با درود عزیزان،
وقتی ما با چند فامیل و همشهری نمیتوانیم کنار بیاییم، اداره یک مملکت کار سختی است. زیادهخواهیها و بیتفاوتیها. خدا توفیقی دهد که هرکس به حق خودش قانع باشد. به والله، بنده نه توقعی دارم و نه به کسی احتیاج دارم. عمرم را سپری کردهام و هر محبتی از خانواده و دوست گرفته، دریغ نکردهام. ترا خدا، عزیزانی که نکتهبین هستند و حتی پیچک مو را میبینند، قضاوت کنید.
وقتی ما با چند فامیل و همشهری نمیتوانیم کنار بیاییم، اداره یک مملکت کار سختی است. زیادهخواهیها و بیتفاوتیها. خدا توفیقی دهد که هرکس به حق خودش قانع باشد. به والله، بنده نه توقعی دارم و نه به کسی احتیاج دارم. عمرم را سپری کردهام و هر محبتی از خانواده و دوست گرفته، دریغ نکردهام. ترا خدا، عزیزانی که نکتهبین هستند و حتی پیچک مو را میبینند، قضاوت کنید.
همه خبر دارید که پدر بنده سال ۴۶ سکته کرد و چند فرزند صغیر بجا گذاشت. پدرم هرچه ملک و خانه داشت با زحمت کشیدن خودش و مادرم خریدند و سندش موجود است. همه را مصادره کردند به ظاهر. آقای احمد قربانی، شوهر عمهام که مطلوتر از او کسی ندیدم و عاشقش بودم، نوشت خدمت آقای آیتالله گلپایگانی که همسر من در این خانواده مسلمان است. علاوه بر این، از خواهر زنم اثر انگشت گرفت و به عنوان اینکه وارث بهاییها فامیل مسلمانش هست، جناب گلپایگانی نپرسید سند داری که مال کی بوده، نامه گرفته ملک پدر و مادر و آنکه خودم خریدم و سند دارد را چون ملک ما را به عطاالله ثابتی دادند، ملک روحانیها و جمالی را به مقدار همین پول به دولت نداده. ما با احترام به عمهام حرف نزدیم حتی اثاث مادرم که نزد آقای محمد مسعودی بود. گفته کلید را بده گفته امانت است، زده تخت سینه آقا محمد و هرچه بود برده حتی نرده آهنی لب بالکن را که برده نصف کرده و الان در خانهاش است. گفتیم مشهدی احمد چرا این کار را کردی، گفت پیش عمهات امن است. یک اتاق که جناب رضوانی از فتحالله ناصری خریده به نام همسرم کرده و امانت دادیم به عمهام. گفتیم بلکه اخلاقها بهتر شود بدانیم یک شب در آن بخوابیم. عزیزی در جاسب گفت به نام یک مسلمان کنید و بعد شما هم به عنوان مهمان میتوانید بیایید. چنین کاری را کردیم. خانمی و شوهرش که چند بار مکه رفتند و بسیار مؤمن هستند و با من جاسب چند بار آمدند، نماز را در مسجد امام حسن با امامت حاج قاسم اسماعیلی خواندند. عمهام یک فرشته صادق بود. هرگز دروغ نمیگفت. همیشه میگفت عمهجان این حسین آقا دامادم از چهار فرزندم مهربانتر است. روزی این خانم دوست ما دچار سرطان و شیمیدرمانی شد و شوهرش هم چند جراحی خیلی بد آوردند. بنده خودم هم که چند سال اسیر مریضی بوده و هستم، به اندازه توان به این زن و شوهر کمک کردیم. حتی از جناب مجتبی جمالی که بسیار مسلمان خوبی است، دو مرتبه ۷۲ میلیون پول گرفتیم و به این خانم دادیم چون برای من خیلی محترم است به حدی انسان است. بعد خانم آقا مجتبی میگفت کاش یک اتاق از خودمان داشتیم. به عمهام گفتم، گفت بده بهشون تا من زندهام کسی بیاید اینجا شاید بچهها قر بزنند. بعد رضای عمهام گفت ما میخریم. با دخترش و آقا مجتبی صحبت شد قرار شد ۱۸۰ میلیون بخرند بعد پشیمان شد گفت پول ندارم. حاج عباس آقا گفتند من میخرم قیمت کنند. خودش اراک رفته میداند این اتاق مصادره نیست. او هم دبه در آورد. مجتبی اتاق را تحویل گرفته و ایشان گفته کلید درب خانه را نمیدهم بروید شکایت کنید. حتی تهدید کرده سقف شیروانی را ور میکشم. به او زنگ زدم گفتم جناب عباس آقا ممنون که انقدر نمکشناس هستید. این سقف آن زمان ۴۲۰ خرجش شده، پدرت سنوبرهای بند مارایین و کرد و بنده را ششصد فروخته گفت ۱۸۰ مانده. یک چیزی برای عمهات بخرم. گفتم بخرم عمهام میگفت کوفت هم برایم نخرید. حال شما قضاوت کنید آیا من مسلمانم یا اینها. تلفن واتساپشان را روی من قطع کردند. خدا شاهد است آقای جمالی وقتی این اتفاقات پیش آمد، گفتم بده خانه و ملکها را به مشهدی احمد. عمه من زن خوبی است، لااقل از غریبه بهتر است. خانه را با کل اثاث و ملکها واگذار کرد. با آقا رضا قربانی پسرش گفتم شما پانصدتا گردوی دنگه و پانصد تا گردوی باغچهفرهاده را به من بدهی بهشان بدهم خوشحال شوند. گفت چشم. اگر شما آوردید اینها هم آوردند. دیگر ما را آدم حساب نمیکنند. قضاوت با شما. آیا بنده طبق سندهایی که به نام خودم است و پدر و مادرم وکیل بگیرم و حکمشان لغو شود، بجاست؟ قضاوت با شما. آیا همه ماندنی هستیم؟ نه والله. من شرم دارم اصلاً حرفش را بزنم ولی همخون آدم چنین میکند، انسان مجبور است بگوید ما نمردیم و از شما کمتر نبوده و نیستیم.
گاهی دست دعا بلند کنیم و از عمق جان برای همه آرزوی شادی و حال خوب داشته باشیم. بامداد آن لحظه که بر میخیزیم سالم و سرحال هستیم و دلمان غرق شعف است. پس در هوای پراکسیژن نفس بکشیم و با بازدم خود را در هوای عاشقی جانان رها کنیم. آنگاه با قلبی پر از عشق برای همه دعا کنیم. سخاوت بیکران داشته باشیم در خوبی خواستن برای دیگران، حال خوب و سلامتی و رفع مشکلاتشان.
سخاوت فقط پول دادن نیست. سخاوت در دعا، سخاوت در لبخند، سخاوت در خنداندن. این سخاوتها خرجی ندارد اما عجب برای خودمان برکت و رحمت و خیر میآورد. روزی را که با دعا برای دیگران شروع کنیم پر از انفاس قدسی است. یکشنبه روزمان در بهار طبیعت و بهار دلها مبارکمان باشد. ما زنان و مردان قلبهای بزرگی داریم، پس بخواهیم عشق و برکت و رحمت و سلامت و ثروت را از کائنات برای همه مردم جهان. یکشنبه بهاریتان عشقباران باد.
سخاوت فقط پول دادن نیست. سخاوت در دعا، سخاوت در لبخند، سخاوت در خنداندن. این سخاوتها خرجی ندارد اما عجب برای خودمان برکت و رحمت و خیر میآورد. روزی را که با دعا برای دیگران شروع کنیم پر از انفاس قدسی است. یکشنبه روزمان در بهار طبیعت و بهار دلها مبارکمان باشد. ما زنان و مردان قلبهای بزرگی داریم، پس بخواهیم عشق و برکت و رحمت و سلامت و ثروت را از کائنات برای همه مردم جهان. یکشنبه بهاریتان عشقباران باد.
با درود خدمت دوستان فرهمند و فرهیخته،
در تاریخ ۲۳ فروردین سال جاری، جهت بازسازی و نوسازی و تعمیر و ترمیم شبکه آب آشامیدنی و کشاورزی و سنگفرش کوچهها، جلسهای در مسجد امام حسن برگزار گردید که عدهای محدود در آن مشارکت نمودند. مسئولین شورا و دهدار نیز حضور داشتند و پس از بحث و گفتگو توافق گردید که در تاریخ ۱۴ خرداد ماه جلسهای با حضور اهالی و نماینده اداره آب و فاضلاب دلیجان در همین مسجد برگزار شود تا نسبت به اجرا و چگونگی پرداخت هزینهها و مسائل مربوطه گفتگو نمایند.
با توجه به اینکه از تاریخ مقرر گذشتهایم، هیچ گزارش و نشانهای از چگونگی برگزاری این جلسه اعلام نشده و اعضای محترم شورا و دهدار نیز در این خصوص اطلاعرسانی نکردهاند.
متأسفانه هر ساله مقدار زیادی آب، چه آشامیدنی و چه کشاورزی، از مبادی مختلف هرز میرود و تا چشم ما به بارانهای بهاری میخورد، فراموش میکنیم که در تابستان با کمآبی مواجه خواهیم شد و دوباره و دوباره و سالهای متمادی این تجربه را پشت سر میگذاریم و دریغ از اینکه قدمی در جهت رفع آن برداریم.
مدت زمان طولانی است که جهت سنگفرش کوچهها مقداری بلوک در جنب امامزاده چیدمان کردهاند تا در فرصت مناسب آنها را جایگذاری نمایند. متأسفانه مسئولین روستا اجرای ترمیم کوچهها را وابسته به ترمیم شبکه آب آشامیدنی نمودهاند و مردم را منتظر نگه داشتهاند تا ابتدا آن پروژه اتمام یابد و بعد از آن کوچهها را سنگفرش نمایند.
از طرفی، پروژه ترمیم شبکه آب روستا و چگونگی اجرای آن به بنبست رسیده است زیرا عدهای مجری آن را اداره آب و فاضلاب دلیجان میدانند که باید هزینه کند زیرا آن اداره آببها دریافت مینماید و عدهای میگویند دولت پول ندارد و باید خودمان هزینه کنیم و اگر منتظر شویم سالها طول خواهد کشید تا بودجهای به این کار اختصاص یابد.
با این اوصاف، آنچه برای سنگفرش کوچهها آوردهاند به مرور زمان یا از بین میرود و یا سرقت میشود و یا...
متأسفانه در این موضوع و موضوعات مشابه، رای و نظر جمعی وجود ندارد و اختلافات اعضای شورا مانع از آبادی و شکوفایی روستا شده است و واقعیت این است که مردم هم نسبت به این افراد خوشبین نیستند زیرا عملکرد مثبتی از آنها دیده نشده است.
از طرفی، در دورههای قبل، هیئت امنای هیئت قمر بنیهاشم در تهران نیز در خصوص رفع موانع و اختلافات اقداماتی انجام میداد اما متأسفانه از آنجایی که بزرگانش مرحوم شده و یا در انزوا قرار گرفتهاند، آنجا نیز درگیر چند دستگی و فاصله و طایفهگری شده که نه تنها به این موضوعات نمیپردازند بلکه اختلافات آنها آن حریم را نیز کمرونق نموده و افراد خیر را دور نگه داشته است و کوچک و کوچکتر شده است که این خود ضربهای است بر پیکر روستا که میتوانست از جانب آن مجموعه شادابتر و شکوفاتر باشد.
با این حال، منتظریم تا پاسخی از طرف مسئولین در خصوص این موضوعات و دیگر موارد از جمله بهداشت روستا، طرح هادی، فروش صحرا، ذخیره آب کشاورزی، جدول هزینه و درآمد روستا و... داشته باشیم.
انشاءالله که با همدلی و همفکری کارها سامان یابد.
موفق و مؤید باشید.
با توجه به اینکه از تاریخ مقرر گذشتهایم، هیچ گزارش و نشانهای از چگونگی برگزاری این جلسه اعلام نشده و اعضای محترم شورا و دهدار نیز در این خصوص اطلاعرسانی نکردهاند.
متأسفانه هر ساله مقدار زیادی آب، چه آشامیدنی و چه کشاورزی، از مبادی مختلف هرز میرود و تا چشم ما به بارانهای بهاری میخورد، فراموش میکنیم که در تابستان با کمآبی مواجه خواهیم شد و دوباره و دوباره و سالهای متمادی این تجربه را پشت سر میگذاریم و دریغ از اینکه قدمی در جهت رفع آن برداریم.
مدت زمان طولانی است که جهت سنگفرش کوچهها مقداری بلوک در جنب امامزاده چیدمان کردهاند تا در فرصت مناسب آنها را جایگذاری نمایند. متأسفانه مسئولین روستا اجرای ترمیم کوچهها را وابسته به ترمیم شبکه آب آشامیدنی نمودهاند و مردم را منتظر نگه داشتهاند تا ابتدا آن پروژه اتمام یابد و بعد از آن کوچهها را سنگفرش نمایند.
از طرفی، پروژه ترمیم شبکه آب روستا و چگونگی اجرای آن به بنبست رسیده است زیرا عدهای مجری آن را اداره آب و فاضلاب دلیجان میدانند که باید هزینه کند زیرا آن اداره آببها دریافت مینماید و عدهای میگویند دولت پول ندارد و باید خودمان هزینه کنیم و اگر منتظر شویم سالها طول خواهد کشید تا بودجهای به این کار اختصاص یابد.
با این اوصاف، آنچه برای سنگفرش کوچهها آوردهاند به مرور زمان یا از بین میرود و یا سرقت میشود و یا...
متأسفانه در این موضوع و موضوعات مشابه، رای و نظر جمعی وجود ندارد و اختلافات اعضای شورا مانع از آبادی و شکوفایی روستا شده است و واقعیت این است که مردم هم نسبت به این افراد خوشبین نیستند زیرا عملکرد مثبتی از آنها دیده نشده است.
از طرفی، در دورههای قبل، هیئت امنای هیئت قمر بنیهاشم در تهران نیز در خصوص رفع موانع و اختلافات اقداماتی انجام میداد اما متأسفانه از آنجایی که بزرگانش مرحوم شده و یا در انزوا قرار گرفتهاند، آنجا نیز درگیر چند دستگی و فاصله و طایفهگری شده که نه تنها به این موضوعات نمیپردازند بلکه اختلافات آنها آن حریم را نیز کمرونق نموده و افراد خیر را دور نگه داشته است و کوچک و کوچکتر شده است که این خود ضربهای است بر پیکر روستا که میتوانست از جانب آن مجموعه شادابتر و شکوفاتر باشد.
با این حال، منتظریم تا پاسخی از طرف مسئولین در خصوص این موضوعات و دیگر موارد از جمله بهداشت روستا، طرح هادی، فروش صحرا، ذخیره آب کشاورزی، جدول هزینه و درآمد روستا و... داشته باشیم.
انشاءالله که با همدلی و همفکری کارها سامان یابد.
موفق و مؤید باشید.