بار الها ما بندگان هم قاصریم و هم گناهکار و هم عاجز و ناتوان ولی هرچه داریم از تو داریم. این عبد به درگاهت شاکر و ساجد و سپاسگزار. تقاضای عفو و خطا دارم چون تو بخشندهای و فضال، ای پروردگار عالم.
با کرامت کریم ذوالجلال
پا نهادم من به هفتاد و یک سال
من چگونه شکر این نعمت کنم
یا ز مغزم درک این حکمت کنم
بار الها بنده ای شرمنده ام
شرمسار و سر به زیر افکندهام
رفته از جان و تنم صبر و قرار
شرمسارم از طریق بندگی
بندگی با این همه شرمندگی
در جوانی کرده ام یکدندگی
از برای رزق خود در زندگی
در جوانی غافل از خود گشتهام
خویش را گم کرده و سرگشتهام
هرکجا من رو نمودم حاضری
بر گناهان و ثوابم ناظری
چونکه آوردم به درگاهت پناه
من خجل هستم ز تقصیر و گناه
نادم هستم توبه کردم ای خداوند کریم
رحم کن بر من تو چون هستی رحیم
من چه میدانم ز سرّ کائنات
عقل از اسرار خلقت گشته مات
با تضرع ای خدای بینیاز
دست حاجت میکنم سویت دراز
بر من و بر حال یارم کن نظر
از گناه هر دو ما درگذر
من به درگاه تو باشد زاریم
چون به امید تو باشد یاریم
تو به هر جرم و خطا بخشندهای
خیرخواه و مهربان بر بندهای
عرش و فرش و کرسی و لوح قلم
نظم آن با امر تو خورده قلم
اختران و کهکشانهای عظیم
هر یکی در جای خود باشد مقیم
ماه و خورشید و زمین و آسمان
با نظام خاص تو دارد نشان
بحر و کوهسار و دشت و صحرا و چمن
ارغوان و لاله و یاس و سمن
جملگی از صنعت ذات پاک تو است
ورنه بنیاد همه میگشت سست
با چنین اوصاف ای قدرت نما
گر گناه هم را ببخش ای خدا
یا کنی من را به حال خود رها
بهر بخشش رو کنم اندر کجا
مصطفایم با دو چشم اشکبار
عفو و بخششی خواهم از پروردگار
امتحان کردی مرا تو بارها در زندگی
شاکرت بودم و کردم من تو را هم بندگی
خواهش دارم که از فضل و کرم
زیر بار منّت خلقت نروم
اوّلم تو آخرم تو ای خدا
من نمیخواهم باشم از کراماتت جدا