
نردبانی بنا کنم
تا راهی دیگر به تو بجویم
دست تو را دوباره بگیرم
یا تو را به خود
یا خود را به تو رسانم
از دره ها و کوه ها
راهی دگر به تو بجویم
ایکاش یک لحظه ای کاش میتوانستم
به جای غرقه شدن در اشکهایم
در زورقی نشسته
اشکهایم را پارو کنم
و راهی دگر به تو بجویم
ایکاش دستانم را دراز میکردم
یا تو را حس
یا تو را لمس میکردم
ای کاش افکارم را به هم می بافتم
و پلی میان تو و خود بنا میکردم
ایکاش میتوانستم
« 3 سپتامبر 2002 »
پرت – استرالیا