحت کنی و دارو مصرف کنی. دکتر او را در منزل خودش نگه میدارد و به آقا فضل الله می گوید نمیترسید تنهائی بروید. میگوید نه و مقداری وسیله زندگی تهیه می کنند و ایشان قاطر و الاغ را به جاسب می برد و بعد از پانزده روز میرود و او را می آورد و آن زمانها وسیله ای نبود. ای خلق خدا بدانید آیا مانند دکتر برجیس و مانند سید عبدالله و پشتکار پسربچه 13 ساله در این عصر مدرن و ماشینی وجود دارد. یقیناً هست پس با جان و دل راه عزیزانمان را ادامه میدهیم و موفق خواهیم شد. آقای فضل الله ملیحه خواهرش را از کروس آورد و فرستاد درس بخواند و خیاطی یاد بگیرد. بعد از درس و خیاطی با آقا علی اکبر رضوانی ازدواج نمود و آقا فضل الله شاد و سرحال که کار خیری کرده است.
آقا فضل الله و همسرش صاحب یک پسر و چهار دختر شدند که جمعاً را بگویم جوهر تقدیس اند و ثمره زحمات بیدریغ پدربزرگ و والدین نمونه هستند. اولین اولاد احسان الله که همسر او ویدا شیرازی اردستانی بود که دو اولاد به نام های ماهان و شایان دارند. در اواسط انقلاب مجبور شدند به آمریکا بروند. دومین اولاد شهلا خانم همسر هیبت الله اساسی کاشانی گردید و اولادهایش کامبیز در آمریکا و کامران و اشکان در ایران هستند و نوه هم دارد. سومین اولاد وحیده خانم که همسر منصور میثاقی اردستانی گردید و دو اولاد دارد که مسعود ازدواج نموده است و یک اولاد دارد و مهشید که دختر او ازدواج نموده است و یک فرزند دارد. چهارمین اولاد فریده خانم که همسر عزت آشید ایزدی گردید و سه اولاد به نام های پریسا، صمیم و نعیم دارند و به جز مادرشان سه اولاد در ترکیه هستند و میخواهند به استرالیا بروند. پنجمین اولاد همسر آقای فرهاد بیوک آقائی اهل ککین قزوین است و یک دختر به نام پروا دارد. سید عبدالله ناشری با اینکه باغها و درختهایت را گرفتند اما 100 اولاد و نوه و نتیجه داری که هرکدام از یک باغ و یک شهر و روستا با ارزش تر هستند. سید عبدالله نمردی و تو ثروتمندی و تو شاهچراغ و شاه کلید بودی. این از ثمره زندگی بزرگمرد تاریخ جاسب است.
آقا فضل الله همانگونه که در اوایل نوشتم در محل کار الگو بود و چندین تشویق نامه شفاهی و کتبی گرفت که اگر میسر شد لااقل یکی را به عنوان نمونه می نویسم و تمام زحمات و صداقت او ر میبینید. متأسفانه در سال 1361 صبح که وارد محل کار میشود، به او میگویند به دفتر بیا با تو کار دارند. او میرود و بعد از سلام و احوالپرسی حکم اخراج او که از قبل تهیه شده بود به او میدهند و به او میگویند این را بخوان. در زیر آن حکم نوشته شد که انشاءالله به راه راست هدایت شود. ناراحت نمیشود و با همان لبخند سابق میگوید اگر راهم راست نبود اینهمه مرا تشویق نمی کردید راهم راست و حرفم راست است. کارخانه از آن شما هر آنکس دندان دهد نان دهد. عاشقانه بیرون آمد و به کارهای ساده ادامه داد و زندگی شیرین و با وحدت خود را حفظ کرد و به بچه هایش گفت ثروت من ایمان من است و افتخار من ایقان من است. اگر مرا قبول دارید از من بهتر باشید چون شما در عصر نوین هستید. مسئولیت شما سنگین است. میان دامادها و عروس و نوه ها چنان وحدت و صفا و وفائی برپاست که همه غبطه میخورند. در تعطیلات و اوقات بیکاری در پارک دوستانی دارد که همه عاشق او هستند و به او میگویند داستانهای زیبای خود را بگو و برایمان دعا بخوان و تو عزیز ما هستی.
در منطقه هائی که سکونت داشت همه از دست و زبان او آسایش و آرامش داشتند و مورد لطف و محبت همگان بود. هرگونه محبتی که بود به برادران و خواهران کوچکتر از خود کرد. پدرش زمانیکه فوت کرد، 500 میش و بره داشت اما این عزیز دوست داشتنی هیچ نخواست و گفت شما برادران من جوانید و لذت ببرید و یاد پدر و مادر مهربان را فراموش نکنید. حال که حسین آباد کروس را هم از برادران او گرفته اند و همه را صاحب گشته اند، به برادرها تصلای قلب می دهد و میگوید در راه حق چه تعداد عاشق مردند و خون دادند و جان دادند و مال دادند.
ای عزیزان عبدالبهاء، هرگاه غمی دارید، آزار می بینید و به شما جفا می کنند و ستم روا می دارند، شما بزرگوار و دلیر و مهربان باشید و این مناجات را با عبدالبهاء در میان نهید:
هوالله 
ای پروردگار بی کسم و بی نفس، خاشاکم و خس توئی فریادرس
       ع ع
حضرت عبدالبهاء میفرمایند: " دلی را مسرور کنید. گرسنه ای را اطعام نمائید. ذلیلی را عزیز کنید. بیچاره ای را چاره ساز گردید و پریشانی را سر و سامان بخشید. این است رضای الهی. این است سعادت ابدی. این است نورانیت عالم انسانی. باید یاران مجذوب و مفتون یکدیگر باشند و جانفشانی در حق یکدیگر کنند. اگر نفسی از احباء به دیگری برسد مانند آن باشد که تشنه ای به چشمه آب حیات رسد و یا عاشق با معشوق حقیقی ملاقات کند. "

این بیان مبارک را سید عبدالله و پسرش آقا فضل الله به طور کامل عامل بودند. 
5 Comments
ماهان ناشری
4/7/2018 06:23:45

ممنون لذت بردم

Reply
ويدا شيرازي
4/7/2018 07:56:32

عالي بود🌷🌷🌷

Reply
سیارون link
4/7/2018 11:55:32

تشکر از اینکه این مطلب را مطالعه فرمودید ...

Reply
Mahan
31/7/2024 16:26:23

پدربزرگ بهشتیه ما در روز ۴ بهمن ۱۴۰۲ صعود کردند
گفتم شاید بخواهید اپدیت کنید
ممنون

سیارون link
4/7/2018 11:58:07

خوشحالیم که این مطلب مورد توجه شما قرار گرفت ...

Reply



Leave a Reply.

    مدیر

    در این قسمت می پردازیم به ذکر سرگذشت بهاییان و شخصیت های  گذشته و حال جاسب که در جای جای ایران و جهان در گذشته و حال زیسته اند و به خدمت پرداخته اند

    آرشیو مطالب

    November 2024
    October 2023
    April 2023
    May 2021
    November 2019
    November 2018
    March 2018
    February 2018
    January 2018
    December 2017
    November 2017
    October 2017
    September 2017
    August 2017
    July 2017
    June 2017
    May 2017
    April 2017
    March 2017
    February 2017
    December 2016
    November 2016
    October 2016
    September 2016
    August 2016
    July 2016
    June 2016
    May 2016

    دسته بندی ها

    All
    آقایان
    بانوان
    بهاییان جاسب
    خاطرات سیارون
    خاطرات عباس محمودی
    خاطرات م یزدانی
    خانم پریچهر یزدانی
    دوستان نزدیک جاسبی ها
    سناءالله حکمت شعار
    شهدای جاسب
    عشرت نوروزی
    گفتگو

    RSS Feed

مقالات

* الواح نازله
* علت آزار و اذیت بهاییان
*
تاریخ نگاران جاسب
* دزدان اشیای عتیقه
* ​آقای سلیمی معلم مدرسه
* گالری تصاویر

شخصیت ها

*​ ملا غلامرضا جاسبی
* ملا جعفر جاسبی
* فرهنگ لغات جاسب

* شهدای جاسب
* شجره نامه ها
* شعرای جاسب

خاطرات

*​  ذبیح الله مهاجر
​
* سید رضا جمالی
* شمس الله رضوانی
* عشرت نوروزی
* عباس حق شناس
* علی محمد رفرف

سیارون​

* صفحه خانگی
* سیارون

* درباره ما
*
 جاسب بلاگ(مطالب مختلف)
* 
 اسناد و مدارک تاریخی

* ارسال فایل توسط کاربران

آخرین مطالب 

* بهاییان‌جاسب: عزیزه خانم یزدانی ، محمد علی روحانی
​* شجره نامه: شجره نامه سید عبدالله ناشری
​* کتاب بیان حقایق از سید عباس علوی

ادامه مطالب

* جزئیات شهادت شهدای فیلیپین،​ معاون التجار نراقی
​* اشعار شعرای جاسب:  واحه، « نگاه عبـدالبهـــاء»
​* بلاگ: خاتمیت، ایران و بهاییت، دور اسلام‌ ، دلائل بهائی از قران
* دكتر شاپور راسخ: حضرت بهاءالله پیام آور مهر و یگانگی
*  اوضاع کنونی جاسب اول، دوم، سوم، زندگی روزمره اهالی
​* بلاگ: چگونه می توان بهائی شد؟، عبدالبهاء و تولّد انسان