لطفا جهت مشاهده تمام امکانات وبسایت، از مرورگرهای گوگل کروم، فایر فاکس یا اپرا استفاده نمایید...
وب سایت کروگان جاسب (سی یارون)
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات اهالی جاسب
    • خاطرات ابوالفضل جمالی
    • خاطرات محمد علی برنا
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • مساجد و اماکن مذهبی
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات اهالی جاسب
    • خاطرات ابوالفضل جمالی
    • خاطرات محمد علی برنا
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • مساجد و اماکن مذهبی
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح

بلاگ بهائیان جاسب

سید علی حسینی

17/10/2017

0 Comments

 
Pictureعلی آقا حسینی
سید علی فرزند آسید آقا حسینی و خانم سلطان صادقی در سال ۱۳۱۰ در قریه کروگان جاسب چشم به جهان گشود و قلب پدر و مادر را شاد کرد. اهالی محلّه بالا یعنی همسایگان میگفتند این طفل قدی کشیده و اندامی بی نظیر داشت. پدرش با اینکه شخصی متوسط القد بود، او بسیار لاغر و قد بلند گردید و از هوش و ذکاوت خارق العاده ای برخوردار بود. در جاسب تا کلاس ششم درس خواند و از شاگردان ممتاز بود و از نظر ادب و وقار بی نظیر بود. بین همسالان مسلمان و بهائی خود احترام خاصی داشت چون جوان سنگین و با متانت و با ایمان بود. از هرگونه شوخی پرهیز میکرد و به دوستانش میگفت شوخی انسان را خوار و زبون می سازد. از کودکی تا جوانی از درس اخلاق گرفته تا لجنه های جوانان و خدمت همیشه پیشگام بود. از زمانی که خود را شناخت یاور پدر و مادر بود و در تمام کار کشاورزی و دامداری کمک کار خوبی بود و از نظر دوستی و صداقت بی نظیر بود. تعریف میکردند روزی در زمین آقا مظفر نصراللهی که از بستگان آنها بود و او پیازچه و سبزی کاشته بوده است، علی آقا می آید و یک دسته پیازچه می کند و می آورد و مادرش سبزی ها را میشوید و در بشقاب میگذارد. وقتی آسید آقا سر سفره ناهار می نشیند و سبزی ها را می بیند و به همسرش میگوید اینها از کجا آمده است؟ همسرش خانم سلطان می گوید علی آقا آورده است. این پدر که ادب اولاد برایش مهم بوده است پسرش علی آقا را از سر سفره بلند میکند و میگوید زود برو و از هر کجا سبزی ها را کندی همانجا بگذار و برگرد ناهارت را بخور. مادر او میگوید بچه گناه دارد به خاطر یک ذرّه سبزی توی گرما اینهمه راه را برود. آسید آقا میگوید آفتاب دزد، شتر دزد میشود. این پسر بنده باید یاد بگیرد هرگز دست به مال کسی دراز نکند و بی اجازه هرگز کاری را انجام ندهد. 

Pictureخانم ناز اسماعیلی
علی آقا میرود و سبزی های شسته شده را روی مرز همانجائی که کنده بود میگذارد و به منزل می آید. عصر همان روز آقا مظفر می بیند مقداری سبزی شسته شده آماده خوردن آنجاست. به سید آقا می گوید نمیدانم این کار کی بوده است و لااقل سبزی را کنده شسته ولی نخورده است. او میگوید کار علی آقا پسر من است. آقا مظفر ناراحت میشود و میگوید که فامیل من، دوست من، همسایه زمین من، این سبزی چه قابلی داشته است؟ سید آقا میگوید اگر جلو بچه را از بچگی نگیری و خوب او را تربیت نکنی مشکل خواهی داشت. تمام این خلافکاران و دزدان آدم های پاکی بودند و در اثر بی ادبی و سهل انگاری والدین بیچاره شدند و عاقبت بدی دارند. این کار پدر به علی آقا حسینی راه درستی و صداقت را آموخت و تا آخر عمر مورد اعتماد همگان بود.
علی آقا در جوانی درد پای شدیدی گرفت که کار کشاورزی برای او مشکل بود پس به طهران آمد و مشغول کار گردید ولی همیشه حامی والدین و خواهر و برادرش بود. زمان سربازی او سپری گردید و در شرکت ایران ماشین انبار ایران گودیر انباردار گردید و به حسن اخلاق و رفتار مشهور گردید. در سال ۱۳۳۶ شمسی با خانم طاهره فروغی اهل نراق ازدواج نمود. برادر ایشان آقای هوشنگ فروغی وقتی دید خواهرش همسر علی آقا حسینی شده است و این بزرگواران خانواده خوبی هستند، از خواهر علی آقا حسینی، خانم آقا حسینی که در آن روز شیر دختری بود خواستگاری نمود و با او ازدواج نمود و به قول جاسبی ها یکی دادند و یکی گرفتند. دو خانواده مظلوم و مؤمن و باتربیت همیشه در یک خانه با همدیگر زندگی نمودند. کسی صدای آنها را نشنید و هر دو خانواده عاشق فداکار و هدفشان تربیت اولادهای خوب بود و همینطور هم شد که اولادهایشان الگوی انسانیت و پاکی و ایمان هستند. خداوند به این عزیزان دو پسر به نام های مهدی که با خانم رؤیا پاکباز شیرازی ازدواج نمود و صاحب دو دختر می باشد و دومین پسر آنها همایون است و سوسن خانم دختر آنها با یک مرد مؤمن انگلیسی ازدواج نمود و دارای سه دختر است. این عزیزان از تحصیلات بالا و زندگی های نسبتاً مرفهی برخوردارند. علی آقا حسینی وقتی آقای عبدالکریم صادقی اخوی بزرگتر او در چراغ برق مغازه ای یا فروشگاهی بزرگ خرید از برادرش خواست کارش را رها کند و در خدمت او باشد که پشت و پناه یکدیگر باشند و در رفاه بیشتر باشند و چه کسی از برادر امین تر برای صادقی بود. از قدیم ها جاسبی ها میگفتند:
 برادر با برادر پشت در پشت                       درخت بی برادر کی کند رشد
علی آقا مردی زحمتکش، جدّی و مردمی بود و در این مغازه که چندین همشهری ها و دوستان کار میکردند، مدیر و مدبّری مثل علی آقا لازم داشت. این مغازه محل خدمت به هم نوع و نان رسانیدن به مردم بود. آقای عبدالکریم صادقی کوه استقامت و ایقان در این مغازه چنان ابهت و احترامی نزد اهالی محل و کسبه داشت که حساب ندارد و با آمدن علی آقا و همکاری او نوراً علی نور شده بود. علی آقا همیشه مصدر کارهای خدمات امری بود و از هیچ کوششی فروگذار نبود. عشقش خانواده و دین و آئین و والدین و خدمت به همنوعان بود. در اوایل انقلاب تمام افرادی که از شهرستانها و روستاها آواره و سرگردان بودند از بویراحمد گرفته تا جاسب و جاهای دیگر را ایشان شب و روز میکوشید آنها را اسکان بدهد، پوشاک و آذوقه تهیه نماید و تمام احباء با ایشان همکاری میکردند چون شناخته شده و مورد اعتماد همه بود. لحظه ای آرامش نداشت و معلمی با تجربه و کارکشته بود که همه از او یاد می گرفتند که چطور به همنوع و هموطن و همدین خدمت باید کرد و خوشابحالش که فکر خود فقط نبود. زمانیکه جاسبی ها را آواره کردند و گفتند باید بروید یا عقیده تان را کتمان کنید و هیچکس به پدر پیر و مادر سالخورده او رحم نکرد و حتی در سرمای زمستان این پیرمرد کوچک که بیش از ۴۰ کیلو وزن نداشت با آن ناراحتی چشم و کهولت سن، جوانها او را بلند کردند و داخل حوض محلّه بالا انداختند که از سرما بمیرد که شریفه خانم زن غلامحسین حیدری که خانمی شریف و باشرف و مسلمان واقعی و اهل واران است، این پیرمرد را از حوض بیرون می آورد و به جوانها میگوید خجالت نمی کشید، هر دینی ایشان دارد آیا رحم و مروّت شما کجا رفته است؟ این سید نیست؟ این به شما چه کرده است؟ من که پنجاه سالم است از ده دیگر اینجا آمدم و همسایه دیوار به دیوار هستیم و جز خوبی هیچ بدی از اینها ندیدم. همین سید آقا پدر علی آقا منزلش روبروی مسجد بود که مخروبه شده بودند و خواستند عده ای مسجد آنجا را احیا کنند و مسجدی نو بنا کنند. نبش کوچه تقریباً سی متر زمین متعلق به آسید آقا بود که از مشهدی حسنعلی خریده بود و جنوب این زمین متعلق به سلطانعلی رفیعی بود. وقتی خواستند مسجد را از نو بسازند و این زمین ها را که برای سلطانعلی و طویله با سقف محکم بود و زمین سید آقا که در سال ۱۳۱۰ که علی آقا به دنیا آمده بود، سید آقا درخت گردو به نام او کاشته بود و این درخت تنومند شده بود و زینت بخش محل بود و بسیار گردو میداد که همه اهالی محل لااقل از آن استفاده میکردند و بچه ها زیر این درخت که سایه داشت بازی میکردند، این دو نفر پول که نگرفتند هیچ، تقدیم به مسجد کردند که مسجد هم بزرگتر و زیباتر باشد. از آسید آقا و پسرش خواهش کردند که این درخت چندین ساله مستقیم بالا رفته است و بگذارند بماند و در حیاط مسجد باشد که طی صورتجلسه ای قبول کردند اما متأسفانه وقتی علی آقا به خاطر حفظ پدر و مادر رنجیده که از دو چشم مشکل داشتند آنها را به طهران آورد و مدّتی در خیابان جمهوری در منزل آقا سیف الله مهاجر با بعضی همشهری های آواره و بی خانه زندگی کردند تا بعد برای آنها خانه خریدند، اما در این حین سید ماشالله نصراللهی که تعصب مذهبی داشت و فامیل آسید آقا بود، کلّ خانه او با اثاثیه اش را غصب می نماید. عزیزانی که مسجد را بنا کردند بجای تشکر از ایشان درخت گردوی به آن زیبائی را از کف بریدند. اکثر مسلمانهای ده کروگان افسوس خوردند که این چه کاری است و این درخت که بهائی نبود. وقتی حاجی علی فرزند خانم خواهر زاده آقا ولی این وضع را می بیند ناراحت میشود میگوید نگوئید کروگان، بگوئید کوفَستان و ناراحت و عصبانی برمیگردد و به واران میرود. او مردی مؤمن و صالح بود. آقا مشاءالله نصراللهی خانه را که تصاحب می کند جناب صادقی شکایت های متعدّدی به دادگاه محلات و دلیجان و اراک نوشته که همه مدارک موجود است. به خاطر پارتی بازی و رد گم کردن میرود مقدار خیلی ناچیزی به عنوان کرایه خانه به بنیاد مستضعفان میریزد. خوب اگر تو کرایه کردی قراردادت کجاست. تازه خانه کرایه ای را که انسان نمیتواند مالک شود. شایع میکند در جاسب خانه را خریده ام آیا مردی به ثروتمندی عبدالکریم احتیاج به پول آن داشت؟ او عشقش خانه ای بود که در او متولد شد و پدر و مادرش در آن زندگی کرده‌اند. عبدالکریم به خاطر عقیده و ثروت سرسام آورش زندان رفت و همه مالش را مصادره کردند. عبدالکریم که جوان 23 ساله اش در راه عقیده اش شهید شده بود، کسی که یکی از خانه هایش در دروس بیش از دو هزار متر مربع بود و مغازه 3 طبقه چند میلیاردی که چراغ و انبار داشت، همه را در راه حق داد و شکایتی نکرد. خدا رحمت کند زن آقا مشاءالله که جلو حوض در خانه آسید آقا می‌نشست و به مردم تعارف میکرد بفرمائید و میگفتند خیلی ممنون. آنقدر این زن عالیقدر وارانی شهامت و صداقت داشت که میگفت این خانه آسید آقا است و از این کار شرم آور شوهرش ناراحت بوده است.
سید آقا و همسرش از همه چیز گذشتند ولی برای درخت گردوئی که هدیه پسرشان بود و آن را از کف بریدند، گریه کردند و خیلی دلشان میخواست بدانند چه کسی دستور قطع آن درخت زیبا را داده است اما کسی نگفت و همه به او میگفتند میخواهی چکار کنی؟ میگفت میخواهم حواله اش را به سیدالشهداء کنم تا انتقام این درخت سبز و بارور را از او بگیرد. همه به او تسلی قلب میدادند که خداوند آگاه بر کار همه است و حواله اش را به خدا کن و از خدا بخواه او را هدایت کند که درخت بکارد و هیچ درخت باروری را قطع نکند.
پدر علی آقا با غیرتی که داشت صبح تا شب تا جان داشت در جاسب کار کرد و در طهران هم همینطور و اولادها تا آخرالحیات به این زن و مرد رسیدند و مراسم های خوبی برایشان گرفتند. امید است پسر آقا ماشاءالله آقا رضا که در آن جولان میدهد و نماز هم شاید میخواند، به یاد بیاورد سید آقا و پسرش و پدر خودش را که همه از این عالم رفته اند و الان پای میز محاکمه و عدل خداوند هستند و این رضا در منزل غصبی زندگی کردن را رها کند. آقای صادقی میگفت این خانه را میخواهم درمانگاه یا خانه سالمندان درست کنم که عمر او هم کفاف نکرد ولی اولادهای شایسته آنها همه هستند ولی اگر قدری تعمق و تفکر نمائیم می بینیم علی آقا سید آقا که با ماشین فولکس استیشن از طهران تا باغستان کرج به یاری هموطنان شتافت و برای زلزله زدگان ایران لباس و خوراک و پوشاک جمع میکرد و خدمات انجام میداد را میتوان با افرادی که نه کار خیری کرده اند و نه قدمی برای حتی اقوام برنداشته اند و مال دیگران را غصب کرده اند، آیا در پیشگاه عدل الهی مساویند؟ لا والله، خداوند فرموده است از ظلم احدی نمی گذرد. آیا کسی که به روز قیامت و معاد معتقد است چه در کف خواهد داشت؟ آیا تاریخ در آینده و حال راجع به چنین اشخاصی چه خواهد گفت؟
از بحث خارج نشویم، علی آقا وقتی اولادها به سن بلوغ رسیده و وسیله تحصیل برای آنها میسر نبود و جوانان عزم خارج نمودند، خانه و زندگی را تحویل والدین داد و به خواهر مهر پرورش و شوهر نازنینش سفارش نمود و به انگلیس رفت و بعد در آمریکا اولادها همه تحصیل کردند و مصدر خدمات و فتوحات شدند و از نعمات الهی برخوردار گردیدند و علی آقا چه در ایران و چه در نقاط خارج از هیچ کوششی دریغ ننمود تا اینکه در سال ۱۳۷۱ در اثر سانحه رانندگی در اُکلوهاما آمریکا به ملکوت ابهی صعود نمود و روح پر فتوحش به عالم بالا شتافت و جسم عنصری او را با تشریفات خاص به خاک سپردند و جلساتی در آمریکا و ایران به یاد این بزرگوار منعقد ساختند.
مادر علی آقا همیشه این شعر را به خاطر درخت گردو و خانه و زندگی از دست رفته میخواند، لب تنور گذشت، و شب سمور گذشت. خیلی سخت است یکعمر انسان زندگی کند و به او بگویند پیرمرد و پیرزن کلید را به من بده برو دیگر برنگرد. ای خدا تو شاهد و آگاهی که این عزیزان ستمدیده جز رضای تو نخواستند و راضی به رضای تو بودند و با قلبی سرشار از عشق و محبت پروردگار و مولای مهربان از این عالم رفتند. زمستان رفت و سیاهی ماند بر ذغال
زحمت ها بلبل کشید و برگ گل را باد برد                     بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد
برگ گل با این لطافت آبی از گِل میخورد                      غصّه دیوانه را چون مرد عاقل میخورد
هرکسی با ناکس بشیند عاقبت پا میخورد                      مرد عاقل کی فریب از مال دنیا میخورد
بلی خانه آسید آقا خانه مهر و وفا بود. در آن خانه دعا و مناجات خوانده میشد و هر رهگذر دلیجانی و نراقی و شهرستانی خانه خواه آسید آقا و همسرش بود. یاد همه گرامی و روحشان شاد. امید است آقا مشاءالله هم در عالم بالا از آنها حلالیت بطلبد و یقیناً آنها او را خواهند بخشید و بخواب پسرش بیاید که خانه مردم مال مردم است. انشاءالله که پسرش آقا رضا از خواب غفلت بیدار شود و خانه را به صاحبش مسترد دارد. تمام این مختصر جهت یادآوری این عزیزان بود.


0 Comments



Leave a Reply.

    مدیر

    در این قسمت می پردازیم به ذکر سرگذشت بهاییان و شخصیت های  گذشته و حال جاسب که در جای جای ایران و جهان در گذشته و حال زیسته اند و به خدمت پرداخته اند

    آرشیو مطالب

    November 2024
    October 2023
    April 2023
    May 2021
    November 2019
    November 2018
    March 2018
    February 2018
    January 2018
    December 2017
    November 2017
    October 2017
    September 2017
    August 2017
    July 2017
    June 2017
    May 2017
    April 2017
    March 2017
    February 2017
    December 2016
    November 2016
    October 2016
    September 2016
    August 2016
    July 2016
    June 2016
    May 2016

    دسته بندی ها

    All
    آقایان
    بانوان
    بهاییان جاسب
    خاطرات سیارون
    خاطرات عباس محمودی
    خاطرات م یزدانی
    خانم پریچهر یزدانی
    دوستان نزدیک جاسبی ها
    سناءالله حکمت شعار
    شهدای جاسب
    عشرت نوروزی
    گفتگو

    RSS Feed

مقالات

* الواح نازله
* علت آزار و اذیت بهاییان
*
تاریخ نگاران جاسب
* دزدان اشیای عتیقه
* ​آقای سلیمی معلم مدرسه
* گالری تصاویر

شخصیت ها

*​ ملا غلامرضا جاسبی
* ملا جعفر جاسبی
* فرهنگ لغات جاسب

* شهدای جاسب
* شجره نامه ها
* شعرای جاسب

خاطرات

*​  ذبیح الله مهاجر
​
* سید رضا جمالی
* شمس الله رضوانی
* عشرت نوروزی
* عباس حق شناس
* علی محمد رفرف

سیارون​

* صفحه خانگی
* سیارون

* درباره ما
*
 جاسب بلاگ(مطالب مختلف)
* 
 اسناد و مدارک تاریخی

* ارسال فایل توسط کاربران

آخرین مطالب 

* بهاییان‌جاسب: عزیزه خانم یزدانی ، محمد علی روحانی
​* شجره نامه: شجره نامه سید عبدالله ناشری
​* کتاب بیان حقایق از سید عباس علوی

ادامه مطالب

* جزئیات شهادت شهدای فیلیپین،​ معاون التجار نراقی
​* اشعار شعرای جاسب:  واحه، « نگاه عبـدالبهـــاء»
​* بلاگ: خاتمیت، ایران و بهاییت، دور اسلام‌ ، دلائل بهائی از قران
* دكتر شاپور راسخ: حضرت بهاءالله پیام آور مهر و یگانگی
*  اوضاع کنونی جاسب اول، دوم، سوم، زندگی روزمره اهالی
​* بلاگ: چگونه می توان بهائی شد؟، عبدالبهاء و تولّد انسان