آتش عشقت اگر خاموش گردد نادمی
زاد روزِعشق و عرفان مسیحایی رسید
گر دَمِ عشقِ مسیحایی بگیری قائمی
او بیامد تا جهانش را برانگیزد به صلح
گفته های او به انجیلش بخوانی عالِمی
کاتولیک و ارتدکس و پیروانِ دینِ او
جشن گیرند زاد روزش جای جایِ عالَمی
گفته آمد معجزاتی از دَمِ پاکِ مسیح
معجزِ او خود بُوَد از روحِ پاکِ غایبی
ظلمها بر او روا شد از تعصب های روز
او تعصب را شکست و جمله گشتند طایری
کرکسان بر طایرِ پر بسته گشتند حمله ور
این صلیبِ روز باشد یادگارِ صائمی
روحِ او پرواز کرد در انتهای منتها
بعد از آنش هر کسی گریان ز حُبِ صابری
این چنین بودست در هر گردشِ چرخ و فلک
قائمان را می کُشند ؛این گشته رسم دائمی
م عسلی جاسبی