لطفا جهت مشاهده تمام امکانات وبسایت، از مرورگرهای گوگل کروم، فایر فاکس یا اپرا استفاده نمایید...
وب سایت کروگان جاسب (سی یارون)
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح

بلاگ بهائیان جاسب

* ماشاءالله اسماعیلی پهلوان جاسب

10/3/2017

0 Comments

 
Pictureماشاءالله اسماعیلی
ماشاءالله اسماعیلی، فرزند عبدالله و جواهر سلطان بودند. ایشان یازدهمین اولاد خانواده است که مادرش او را در طهران در بیمارستان به دنیا آورد. ماشاءالله در سال 1349 چشم به جهان گشود و 6 کیلو وزن داشت و فرزند آخری بود. ماشاءالله روز بروز رشد و نمود کرد و در 6 سالگی به اندازه جوان 12 ساله قوی بنیه، شیطان ولی مظلوم بود. روزی جاسب رفتیم و این بچه شش ساله سرش را در میان پای بنده گذاشت و چند دور چرخاند. ترسیدم به زمین بخورم اما گفت نترس. گوسفند 50 – 60 کیلوئی را روی گردنش قرار می‌داد و خوراکش ماشاءالله بیش از پدر و مادر بود. خداوند قدرت عجیبی به او داده بود و به اندازه یک مرد از بچگی کار می‌کرد و هرگز خسته نمی‌شد. در مدرسه جاسب هم درس می‌خواند و به شیطانی ادامه می‌داد. خیلی با نمک و باصفا بود. سرش دریای مو فرفری، چشمان درشت، قد بلند، ابروکمان و موجود نمونه‌ای بود. سالم و قدرتمند در 10 – 11 سالگی که جاسبی‌ها را آواره کردند و او هیچ نه از دین و نه از اوضاع می‌دانست و عشقش بازی بود. شبانه همراه مادر و خانواده از جاده نراق در برف با یک جفت کفش بدون جوراب می‌آید چون وقت جوراب پوشیدن در کار نبوده است و شاید همین بچه طفل معصوم را هم می‌کشتند. 

وقتی به طهران آمد با صدمات و بلایا در راه درست و پنجه نرم می‌کند. مرتب در پارک و کوچه با بچه‌ها مأنوس می‌شود و می‌بیند در جائی بچه‌ها با تفنگ ساچمه‌ای شماره 4 بازی می‌کنند و نشانه گیری می‌کنند. او هم تفنگ را می‌گیرد و ده‌ها نشانه دقیق می‌گیرد. کمی پول از مادر می‌گیرد و تفنگ کوچک خریده بود و به میدان خانی آباد می‌آمد و از بچه‌ها پول می‌گرفت و شب خوشحال به خانه می‌رفت. البته نصف پولها را هرچه دوست داشت می‌خرید. بچه‌ای که همه چیز در طهران برایش نو و تازه بود، بعد از یک سال به چراغ برق میرود و شاگرد آقای رجامند میشود و شروع به کار میکند. چون زرنگ و با نمک و خوش برخورد بود همه او را دوست داشتند. پهلوانی شده بود و هیچ کس جرأت نداشت سر به سر او بگذارد و با بزرگترها کشتی می‌گرفت و طرف را مغلوب می‌کرد.
او رشد کرد و پول جمع کرد و بسیار به والدین و به فامیل کمک کرد چون خیلی دست و دل باز بود. زمانیکه هیجده ساله شد، خود را معرفی کرد و به سربازی رفت و او را به کرمان فرستادند. هیچ کس و هیچ سربازی در مقابل او عرض اندام نمی توانست بکند. فرمانده‌ها او را به حدّی دوست داشتند که حساب ندارد. روزی احسان الله یزدانی به ملاقات او در پادگان کرمان می‌رود و می‌گفت مثل اینکه خدا را به من دادند. این دو جوان مثل اینکه ارتباط روحی تنگاتنگ باهم داشتند و هر دو می‌دانستند که باید مهربان و خوب بود که دنیا وفا ندارد. ماشاءالله از سربازی که آمد، کار یاد گرفته بود و کاسبی را از بزرگان آموخته بود و به کمک برادران مغازه‌ای در چراغ برق خریدند و هر شب با دست پر از میوه و گوشت و کباب خدمت پدر و مادر می‌آمد و به همه خواهر و برادرها می‌رسید. او مدیون هیچ کس نیست چون دست به جیب و خراج بود. هوس ازدواج کرد و با آزیتا خانم اینانلو، نوه آقای غفاری که بسیار دختری مظلوم و محجوب و ساده بود، ازدواج کرد. ماشاءالله پهلوانی بود و آزیتا خانم هم با او هم تیپ و هم هیکل بود. جشن عروسی به پا کردند و در یک اطاق شاید 10 متری  آمدند و با پدر و مادر شروع به زندگی کردند. ماشاءالله به شوخی به مادرش می‌گفت مادر چشمهایت را درویش کن . گوش‌هایت را بگیر. با آزیتا باهم بپزید و بخرید و باهم بخوریم هیچکس هم حق ندارد در زندگی ما دخالت کند. این زن و شوهر نمونه بودند و جواهر خانم که خودش هم در جوانی با مادر شوهر چند سال ساخته بود. زندگی شیرین و دلنشینی را با همدیگر داشتند و سر یک سفره غذا می‌خوردند و هرگز صدایشان را کسی نشیند. وضع ماشاءالله خوب شد و خانه‌ای در فردیس کرج خرید و پس از چند سال که خداوند بچه به آنها نداد و بسیار معالجه کردند، به آنها گفتند به خارج بروید شاید بچه‌دار شوید. البته اثاث و زندگی را فروختند و رفتند ولی فایده‌ای نداشت و باز به ایران برگشتند. به یاد داریم تمام وسیله زندگی شیک خود را به فامیل و دوستان و احباء به قیمت خیلی ارزان داد و می‌گفت بگذار لذتش را برند. همیشه می‌گفت مگر ما از جاسب چه چیزی آوردیم، خدا داده مردم هم بخورند و استفاده کنند. چه مهمانی‌هائی به فامیل‌هایش می‌داد. اگر دنبال قهرمانی یا پهلوانی می‌رفت حرف اول را میزد. مدتی سبیل گذاشته بود مثل شاه عباس و میگفت من هم شاه عباس جاسب هستم. چه چیزی از شاه عباس کمتر دارم. سر به سر مادرش میگذاشت و می‌گفت نه نه حالا هم می‌شود از پستانت شیری به ما بدهی. مادرش میگفت نه نه شوخی نکن. این کلمه نه نه ورد زبان همه ما جاسبی‌ها بوده و هست.
ماشاءالله در چراغ برق که بود هرکس می‌رفت غیر ممکن بود از مغازه‌اش دهان خشک بیرون بیاید و ناهار و میوه و چای و شیرینی در مغازه او بود. یک روز به او گفتم ماشاءالله خیلی ولخرجی می‌کنی گفت بچه بودم شاید کسی ما را آدم حساب نمی‌کرد، باید به همه ثابت کنم که میشود مرد بود و خرج کرد و مهربان بود. هرچه می‌خرید بهترین را بخرید. از کادو بهترین‌ها را به فامیل می‌داد. هرکس پول قرض می‌خواست به او می‌داد و میگفت سر وقت می‌آوری و اگر نیاوری اون روی من بالا می‌آید. قلدری باصفا و باوفا بود و اگر کسی یک چائی به او داده بود و یا کوچکترین محبّتی به او کرده بود چندین برابر جبران می‌کرد و با فامیل همسر هم خیلی مهربان بود و کمک حال آنها بود.
در سالهای هشتاد و هشتاد و یک چون بچه نداشت، خیلی خسته شده بود. دو خانه داشت و مقداری پول که همه را از دسترنج خود بدست آورده بود. راحت زندگی کرد و گردش و تفریح نمود ولی قدری ناراحتی اعصاب گرفت و قرص و دارو مصرف می‌کرد و وزن او خیلی زیاد شده بود. واقعاً عجیب آدم قوی بود ولی قلبی نازک داشت مثل بچه. روزی از غم و قصّه و دست افرادی شکایت داشت و جلو چند نفر گریه کرد و گفت چه کار کنم گفتیم هیچ صبر و قرار داشته باش و خدا را شاکر باش. متأسفانه در سال 1385 حالش بد می‌شود و او را به بیمارستان می‌برند. دقیقاً پنج روز قبل از مرگش دو روز پشت سر هم به منزل ما زنگ زد و گفت این شماره موبایل من است. گفت مصطفی تو و پسرت خیلی مردید. محبّت های شما را یادم نرفته است و وقتی ازدواج کردم، اولین نفر تو و مه لقا بودید که مرا پاگشا کردید و به اتفاق پدر و مادرم آن همه پذیرائی کردید و احسان پسرت که بی نظیر است و وقتی به کرمان به پادگان آمد مثل اینکه خدا را به من داده‌اند. گفتم ماشاءالله تو بی‌کس نیستی گفت مصطفی هر کس من و احسان را اذیت کند، انسان نیست. گفتم هیچ کس تو و احسان را اذیت نمی‌کند. آرام باش و خدا را در نظر بگیر و با او راز و نیاز کن و به نعمت‌هائی که خدا به تو داده فکر کن. چه کار داری که چه کاری کرده است. دو روز بعد مریض شد و در بیمارستان سکته نمود.
جمال مبارک به جاسبی‌ها و همه فامیل نشان داد که بندگانش چقدر ارزش دادند. باور کنید گلستان مملو از جمعیت با ده تاج گل الوان و رنگارنگ بود. این هیکل را وقتی احمد رضوانی و دوستان می‌شستند به حدّی نورانی بود مثل اینکه زنده است و داخل صندوق جا نمی‌گرفت. نماز او را آقای جیرانی خواند و با صوت ملیحی مناجات پشت نماز را آقای روحانی بلبل خوش آواز خواند. آران و دیگر احباء همه در دل گریه می‌کردند و می‌گفتند ماشاءالله روحت شاد و در چنین مراسمی تمام همسایگان و آشنایان، اقوام و همشهری‌های مسلمان و بهائی شرکت کرده بودند و بسیار با جلال و شکوه بود. احسان الله پسرم گفت بابا خوش بحال ماشاءالله، چنین مراسمی هرگز ندیده بودم و این کار حق بود کسی که پای پیاده به خاطر عشق مولایش در سرمای زمستان به طهران آمد، در 36 سالگی صعود کند و اینهمه جنازه‌اش و مراسم‌اش باعث وحدت و اتحاد گردد و همه بدانند ضعیف‌ترین فرد پیش معبود خود از بالاترین است. ماشاءالله با مراسم‌اش و جلسات تذکرش به همه ثابت کرد خوب باشید و اگر 30 کیلو باشید یا مثل من 150 کیلو سعی کنید دست پر از دنیا بروید.
احسان پسرم با اینکه هیچوقت ریش نمی‌گذاشت تا شب عید ریش خود را نتراشید و همیشه از ماشاءالله صحبت می‌کرد. شب عید ریشش را گفتیم زد و او را بوسیدم گفتم پدر چه زیبا شدی. می‌گفت قیافه و هیکل ماشاءالله از یادم نمی رود. بابا ماشاءالله ثروتمند بود. این دنیا برای ماشاءالله تنگ و تاریک بود و در عالم بالا جایگاه متعالی دارد. درست 21 فروردین بود که خود احسان هم دچار سکته شد و همین عزیزان عین او و همین افراد مراسم را اجرا کردند. این دو جوان با 50 روز فاصله قلب همه را جریمه‌دار کردند. عزیزی به بنده گفت این دنیا مثل گلستانی است که پر از انواع گل است و باغبان این گلستان حضرت عبدالبهاء است و جا برای این جوانان تنگ بوده است. باغبان با دست خود آنها را در جای بزرگتری کاشته است و با دست خود آبیاری می‌کند ولی بدانید روح آنها شفیع شما در دو عالم است.
امّا بعد از صعود ماشاءالله خانواده جمع شدند با مطّلعین و اهل فن طبق دستور امر جمال مبارک خانه‌ها و ماشین و اثاثیه او را حساب کردند و حقوق‌الله مال را اول دادند و باقیمانده را بین خواهران و برادران او و همسرش و مادرش تقسیم نمودند و از زحمات بی‌دریغ ماشاءالله خواهران و برادران بی‌نصیب نماندند.
خوشا به حال آنهائی که در زمان حیات به این جوان محبّت کرده‌اند. در زمان فوت ماشاءالله مادرش مریض شده بود و به او نگفتند که ماشاءالله او را تنها گذاشته و به عالم بالا شتافته است. زمانیکه فوت احسان ما را شنیده بود و هر وقت منزل او می‌رفتم، مرا می‌بوسید و می‌گفت قربان دل شکسته بروم. بنده حقیر خوشحالم که از زمانیکه آقای عبدالله اسماعیلی و جواهر خانم از جاسب آمدند بر خود واجب می دانستم حداقل هفته‌ای یک بار به آنها سر بزنم و هرکس می‌خواست جواهر خانم را ببیند چه طهرانی و همشهری‌ها و حتی کسانی مثل آقای سید رضا جمالی می‌آمدند و خانم‌ها از خارج می‌آمدند و آنها را به منزل پسرش عزیزالله می‌بردم و او را زیارت می‌کردند. آخر عمر به خاطر همه صدمه و مصیبت‌ها مقداری فراموش کار شده بود ولی از محبّت او کم نشده بود. الحق و الانصاف پسر و عروسش خوب از او نگهداری کردند و مرتب در بیمارستان‌ها او را بستری کردند و سعی کردند داغ ماشاءالله را نفهمد و بدتر نشود. خیلی زمان سختی بود و درست است جسم هر انسانی به خاک سپرده میشود و بعد از مدّتی معدوم میگردد ولی به خاطر روح پاک که در بدن انسان بوده است و به سوی حق پرواز نموده است. همیشه مراسم و خیرات و مبرّات میدهند و در گلستان جاوید هرکس میرود بالای قبور آنها مناجات می‌خواند و شاخه گلی نثار آنها می‌کند. در این دنیای فانی نام نیک می‌ماند و بس باعث افتخار است که همشهری‌های عزیز جاسبی همه با دست پر از این عالم می‌روند و به معبود حقیقی خود می‌پیوندند و در زمان زندگانی جز بندگی خالص و رضای حق و خدمت به خلق او کاری دیگر نکرده‌اند و خداوند هم آنها را به خود وانگذارده است و همیشه رزق و روزی آنها و شرافت و پایداری به آنها عطا نموده است. ماشاءالله و احسان الله چهار سال تفاوت سن داشتند ولی با وجه مشترکی که از نظر گذشت و محبّت بهم داشتند به فاصله 50 روز به عالم بالا شتافتند. امید است روح آنها شفیع ما باشد. هر زمان مشکلی دارم مناجات می‌خوانم خدا را صدا می‌زنم و مدد میخواهم. از احسان می‌خواهم به فریادم برسد که همیشه همینطور بوده است. روح همه اموات تمام ادیان‌ها شاد و روح ماشاءالله و احسان هم قرین رحمت باد. 
-----
*   دوستان عزیز و همراهان همیشگی وبسایت سیارون جاسب در نگارش شرح حال های جاسبی ها و نیاکان عزیزمان سعی شده تا از خاطرات و جنبه های مختلف زندگی این عزیزان نکته ها برداشته و نوشته شود از این رو شما عزیزان نیز اگر مطالب، خاطرات و یا تصاویری در اختیار دارید که میتواند ما را در تکمیل این شرح حال ها کمک نماید عنایت نموده و برای ما ارسال دارید.
​                                                                                                                                                                  با تشکر

0 Comments



Leave a Reply.

    مدیر

    در این قسمت می پردازیم به ذکر سرگذشت بهاییان و شخصیت های  گذشته و حال جاسب که در جای جای ایران و جهان در گذشته و حال زیسته اند و به خدمت پرداخته اند

    آرشیو مطالب

    May 2021
    November 2019
    November 2018
    March 2018
    February 2018
    January 2018
    December 2017
    November 2017
    October 2017
    September 2017
    August 2017
    July 2017
    June 2017
    May 2017
    April 2017
    March 2017
    February 2017
    December 2016
    November 2016
    October 2016
    September 2016
    August 2016
    July 2016
    June 2016
    May 2016

    دسته بندی ها

    All
    آقایان
    بانوان
    بهاییان جاسب
    خاطرات سیارون
    خاطرات عباس محمودی
    خاطرات م یزدانی
    خانم پریچهر یزدانی
    دوستان نزدیک جاسبی ها
    سناءالله حکمت شعار
    شهدای جاسب
    عشرت نوروزی
    گفتگو

    RSS Feed

مقالات

* الواح نازله
* علت آزار و اذیت بهاییان
*
تاریخ نگاران جاسب
* دزدان اشیای عتیقه
* ​آقای سلیمی معلم مدرسه
* گالری تصاویر

شخصیت ها

*​ ملا غلامرضا جاسبی
* ملا جعفر جاسبی
* فرهنگ لغات جاسب

* شهدای جاسب
* شجره نامه ها
* شعرای جاسب

خاطرات

*​  ذبیح الله مهاجر
​
* سید رضا جمالی
* شمس الله رضوانی
* عشرت نوروزی
* عباس حق شناس
* علی محمد رفرف

سیارون​

* صفحه خانگی
* سیارون

* درباره ما
*
 جاسب بلاگ(مطالب مختلف)
* 
 اسناد و مدارک تاریخی

* ارسال فایل توسط کاربران

آخرین مطالب 

* بهاییان‌جاسب: عزیزه خانم یزدانی ، محمد علی روحانی
​* شجره نامه: شجره نامه سید عبدالله ناشری
​* کتاب بیان حقایق از سید عباس علوی

ادامه مطالب

* جزئیات شهادت شهدای فیلیپین،​ معاون التجار نراقی
​* اشعار شعرای جاسب:  واحه، « نگاه عبـدالبهـــاء»
​* بلاگ: خاتمیت، ایران و بهاییت، دور اسلام‌ ، دلائل بهائی از قران
* دكتر شاپور راسخ: حضرت بهاءالله پیام آور مهر و یگانگی
*  اوضاع کنونی جاسب اول، دوم، سوم، زندگی روزمره اهالی
​* بلاگ: چگونه می توان بهائی شد؟، عبدالبهاء و تولّد انسان