ام لیلا خانم پدرش استاد عباس محمدی دایی شهید مجید جناب امینی و آقای شمس الله رضوانی و مادرش معصومه خانم دختر مشتی محمد ثانوی از مومنین مسلمان و بی آزار جاسب بودند.
تاریخ تولد ایشان سال 1311 شمسی است.
در جوانی ازدواج کردند و ثمره ازدواجشان پنج دختر به نامهای پروین، پری، عزت،عفت و شهین خانم و یک پسر به نام داوود می باشد. تعصب حلیمه باعث شده بود تا ایشان در ظل امر نباشد و خانمش هم از خانواده ای پاک سرشت و مومن بود.
در جلسات تزیید معلومات شرکت کردند و شش ماه نگذشته بود که زنعمویم عاشقانه گفت من ایمان کامل دارم و از آن به بعد شروع کرد به دعا و مناجات حفظ کردن و در بین فامیل خود اعلام کرد که من حق را یافتم و همه را دوست دارم هرکس دوست دارد با ما رفت و آمد کند و یا نکند خود داند خلاصه در فامیل ولوله ای افتاد و ایشان مانند کوه استقامت کرد چقدر فحش و ناسزا شنید و چقدر درد و رنج تحمل کرد بعد از مدتی تمام فامیل متوجه شدند ایشان آداب رحمانی آموخته و چشم به حق دوخته به عشق حق گریبان دریده. رفت و آمد شروع شد سعادت نصیبش شد با شهین خانم در سال 1351 بزیارت مقام حضرت اعلی مشرف شدند.
ایشان هفته ای نبود که یک مناجات حفظ نکند. در نظر مسلمانان و احباء الگوی فامیل شد. بقدری به فامیل و والدینش محبت کرد که آنها هم از ایشان بسیار راضی بودند.
اولاد ها پروین خانم با جناب منیری و شهین خانم با جناب رحمانی ازدواج کردند که اولاد های فعال و مومن دارند. عزت خانم و پروین خانم هم در آلمان ازدواج کردند و عفت خانم در ایران الحمدالله همه در ظل امر و قائم به خدمت هستند. ثمره این تصدیق کردن به امر در این لحظه 18 نفر است روح آقای رفرف و صادقی شاد باشد این خانم محترم ازجاسب تا تهران توی اتوبوس فحاشی به او کردند او هیچ نگفت و میگفت که ما هم خدایی داریم ولی محبوبیتی که ایشان نزد فامیل ها دارد خیلی زیاد است خدا رحمت کند حسین برادرش وقتی یک نفر را فرستادند خانه بهایی ها که بیایند به مسجد و مسلمان شوند مامور بود بزرگ یزدانی ها عبدالحسین را بیاورد غروب بود رفت به عبدالحسین گفت تو مومنی میخواهند ایمانت را از شما بگیرند شما یا باید بروی مسجد که هرگز راه یافته را کتمان نمیکنی در غیر اینصورت تو را میکشند شما هم حرف مرا گوش کن برو و انگار که هرگز مرا ندیده ای. از این رو شبانه عبدالحسین خانه و کاشانه را رها کرد و به کاشان و بعد ها نیز به طهران آمد روح حسین آقا محمدی شاد.
در اوایل انقلاب بود که عمو علی اکبر سکته مغزی کرد که تکلم برایش مشکل بود ولی زنعموی عزیز شیر زن تاریخ افتخار ملت جاسب باقی و برقرار است با اینکه بالای هشتاد سال دارد هر هفته یک مناجات حفظ میکند و مشوق هم هست. ایشان یکی از افتخارات جاسب هست چون صفات و اخلاق بهایی داشته و دارد و خدمت هم میکند حال کجاست حلیمه که ببیند همین ام لیلا چراغ امر را روشن نگهداشته است. امید است همه مثل ایشان بیدار شوند...