در احوالات شیخ محمد جاسبی
- شیخ محمد جاسبی پدرشیخ حسنعلی ظالم معروف منطقه جاسب و پدربزرگ علیرضا کاشفی
- در احوالات شیخ محمد جاسبی[1]
“جاسب“با جيم بألف زده و سكون سين و باء، چنانكه در «طرائق الحقائق ٣ : ٢٧١ » در حاشيه فرموده قريهاى از مضافات قم است، و شيخ محمد به مسطورات همان كتاب،جلد و صفحه مرقومه، فرزند شيخ عبدالرحيم و خود از علماء و عرفاء و حكماء بوده، و همانا در اين سال متولد شده و در بيست سالگى خدمت حاج سيد محمد تقى پشت-مشهدى رسيده و سه سال از حوزه درس وى فيضياب گرديد. آنگاه به نجف رفت و نه سال در نزد مرحوم شيخ محمد حسن صاحب «جواهر» درس خواند، سپس به اصفهان شتافت و چندى در خدمت ميرزا حسن فرزند ملا على نورى (نور اللّه مرقدهما) مراتب معقول را دريافت، آنگاه شوقش به عرفان كشيد، و طالب اصحاب حقيقت و ارباب طريقت گرديد، و بدين منظور به هندوستان رفت و باز آمد و به حضور مرحوم حسين عليشاه مشرف شد، و وى او را به مجذوب عليشاه حواله نمود. و شيخ محمد در نزد اين شخص اخير مدتى رياضت كشيد، و در صفاى باطن كوشيد، تا به مقامى سامى رسيد، و از او به اجازت ارشاد و هدايت نائل گرديد، آنگاه به وطن مألوف برگشت، و در خانقاهى كه پدرش به امر ملا عبدالصمد همدانى بنيان نموده بود اقامت گزيد و چندى ايام و ليالى را به عزلت به سر رسانيد، آنگاه به طهران رفت و به طورى كه در «طرائق» فرموده حالش مقتضى ارشاد و دستگيرى نبوده. و او شعر هم مىگفته و تخلص فنا مىنموده و اين اشعار را آنجا از او نقل كرده:
ما از آن روز كه با دردكشان يار شديم در خرابات مغان محرم اسرار شديم
تا نهاديم بدرگاه بتان روى نياز فارغ از سبحه و سجاده وز نار شديم
چند روزى پسر آدم خاكى بوديم ديرگاهى پدر گنبد دوار شديم
سالها چرخ زنان بر سر اين چرخ كبود هم عنان با همه ثابت و سيار شديم
گاه در ميكدهها خشت سر خم بوديم گاه در مدرسهها حامل اسفار شديم
خواب بوديم كه سر زد ز افق طلعت دوست جلوه اى كرد رخش، ما همه بيدار شديم
در پس آينه واداشت چو طوطى ما را آنقدر گفت كه ما قابل گفتار شديم
شيخ محمد پس از مدت نود و چهار سال قمرى عمر، در سنه هزار و سيصد و پنج وفات كرده و در همان خانقاه خود به قريه جاسب دفن شد و فرزندش شيخ حسينعلى گاهى در طهران متوقف، و زمانى در جاسب متصوف بوده.
تا اينجا نقل از «طرائق» شد، ليكن مدتهایى را كه براى هريك از تنقلات وى نوشته و فرمايد بعد از آن به خدمت حسين عليشاه و مجذوب عليشاه رسيد چون با يكديگر جمع نمائيم بعد از وفات آن دو نفر خواهد شد و خالى از اشتباه نتواند بود.
منابع: مکارم الاثار در احوال رجال دو قرن 13 و 14 هجری - جلد 2 - صفحه 406 - حبیب آبادی، محمد علی
[1] http://mohebin1349.blogfa.com/9201.aspx