نقاشی زیبا از آرامگاه بهاءالله در عکّا به چشمانش نظر کردم در آن نور خدا دیدم
جمال بی مثالش را مثال کبریا دیدم
نگاه پر فروغش را نفوذ بی بدیلی بود
به دلها مهر او را من چو مهر ایزدی دیدم
سخن میگفت همچون دُر به الفاظ جمیل حق
که غواصان عالم را ز این دُر اغنیا دیدم
جمال بی مثالش را مثال کبریا دیدم
نگاه پر فروغش را نفوذ بی بدیلی بود
به دلها مهر او را من چو مهر ایزدی دیدم
سخن میگفت همچون دُر به الفاظ جمیل حق
که غواصان عالم را ز این دُر اغنیا دیدم
محبت می نمود از جان، به هر انسان و مخلوقی
مر او را یظهر الله و فراوان مهربان دیدم
بشارت مردمان را بر دل بی کینه می فرمود
دل بی کینه او را مثال اوصیا دیدم
بیا تا مهر او را بردلِ خود نقش بر بندیم
که این نقش منقش را حریم کبریا دیدم
سخن بسیار می باشد ز وصف اتصاف او
سخن دانان عالم را ز وصفش ناتوان دیدم
م عسلی جاسبی
مر او را یظهر الله و فراوان مهربان دیدم
بشارت مردمان را بر دل بی کینه می فرمود
دل بی کینه او را مثال اوصیا دیدم
بیا تا مهر او را بردلِ خود نقش بر بندیم
که این نقش منقش را حریم کبریا دیدم
سخن بسیار می باشد ز وصف اتصاف او
سخن دانان عالم را ز وصفش ناتوان دیدم
م عسلی جاسبی
RSS Feed
