لطفا جهت مشاهده تمام امکانات وبسایت، از مرورگرهای گوگل کروم، فایر فاکس یا اپرا استفاده نمایید...
وب سایت کروگان جاسب (سی یارون)
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات اهالی جاسب
    • خاطرات ابوالفضل جمالی
    • خاطرات محمد علی برنا
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • مساجد و اماکن مذهبی
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات اهالی جاسب
    • خاطرات ابوالفضل جمالی
    • خاطرات محمد علی برنا
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • مساجد و اماکن مذهبی
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح

بلاگ بهائیان جاسب

شرح حال نعمت الله رضوانی

28/7/2017

1 Comment

 

از جاسب تا گرگان  نوشته ​سناءالله حکمت شعار

Pictureنعمت الله رضوانی و پسرش علی رضوانی
از جمله نفوس مؤمن و مخلص و فعال که از اهالی سرزمین جاسب بودند و بنده افتخار آشنائی با ایشان را داشتم، جناب نعمت الله رضوانی بودند. در بیست و دوم شهریور ماه 1296 در خانواده ای مؤمن پا به عرصه وجود نهاد. نام پدرشان غلامحسین و نام مادرشان گوهر خاتون بود. جناب رضوانی متأسّفانه در کودکی پدر را از دست دادند و با مشکلات عدیده مواجه شدند. پس به ناچار از نوجوانی از جاسب به تهران در محله خانی آباد نقل مکان نمودند و در بازار تهران در حجره ای مشغول به کار شدند ... بعد از مدّتی نیز به استخدام نیروی هوائی کشوری درآمدند تا اینکه با خانم سیمین سیّد محمود ازدواج نمودند. از ایمان و ایقان جناب رضوانی همین بس که ایشان همراه با نقشه ده ساله جهاد کبیر اکبر به مهاجرت شهر قم تشریف بردند و در مکانی مقدّس که عرش مطهر حضرت اعلی مدّتی در آن محل بود، سُکنی گزیدند. جناب رضوانی حکایتی را برایم نقل نمودند که بسیار جالب و تأثیرگزار است و نشان از احاطه روحانی و عاطفی حضرت ولی عزیز امرالله نسبت به احباء و اوضاع و احوال احباء و محبتشان به جناب رضوانی و خانواده دارد.... و امّا حکایت آنکه در شبی بارانی و سرد زمستانی ناگهان مقداری از سقف فرو ریخت و این امر سبب ناراحتی ایشان و خانواده گرامی شد، به نحوی که تا صبح همگی بیدار و مضطرب بودند و به دعا و مناجات پرداخته دست رجا به درگاهش داشتند.

صبح همان روز با کمال تعجب جناب سرهنگ خاضع را می بینند که به ملاقات ایشان آمده و جناب خاضع در کمال عشق و محبت و رأفت جناب رضوانی را در آغوش فشرده و می فرمایند که: « دیشب در خواب تلگرامی از حضرت ولی عزیز امرالله دریافت می کنند که می فرمایند: "بروید و ببینید مهاجر قم چه درخواستی دارند"».... جناب خاضع با دیدن وضعیت منزل و فرو ریختن سقف تحت تأثیر شدید قرار می گیرند و سریعاً دستور بازسازی سقف و منزل را می دهند تا سبب آسایش و آرامش ایشان را فراهم آورند و این بهترین خاطره برای جناب رضوانی در طول زندگی می شود ...
مدّتی می گذرد و در زمان ضوضاء آیت الله فلسفی، مردم شهر قم تحت تأثیر قرار گرفته و به منزل ایشان هجوم آورده و درب منزل را به آتش می کشند و حتی قصد شهادت ایشان را داشتند. نهایتاً ایشان را به کلانتری بردند، جناب رضوانی می فرمایند که در کلانتری مورد شماتت و بد و بیراه بسیار قرار می گیرند ولی ایشان دل به حق می سپارند و در دل شروع به تلاوت مناجات (هوالله – ای ربّ توانا، تو شاهدی که در این لیله لیلا بر این عاشقان بینوا چه وارد گشته ... ) را می نماید. مناجات خالصانه جناب رضوانی کار خود را می کند و با کمال تعجب مشاهده می‌کنند که همان درجه داری که بد و بیراه می‌گفت و بسیار حرکات زشتی از خود بروز می داد، چنان تغییر رفتاری می دهند و چنان محبّت و حمایت می‌کنند که باورکردنی نبود. در کلانتری ایشان را نگاه می دارند تا مردم متفرق شدند .... ایشان بالاجبار منزل را عوض نموده در کوچه ای دیگر مقر گزیدند و برای رعایت حکمت، وسایل و کتابها را چند روزی در زیر چادر جابه جا می کردند ولی متأسّفانه منزل جدید نیز مورد هجوم جُهّال قرار گرفته و مرتب مورد ایضاء و اذیت قرار می گرفتند.
مدّتی بدین منوال گذشت تا اینکه محفل ملّی امر فرمودند که دیگر صلاح نیست در قم بمانند و به ناچار و علی رغم میل باطنی به اصفهان نقل مکان نمودند. اصفهان نیز ایشان را راضی نکرد، پس تصمیم گرفتند تا به اطراف اصفهان مهاجرت نموده و با تشویق و ترغیب احباء به مهاجرت، موفّق به تشکیل محفل روحانی جدید در آن نقطه مهاجرتی شدند... چند سالی نیز بدین منوال گذشت تا اینکه در سال 1355 به شهرستان گرگان نقل مکان می نمایند ... جناب رضوانی بعد از انقلاب مانند تمامی احباء حقوقشان قطع می شود و با توجه به اینکه از لحاظ مالی سخت در مضیقه بودند ولی آنقدر طبع بلندی داشتند که هیچگونه کمک مالی را نپذیرفتند و در نهایت قناعت زندگی شرافتمندی را سپری کردند.
جناب رضوانی دارای صفات و خصائل برازنده ای بودند از جمله اینکه الواح و آیات را در هر صبح با صدای بلند و لحن خوش تلاوت می کردند، به نحوی که دخترشان می گویند که لوح احمد را با صدای ملکوتی پدر حفظ شده بودند و دیگر آنکه بسیاری از الواح و آیات را با خط خودشان در دفترچه می‌نوشتند تا یادگاری برای بازماندگان باشد.
از ایشان دو پسر به نامهای علی محمد و بهروز و همچنین 3 دختر به نامهای محبوبه و مهناز و مهشید به یادگار مانده که همگی مؤمن و مخلص و در امر مبارک ثابت و نابت می باشند. (البته لازم به ذکر است که یک پسر به نام پرویز، در سن 26 سالگی در اثر سانحه رانندگی در مرز بازرگان صعود می‌نمایند و دو دختر (دو قلو) نیز داشتند که در اوان طفولیت در قم صعود نمودند)
جناب نعمت الله رضوانی در روز 11/10/1373 به ملکوت اعلی صعود نمودند.
                                                                                        روحش شاد و درجاتش متعالی
الله ابهی
اینجانب سناءالله حکمت شعار (نگارنده شرح حال) افتخار داشتم دو سال اوّل ازدواج، منزل جناب رضوانی مستأجر باشم و از زبان خودشان تمام این خاطرات را بشنوم. جناب رضوانی بارها به بنده فرمودند خداوند یک پسر جوان در ایام جوانی از من گرفت و در پیری آن پسر را به من برگرداند. امیدوارم با نگاشتن این شرح حال قطره ای از محبت های این مرد بزرگ و مؤمن را جبران نموده و حق فرزندی را اداء کرده باشم.
 
 هوالله
ای رب توانا! تو شاهدی که در این لیله لیلا بر این عاشقان بینوا چه وارد گشته و در این سالیان دراز از حین مفارقت, وجه صبیحت به چه سوز و گدازی اهل راز دمساز.  ای مولای قدیر! افتادگی و بیچارگی آوارگان کویت را مپسند و به شدید القوی این مشت ضعفا را تایید کن.در انجمن عالمت ,عزیزانت را عزیز و مقتدر فرما و به تحقق آمال این بال و پر شکستگان را سرافراز و مفتخر کن تا در این چند روزه حیات عزت و رفعت آیینت را به دیده عنصری بنگریم و به قلبی شاد و روحی مستشبر به سوی تو پروازکنیم. تو دانی که نام ونشانی بعد از تو نخواهیم و سرور و شادمانی و کامرانی در این عالم فانی دیگر آرزو ننماییم.پس وعدت را وفا نما و جان و روان این خسته دلان را نشعیه ای تازه بخش.  دیده انتظار را روشن کن و جرح قلوب کییبه را التیام ده.به سر منزل مقصود کاروان های مدینه عشقت را به زودی برسان و به ساحت وصالت دردمندان هجرت را بکشان زیرا در این عالم ادنی جز ظفر و نصرت امرت را نخواهیم و در جوار رحمت کبری جز امید وصالت آمالی در دل نداشته و نداریم.   تویی گواه تویی ملجا و پناه تویی نصرت دهنده این جمع بی گناه.                                            بنده آستانش شوقی

شرح حال نعمت الله رضوانی از سیارون جاسب

نعمت الله رضوانی فرزند غلامحسین فرزند ابوالقاسم کاشی و مادر ایشان گوهر خانم، دختر استاد علی اکبر معروف بود. نعمت الله رضوانی دارای یک برادر به نام روح الله و یک خواهر به نام رضوان خانم (عمه رضوان) بود. در جوانی پدر بزرگوار او صعود نمود و مادرش این سه اولاد را بسیار با ادب و مؤمن بار آورد. نعمت الله رضوانی مانند پسر عموهایش نصرالله امینی نزد پدران مطلع و مؤمن خود مطالب امری را خوب آموختند و آثار و الواح بسیاری از حفظ نمودند و از همان دوران کودکی به احکام الهی عامل بودند. پسرعموها هم قد و هم هیکل مانند سیبی که نصف کرده باشی و طرز صحبت کردن و صدای دلنشین آنها با یکدیگر فرقی نداشت. آقای نعمت الله رضوانی با خانم مرصع ناصری، دختر آقای محمد علی ناصری ازدواج می نماید و دارای یک فرزند به نام علی میگردد. در آن زمان مردها به طهران می آمدند و کار می‌کردند و عید به سر کار و زندگی خود بر میگشتند. 
خود آقا نعمت الله هم مرد زحمتکشی بود. تقدیر الهی و سرنوشت بر این قرار گرفت که همسر او از او جدا شد و نعمت الله افسرده و ناراحت به طهران می آید و بعد از مدتی با خانم سیمین نصرالله ازدواج می نماید و زن و شوهر به قم در حظیرةالقدس به اتفاق گوهر خانم مادرش می آیند. گوهر خانم مادرش که بسیار مؤمن و مطلع بود و دعا و مناجات بسیاری از حفظ بود، برای خانمها میخواند و آقا نعمت الله هم کار میکرد.
بعد از چند سال سکونت و مهاجرت در قم به اذیت و آزار آنها می پردازند که مجبوراَ به طهران می روند و ایشان در فرودگاه مهرآباد مشغول به کار میگردد و پس از مدت زمانی او را به اصفهان در فرودگاه میفرستند و در همان جا خانه مسکونی در اختیار او میگذارند و نصرالله مهاجر هم با او همسایه بود. آقای نعمت الله رضوانی، اخلاقی حسنه و بیانی شیوا داشت. در محیط کار و در محل سکونت دوستانی بسیار داشت که همه از وجود این مرد نازنین فیض می بردند. سخنان او بسیار دلنشین بود و نفس رحمانی داشت. آثار امری را خوب آموخته بود و خود او عامل به احکام الهی بود. از نظر درستی و صداقت حرف اول را میزد. پاکی و صداقت و قداست در وجود او نقش بسته بود. علی رضوانی فرزند ارشد او تحصیلات عالیه نمود و در ارتش افسری با کلاس و با وقار و شجاع و درست کار بود و با مهین محمودی ازدواج نمود و دارای سه اولاد گردید. جناب رضوانی از همسر دوّم خود صاحب دو پسر به نام پرویز و بهروز و سه دختر به نامهای محبوبه و مهناز و مهشید گردید که همگی مؤمن و خادم و خدمتگزار در ایران و خارج هستند و مانند والدین در هر کجا ستاره های درخشانی هستند. همگی ازدواج نموده اند و هر کدام دارای 2 الی 3 اولاد و چند نوه هستند. گوهر خانم مادر ایشان عاشق مهاجرت و تبلیغ و صحبت امری بود و همیشه در اطراف اصفهان در شهرها و روستاها به احباء سر میزد و به اطفال آنها دعا و مناجات می آموزد و در بعضی سالها که در جاسب نزد خواهرش حاجیه خانم همسر فضل الله وجدانی بود و او مریض بود یا نزد دختر عمه رضوان بود و به تمام خانواده های مسلمان و بهائی سر میکشید. به خانمها می گفت سعی کنید اولادهایتان با تربیت، با ادب و درست و خداشناس باشند. ایشان همّت می کرد به بچه ها دعا و مناجات و نماز یاد می داد و کسی نبود که خاطره خوبی از ایشان نداشته باشد. ایشان سه اولادش دریای نور و مهر و صفا و وفا بودند. آقای نعمت الله هم پدر مؤمن نازنینی بود و هم مادر او از شجره طیّبه ایست. در تمام عمر دوران خدمت در هواپیمائی مشهور عام و خاص بود، بازنشست گردید و در گرگان ساکن گردید. خانه او مرکز خدمات و مهمان نوازی از دوستان و آشنایان بود. در دهه اول انقلاب به خاطر عقیده او که بهائی بود، حقوق این پیرمرد را قطع کردند و او اصلاً ناامید و افسرده نگردید. گفت خداوند لقمه نان و آبی به ما ارزانی خواهد نمود. تا آخرالحیات در گرگان با آن چهره نورانی با مردم مراوده و مکالمه داشت و هرگز شکوه و شکایتی ننمود که چه کنم چون خدای مهربان داشت. تظلّم کرد که چرا حقوقم را قطع کردید، گفتند تو که مرد نازنینی هستی و در پرونده ات جز برگه مرخصی و تشویق نامه چیزی نیست. بیا و کتمان عقیده کن و حقوقت را بگیر. ایشان فرمودند: هرگز چنین نخواهم کرد و بر عقیده خویش ثابت و استوار خواهم ماند و تا آخرالحیات زندگی بسیار آرام و دلنشین و خانه گرم و مملو از محبّت و صفا داشت. تاریخ کمتر چنین انسانهائی سالم و ساده و مؤمن و انسان دوست و خداپرست به خود دیده است. چنین افرادی مانند ستاره هستند که به همه جا نُور می دهند. انسانها از اینها می آموزند که میتوان پاک و منزّه بود و خدمت به عالم انسانی نمود و قانع و شاکر بود و راضی به رضای الهی بود و به آنچه برای انسان مقدّر گردیده، قانع بود و در حق همه خلق دعا کرد که بتوانند با مهربانی و همنوع دوستی، دنیائی را مملو از شادی و شعف بسازند. مادری مثل گوهر خانم رزاقی در نهایت سادگی به اولادها می آموزد خداوند را بپرستید و از ذکر او شب و روز غافل نباشید. خداوند در همه کارها با شماست و خدا بندگان مخلص و پاک خود را دوست دارد و هرگز بنده ای را بی نصیب نمی گذارد و رزق یومی را رایگان می دهد. هرگز مؤمن از گرسنگی و فقر نمرده است.
آقای رضوانی و خانمش صعود نمودند و یاد و خاطره آنها در قلب ها باقی است. روحشان شاد است و اولادهایشان باقی و برقرار و موفق و تأیید حق شامل حال آنهاست. همه مانند پدر نازنین و مادر مهربان خود مظلوم، مؤمن و ساده و باادب و وقار می باشند. در هر گوشه ای از جهان که جاسبی هست خلق یا ملّت آنجا جاسبی ها را دوست دارند چرا که از والدین خود از کودکی ادب و قناعت و وقار و راستی و امانت و خداپرستی را آموخته اند. کروگان جاسب یک روستای کوچک ولی انسانهای بزرگ از آنجا برخاسته اند. هیچ کدام باعث شرمساری نیستند و همه باعث افتخارند. همه دهات جاسب مسلمان و بهائی زحمتکش هستند و هر یک در حرفه های خود موفق و سرافرازند. ملّتی پاک به دور از هر آلودگی هستند و امیدواریم همه خلق عالم با مهربانی و صلح و محبّت در کنار هم دنیائی زیبا بدون جنگ و نزاع درست کنند. صلح عمومی برقرار شود و همگی فکر سعادت یکدیگر باشند. تعصّبات رخت بربندد و همه با یکدیگر رفیق و شفیق و مونس یکدیگر باشند و فقیری نباشد. همه از نعمات الهی که بسیار در عالم فراوان است، عموم فیض ببرند. هرکس در خانه و کاشانه خود امنیّت و آسایش داشته باشد و شکر یزدان به جای آورد که هرچه داریم از خداوند سبحان است که همه چیز را زیبا خلق کرده است. آقای رضوانی، روحشان شاد، همیشه میگفت زیبائی‌هائی که خداوند خلق کرده است بسیار چشم بصیرت میخواهد که همه چیز را خوب ببینیم و شکر نعمت به جای آوریم.
شکر نعمت، نعمتت افزون کند                   کفر نعمت از کفت بیرون کند
آئین بهائی کل عالم را به صلح و دوستی دعوت کرد و هرچه در اوست متعلّق به همه است و همگان باید در هر شهری و روستائی که باشند به هر عقیده و ایمان در رفاه و آسایش و صلح و دوستی زندگی کنند. هیچکس بر هیچکس برتری ندارد. هر کس ادب داشت و خدا را خوب شناخت و خلق خدا را دوست داشت، در هر دو عالم بهشت را برای خود خریده است. مولائی که فرموده خاطر موری را میازارید تا چه رسد به انسان، سر ماری را مکوبید تا چه رسد به مردمان و همچنین فرموده است عاشروا مع الادیان کلّها بالروح و الریحان، ای اهل عالم همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار. آقای رضوانی میفرمود وظیفه ما سنگین است و باید به اهل عالم بگوئیم بیائید باهم مهربان باشیم و فکر یکدیگر باشیم چون تمام پیغمبران الهی به خاطر وحدت نوع بشر این مقدار رنج و عذاب کشیده اند تا جهل و بی سوادی و تفرقه جای خود را به علم و عرفان و محبّت و وحدت دهد. همه جهان نورانی گردد و از نعمات بی کران الهی کسی بدون فیض نباشد.
جناب رضوانی شرح حال شهدا و طلعات مقدسه و انبیاء قبل را خوب می دانست و جهت آگاهی با زبان بسیار شیوائی تشریح می نمود که هر شنونده ای از سخنان او لذّت می برد. هیچکس از او خسته و ناراحت نمی گردید. بسیار به مادر خود تا آخرین لحظه ارزش و احترام قائل بود. جمیع فامیل مادری و پدری را دوست داشت و همیشه بر خود می بالید که ارثی که مادر و پدر به ما ارزانی داده اند با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. قیمت بی کرانی دارد و باید قدر بدانیم و برای شادی روح آنها دعا و مناجات تلاوت کنیم و خیرات و مبرّات بدهیم. جناب رضوانی اشعار بسیاری از حفظ بود. این شعر جناب نعیم را روزی در جمعی خواند که تمام اولیای بر حق الهی مورد اذیت و آزار خلق زمانه خود شده اند.
كيست آن مظهري كه خوار نشد                 به هزاران بلا دچار نشد
ذكريا  مگر دو نيمه نگشت                        يا كه عيسي فراز دار نشد
يا كه دندان مصطفي نشكست                    يا كه آواره ديار نشد
اهل دنيا نجست راه هدي                         دين طلب صاحب اعتبار نشد
امتحان وَلا شود به بلا                              بي بلا ديني استوار نشد
با وجودي كه هيچيك ز رُسُل                     از بليات رستگار نشد
دين حق هيچ پايمال نگشت                      هيچ كذّاب پايدار نشد
سعي كفّار با همه قدرت                           مانع دين كردگار نشد
اِنَّكُم غافلونَ عَن ذِكرِهِ                               و هو غالِبً عَلي اَمرِهِ
                                                        ( نعيم اصفهاني)

 بلی امر حق مانند خورشیدی است که هرگز نور خود را از دست نمی دهد.      
(ذرّه ای بود از شخصیت جناب رضوانی)
1 Comment
مهران ظهیری
8/9/2017 11:53:47

MEHR30

Reply



Leave a Reply.

    مدیر

    در این قسمت می پردازیم به ذکر سرگذشت بهاییان و شخصیت های  گذشته و حال جاسب که در جای جای ایران و جهان در گذشته و حال زیسته اند و به خدمت پرداخته اند

    آرشیو مطالب

    November 2024
    October 2023
    April 2023
    May 2021
    November 2019
    November 2018
    March 2018
    February 2018
    January 2018
    December 2017
    November 2017
    October 2017
    September 2017
    August 2017
    July 2017
    June 2017
    May 2017
    April 2017
    March 2017
    February 2017
    December 2016
    November 2016
    October 2016
    September 2016
    August 2016
    July 2016
    June 2016
    May 2016

    دسته بندی ها

    All
    آقایان
    بانوان
    بهاییان جاسب
    خاطرات سیارون
    خاطرات عباس محمودی
    خاطرات م یزدانی
    خانم پریچهر یزدانی
    دوستان نزدیک جاسبی ها
    سناءالله حکمت شعار
    شهدای جاسب
    عشرت نوروزی
    گفتگو

    RSS Feed

مقالات

* الواح نازله
* علت آزار و اذیت بهاییان
*
تاریخ نگاران جاسب
* دزدان اشیای عتیقه
* ​آقای سلیمی معلم مدرسه
* گالری تصاویر

شخصیت ها

*​ ملا غلامرضا جاسبی
* ملا جعفر جاسبی
* فرهنگ لغات جاسب

* شهدای جاسب
* شجره نامه ها
* شعرای جاسب

خاطرات

*​  ذبیح الله مهاجر
​
* سید رضا جمالی
* شمس الله رضوانی
* عشرت نوروزی
* عباس حق شناس
* علی محمد رفرف

سیارون​

* صفحه خانگی
* سیارون

* درباره ما
*
 جاسب بلاگ(مطالب مختلف)
* 
 اسناد و مدارک تاریخی

* ارسال فایل توسط کاربران

آخرین مطالب 

* بهاییان‌جاسب: عزیزه خانم یزدانی ، محمد علی روحانی
​* شجره نامه: شجره نامه سید عبدالله ناشری
​* کتاب بیان حقایق از سید عباس علوی

ادامه مطالب

* جزئیات شهادت شهدای فیلیپین،​ معاون التجار نراقی
​* اشعار شعرای جاسب:  واحه، « نگاه عبـدالبهـــاء»
​* بلاگ: خاتمیت، ایران و بهاییت، دور اسلام‌ ، دلائل بهائی از قران
* دكتر شاپور راسخ: حضرت بهاءالله پیام آور مهر و یگانگی
*  اوضاع کنونی جاسب اول، دوم، سوم، زندگی روزمره اهالی
​* بلاگ: چگونه می توان بهائی شد؟، عبدالبهاء و تولّد انسان