* آقای حسینعلی یزدانی

حسینعلی یزدانی پسر عمو ابراهیم یزدانی

حسینعلی یزدانی فرزند بزرگ محمّد ابراهیم پسر مشهدی حسنعلی، از مادری مسلمان به نام هاجر چشم به جهان گشود و خواهرهایی به نام سکینه و سنمبر و برادری کوچک به نام سلطانعلی داشت. متأسفانه در نوجوانی مادر خود را از دست می‌دهد و در جاسب با پسرعموهایش مثل عبدالحسین یزدانی و روح‌الله یزدانی آداب بهائی می‌آموزد و نماز و دعا و مناجات بسیار حفظ می‌نماید و در جاسب به پدر در کشاورزی کمک می‌نماید و هر کاری در حد توانش بود انجام می‌دهد. سکینه خانم خواهر بزرگش ازدواج کرده بود. پدرش جوان بود ولی مریض احوال که مجبور می‌شود همسری به نام حلیمه دختر غلامرضا احمد را به ازدواج خود در آورد و این زن بابا کمی خشن و بداخلاق بوده است. حسینعلی خواهر و برادرش سلطانعلی را به طهران خدمت خانواده‌های تیرانداز می‌آورد که هم دکتر بودند و هم گاراژ داشتند، و مشغول کار می‌شود و سلطانعلی که کودکی 12 یا 13 ساله بود را در پناه خود حفظ می‌نماید و اطاقی می‌گیرد و سنمبر دختر بچه‌ای بوده است و کارهای خانه را انجام میداده است.

---

این سه خواهر و برادر متحداً کار می‌کنند و باهم خیلی مهربان زندگی می‌کنند. برادرش سلطانعلی خیلی باهوش و زرنگ بود و بستنی‌سازی و فالوده را یاد می‌گیرد و خیلی عالی انجام وظیفه می‌کند و تابستانها هم به جاسب میرفته است. در زمان قدیم سواد کم بوده است و کارخانه و شغل مناسبی در طهران نبوده است بنابراین یا باید کارگری می‌کرده‌اند یا کشاورزی. در هر صورت حسینعلی در کنار تیراندازها می‌ماند و زندگی خیلی ساده‌ای را دنبال می‌کند و خانواده تیراندازها به اندازه‌ای به صداقت و درستی این مرد اعتماد داشتند که کلید کارخانه یا کارگاه را به او داده بودند. در حدود سی سالگی با خانمی یزدی به نام بی بی جان مطلّبی نصرآبادی که بسیار خانمی مؤمن و ساده و مهربان و ستمدیده و زحمتکش بود، ازدواج می‌نماید و با همکاری یکدیگر خانه دو طبقه کوچکی خریداری می‌کنند و دارای سه اولاد می‌شوند.
اولی پسری به نام جمال یزدانی که در زمان خود بسیار باهوش و نابغه و درس‌خوان و با تدبیر و مؤمن و فهمیده و خوش تیپ و خوش هیکل و باوقار بود و در تمام مراحل زندگی یاور والدین خود بوده است. این جوان با تدبیر و برومند پول جمع می‌کند و با زحمت خود بعد از دیپلم با راهنمایی دوستان خود به انگلیس می‌رود و درس مهندسی هواپیما را می‌خواند و به خاطر باهوش بودنش همیشه شاگرد اوّل بوده است. مادرش می‌گفت پسرم همه کارهایش درست است و همه نمره‌هایش 20 می‌باشد. ایشان پس از تحصیلات به آمریکا می‌رود و مشغول کار می‌شود و هرگز به ایران بازنگشت. همسری در آن دیار اختیار کرد و دارای 5 اولاد گردید و در لوس آنجلس و شهرهای دیگر آمریکا شهره آفاق چه از نظر کاری و چه از نظر امری بوده و هست. مادرش خدابیامرز دو مرتبه به زیارت ایشان و زیارت ارض اقدس تشریف برد. دومین اولاد آنها توران بود که با آقای سعیدی اردستانی ازدواج نمود و دارای سه اولاد بود. اوایل انقلاب به آمریکا رفتند و پوران سومین اولاد در آمریکا نزد برادر تحصیلات عالیه نمود و ازدواج کرده است.
همگی قائم به خدمت فعال و پاک و بی‌ریا مثل پدر و مادر عزیزشان به خلق خدا مهربان‌اند. آقای حسینعلی یزدانی چون پسر عمویش حسینعلی یزدانی پسر اسدالله را هم به این نام می‌شناسند، خانمش می‌گوید شوهرم را حسینعلی صدا کنید که همه به او حسینعلی می‌گفتند. این مرد نازنین شاید سی سال بچه‌هایش را ندید و از مظلومی همتا نداشت. صدایش را جز موقع مناجات کسی نمی‌شنید به حدّی آرام بود که به قول فامیل روح و ریحان و دریای نجابت و صفا و وفا بود. در اواخر عمر هم مرتب به خانه اقوام می‌رفت و برای آنها از امر صحبت می‌نمود و از امتحانات الهی برای همه مناجات می‌خواند. آثار و الواح زیادی را حفظ کرده بود. آخرالعمر زمانی صعود نمود که در گلستان اجتماع ممنوع بود. در مراسم خاکسپاری ایشان در خاتون آباد شاید 15 نفر بیشتر نبود چون غدقن بود. شماره قبر او 50 می‌باشد یعنی پنجاهمین متصاعد آن گلستان بوده است. چهره نورانی و خلق خوب و حسنات او را فامیل از یاد نمی‌برد. ساده زندگی کرد و ساده پوشید و در نهایت آبرومندی و دینداری و خوبی از این جهان چشم پوشید و به عالم بالا شتافت. هرگز در ضیافت و جلسات غیبت نمی‌کرد و همیشه و همه وقت حاضر بود. صفات حسنه‌ای داشت . معتقد بود کسی که مرتب نماز و دعا و مناجات را سر وقت خودش بخواند و با مولایش عهد و پیمان ببندد، نه غیبت می‌کند و نه دروغ می‌گوید و نه مردم آزاری می نماید و خدا هم از او راضی است. 

-----
*   دوستان عزیز و همراهان همیشگی وبسایت سیارون جاسب در نگارش شرح حال های جاسبی ها و نیاکان عزیزمان سعی شده تا از خاطرات و جنبه های مختلف زندگی این عزیزان نکته ها برداشته و نوشته شود از این رو شما عزیزان نیز اگر مطالب، خاطرات و یا تصاویری در اختیار دارید که میتواند ما را در تکمیل این شرح حال ها کمک نماید عنایت نموده و برای ما ارسال دارید.
​                                                                                                                                                                  با تشکر