لطفا جهت مشاهده تمام امکانات وبسایت، از مرورگرهای گوگل کروم، فایر فاکس یا اپرا استفاده نمایید...
وب سایت کروگان جاسب (سی یارون)
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح

بلاگ بهائیان جاسب

سید انور ناشری و مرحمت خانم اردستانی

6/5/2017

0 Comments

 
Pictureعلی اکبر رضوانی و انور ناشری در حسین آباد
سید انور ناشری فرزند سید عبدالله ناشری در سال 1315 در کروگان جاسب چشم به جهان گشود و در کودکی همراه پدر و مادر و خانواده به خادم آباد قدس رفتند و بعد به حسین آباد کروس نقل مکان کردند. چند ساله بود که در گلّه داری، گوسفند و گاو و حشم داری یاور پدر گردید. انور بسیار زرنگ و باهوش هیکلی ریز نقش داشت و دارد ولی جگر شیر دارد و حرف زن با قدرت و با تدبیر بود. در آن منطقه با همه مأنوس و رفیق بود چون حسین آباد و کروس بالا تا ایوانکی خیلی دور بود و فاقد وسیله بودند و جاده ای در آن زمان نبود، از خواندن و ادامه درس محروم گردید ولی از نظر هوش و ذکاوت عالی بود. مطالب امری را خوب آموخته بود. در کروس بالا با کمک پدر و برادرها که از او کوچکتر بودند چندین اطاق ساختند و زیرزمینی جهت گوسفندان کندند و طویله های زیاد ساختند و به آبادانی آن منطقه پرداختند. در جوانی او را برای سربازی خواستند و او رفت. عاشقانه خدمت کرد و برگشت و مشغول کشاورزی و دامداری گردید و کروس بالا هم نقطه مهاجرتی بود که آنها ساکن شدند. البته هیچ اطاقی نبود و همه را خود ساختند. شاید دو اطاق یک طویله را وثیقی ساخته بود که فقط پدر آنها سید عبدالله در آن ساکن شود.

سید انور ناشری جوانی پر شور و حال بود و هوس ازدواج نمود. چون حسین آباد کروس نقطه دوردستی بود، دختران حاضر نمی شدند در دهی غریب و تنها بدون آب و برق زندگی کنند. خوشبختانه شانس در خانه او را زد و دختر خانمی ماهر و انسان و مؤمن از اهل اردستان به نام مرحمت شیرازی اردستانی ازدواج را پذیرفت و مانند لیلی و مجنون ازدواج نمودند و دوش به دوش هم شروع به زندگی نمودند. البته در سال 1343 ازدواج نمودند و پدر آقای ناشری چندین سال قبل از ازدواج آنها به ملکوت ابهی صعود نمودند. آقای انور ناشری هم پدر بود و هم مربی و هم استاد و مادر عزیزش و خواهر و برادرها انور و میثاق و معتمد سه برادر مشغول کشاورزی و دامداری بودند و مطیع و فرمانبردار برادر بزرگتر خود بودند و خواهران یکی پس از دیگری ازدواج نمودند. سید انور، عبدالحسین و ثناء برادران آخری را به طهران منزل خواهرش ملیحه همسر علی اکبر رضوانی فرستاد که تا دیپلم درس خواندند و هر کدام شرح حال جداگانه ای دارند. زمانیکه پدر سید انور صعود نمود، پانصد گاو داشتند و گاو و مرغ و خروس بسیار بود و این چند خانواده تنها در کروس بالا و با آبی شور و بی برق زندگی میکردند و ستاره های آسمان برق آنها بودند و از چراغ و لامپ توری و گردسوز استفاده نمی نمودند ولی عشق مهاجرت و عاشق بودن به جمال مبارک باعث شد هر سختی را به جان خریده بودند و هرگز شکوه و شکایت نکردند. در سال 1346 با لودر کف رودخانه و جاده مال را صاف کردند. جاده خاکی بود که علی اکبر رضوانی برای آنها آب خوردن از طهران می آورد و همه همشهریها و فامیلها به آنها سرکشی میکردند. در آن زمان ها آب فراوان بود و به مقدار زیادی هندوانه و خربزه میکاشتند. خربزه ایوانکی معروف است و شب که هوا سرد میشد خربزه ها از شیرینی میترکیدند و مانند قند شیرین بود. انار و انجیر که به وفور بود چندین کامیون به میدان میرفت. البته نود درصد این درختها را سید عبدالله و سید حبیب برادرزاده اش و آقا فضل الله و شمس الله و میرزا احمد و جاسبی ها کاشته اند و بعد اولادهای او همت کرده اند و آنجا را آباد کردند. بعد از فوت آقای ناشری باغها بین اولادها طبق وصیت او با نظر مالک آنجا جناب وثیقی تقسیم شد. جناب وثیقی نصف عایدات درختها را پاییز می برد و کاری به هیچ چیز دیگر نداشت. مرد نازنینی بود و بسیار ثروتمند بود. در شرق طهران مسعودیه و مکان های دیگر و افسریه صدها هکتار زمین داشتند که الان دو میلیون انسان در آنجا زندگی می کند و نام نیک آنها سر زبانهاست. کسی فکرش را نمیکرد که روزی مالکیت لغو شود و صاحب زحمت کشیده خود نباشی. در اواسط انقلاب حسین آباد بالا و پائین را مصادره کردند و به رعیت ها گفتند عایدات ملک را باید به بنیاد مستضعفان بدهید. هر ساله محصول قیمت گذاری میشد و سهم کشاورزی محفوظ بود و آنها سهم خود را یا اجاره می دادند و یا می فروختند. این مادر و برادرها و علی اکبر رضوانی و برادر خانم انور حتی گاوداری با چرخ خود آنجا را درست کرده بودند و خانه ها را بسیار عالی ساخته بودند. برق آوردند، باغ ها را درختهای جدید کاشتند. هزاران درخت اضافه شد و با اینکه خشکسالی شده بود ولی نعمت در آنجا به حدّ وفور بود. سیل آمد و نصف باغها را برد. عدّه ای به تحریک عدّه ای محلی آمدند و قدری زمین ها را که درخت نداشت و محل کاشت گندم و جو بود و خربزه و هندوانه بود، گرفتند. هرچه تلاش کردند و پول وکیل دادند، فقط وعده دادند و عملی نشد. دومین برادر بعد از معتمد چه نازنینی بود، تصادف کرد و صعود نمود. مادر به داغ همین پسر سوخت تا از این عالم رفت و بسیار صدمه و بلا به آنها اهل محلّ وارد کردند. به تحریک عدّه ای که از خدا بی خبرند و مردم آزاری آنها را شاد می کند.
سید انور از استرس و ناراحتی و تهدیدات مرض قند گرفت که گاهی او در بیابان از هوش میرفت و زن و بچه به دنبال او بودند تا او را پیدا کنند. بسیار انسولین تزریق می کرد و به این خاطر زن و بچه اش ناراحت بودند. عدّه ای به خاطر اینکه آنها را از آنجا آواره و سرگردان کنند باعث اختلاف هم می شدند عدّه ای آنها را می ترساندند که شما دیوانه اید و اینجا مانده اید. عدّه ای می گفتند شما را اینجا خواهند کشت. هر سال حرف های نوظهوری میزدند ولی آنها بیدی نبودند که با این بادها بلرزند. دو سالی بود که به آنها اخطار کردند باید اینجا را تخلیه کنید و بروید چون اینجا مصادره است. هرچه اینها تظلّم کردند که ما 65 سال است که اینجا هستیم و اینجا را ما آباد کرده ایم و مالک نصفش را به ما داده است. ساختمان ها را خودمان ساختیم و درخت ها و استخرها را پدر و مادر ما زحمت کشیده اند و نتیجه بخشید. اما گوش ندادند و آمدند و اثاث های آنها را بیرون ریختند و فقل به درب خانه ها زدند و آنها را آواره به ظاهر نمودند و فکرش را نمی توان نمود که رحم و مروّت و انصاف کجاست.
حضرت علی می فرمایند: "وجدان یگانه محکمه ای است که احتیاج به قاضی ندارد." خودشان را یک لحظه جای این عزیزان قرار دهند که فقط جرمشان بهائی بودن است، بگذارند و اگر خودشان بودند چه کاری انجام می دادند. بسیار سخت است که یک عمر زحمات انسان را از او بگیرند و بگویند تو حق نداری دیگر اینجا پیدا شوی. خداوند هرگز از ظلم ظالمی نخواهد گذشت. نه به اشک چشم همسران نگاه کردند و نه به غم این زحمتکشان که پیرمرد 75 ساله ای بود و به برادرانش و زن بیوه و بچه یتیم او توجهی نداشتند. کجای دنیا این کار صحیح است ولی بدانید که به خاطر ایمان راسخ و کامل و یقین به خداوند و طلعات مقدسه هرگز بنده ای در نمی ماند و روزی او را خدا می دهد.
سید انور ناشری 7 اولاد دارد که همه هنرمند و فنی کار و زحمتکش و قانع و سالم و سازگار و یاور والدین بودند. خانه ای برای پدر و مادر اجاره کرده اند و تمام وسایل را فراهم نموده اند که آنها غصه نخورند. اولین اولاد او عبدالله ناشری که همسر او منیژه محمدی نوه عبدالحسین یزدانی مشهور است و دو اولاد به نام های ایمان و پریا دارند. بسیار نسبت به پدربزرگ مهربان و از نظر مالی و روحانی بسیار عالی بودند و نخواهند گذاشت انور غصه و ناراحتی داشته باشد.
دومین اولاد امرالله که همسر او رکسانا بود و دو اولاد به نام های کامران و هلن دارند. سومین اولاد ایرج که همسر او پریا شیرازی بود و پسرش آرشا نام داشت. چهارمین اولاد کوروش که همسر او ندا اردانی بود و دو اولاد به نام های کیارش و کیمیا نام دارند. پنجمین اولاد داریوش همسر بهناز جابری شیرازی که فرزندی به نام کیان دارند. ششمین اولاد تورج همسر ساناز بندی کرمانی بود. هفتمین اولاد دختری به نام مریم بود که ازدواج نکرد و به شغل آرایشگری مشغول است. امیدواریم به خاطر زحماتش و خدمت به پدر و مادر خوشبخت و دعا و ثناگوی پروردگار باشد.
هیچکس تصور چنین بی رحمی و بی انصافی را نمی تواند بکند. بعضی ها فکرشان انسان دوستی است و بعضی فکرشان نابودی انسانها و بدبختی آنها است بی خبر از آنکه همه خدای مهربان دارند که حامی و یاور آنهاست. پرنده ها در سر درخت آشیانه میسازند، تخم می گذارند و بچه تولید می کنند اما هیچکس به خودش اجازه نمی دهد آشیانه ای را خراب کند. عدّه ای آب و دانه به پرنده ها می دهند و عدّه ای دلرحم در شهرها و روستاها به گربه ها و پرنده ها غذا و آب و دانه می دهند. حتی این کار حمایت از حیوانات است و چگونه دلشان می آید خانه کسی را خراب کنند و آنها را آواره نمایند. چگونه قلب و دلی که مانند شیشه نازک است را می شکنند. مگر معتقد به آه و ناله و عالم بعد و تقاص نیستند و مگر قیامتی برپا نمیشود و چه جوابی دارند بدهند. در دهی مانند جاسب و حسین آباد که پشت کوه عدّه ای انسانهای مظلوم و زحمتکش زندگی می کنند چه گناهی دارند. آیا آزارشان به مورچه ای رسیده است؟
انور در جوانی که خدمت سربازی رفته بود، در سربازی دست نشانه خوبی از نظر تیراندازی داشته است. افسران آن دوران خدا رحمتشان کند، به حسین آباد می آمدند و به او می‌گفتند بیا با ما به شکار برویم. او را می بردند و شکار می زدند و شب کباب بسیار خوشمزه ای درست میکردند و برای انور جواز گرفتند اما همان اصلحه های با جواز را از او گرفتند.
خانم او میش ها و گاو ها را با پسرها میدوشیدند و ماست و پنیر درست میکردند و میخوردند و میفروختند و حتی به مردم هدیه و سوغاتی میدادند. تمام انارهای لک دار را و انار ترش و شیرین را چندین دیگ رب درست میکردند که نمونه بود. صدای نی معتمد هنوز در گوشها طنین انداخته است که در سر کوه نی میزد و میخواند. صدای مناجات و اشعارها و جلسات و جمعیت زیاد از یاد نرفته است و دوران زیبایی بود. خانم انور میگفت یک روز به بچه ها گفتم یک بار دیگر مرا زیر درخت توت ببرید و یک چائی بخوریم تا آنجا را ببینم. میگفت اشک امانم نداد و بچه ها مرا آوردند.
گفتم خدایا خودآگاهی که ما گناهی نداریم و به هیچ کس بدی نکرده ایم و در حق هیچکس نفرین و آه و فغان نمی کنیم. آنها را بیدار کن، حق یک عمر زحمت ما را بدهند و باز هم در حق آنها دعا می کنیم. با دلی سوخته و چشم اشکبار این حرف را میزد و به او عرض شد “عاشق صادق را حیات در وصال است و موت در فراق صدرشان از صبر خالی و قلوبشان از اصطبار مقدّس. از صد هزار جان در گذرند و به کوی جانان شتابند.” خوشابحال تو و انور عزیز که عاشق صادق و خالص هستید. در عرش اعلی مأوی دارید و نظر الطاف حق اید. واقعاً این عزیزان بسیار شاکر و شادند که در راه خدا و ایمان خود زندگی خود را از دست داده اند. هرکس به هر دین و آئینی که هست اگر خدا و وجدان خود را در نظر بگیرد دست به چنین اعمالی نخواهد زد.
احبای الهی هم باید در هر زمان رضای حق طلبند و از نفاق و حسد دوری جویند. هدف وحدت عالم انسانی و خدمت به خلق عالم باشد و این دنیا فانی است اگر تمام حسین آباد را سند محضری به همین انوری بدهند یک روزی از این عالم خواهد رفت و حالا که همه را از او گرفته اند، پس چه بهتر که از امتحان الهی روسفید بیرون آمدند و رضای خدا را به رضای خود ترجیح دادند. یک کلام اگر کتمان عقیده می کردند هیچ چیز از آنها گرفته نمیشد ولی اگر کمی تعمّق و تفکر کنیم مگر میشود دروغ گفت. کسی که یک عمر حبّ الهی در قلب او ریشه کرده است مگر پاک میشود. میگویند یک جوانی مسلمان را به خاطر ازدواج یا هر چیز دیگر بردند و او را مجبور کردند که از مسلمانی دست بردارد و مسیحی شود. هنوز مراسم کتمان عقیده تمام نشده بود که برق ساختمان رفت و بعد از نیم ساعت برق آمد. گفت اللهم صلّ الا محمد و آل محمد. پس واضح است اگر کسی ایمان داشته باشد نمیشود ایمان را از قلب پاک کرد و ایمان گچ روی تخت سیاه نیست که با پاک کن بتوان آن را پاک کرد. خداوند صبر و قرار و استقامت به خانواده و برادرانش بدهد. البته همه مؤمن و وفادار و شاکرند و به رضای حق عاملند و خود را قانع کرده اند و پذیرفته اند هر که ز درگاه مقرّب تر است جام بلا بیشترش می دهند.
این خلاصه ای از شرح حال یکی از اولادهای سید عبدالله ناشری بود. همه اولادها و نوه های او نابغه این روزگار هستند. پسران آقای انور همه کاسب و صنعت گر ماهر و با انصافی هستند و هر سال مقداری از انار و انجیر برای همسایگان و دوستان می آورند. اما زمانیکه سراغ میگیرند امسال برای ما انار نیاوردید، اینها باید چه بگویند. میگویند خشکسالی شده است و پدر و مادر پیر شده اند و از آنجا آمده اند. اگر بگویند آنها را از خانه و کاشانه بیرون کرده اند و برچسب چسبانده اند که تبلیغ دین کرده‌اید، ولی مردم که کر و کور نیستند. الان کلاغی در حسین آباد غار کند در حسن آباد مردم غار میشنوند. تا بگویی فِ همه از فرح زاد صحبت می کنند.

​خداوندا عدل و انصاف عنایت بفرما و ناآگاهان را آگاهی ده و چشم بینا و گوش شنوا به آنها مرحمت کن تا به درد و غمها نیفزایند. خلق را مساوی دوست داشته باشند و حق شهروندی رعایت شود. چیزی را به خود نمی پسندند به دیگران نپسندند. خدایا به ستمدیدگان و آوارگان و بیچارگان و مریضان خودت از روی فضل معامله کن و به آنها صبر و قرار عنایت کن. نسیم عنایت خود و باران رحمت خود را از خلق مگیر. ما همه محتاج توئیم و جز تو کسی را نداریم. عشق تو در قلب ما است. جان ما، مال ما و هرچه داریم از توست. ای خدای مهربان ما از خود چیزی نداریم. به عشقت زنده ایم و به وعده های محکمت امیدوار. ما را محروم مکن. 
0 Comments



Leave a Reply.

    مدیر

    در این قسمت می پردازیم به ذکر سرگذشت بهاییان و شخصیت های  گذشته و حال جاسب که در جای جای ایران و جهان در گذشته و حال زیسته اند و به خدمت پرداخته اند

    آرشیو مطالب

    May 2021
    November 2019
    November 2018
    March 2018
    February 2018
    January 2018
    December 2017
    November 2017
    October 2017
    September 2017
    August 2017
    July 2017
    June 2017
    May 2017
    April 2017
    March 2017
    February 2017
    December 2016
    November 2016
    October 2016
    September 2016
    August 2016
    July 2016
    June 2016
    May 2016

    دسته بندی ها

    All
    آقایان
    بانوان
    بهاییان جاسب
    خاطرات سیارون
    خاطرات عباس محمودی
    خاطرات م یزدانی
    خانم پریچهر یزدانی
    دوستان نزدیک جاسبی ها
    سناءالله حکمت شعار
    شهدای جاسب
    عشرت نوروزی
    گفتگو

    RSS Feed

مقالات

* الواح نازله
* علت آزار و اذیت بهاییان
*
تاریخ نگاران جاسب
* دزدان اشیای عتیقه
* ​آقای سلیمی معلم مدرسه
* گالری تصاویر

شخصیت ها

*​ ملا غلامرضا جاسبی
* ملا جعفر جاسبی
* فرهنگ لغات جاسب

* شهدای جاسب
* شجره نامه ها
* شعرای جاسب

خاطرات

*​  ذبیح الله مهاجر
​
* سید رضا جمالی
* شمس الله رضوانی
* عشرت نوروزی
* عباس حق شناس
* علی محمد رفرف

سیارون​

* صفحه خانگی
* سیارون

* درباره ما
*
 جاسب بلاگ(مطالب مختلف)
* 
 اسناد و مدارک تاریخی

* ارسال فایل توسط کاربران

آخرین مطالب 

* بهاییان‌جاسب: عزیزه خانم یزدانی ، محمد علی روحانی
​* شجره نامه: شجره نامه سید عبدالله ناشری
​* کتاب بیان حقایق از سید عباس علوی

ادامه مطالب

* جزئیات شهادت شهدای فیلیپین،​ معاون التجار نراقی
​* اشعار شعرای جاسب:  واحه، « نگاه عبـدالبهـــاء»
​* بلاگ: خاتمیت، ایران و بهاییت، دور اسلام‌ ، دلائل بهائی از قران
* دكتر شاپور راسخ: حضرت بهاءالله پیام آور مهر و یگانگی
*  اوضاع کنونی جاسب اول، دوم، سوم، زندگی روزمره اهالی
​* بلاگ: چگونه می توان بهائی شد؟، عبدالبهاء و تولّد انسان