جناب گلپور و خانواده به همراه باجناق خود علی اکبر رضوانی و ملیحه ناشری تابستان به جاسب میآمد و با جوانان هم سن و سال خود 30 الی 40 نفری در کوه و دشت و مزرعه را در کنار هم شادمانی میکردند و از بیانات دلنشین این مرد بی همتا استفاده می کردند. جناب گلپور محقّق بسیار خوبی است و راجع به ظهور حضرت اعلی و ایمان جاسبی ها و صدمات و بلیات و توفیقات و تأییدات و پیشرفت های جاسب و جاسبی ها کاملاً واقف و مطلع است و افتخار می کند که همسری از ولایت جاسب نصیب او شده است. ایشان به جاسبی ها بسیار مهر می ورزد و خودش و خانمش به کلّ احباء و خلق عشق میورزیدند و امیدوارند همه در نهایت آسایش و آرامش و سکون زندگی شیرین و شادی داشته باشند و به جای کینه و دشمنی، صلح جایگزین گردد.جناب گلپور با ادب ترین و تمیزترین مردی است که میتوان از او بسیار آموخت. خوشابحال مؤانسین او و هم نشینان و دوستان او که در جوار او هستند.
به یاد دارم اولین روزی که در جاسب آمده بود، دو نفر سر موضوعی بحث میکردند و زود قضاوت میکردند. جناب گلپور فرمود، حضرت علی علیه السلام بیان فرمودند در هنگام خشم نه تصمیم و نه تشویق و نه تنبیه، آرام شوید و آب بنوشید. به سر صبر تصمیم بگیرید و هم چنین فرمود وجدان یگانه محکمه ای است که احتیاج به قاضی ندارد. پس به وجدان خود مراجعه کنید و خود را در طرف مقابل قرار دهید. همین بیانات باعث سکوت و سکون و سازش شد. حال چه بسا که در هر مطلب و مشکلی آثار بسیاری را می داند و از آنها استفاده می کند. جناب ناشری را خدا رحمت کند که زادورود او بسیار زیاد هستند ولی همه صالح و سالم می باشند و انسانهایی که همه مردانی بزرگ شده اند. آقای گلپور با محبّت و لبخند بیانات حق را به آنها می آموخت. بسیار عالی و خوب است در جمع ها به جای صحبتهای معمولی بیانات شیوایی درباره امر گفته شود و در قلب ها جای گیرد و یک عمر انسان لذت ببرد که فلان شخص این مطالب را به بنده آموخت. جناب گلپور معتقد است انفاق کردن فقط انفاق مال نیست. انفاق کردن انواع و اقسام دارد. کسی که میتواند به دوستان و مریضان سرکشی کند و دلی را شاد کند، انفاق کرده است. کسی که آثار گرانبهای امر الهی را خواند و حفظ کند، باید به دیگران انتقال دهد چون همه به کتاب دسترسی ندارند و یا آگاهی ندارند. میفرماید دین بهائی مانند دریا است و هرکس به اندازه علاقه و ظرفیت خود از این دریا استفاده می کند. استکان 2 سیر آب و لیوان 5 سیر و سطل 2 من و بشکه 220 لیتر و هرکدام به اندازه ظرفیت خود برداشت می کنند. آثار الهی گنجینه پر محتوی است که تمام شدنی نیست. خوشا به حال کسانی که بخوانند و به دیگران به خاطر اصلاح عالم بیاموزند. دنیا تشنه تعالیم الهی است و اگر بهائی ها به تعالیم الهی عامل بودند دنیا خراب و جنگ زده نبود. تمام آثار الهی همنوع دوستی و محبّت به همنوع و پرستش خداوند یکتا است. خدائی که عقل و شئور و نعمت و رحمت و برکت و زیبائی را ارزان در اختیار بندگانش قرار داده است و این تعداد پیامبر پیاپی به خاطر راهنمائی بشر فرستاده است. ای کاش نافرمانی نمیکردند و احکام الهی را اجرا میکردند. همدیگر را در آغوش با مهر و محبّت میفشردند و به یکدیگر عشق میورزیدند و دنیا را بهشت برین می کردند.
جناب گلپور همیشه از قدماء امر و مهاجرین و مشوقین تعریف می کردند که هر فردی باید علم و عرفان بیاموزد و بنده پاک و طاهر خداوند در روی زمین باشد. ایشان مطالبی راجع به جناب ناشری نوشته اند که در شرح حال او آمده است. وجیهه خانم و جناب گلپور پسر بزرگواری به نام وحید دارند و این جوان برازنده دریای محبت و ادب و ایمان است و از شجاعت و شهامتی خاص برخوردار است و مانند پدر سخت کوش و مقاوم و مطلع و با ادب و با کلاس و در بین خلق به خوش نامی معروف است. عزیزی تعریف می کرد و می گفت حسودی بسیار کار بدی است چون حضرت رسول فرموده است حسد چون آتشی باشد پر از دود کند روح و روان را و هر دو نابود. رسول حق چه زیبا فرمود، حسود بینوا هرگز نیاسود. ایشان میگفت بنده به آقای گلپور و پسر و خانمش حسودی می کنم و چگونه این مقدار مطلب میدانند و چگونه خوب و مهربان و امین و درستکار هستند و چرا مردم آنها را دوست دارند. عرض شد ایشان از کودکی یاد گرفته اند که بهائی یعنی جامع جمیع کمالات انسانی. حال همه محسّنات در وجود این عزیزان است و از هم اکنون شروع به یادگیری کن و عمل کن و خدا را هرگز فراموش نکن. هرچه به خود نمی پسندی به دیگران مپسند. این قطره ای از دریای معرفت این خانواده بود.
وجیهه خانم در مشکلات وارده به شوهر مانند شیر استقامت نمود و این زن و شوهر به دنیا ثابت کردند که هیچ گناهی جز خداپرستی و ایمان به حضرت بهاءالله ندارند و شب و روز ذکر حق نمودند. وجیهه خانم به مریضی سختی دچار گردید و پس از عمل و پرتو درمانی و شیمی درمانی با دعای خیر همه احباء و همسرش الحمدالله همان زندگی شیرین را ادامه می دهد. حق شاهد و گواه است قلم نمی تواند اعمال پسندیده و انسانی آنها را بنویسد. آنها برگزیدگانی نمونه هستند که خلق بدانند می توان خوب بود و از چنین مؤمنین و مظلومانی سرمشق گرفت. برای هرگونه جانفشانی آماده اند و مانند کوه مقاوم و استوار و مانند ابر بارنده و مانند خورشید نورانی و مانند نسیم میوزند و همه جا را سالم نگه میدارند. در هر ادیانی چنین افرادی بوده اند که نامشان تا ابد باقی است و افتخار ما هستند که چنین فامیلهائی و هموطن های دلسوز و صالح داریم. دنیا تشنه محبت و رستگاری است. این عزیزان عمرشان هدر نرفته است و زحماتشان مقبول حق بوده است. نور الهی قلب آنها را منیر نموده است و خداوند آنها را سالم نگه دارد و از بلیات زمان حفوظ دارد و در امان باشند. روح والدین این عزیزان هم شاد و یادشان گرامی باد.
وجیه الله میرزا گلپور» شهروند بهایی ساکن روستای صفرآباد ساری پس از احضار و مراجعه به اداره اطلاعات ساری بازداشت گردید.
۱۳ اردیبهشت
وجیه الله میرزا گلپور پیرمرد ۷۱ ساله بهایی به شکل تحقیرآمیزی با دست و پابند در شهر تنکابن گردانده شد.
۱۶ اردیبهشت
برای تحت فشار قرار دادن وجیه الله میرزا گلپور، نامبرده را به بند زندانیان محکوم به اعدام زندان تنکابن منتقل کردند.
۱۹ اردیبهشت
وجیه الله میرزا گلپور به قید وثیقه ۱۰ میلیون تومان آزاد گردید.
از جمله صفات برازنده و خصائل و فضائل بارزه این مبلّغ بزرگوار و مهاجر و مبارز خستگی ناپذیر بزرگ خاندان ناشریها، متصاعد الی الله جناب سیّد عبدالله ناشری بود که از جمله در حق این مهاجر نستوه، حضرت بهاءالله می فرمایند:
« انَّ الّذینَ هاجَرُوا فی سبیلِ اللهِ ثُمَّ صَعِدُوا الیهِ یُصَلِّیُنَّ عَلَیهمُ المَلَاءُ الاَعلی و رُقِمَتْ اسْمائُهُم مِنَ القَلَمِ الاَبهی مِنَ الّذینَ اسْتَشهَدُوا فی سبیلِ اللهِ المُهیمِنِ القَیُّوم.»
مضمون آنکه: بدرستی کسانیکه مهاجرت نمودند در سبیل خداوند، سپس صعود کردند بسویشان ملاءاعلی، گروه خالصان عالم بالا و مقرّبان درگاه الهی. بر آنان درود می فرستند و رقم زده شد، نوشته شد اسمهایشان از قلم ابهی. آنان از جمله کسانی هستند که در راه خداوند مهیمن قیّوم، شهید شدند.
پس میبینیم که در دیانت مقدّس بهائی، به تصریح حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء فدا شدن تنها، ایثار خون و نثار جان نیست. چنانکه هستند نفوسیکه بی آنکه جان بدهند، به مقاماتی از فدا واصل شده اند که شاید بسیاری از شهداء هم به آن مقام نرسیده باشند. چنانکه حضرت عبدالبهاء در مکاتیب جلد دوّم، چند معنی از معانی ندا را:
- فراغت از نفس و هوی
- جانفشانی در سبیل هدی
- و انقطاع از ما سوی الله
جانش خوش باد و روحش قرین ملاء اعلی در جنّت ابهی.
تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.
وجیه الله میرزا گلپور
یوم العدل 17 شهر البهاء 174 بدیع
برابر با چهارشنبه 16 فروردین ماه 1396 شمسی