لطفا جهت مشاهده تمام امکانات وبسایت، از مرورگرهای گوگل کروم، فایر فاکس یا اپرا استفاده نمایید...
وب سایت کروگان جاسب (سی یارون)
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح

بلاگ بهائیان جاسب

* سید میرزا محمدی و گوهر خانم اسماعیلی

13/3/2017

0 Comments

 
Pictureسید میرزا محمدی و گوهر خانم و پسرش آقا مرتضی محمدی
سید میرزا محمدی در سال 1288 در کروگان جاسب چشم به جهان گشود. پدر او سید مصطفی و مادرش سید نساء که هر دو طرف سید بودند و او به قول معروف از سادات طباطبائی محسوب می‌گردد. خانمش گوهر خانم دختر فرج الله و سلطان خانم خواهر سید نساء بود و سید میرزا و گوهر خانم دختر خاله و پسرخاله بوده‌اند. سید میرزا دارای یک برادر به نام میرزا احمد و یک خواهر به نام جواهر سلطان که در جوانی همسر استاد عباس حدادی و به قول معروف عباس سلمانی می‌گردد و با امر فاصله گرفته است اما بسیار زن خوبی بود. برادرش میرزا احمد بسیار مؤمن و بهائی خوبی بود اما سید میرزا در جوانی پدر خود را از دست می‌دهد و جوان زحمتکشی بود و غیرت و پشتکار عجیبی داشت. شب و روز کار می‌کرد و از دسترنج حلال خود ملک می‌خرد و پول جمع می‌کند و در سال 1313 با راهنمائی مادرش و خاله‌اش با گوهر خانم اسماعیلی ازدواج می‌نماید.

این اسم در شأن این خانم بود چون ایمان راسخ و ثابت و خانه‌داری و وفاداری را از مادرش آموخته بود. پس از ازدواج شروع به قالی بافی نمود و شوهر زحمتکش او به صورت مداوم به دنبال کار بود. هر مقداری که خریدند از زحمات بی‌دریغ آنها بود. چشمشان به دست کسی نبود و همدم و یاورشان پروردگار عالمیان بود و پشتیبان آنها جمال مبارک بود. در ابتدای زندگی خانه‌ای محقّر داشتند و بعد زمین وسیعی اول در ده کروگان در حدود 1300 مترمربع می‌خرند و کم کم اطاقهایی ردیف یکدیگر ساختند و دیوار بلندی دور خانه کشیدند. جوی آب از شرق خانه وارد می‌شد و از غرب آن خارج می‌گشت و صدای آب بسیار دل‌انگیز بود. خانه‌ای سرسبز وسیع داشتند و تمام دشت و کوه‌های جلو خانه آنها پیدا بود. در این باغچه انواع درختهای میوه کاشته شده بود. از اول بهار گل محمدی و بنفشه و گل بیدمشک و بارهنگ و رازیانه در خانه و اطراف او را معطر و زیبا می‌نمود. در بین درختان شبدر و یونجه و خیار و گوجه و سبزی همه چیز یافت می‌شد یعنی از همه چیز خودکفا بودند. خانه آنها کاملاً بهداشتی و تمیز بود و زمانیکه در آنجا ضیافت یا هر جلسه‌ای گرفته می‌شد، همه لذت می‌بردیم.
سید میرزا مرتب زمین می‌خرید و بیشتر زمین‌ها را با تیش کلنگ می‌کند و درخت می‌کاشت. باور کردنی نبود چون 2 هزار تا 3 هزار درخت بادام و گردو و آلو و صنوبر تبریزی کاشته است و او واقعاً کشاورزی نمونه بود. دو باغ یکی جنب آسیای آقای سید رضا جمالی و دیگری سر لوله بالا ده قرار داشت و این دو باغ بسیار آباد بود که قابل شمارش نیست. در لب هر جوئی اگر نیم متر زمین بود، حتماً او درختی در آنجا می‌کاشت. عشقش آبادانی بود و به همه می‌گفت کاشتند خوردیم، کاریم خورند. از اول جوانی در زمان آقای محمدعلی روحانی و آقای احمد محبوبی، او عضو محفل روحانی بود تا اوایل انقلاب که محافل وجود نداشت و از جاسب رانده شدند.
سید میرزا دارای 6 اولاد گردید. اولی سید مرتضی بود که با مهرانگیز یزدانی فرزند عبدالحسین ازدواج نمود. دومین اولاد شریفه همسر غلامعباس شیرازی بود. سومین اولاد نصرالله بود که با منیژه عطائی جوشقانی ازدواج نمود. چهارمین اولاد ماشاءالله همسرش طاهره رضوانی بود. پنجمین اولاد ملیحه همسر سید مصطفی محمدی فرزند میرزا احمد بود. ششمین اولاد اقدس همسر حکمت آمختاریان بود.
آقا مرتضی 4 اولاد به نام‌های مجتبی و محمود و منیژه و محبوبه دارد که همگی در ایران هستند و ازدواج نموده‌اند و از وضع مالی و روحانی و ایمانی خوبی برخوردار هستند. شریفه خانم همسر غلامعباس بود که متأسفانه در جوانی صعود نمود که قبل از آن مؤمن بود و در ایران ساکن است. آقا نصرالله همسر او اهل ضیاءآباد جاده ساوه است و دارای سه اولاد به نام‌های شهریار، کوروش و شراره هستند که همه ازدواج نموده‌اند و جوانانی باعث افتخار هستند. همسر آقا نصرالله زادگاهش آنجا است و آنها در آن منطقه سالهای زیادی فعال بودند و خدمات ارزنده‌ای انجام داده‌اند. شغل او سیم کشی برق و کشاورزی بود و باغداری وسیعی دارد که خود او خریده است و از وضع بسیار مناسبی برخوردارند. البته از صدمات و بلیات حسودان و بی‌خبران بی‌بهره نبودند. گاهی دیوارهای باغ را خراب می‌کردند و گاهی حاصل و محصول را شبانه به یغما می‌بردند. گاهی زمین‌ها را تصاحب می‌نمودند و گاهی خواب شب را بر آنها حرام می‌کردند. آقا نصرالله از پدر و مادر استقامت و پشتکار را آموخته بود. همیشه سعی می‌نمود با همسرش که بسیار باکلاس و با فضیلت است، با مهربانی و رأفت و صبوری بر مشکلات فائق آیند. در دهات و جاده ساوه آنها را می‌شناسند و جاسبی هرکجا باشد شجاع و دلیر است چون همیشه به خداوند پناه می‌برد و خداوند هرگز بنده مخلصش را محروم نمی‌کند و گاهی با مال و مقام و اولاد انسان را به امتحان می‌اندازد.
ملیحه خانم که مظلوم ترین و کم حرف ترین دختر جاسب بود با پسر عموی خود آقای مصطفی ازدواج نمود و ثمره ازدواج آنها 3 درّ گرانبها به نام‌های امید، نادیا و ناهید شدند که هدیه خداوندی به آنها است. آقا مصطفی مردی کامل، خوش تیپ، فعال، تاجر، باگذشت، خادم واقعی و خانواده دوست بوده و هست. خداوند درب رحمت و برکت را به روی این زوج خوشبخت و بی‌نظیر باز نموده بود و این زوج خوشبخت تا زمانیکه والدین آنها زنده بودند از هیچ کمکی دریغ نکردند. عشقشان والدین و خدمت به همنوع بود و همیشه یاور ضعیفان بودند و خیلی گمنام وظیفه و دین خود را به نحو احسن انجام می‌دادند. گشاده‌رویی و مهمان نوازی در رخسارشان نمایان بود. در هر جمعی الگو بودند و بسیار خوب اولادها را به آداب رحمانی پرورش دادند. اما حکمت الهی و امتحان الهی گریبان گیر شد و ملیحه خانم در زمانیکه در دستشوئی وضو میگرفته است به عارضه قلبی دچار می‌شود و در دم جان به جان آفرین سپرد و مادر و خانواده و بچه‌ها و مخصوصاً همسر مهرپرور و غیورش را تنها گذاشت. همه به داغ او سوختند و همسر او مراسم‌های آبرومندانه‌ای برای او ترتیب داد. بازماندگان او مؤمن و موقن و راضی به رضای الهی هستند و همسر او با اینکه جوان است و چنین همسری را از دست داده بود هرگز ازدواج مجدّد نخواهد کرد و همیشه به یاد او خیرات و مبرّات و کارهای خیر انجام می‌دهد و کمتر مادری چنین اولادهائی زائیده‌اند. اما گوهر خانم مادر این عزیز با جگری سوخته می‌گفت یا جمال مبارک یا حضرت عبدالبهاء این هدیه الهی بود که از ما پس گرفتید خوب از او مواظبت کنید. همیشه به گوهر خانم می‌گفت از درون می‌سوزم ولی اگر به زبان بیاورم روح دخترم ناراحت می‌شود و خداوند از من دیگر می‌گردد اما اقدس خانم هم چهار اولاد به نام‌های فرهاد، فرشاد، مرجان و پریسا دارد که همگی در ایران زندگی می‌کنند و قائم به خدمت هستند و در کرج مانند همه اقدس‌ها به مظلومی و سادگی و مؤمن معروف است و یادگار خوبی برای والدین و اقوام هست. ماشاءالله چهار اولاد دارد.مهدی داماد محمود کلایه و در آمریکا ساکن است. شهرام ازدواج نموده است و در کرج ساکن است و بهروز و مهین در طهران هستند.
آسید میرزا و گوهر خانم در اوایل انقلاب که وضع تیره و تار شده بود مانند همه احباء دیدند جای ماندن نیست یا دینشان را باید رها کنند و تسلیم شوند یا راه فرار از مشکلات شبانه و ضرب الاجل خانه به آن زیبائی به قیمت خیلی ارزانی به خدابخش پسر محمود رفیعی فروخت و بیشتر زمین‌ها را به بچه‌های علی مرتضی محمدی به آقا تقی و محمدرضا که نوه‌های مشهدی علی‌اکبر معروفند و کلّ اثاث و پول‌ها را به طهران آوردند و خانه‌ای دو طبقه با آقا مرتضی پسرش در خیابان طوس طهران خریدند. آسید میرزا در پنجاه سالگی یک چشم خود آب سیاه آورده بود و کور شده بود و چشم دیگر او 10 درصد می‌دید. اما با این حال به طهران آمد و آن خانه دلباز و بزرگ و درخت و سبزی کجا و آن خانه کوچک و محقر کجا بود. ولی خوب خدا را شکر که این خانه را خریده بود. به کلّی از دو چشم نابینا شد ولی گوهر خانم این طلای ناب 15 سال تمام این مرد را غذا میداد، ریش او را می‌تراشید و او را هر روز به پارکی که نزدیک منزل بود، می‌برد تا هوائی بخورد و غصه و غم جاسب را فراموش نماید. باید به همت و وفاداری این خانم آفرین گفت و خانم‌های مؤمن دنیا باید از گوهر خانم رسم وفاداری و همسرداری را بیاموزند. روزی که گوهر خانم دست شوهر نابینا را می‌گیرد و به طرف پارک می‌رود. آقای رحمت‌الله صادقی با وانت او را می‌بیند و به او می‌گوید زن آسید میرزا این مرد را کجا می‌بری؟ می‌گوید به پارک می‌برم. می‌گوید او که نمی‌بیند، او در جواب می‌گوید چشم ظاهر او کور است ولی چشم باطنش از خورشید وسط آسمان روشن‌تر است اگر ما را از جاسب بیرون نکرده بودید خانه ما پارک بود و هوای سالمی داشت و مجبور نبودم او را اینجا بیاورم. او می‌گوید منظوری نداشتم و گوهر خانم تعارف می‌کند بیا به منزل برویم چون یک عمر همسایه و همشهری بودیم. او تشکر نمود و خداحافظی نمود. شاید بسیاری از افراد ناآگاه سالها شاد بودند که همه را متواری از خانه و کاشانه کردند ولی الآن عاقلان و با خردان آنها همه شرمنده از کارهای زشت خود هستند.
سید میرزا در اثر کهولت سن در سال 1375 به ملکوت ابهی صعود نمود و روح پاکش قرین رحمت پروردگار گشت و از آن موقع همسرش و آقا مرتضی پسرش در خانه دو طبقه‌ای باهم زندگی آرامی داشتند. گوهر خانم داغ دختری مهربان مانند ملیحه خانم را دید، دوری همسر را پذیرفت. داغ غلام عباس شیرازی داماد عزیزش را دید ولی همیشه شاکر و ساجد پروردگار بود و در هر زمان احباء به ملاقات او می‌رفتند، همان سماور جاسبی که زغالی بود، همان فرش‌های جاسبی و همان محبّت جاسبی را داشت و می‌گفت به آنچه حق مقدر فرموده است باید راضی باشیم. خانه آنها به اتوبان برخورد می‌نمود و مجبور شدند آن را بفروشند و با آقا مرتضی پسرش و عروسش از هم جدا شوند. آقا مرتضی خانه‌ای در شادمان خرید و گوهر خانم خانه‌ای در خیابان طوس خرید و تا آخر حیات دختر ارشد او شریفه خانم با مادر مهربان زندگانی نمودند. موی سر او فرفری بود و سفید شده بود و مانند پنبه و پرپشت بود. چهره‌ای بسیار نورانی داشت و به خاطر استقامت حبّ جمال مبارک و طلعات مقدسه نورانی‌تر شده بود. همیشه از گذشته‌ها و از خوبی‌ها تعریف می‌کرد و می‌گفت به قول مادر خدابیامرزم. مادرش این دخترها را خوب تربیت کرده بود. خواهر آخری او عزّت خانم همسر آقای اعلائی دختری بی‌نظیر و مهربان است و اولادهای خوبی تربیت نموده است که وقتی با آنها روبرو می‌شویم، انسان بسیار لذّت می‌برد.
گوهر خانم هم نود و پنج سال عمر طبیعی نمود و فقط چند روز آخر عمر در بیمارستان بود که در سال 92 به رحمت حق پیوست. جلسات خاکسپاری و تذکر او بسیار عالی بود. نوه‌ای به نام آقا مرتضی محمدی دارد که فیلمی کوتاه از مادربزرگ تهیه نموده بود که در جلسه تذکر نشان داد و آن فیلم را در یکی از شبکه‌های ایرانی در طهران هم عدّه زیادی دیده بودند. واقعاً کسی که در زنده بودن و در حیات جاودانی و زندگانی خود به مردم عشق بورزد و همیشه به یاد خدا و ذکر او باشد، هرگز نمرده است. خوشبختانه باغها و خانه آقا سید میرزا همه سرسبز و پر از میوه‌های گوناگون است. با اینکه در دست اولادها نیست ولی هر رهگذری می‌گوید باغ سید میرزا تا صد سال دیگر نام او را زنده نگه می‌دارد.
سید میرزا به دام داری علاقه خاصی داشت و تا زمانیکه آقا نصرالله پسر او در جاسب بود یک گلّه گوسفند داشت و هرکس کشک و ماست و روغن و عسل میخواست آدرس منزل سید میرزا می‌داد.
هرگز آن روزها برنمی‌گردد. دنیای پیشرفته دیگر دنبال زندگی ساده و سالم نیست ولی بزرگان مربی خوبی برای نسل آینده بوده و هستند. در حال حاضر که پیشرفت کرده‌اید، دنبال خوبترین کارها و بهترین خدمات بروید. اگر در روستاها مثلاً انفاق و فضل و بخشش مقداری شیر و ماست و کره و عسل یا گردو و بادام بود. اکنون بروز محبت کنیم، بروز باشیم و با زمان پیش برویم و رضای حق را منظور کنیم. چه زیباست کسانیکه حق را خوب شناخته‌اند و از کوران و کران و مریضان و بی‌بضاعتان بدون هیچ توجهی دستگیری می‌کنند و فقط هدفشان رضای حق است. حق فرموده است " فقرا امانت من‌اند در نزد شما پس امانت من را درست حفظ نمائید و به راحت نفس خود تمام نپردازید." و می‌فرمایند: " ای پسر تراب اغنیاء را از ناله سحرگاهی فقرا اخبار کنید که مبادا از غفلت به هلاکت افتند و از سدره دولت بی‌نصیب مانند. الکرمُ و الجودُ مِن خصالی فهنیئاً لِمَن تزیّنَ بِخِصالی."
ای مغروران به اموال فانیه
بدانید که غنا سدّی است محکم میان طالب و مطلوب و عاشق و معشوق. هرگز غنی به مقرّ قرب وارد نشود و به مدینه رضا و تسلیم درنیاید مگر قلیلی. پس نیکوست حال آن غنی که غنا از ملکوت جاودانی منعش ننماید و از دولت ابدی محرومش نگرداند. قسم به اسم اعظم که نور آن غنی اهل آسمان را روشنی بخشد چنانچه شمس اهل زمین را
صحبت آسید میرزا بود اگر از دو چشم عاجز بود ولی قلب روشنی داشت. اولادهایش، نوه‌هایش و زادورودش ماشاءالله همه  از نعمت پروردگار بی‌نصیب نیستند. روزی می‌رسد که ظالمین که بر این مظلومین بینوا ستم و ظلم روا داشته‌اند، به خود می‌آیند که:
صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را                        نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی
و اگر به خود آیند و از خود در این عالم و عالم بعد پرسند گناه این آوارگان دور از دیار خود چه بود، خواهند دید خداپرستی، صداقت، راستی و مهربانی و خدمت به همنوع بوده است.
کسی که یک عمر بیش از 3 هزار درخت کاشته است که همه از آن فیض می‌برند، زنبور پرورش میداده است و همه فیض می‌بردند. گوسفندداری و گاوداری میکرده است و همه بهره‌مند می‌شدند. آیا این کارها ثواب نیست؟ کسی که وطن خود را آباد می‌کند و ترقی و تعالی آرزوی قلبی اوست. گناه کار است کسی که آزارش به موری نرسیده است؟ باید او را دوست داشت. انسان اگر در کاخ باشد و یا در کوخ روزی عمر او بسر می‌آید و به عالم بعد می‌رود. چه شاه باشی و چه گدا، اما خداوند همه را آزاد خلق کرده است. وقتی آزادی از هر شخصی گرفته شود، رنج‌آور است و مرگ او تدریجی است. حق فرموده است:
ای ظالمان ارض
از ظلم دست خود را کوتاه نمائید که قسم یاد نمودم از ظلم احدی نگذرم و این عهدی است که در لوح محفوظ محتوم داشتم و به خاتم عز مختوم
روح این عزیزان شاد و یادشان تا ابد گرامی باد.
طوبی للمتذکرین طوبی للمنصفین (خوشابحال کسی که فکر کند و انصاف داشته باشد)
از حرفهای آسید میرزا عشق، وفاداری و ایمان را می‌شود برداشت کرد:
خداوندا تو را من می‌پرستم                               ثناگویت منم تا زنده هستم
دو چشم را تو نورش را گرفتی                           نکردم هیچ زمان من کار زشتی
پنجاه سال بود امانت نزد بنده                           هزاران چهره دیدم پر ز خنده
خودت دانی که قلبم بوده روشن                         ز مهرت همه جا هست باغ و گلشن
ز عشقت ای خدا من بی‌قرارم                             کار بر کار نادانان ندارم
همیشه رزق و روزی‌ام تو دادی                           ندیدی تو عمرم هیچ کسادی
انبارهایم همیشه پُر نمودی                                درب رحمت به روی من گشودی
بهشت از بهر ما کردی مهیّا                                ما کردیم هزاران بار تمنا
زنی دادی که همتائی ندارد                                محبت از وجود او می‌بارد
همیشه قانع است و شاد و تسلیم                          کند از بهر معبودش چو تعظیم
بک عمر با من رفیق است و شفیق است                 از بسکه مؤمن است مثل عقیق است
خدادادی به ما درس استقامت                             کردی ما را همیشه استعانت
اگر بر ما شده است بی‌وفائی                                 بین جاسب و ما افتاد جدائی
گوئیم این است حکم خدائی                               که پیدا کرده‌ایم راه رهائی
لااقل قلبم پر از نورالهی است                              مولای من برام یک تکیه گاهی است
سید میرزا محتاج نگاهی است                             خدا دانی که مرد سر براهیست
بهائی بودم و تا زنده هستم                                 ز حرف دشمنان هرگز نترسم
اگر تیری خورد بر قلب بنده                               باز هم میکنم با عشق خنده
                                   پیش حق بنده‌ای روسفیدم                                
اگر زجری ز راه حق کشیدم                               بجز مهر و صفا چیزی ندیدم


به صورت آبرومندانه‌ای به خاک سپرده شوند و جلسات آبرومندانه گرفته شود و بعد اولادها در نهایت محبت و همبستگی و اتحاد هستند. پس از تلاوت مناجات، وصیت نامه را باز نمایند و خانه و اموال و پول و هرچه هست به طور مساوی بین دختر و پسر تقسیم گردد و دختر او که فوت شد سهم او را به بچه‌هایش بدهند و چنین هم شد. روح پاک آنها ناظر است که وصیت آنها طبق دلخواهشان اجرا شده است. در طهران هم در محلّ زندگی معروف و مشهور بودند و عده زیادی منصف غبطه و افسوس می‌خوردند که چرا به این مظلومان بسیار ظلم و ستم روا شده است که تا آخر عمر هوس یک روز جاسب را به عالم بالا بردند. 
-----
*   دوستان عزیز و همراهان همیشگی وبسایت سیارون جاسب در نگارش شرح حال های جاسبی ها و نیاکان عزیزمان سعی شده تا از خاطرات و جنبه های مختلف زندگی این عزیزان نکته ها برداشته و نوشته شود از این رو شما عزیزان نیز اگر مطالب، خاطرات و یا تصاویری در اختیار دارید که میتواند ما را در تکمیل این شرح حال ها کمک نماید عنایت نموده و برای ما ارسال دارید.
​                                                                                                                                                                  با تشکر

0 Comments



Leave a Reply.

    مدیر

    در این قسمت می پردازیم به ذکر سرگذشت بهاییان و شخصیت های  گذشته و حال جاسب که در جای جای ایران و جهان در گذشته و حال زیسته اند و به خدمت پرداخته اند

    آرشیو مطالب

    May 2021
    November 2019
    November 2018
    March 2018
    February 2018
    January 2018
    December 2017
    November 2017
    October 2017
    September 2017
    August 2017
    July 2017
    June 2017
    May 2017
    April 2017
    March 2017
    February 2017
    December 2016
    November 2016
    October 2016
    September 2016
    August 2016
    July 2016
    June 2016
    May 2016

    دسته بندی ها

    All
    آقایان
    بانوان
    بهاییان جاسب
    خاطرات سیارون
    خاطرات عباس محمودی
    خاطرات م یزدانی
    خانم پریچهر یزدانی
    دوستان نزدیک جاسبی ها
    سناءالله حکمت شعار
    شهدای جاسب
    عشرت نوروزی
    گفتگو

    RSS Feed

مقالات

* الواح نازله
* علت آزار و اذیت بهاییان
*
تاریخ نگاران جاسب
* دزدان اشیای عتیقه
* ​آقای سلیمی معلم مدرسه
* گالری تصاویر

شخصیت ها

*​ ملا غلامرضا جاسبی
* ملا جعفر جاسبی
* فرهنگ لغات جاسب

* شهدای جاسب
* شجره نامه ها
* شعرای جاسب

خاطرات

*​  ذبیح الله مهاجر
​
* سید رضا جمالی
* شمس الله رضوانی
* عشرت نوروزی
* عباس حق شناس
* علی محمد رفرف

سیارون​

* صفحه خانگی
* سیارون

* درباره ما
*
 جاسب بلاگ(مطالب مختلف)
* 
 اسناد و مدارک تاریخی

* ارسال فایل توسط کاربران

آخرین مطالب 

* بهاییان‌جاسب: عزیزه خانم یزدانی ، محمد علی روحانی
​* شجره نامه: شجره نامه سید عبدالله ناشری
​* کتاب بیان حقایق از سید عباس علوی

ادامه مطالب

* جزئیات شهادت شهدای فیلیپین،​ معاون التجار نراقی
​* اشعار شعرای جاسب:  واحه، « نگاه عبـدالبهـــاء»
​* بلاگ: خاتمیت، ایران و بهاییت، دور اسلام‌ ، دلائل بهائی از قران
* دكتر شاپور راسخ: حضرت بهاءالله پیام آور مهر و یگانگی
*  اوضاع کنونی جاسب اول، دوم، سوم، زندگی روزمره اهالی
​* بلاگ: چگونه می توان بهائی شد؟، عبدالبهاء و تولّد انسان