* آقای احمد محمدی فرزند حبیب محمد

حبیب محمد با آغابیگم فرزند عمه صاحب، دختر مشهدی حسنعلی و میر ابوطالب پدر او ازدواج می‌نماید. دو پسر به نام احمد و نعمت و دختری به نام عزت خدا به آن‌ها عطا می‌کند. عزت خانم همسر آقای محمود حیاتی که اهل یزد می‌باشد، می‌شود و فعلاً در استرالیا زندگی می‌کنند و خیلی مؤمن و مخلص هستند. آقای احمد محمدی در جوانی در دخانیات طهران کار می‌کند و در دخانیات مسئول کوره بود و  اجناس زائد  را باید می‌سوزاند چون در آن زمان پول‌های باطل شده را باید می‌سوزاندند. عدّه‌ای به او میگویند آنها را نسوزان، ما آنها را بیرون می‌بریم و تقسیم می‌کنیم. پولدار می‌شویم چون پول باطله را به مبلغی بالا می‌خریده‌اند. آقای احمدی می‌گوید من هرگز خیانت نمی‌کنم و وظیفه‌ام را انجام می‌دهم و آنها را می‌سوزانم. آنها او را تهدید می‌کنند که تو را در همین کوره می‌سوزانیم و بعد میگوییم یک بهائی را سوزانده‌ایم. او با کمال شهامت می‌ایستد و نمی‌گذارد پولها را ببرند. وقتی خبر آن پخش می‌شود، احمد را اخراج می‌کنند. خوشحال بود که جان سالم به دربرده است. بعد از مدّتی در شرکت واحد مشغول کار می‌شود و با خانم شهربانو شریفی فرزند زبیده خانم و شکرالله شریفی ازدواج می‌نماید.

---

او هیکلی ریز نقش ولی خوش تیپ و خوش بیان بود و خیلی آرام صحبت می‌کرد. این زن و مرد مؤمن همصدا و همفکر دارای 6 اولاد، 4 پسر و دو دختر می‌شوند. هدف این زوج مقدّس بوده است که اولادهائی مانند گل، متحد، باسواد، مؤمن و فعال به اجتماع تحویل داده‌اند که در هر گوشه مانند ستاره‌ای درخشان در شب تاریک هستند. اولین پسر او احسان الله که پزشک است و پزشکی او که تمام می‌شود به خاطر عقیده‌اش مدرک او را ندادند اما خیلی باسواد و فعال و تجربه‌دار و لسان شیوائی دارد که همه به او غبطه می‌خورند. دومین پسر او ایرج در تمام ایام جوانی در عربستان صعودی در مهاجرت بود و وقتی اخراج شدند به آمریکا رفته است.
سوّمین پسر سیاوش محمدی است که در جلسه یادبود جناب جمالی مناجات می‌خواند و چهارمین فرزند رامین عزیز که مجرّد است و همسری انتخاب نکرد و میگفت چه خدمتی بهتر از خدمت پدر و مادر است. پدر و مادر هر دو از این عالم رفتند و جلسات تذکّری آبرومندانه در حدّ شأن این والدین گرامی گرفتند و تمام همسایگان و دوستان آنها شرکت کرده‌اند. هر یک از همسایگان از خاطرات و محبت‌های این خانواده تعریف می‌کردند و اشک می‌ریختند و می‌گفتند انسان در این حدّ خوب ما ندیده بودیم.
آقای احمد محمدی باغی در طاووسیه به متراژ 1000 متر داشت و دارای انواع درخت میوه بود. هرگز ذرّه‌ای از میوه‌ها را نمی‌فروخت و فقط به همسایگان و دوستان می‌داد و در باغ او به روی همه باز بود. در منزل ایشان همیشه جای دوستان و خویشان بوده است و مرکز دعا و مناجات بود چون شهربانو همسرش میگفت اگر از صدق دل دعا و مناجات بخوانی مستجاب می‌شود و اولادها دقیقاً الگوی خالص پدر و مادر هستند. دختران او اقدس خانم همسر آقای نوین که در خیابان جمهوری (شاه سابق) عینک‌سازی داشت و هرچه داشتند از آنها گرفتند و الان در استرالیا ساکن هستند. دختر دیگرش پریوش خانم همسر آقای سیامک داودی می‌باشد. لازم به ذکر است بعد از سی سال سابقه کار در شرکت واحد او را به خاطر عقیده‌اش اخراج نمودند و عشقش این بود که از نوادگان مشهدی حسنعلی و فامیل ملاجعفر جاسبی است. همیشه با اعمال خوبش و شیک پوشی و اخلاق حسنه‌اش در جمع‌ها عزّت و احترام خاصی داشت. خوب تربیت شده بود و خوب اولاد تربیت نمودند.
احسان الله پسر ارشد او با خانمی اهل یزدل کاشان از خانواده‌ای مرفّه به نام روح‌انگیز امینی ازدواج نمود و یک پسر به نام ایمان و یک دختر به نام شعله دارد. خانم ایشان مدّتی در سجن بسر برد و بعد آزاد شد و صدای بسیار زیبائی و لحن ملکوتی و دلنشینی دارد. هنگام مناجات خواندن شنوندگان به عالم دیگر می‌روند و بسیار دلنشین مناجات می‌خواند. سیاوش همسرش رؤیا که قبل از انقلاب ایمان آورده بود و دارای یک پسر قدبلند و باهوش به نام فرید شدند. اولادهای او در ایران و در خارج افتخار جاسب و جاسبی هستند با اینکه این اولادها جاسب را ندیده‌اند ولی به جاسبی بودن خود افتخار می‌کنند. جاسبی‌ها خوب آموخته‌اند که باید آدم خوبی بود و به همنوع خدمت نمود و دنبال سیگار و مشروب و کارهای زشت نباید رفت. پناه یتیمان و کمک کار محتاجان باشند و هر مقدار نعمت خدا داده است تنها برای خود نخواهند. خودبین و خودپسند نباشند و همه خلق را دوست بدارند و به همنوع خدمت صادقانه نمایند. هر کسی به آنها بدی نمود او را ببخشند و از ذهن دور کنند و هر خدمتی به نوع بشر می‌نمایند آن کمک و خدمت را فراموش نمایند چون اگر گفته شود اجر آن از دست می‌رود. 

-----
*   دوستان عزیز و همراهان همیشگی وبسایت سیارون جاسب در نگارش شرح حال های جاسبی ها و نیاکان عزیزمان سعی شده تا از خاطرات و جنبه های مختلف زندگی این عزیزان نکته ها برداشته و نوشته شود از این رو شما عزیزان نیز اگر مطالب، خاطرات و یا تصاویری در اختیار دارید که میتواند ما را در تکمیل این شرح حال ها کمک نماید عنایت نموده و برای ما ارسال دارید.
​                                                                                                                                                                  با تشکر